مر ترا عقل است جزوى در نهان
کامل العقلى بجو اندر جهان
مر ترا عقل است جزوى در نهان
کامل العقلى بجو اندر جهان
شاد شاد شاد شادم از غم ها آزادم
دوست دارم بگیم بخندیم در به روی غم ببندیم
![]()
مگرش خدمت دیرین من از یاد برفت
ای نسیم سحری ، یاد دهش عهد قدیم
مرد آن نَبُوَد که نامداری افتد
گر دُر خواهی ز قعر دریا بطلب
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال سوز در خاطر چو برخیزند بنشانند
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی تو بسر نمی شود
دلم ز حلقه ی زلفش به جان خرید آشوب
چه سود دید ندانم که این تجارت کرد
نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
چو گوش هوش به مرغان هرزه گو داری
یا رب مباد انکه گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود
ناز بسیار میکند لیکن
نیک بنگر که جای آن دارد
جان همی خواهد و کرا نکند
که به جانی ز من بیازارد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)