دستانم می لرزد و پاهایم سست می شود چون تو را می بینم
یادت را عشق است
واین تنها چیزیست که برایم آرام بخش است
مونس شبهای تیره من
و تک ستاره آسمان تنهایی ام
دستانم می لرزد و پاهایم سست می شود چون تو را می بینم
یادت را عشق است
واین تنها چیزیست که برایم آرام بخش است
مونس شبهای تیره من
و تک ستاره آسمان تنهایی ام
معشوق تو همسايه ي ديوار به ديوار
در باديه سرگشته شما در چه هواييد
گر صورت بي صورت معشوق ببينيد
هم خواجه و هم خانه و هم كعبه شماييد
در اين مقام مجازی بجز پياله مگير
در اين سراچه بازيچه غير عشق مباز
به نيم بوسه دعايی بخر ز اهل دلی
که کيد دشمنت از جان و جسم دارد باز
![]()
زمين و آسمان را کفر مي گويي000 نمي گويي؟
خداوندا
اگر با مردم آميزي
شتابان در پي روزي
ز پيشاني عرق ريزي
شب آزرده ودل خسته
تهي دست و زبان بسته
به سوي خانه باز آيي
زمين آسمان را کفر مي گويي000 نمي گويي؟
-----------------------
ادامه این شعر که شعر بسیار زیبایی است از کارو به نام [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين روزا عادت همه رفتن ودل شكستنه
درد تموم عاشقا پاي كسي نشستنه
اين روزا مشق بچه ها يه صفحه آشفتگيه
گرداي رو آينه فقط غم زندگيه
اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
مشكل بي ساتاره ها يه كم ستاره چيدنه
اين زوطا كار گلدونا از شبنمي تر شدنه
آرزوي شقايقا يه شب كبوتر شدنه
اين روا آسمونمون پر از شكسته باليه
جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه
اين روزا كار آدما تو انتظار گذاشتنه
---------------------
رامبد این متنه تو امضات کلش همینه؟یا کامل تره؟
هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلال
سر ما و قدمش يا لب ما و دهنش
شعر حافظ همه بيت الغزل معرفت است
آفرين بر نفس دلکش و لطف سخنش
--------------------------
یا کامل تره ...![]()
شدم فسانه به سر گشتگی و ابروی دوست
کشید در خم چوگان خویش چون گویم
بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک
غبار زرق به فیض قدح فرو شویم
مائيم ... ما كه طعنه زاهد شنيده ايم
مائيم ... ما كه جامه تقوی دريده ايم
زيرا درون جامه بجز پيكر فريب
زين هاديان راه حقيقت نديده ايم!
مرا به خانه ام ببر
كه شهر ، شهر يار نيست
مرا به خانه ام ببر
ستاره دلنواز نيست
سكوت نعره مي زند
كه شب ، ترانه ساز نيست
مرا به خانه ام ببر
كه عشق در ميانه نيست
مرا به خانه ام ببر
اگر چه خانه ، خانه نيست
می شه یا کامل ترشو واسم بفرستی؟یا کامل تره ...
------------------
تو نمي فهمي اندوه مرا !
و اندوه تو تنها نگاه و صداي اوست ...
قلبم به پاي تو نشست ،
اما نمي دانست که اين چنين زود و بي محابا شکسته مي شود ؟
قلب بي گناهم چه مي دانست که تو هم اين گونه هستي ؟!!!
اين جهان براي تو پر است از او
و براي من خالي از تو ...
تنها مانده به تو بگويم :
مطمئن باش ، برو
ضربه ات کاري بود و
دل من سخت شکست ...
و تو به من و سادگيم خنديدي ... !
به من و حسي پاک که پر از ياد تو شد ؟!!
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)