به چشم , همیشه از تنوع خوشم اومده.از avalon1 عزيز هم ميخوايم كه رنگ فونتش و نوع فونتش رو تغيير بده ، اينطوري آدم حال خوندنشو نداره
به چشم , همیشه از تنوع خوشم اومده.از avalon1 عزيز هم ميخوايم كه رنگ فونتش و نوع فونتش رو تغيير بده ، اينطوري آدم حال خوندنشو نداره
سلام.
پس اونطور که فهمیدم شما معتقدید که اون فرایند رخ داده منتها توسط آدمهای نادرست ...بله عزیز , کاملا منظورم همین هست.
گفتم شاید خواسته باشی روی موضوع خطوط میخیی که روی دیوار پاسارگاد حکاکی شده بیشتر اطلاعات کسب کنی.., همین.من متوجه نشدم باید چی رو سرچ کنم ...
" بهترین دورخیز برای شروع کار یک محقق , دوری گزیدن از هرگونه پیشداوری هست ".دوست دارم که دلیلی برای رد این پدیده ها نداشته باشم " .. واقعا به این حرف معتقدم ...
تا اینجا که سعی همه رفقا همین بوده ; البته بغیر از محور قرار دادن فیلم و عکس بعنوان رد یا تائید , که همه مستحضرید یک نوع آب در هاون کوبیدن هست.امیدوارم بودم که اینجا یه سری مسایل مطرح بشه و دوستانه با هم صحبت کنیم و چهارتا چیز شما بگید که واسه من جالب و قابل قبول باشه و دوتا چیز هم من بگم که واسه شما قابل قبول و جالب باشه...
اصولا هدف اصلی تالارها ایجاد یک نوع خیزش برای تبادل افکار و آرا ء و نتیجتا آگاهی عمومی است. بنده شخصا بهره های فراوانی از همه دوستان در این تاپیک برده ام.
البته نوع تحلیل و بررسی موضوعات از طرف بنده بیشتر دور " استنطاق "(CROSSQUESTION) می چرخه تا استدلال ; چون معتقدم استدلال مثل کلیدیه که چوبی هست و پس از مدتی وقتی تا شد و شکست (مثل همه نظریه ها و مدل ها در علوم پایه وعلوم طبیعی) صاحب اون باید دنبال ساخت کلید جدیدی بره.
ممنون و متشکرم.
Last edited by Avalon1; 20-07-2009 at 12:22.
بابت رعایت اصل بی طرفی , نظری دوباره به این می اندازیم:
دیگه شبیه صورتک مریخی نیست ؟ ...
در نقطه ای در تصویر زیرکه مشخص شده , علت علمی پدیدار شدن چنین آرایه کاملا 90 درجه ای چیست؟ , آیا ناسا در یک اقدام شتابگرانه واز روی دستپاچگی تصویر اصلی رو دستکاری کرده و به این صورت درآورده؟
فکر میکنم جواب منصفانه ای به اون نقل قول نبود..." بهترین دورخیز برای شروع کار یک محقق , دوری گزیدن از هرگونه پیشداوری هست ".
منم شخصا دوست دارم یه موجود فضایی ببینم، و فکر میکنم همه ی ما کم و بیش دوست داریم... ما اول یه چیزی رو درست یا غلط تصور میکنیم بعد سعی می کنیم پیدا کنیم که آیا اون چیز همونطوری هست که ما فکر میکنیم یا نه... فکر نمیکنم این پیش داوری باشه... اگه حتی اون پیش داوری رو داشته سیمور، اما به نتیجه ی عکس رسیده... که از نظر من قابل تحسینه!
دوست داریم اینطوری باشه، وقتی نیست، فقط میتونیم دوست داشته باشیم اینطوری می بود.
آها (پس خوب شد که پرسیدم چون من شک ام به دو مورد دیگه ی مطرح شده در اون پست رفت) ... نه مرسی ...
البته من دوست دارم خوش بینانه تر از امین عزیز فکر کنم و فرض کنم که شما در تایید بنده اون حرف رو زدید ... چون همونطور که گفت ، من اتفاقا سعی ام این بوده که بین اون چیزی که دلم می خواد با اون چیزی که با استنتاج بدست میارم تفاوت قایل بشم ... من فقط آرزو کردم ، اما قضاوتی نکردم ؛ چه بسا اگه قرار به قضاوت باشه مطمئنا از روی پست هام مشخصه که در اکثر موارد با حرارت (اما همچنان منطقی) به آرزوم تاخته ام و نذاشتم تاثیر مثبت/منفی روی نتیجه گیری هام داشته باشه، ولو اینکه چه چیزی دلم می خواسته ؛ تا الان غیر از این بوده؟
منظورتون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شما بوده ؛ درسته ؟ .... با در نظر گرفتن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از همون منظره که دوست خوب دیگرمون مطرح کردند ، قضاوت ساده تره : اصلا آرایه کاملا 90 درجه ای وجود نداره ...
