ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

[WooKMaN]

:دوباره رامبد و يه سوتي تازه:

من عادت دارم هميشه وقتي موبايل کسي به دستم ميرسه سريع آهنگ موبايلش رو عض ميکنم

مثلا اگه طرف تو گوشيش صداي خروس رو داشته باشه اون رو واسه زنگ گوشي انتخاب ميکنم

خلاصه ....

يه روز رفتم خونه يکي از بروبچ شبم اونجا بودم

صبح روز بعد هم از خونه دوستم رفتم اداره

ساعت 10 هم يه جلسه مهم داشتيم

معمولا همه کارمندان گوشيشون رو موقع جلسه در حالت سايلنت (بيصدا) قرار ميدن

منم يادم رفت گوشيم رو سايلنت کنم

وااااااااي يهو گوشيم زنگ زد و دوست داشتم اون موقع زمين دهن باز کنه و !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ميدوني چرا ؟

آخه دوستم زنگ گوشيم رو صداي الاغ گذاشته بود

منم که هول شده بودم و گوشيم رو نميدونستم توي کدوم جيبم گذاشته بودم

يهو رييسمون گفت عزيزم دنبال الاغت ميگردي ؟

در همين موقع بود که ديگه سکته رو زدم

[*سینا*]

در مورد پست قبلي:

سينا جان توام داري مثل من توي اين تاپيكها ميگردي و سوتي صيد ميكني ؟

با سلام
اره داداش پس چی
ولی سوتی از جانب مستر جان بود ماهم اینجا قرار دادیم البته قبلش خودشون اشاره نمودن به این قضیه

[alireza20]

اين مال چندسال پيشه:
يه ماخونه خالم مهمون بوديم من تمام روز بابچه ها كوه بوديم.خلاصه شب خسته وداغون اومدم خونه ي خالم.شام كه خوردم ديدم خيلي خواب آلودم رفتم كه بخوابم ازبس گيج بودم كه نفهميدم رفتم تو اتاق كي.رفتم تويه اتاق بدون اينكه لامپ وروشن كنم رفتم شيرجه زدم رو تخت يهو ديدم يكي گفت اي دستم آي سرم و.... پريدم لامپو زدم ديدم واي اونجااتاق دخترخالم بوده منم شيرجه دم رو دختر خالم .

[alireza20]

يه شب ما بابچه ها جمع شده بوديم يه حالي به خودمون بديم يه رفيقيم داريم كه باباش60سالشه ولي خيلي جون دله.اونم باما اومده بود.بگذريم :صبح از خواب بيدار شدم ديدم خيلي فشارمياره(ج ي ش )پريدم برم دستشويي بدون اينكه در بزتم درو واكردم ديدم پدر دوستمون داره.... .اقا ما ديديم خيلي خيط كرديم گذاشتيم فرار وادامه ماجرا....

[alireza20]

من يه دوست دارم خودش 25سالشه مادرش 36سالشه (فقط 4سال ازمن بزرگتره ولي بچش...).يه روز وقتي مجرد بودم(يادش بخير )رفته بودم تو خيابون داشتم اين ور اون ورو ديد ميزدم يهو ديدم يه خانوم شكيل وزيبا وايساده ما رفتيم جلوپاش ترمز زديم دوتا بوق اول هيچي نگفت بوق سومو كه زدم ديدم سرشو آورد تو من گفتم برسونمتون يهو گفت عليرضا تو هم بببببببببله؟ .بعد عينكشو در آورد ديدم چه گندي زدم مادر همون دوستم بود....

[alireza20]

پارسال قرار بود با پدر ومادرم بريم يه مهموني خيلي مهم.ازقضا ماشين پدرم خراب شد قرار شد باماشين من بريم.من روز قبلش بادوستمام رفته بوديم بيرون وبچه ها هم يه سي دي xxxxگذاشته بودن.منم يادم رفته بودم درش بيارم.اقا ما باخونواده راه افتاديم رفتيم منم گفتم حوصلم سر نره يه اهنگي بذارم.اول lcd ور روشن كردم بعدهم خود پلير چشمتون روز بد نبينه يه دفعه يه صدايي گفت:آهههههههههههههه.يييييي يييييييييييس .برگشتم ديدم پدر ومادرم دارن اينحوري نگام ميكنن منم ديدم خيلي سه كردم همون جا ماشينو ول كردم ديودم خونه.

[WooKMaN]

عليرضا جان تركوندي تاپيك رو با اين سوتيهات
مرسي

[*سینا*]

پارسال قرار بود با پدر ومادرم بريم يه مهموني خيلي مهم.ازقضا ماشين پدرم خراب شد قرار شد باماشين من بريم.من روز قبلش بادوستمام رفته بوديم بيرون وبچه ها هم يه سي دي xxxxگذاشته بودن.منم يادم رفته بودم درش بيارم.اقا ما باخونواده راه افتاديم رفتيم منم گفتم حوصلم سر نره يه اهنگي بذارم.اول lcd ور روشن كردم بعدهم خود پلير چشمتون روز بد نبينه يه دفعه يه صدايي گفت:آهههههههههههههه.يييييي يييييييييييس .برگشتم ديدم پدر ومادرم دارن اينحوري نگام ميكنن منم ديدم خيلي سه كردم همون جا ماشينو ول كردم ديودم خونه.

با سلام
بابا تو دیگه کی هستی
بعد از بازی روحیم برگشت

[amin mozy]

سلام
اینم سوتی مسخره ی من
یادمه یه دو سه ما پیش تو هنرستانمون نشسته بودم تو راهرو
یعد یکی اومد محکم زد تو سرم
منم فکر کردم دوستم هست
بلند شدم بهش گفتم مادر ........
نگو که معلمم بوده

[Man Hunter]

از شهريار جان و آقا عليرضا بابته اين سوتي هاي بامزه تشكر ميكنم

سلام رامبد جان....آقا شرمنده دير جواب ميدم....
نوكرتم ...قابلي نداره.
دست تو درد نكنه كه اين تاپيك رو زدي.

يا حق