یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیدۀ ما شاد نکرد
آن جوانبخت که می زد رقم خیر و قبول
بندۀ پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
---------
راست می گی خودم حس کرده بودم یه چیزیم هست
منتها الان که گفتی گرفتم مشکل چیه![]()
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیدۀ ما شاد نکرد
آن جوانبخت که می زد رقم خیر و قبول
بندۀ پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
---------
راست می گی خودم حس کرده بودم یه چیزیم هست
منتها الان که گفتی گرفتم مشکل چیه![]()
دونه دونه توی ناودون
قطره های سرد بارون
بی تو اما يه کويرم
تو نباشی من می ميرم
قطره قطره٬ چکّه چکّه
اشک آسمون می باره
گِلِه دارم از خداوند
اگه باز تورو نياره
ای ول می بینم بسیار راحت با قضیه کنار اومدی
نترس سرطان که نیست درمان می شه![]()
هر انکه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که اشنا سخن اشنا نگه دارد
-------------
نه فکر نکنم درمان بشه
جد و آبادم همین مشکل داشتن
باهاش کنار اومدن
منم باهاش می سازم
دوباره اين دل
بوي ديدن تو دارد
و اين بستر آلوده
به گذر زمان
ياد تو
دوباره اين دل
لرزش سرماي عشق و
اين دست
هرم نفسهاي گرم سينه را
براي فرار از سرماي بي وفايي ها
مي طلبد
تا در گرماي كورهء عشق
سرخ گردد
و در زير
پتك امتحان زمان
آبديده
پس مریضیت بدون که واگیردار بوده
اخه من تا دیشب سالم بودم
هر کرا با خط سبزت سر سودا باشد
پای ازین دایره بیرون ننهد تا باشد
من چو از خاک لحد لاله صفت بر خیزم
داغ سودای توام سرّ سویدا باشد
---------
من نمی دونستم از طریق اینترنتم سرایت میکنه
بهرحال توام باید باهاش بسازی
فقط مواظب باش کس دیگه نگیره![]()
در ابتداي آن ناگهان
كه كودك شدم
در ابتداي اين ناگهان
كه حالا مردي براي خودم
هميشه گفته ام
چيزي به انتهاي اين همه ناگهان نمانده است
كاشي هاي آن همه آبي
كنار دستشويي هميشه
آسمان كودكي را به ياد مي آورند
و آيينه ي شكسته هر بار
گوشه اي از دنيا را از ياد مي برد
نه اگه من مریض بشم و درمان نداشته باشه امیدوارم همه مثل من بشن![]()
چه حرف بدجنسانه ای![]()
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین
-------
اره خداکنه همه بگیرن
می بینی بدجنسیه توام واگیردار بود منم گرفتم![]()
نه پرنده شدی
که در آسمان پرواز کنی
نه رود که بخروشی
و نه کودک
که در کوچه ها بازی کنی
متولد شدی
قد کشیدی
اما زندگی نکردی هنوز ...
چه بگیر بگیریه امشب![]()
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح می شکست
باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
---------
آره فکر کنم تاپیک باید بره قرنطینه![]()
ز شعر آنچه شنيدم در اين زمانه به جز
فغان پيرزن و آه نوجواني نيست
تهي تر است ز دست گدا نگاه مرا
ديگر به صفرهء جانم ز عشق ناني نيست
زبان قلب مرا هيچ كس نميفهمد
چه رازها كه مرا هست و ترجماني نيست
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)