اتفاقا یکی از استراتژی های آقای هاگلند که در پست بالا بهش پرداختم (و یه پست دیگه از رسوایی های دیگرش هم دارم آماده می کنم) همین بوده که عکسهای jpeg با وضوح پایین و فشرده سازی بالا رو برمیداشته و بصورت غیرمعقوله بازم بزرگشون می کرده و بعد انواع و اقسام نتیجه گیری های عجیب صورت میداده ..
این چشم ماست که ما رو فریب میده (در مورد pareidolia هم که توضیح دادم)
من اینجا روی سه تا عکس کار کردم : (ضمیمه رو چک کنید)
عکس اوم (without zoon on low q) = عکس کوچک دوستمون رو برداشتم و بدون زوم، از همون دور خطوط رو مشخص کردم ... قائمه به نظر میاد؛ درسته؟
عکس دوم (after zoom on low q) = همون عکس کوچکی که دوستمون گذاشته رو برداشتم و زوم کردم ... زوایا رو با قرمز مشخص کردم ... می بینید که همچنان نزدیک به قایم اما پیچ و تاب بیشتر شد ...
عکس سوم (high q) = عکس با وضوح بسیار بالا (5 مگ بود! - بخاطر علم دانلودش کردم) رو بریده ام تا حجمش برای مشاهده دوستان مناسب بشه ... دیگه کاملا یه خم طبیعی به نظر میاد ... (حجمش کمی زیاده = 700 کیلو؛ ولی ارزشش رو داره - چون نشون میده که اصلا زاویه کاملا 90 درجه ای در کار نیست )
سیمور عزیز ,
منظور بنده سایه روشن هایی که بصورت خط جلوه می کنند نیست. در نوشته به کلمه [ آرایه ] دقت نکردی. آرایه فارسی سیستم هست. سیستم یعنی فعل و انفعال غیر واحد.
اگر توضیح بیشتری لازم هست , مینویسم:
اون چه نوع فرآیند زمینشناختی بوده که فقط از 2 " نیروی غالب " زیر سطحی متشکل شده و تفاوت جهات اعمال شده آن دو بشکل قائم بوده ; و نیز - دقت کنید - فقط از دو جهت کیلومتر ها امتداد پیداکرده؟
و از همه مهمتر اینکه درست درپهلوی یکی از یال های مستقیم , انحنایی دیده میشه که گویای اعمال نیرو در جهات بسیار هست:
از دقت نظرت ممنونم.
در سالهای اولیه سقوط یوفو در نیومکزیکو و حوادث مشابه هیچ سازوکار سازماندهی شده علمی ، نظامی ، تحقیقاتی و همچنین اطلاعاتی و ضداطلاعاتی برای پوشش ابعاد مختلف این حادثه وجود نداشت و تلاش های جسته و گریخته بعضآ توسط برخی از ارگان های داخلی نظیر نیروی دریایی صورت می پذیرفت که در این سازوکار ناقص دولت امریکا بارها و به مراتب شاهد این موضوع بودند که هر از گاهی اسرار مهمی توسط شاهدان یا افراد دخیل در این پروژه ها فاش میشدند و تلاش های مذبوحانه ای برای سرپوش گذاشتن بر این رسوایی ها اغاز میشد و ... !
وضع تا مدتی به این منوال گذشت تا مسئولان وابسته به فکر راهکاری مناسب و تاثیرگذار بیافتند ! اینها به این نتیجه رسیدند که حتی با رد کردن همه افراد دخیل در این پروژه ها از فیلترهای مختلف و همچنین طبقه بندی اطلاعات باز هم امکان نشت اطلاعات به خارج وجود خواهد داشت و به هیچ وجه امکان ایزوله اطلاعاتی به صورت 100 درصد امکان پذیر نخواهد بود.
برای غلبه بر شرایط موجود بایستی اعتماد جامعه و مردم به این گونه اخبار از بین میرفت و به این ترتیب پروژه ای تعریف شد با نام Blue Book !!
