تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 66 از 433 اولاول ... 165662636465666768697076116166 ... آخرآخر
نمايش نتايج 651 به 660 از 4326

نام تاپيک: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر/نثر بیان کنید [محدودیت: 2 پست در هر روز]

  1. #651
    داره خودمونی میشه sasan_fda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    39

    پيش فرض

    حال من دست خودم نيست / ديگه آروم نميگيرم
    دلم از کسي گرفته / که ميخوام براش بميرم . . .

  2. این کاربر از sasan_fda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #652
    داره خودمونی میشه The Darkness's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    Uni guy
    پست ها
    23

    پيش فرض

    مرامجنون همی دانی وپرسی ازچه حیرانم

    بدام افتاده عشقم توی صیاد این جانم

    مرادیوانه پندارندو گویند برکه دل بستی

    جنون عشق رابانی توی کالای د کانم

    چه شبها تاسحررندان بخواب وچشم من بردر

    که چون یعغوب بینا گرددازروی توچشمانم

    به رویت گل نمی گویم که گل لایق نمی دانم

    چو بینم پرتو حسنت به روی گل که میدانم

    بپروردم گلستانها زخون دیده درراهت

    که گاه آمدن گیرد زعطرت باغ وبستانم

    زوصفت ناقه صالح فرو میماند اندر گل

    بگوید دمبدم داود توی آرامش جانم

  4. این کاربر از The Darkness بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #653
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    دیدی ای غمگین تر از من
    بعد از آن دیر آشنایی
    آمدی خواندی برایم
    قصه ی تلخ جدایی
    مانده ام سر در گریبان
    بی تو در شب های غمگین
    بی تو باشد همدم من
    یاد پیمان های دیرین
    آن گل سرخی كه دادی
    در سكوت خانه پژمرد
    آتش عشق و محبت
    در خزان سینه افسرد
    اكنون نشسته در نگاهم
    تصویر پر غرور چشمت
    یك دم نمی رود از یادم
    چشمه های پر نور چشمت
    آن گل سرخی كه دادی
    در سكوت خانه پژمرد

  6. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #654
    داره خودمونی میشه SamirH's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    26

    پيش فرض

    دوستی ها رنگ باخته اند رفیق .
    دلت را بردار و برو به جایی که هنوز ماهی های قرمز حرمت دارند
    و کسی تنک دل کسی را نمی شکند
    من که سال هاست تنک دلم ترک بر داشته
    و دیگر این ماهی قرمز بی قرار، نفس های آخر را می زند
    حالا سنگ بر داشتی که چه ؟ ...تو هم بزن ...اگر هنوز جایی برای شکستن میابی بزن
    اما آنچنان بزن که این ماهی قرمز هم جان دهد .
    دیگر تاب تماشای جان دادنش را ندارم ...در این خشکسالی محبت و عشق
    امیدی به جان دوباره اش نیست .نه دستی که به آبی برساندش و نه راهی که به دریایش ...وقتی که تقدیر حکم شکستن می دهد که راه گریزی نیست .
    بزن رفیق
    سنگ آخر را تو بزن ... بشکن ...که به دست دوست جان دادن هم عالمی دارد .
    آنچنان بشکن ...که این ماهی قرمز بی تاب ، رویای دریا را هم از سر بیرون کند
    بشکن و بنشین به تماشای آخرین نفس های دلم ... حیف که این دست ها سنگی بود نه پلی به دریا
    اگر هنوز جایی برای شکستن در تنک دلم یافته ای ارزانی دستان تو ...بشکن
    سنگ آخر را تو بزن ...
    Last edited by SamirH; 09-12-2010 at 16:52.

  8. 4 کاربر از SamirH بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #655

    پيش فرض

    ســــــرم درد می كنـــــــد
    تلفن را بر می دارم،
    زنگ میزنم به تو...

    كه مُسكنــــی بی عوارض تر
    و آرام بخـــــــش تر از صدایـــــــ تو
    پیدا نمی شود
    برای درد ِ مــــــن

  10. 10 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #656
    داره خودمونی میشه Gharibane's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    در به در تر از باد زيستم در سرزميني كه گياهي در آن نميرو
    پست ها
    97

    پيش فرض

    نميخوام در به در پيچ و خم اين جاده شم
    واسه آتيش همه يه هيزم آماده شم

    يا يه موجود كم و خالي پرافاده شم
    وايسا دنيا ، وايسا دنيا من ميخوام پياده شم

  12. 3 کاربر از Gharibane بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #657
    داره خودمونی میشه Gharibane's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    در به در تر از باد زيستم در سرزميني كه گياهي در آن نميرو
    پست ها
    97

    پيش فرض

    به شهر و دياري ببر تو مرا
    كه نور خدا باشه و من و تو

    نباشه به دل‌ها نشونه غم
    اميد و صفا باشه و من و تو

  14. 4 کاربر از Gharibane بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #658
    داره خودمونی میشه sasan_fda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    39

    پيش فرض

    آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
    بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا
    نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
    سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا
    عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
    من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
    نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
    دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
    وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار

    اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
    شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
    ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
    ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت

    اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
    آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند
    در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا
    در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
    خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
    شهریارا بی‌حبیب خود نمی‌کردی سفر
    این سفر راه قیامت میروی تنها چرا

  16. 6 کاربر از sasan_fda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #659
    آخر فروم باز Alireza_SA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    1,301

    پيش فرض

    چشام بسته است ...
    جهانم
    شکل خوابه ...
    عذابه ...
    اضطرابه ...
    اضطرابه ...
    روبروم...
    دیواری از مه...
    دیواری از سنگ ...

    بگو بیهوده نیست
    فاصله ی آب و سراب
    بگو سپیدی کاغذ بیهوده نیست
    بگو از کوچ پراکنده
    فقط کابوس و تنهایی


    بگو خواب بود هرچی که دیدم
    افسانه بود هرچی شنیدم
    نگاه کن شوق دل زدن به دریا
    برام شد مرگ تدریجی رویا


    بیا تا مه توی چشام بمیره
    بیا تا قصمون پایان نگیره
    بذار یادم بیاد خورشید ...
    منو کم کن از این تردید ...


    تو باشی شب نیست...
    تو باشی آزادم ...
    Last edited by Alireza_SA; 09-12-2010 at 23:55.

  18. این کاربر از Alireza_SA بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #660
    داره خودمونی میشه SamirH's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    26

    پيش فرض

    صبح روزی ، پشت در می آید و من نیستم
    قصه دنیا به سر می آید من نیستم
    یک نفر دلواپسم این پا و آن پا می کند
    کاری از من بلکه بر می آید ومن نیستم
    خواب و بیداری خدایا بازهم سر می رسد
    نامه هایم از سفر می آید و من نیستم
    هرچه می رفتم به نبش کوچه او دیگر نبود
    روزی آخر یک نفر می آید و من نیستم
    در خیابان در اتاقم روی کاغذ پشت میز
    شعر تازه آنقدر می آید و من نیستم
    بعد ها اطراف جای شب نشینی های من
    بوی عشق تازه تر می آید ومن نیستم
    بعد ها وقتی که تنها خاطراتم مانده است
    عشق روزی رهگذر می آید ومن نیستم

    Last edited by SamirH; 10-12-2010 at 00:18.

  20. 4 کاربر از SamirH بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •