واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما
با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم////
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته ی هر محفلی کرد
مگو دیگر که حافظ نکته دان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما
با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم////
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته ی هر محفلی کرد
مگو دیگر که حافظ نکته دان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
Last edited by اقلیما.; 30-09-2010 at 19:11.
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم///
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله شبهای بیداران خوش است
تو مگر بر لب جویی به هوس بنشینی
ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی///
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
تو خانقاه و خرابات در میانه مبین
خدا گواه که هر جا که هست با اویم
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله شبهای بیداران خوش است
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)