اهداف این پروژه به این ترتیب بود که بایستی جامعه با یک بمباران اطلاعاتی غلط و گمراه کننده روبرو بشه به نحوی که تفکیک خالص از ناخالصی ناممکن باشه !
به این ترتیب از در سالهای دهه 50 و 60 که اوج فعالیت بلوبوک بود سیل عظیم فیلم ها ، عکس ها ، مجلات و اخبار پراکنده و همچنین پخش گسترده خیال پردازی های افراد شیاد و اجیر شده در رسانه ها و به دنبال اون اعلام رسوایی ها و کذب بودن این افراد و ... اغاز شد به نحوی که در عرض کمتر از ده سال این موضوع از یک بحث علمی و مشخص وارد حوزهای فانتزی و خیال انگیز شد _که تا امروز هم ادامه داره!_ و رویاپردازها قدرت تفکر و تفکیک رو از مردم سلب کردند.
در پس این وقایع اقلیت باقیمانده که عده ای دانشمند مستقل یا اخراج شده از این پروژه ها بودند و همچنین شاهدان عینی واقعی برای حفظ وجهه علمی و شخصیتی مجبور به سکوت شدند چرا که با شرایط پیش امده کسی به حرف اونها اعتماد نداشت ، البته عده ای از این افراد همچنان روحیه مبارزه طلبی خودشون رو حفظ کردند و با به جان خریدن هرگونه خطر مادی و معنوی به مبارزه با فضای بوجود امده توسط دولت امریکا پرداختند چرا که این رو حق مردم میدونستند که حقایق نباید از مردم مخفی نگه داشته بشه .
یکی از این افراد باب لازار هست که در مطالب قبلی بهش اشاره کردم ، ایشون به این موضوع اشاره کرده که با مخفی نگه داشتن این موضوع خسارت بزرگ علمی ای به جامعه جهانی و خصوصآ امریکا وارد شده ! باب در ادامه اینگونه توضیح میدهد که در طول 40 سال گذشته هیچ گونه دست اورد علمی خاصی از از این پروژه ها حاصل نشده و اندک دانشمندان حاظر در این پروژه ها قادر به حل مسائل و سوالات پیچیده پیش امده نیستند.
اصول کارکرد این پرنده ها انچنان پیشرفته و ابهام انگیز است که تنها با یک تلاش همه جانبه و جهانی و توسط همه دانشمندان قابل حل شدنه و دولت امریکا با انحصاری کردن این پروژه خودش رو از کمک هزاران دانشمند و محقق که برخی از اونها نابغه های علمی هستند محروم کرده ، اگر شرایط به گونه ای دیگر پیش میرفت شاید تا به امروز ما شاهد پرواز یوفو های ساخت بشر بودیم و سفرهای فضایی برای مردم امری عادی تلقی میشد .
منبع: خودم
باز هم پیشرفت قابل توجهیه که از "صورت در مریخ" ، رسیدیم به تبادل نظر در مورد یک منحنی و یکسری زوایای قائمه ... (که حرکت درستی هم هست - حتی خود هاگلند هم همین کار رو کرده در کتاب اخیرش ؛ همونطور که نقل قول کردم) ... من برای سنگین نشدن پست ، همه عکسها رو ضمیمه کردم ...
+جسارتاً چه کسی گفته اینها "از دو جهت کیلومتر ها امتداد پیداکرده؟" .... کل ابعاد این شکل مبهم حدود 1 در 2 کیلومتر تخمین زده شده ، بنابراین مواردی که داریم درباره اش بحث می کنیم به زحمت به یک کیلومتر خواهند رسید ...
+ (در مورد منحنی: ) اول اینکه مجددا از روی عکسی با ابعاد 100 در 200 قضاوت کردید ، همون قسمت رو من با ابعاد 2400 در 2400 مجددا علامت زدم (high q curve در ضمیمه)... آیا این منحنی پرپیچ و خم انقدر عجیبه ؟ ... بله - اگه به قول شما کیلومترها امتداد داشت شاید میشد بهش توجه بیشتری کرد؛ اما این تقریباً یه کیلومتره ...
+ (نیازی به گفتن این مطلب نیست اما) در نظر بگیرید که بحث ، بحث میزان اطلاعات موجود برای نتیجه گیری مستدل هم هست ... اون عکسهای وایکینگ با وضوح اندک ، زاویه نوری فریبنده و نویز باعث شدند که حتی بعضی ها به فکر این بیفتند که سوراخ دماغ و دندان صورت هم مشخصه (به جان خودم!) ... بعداً که اون قضیه حل شد رسیدیم به تقارن های شکل ، که الان با تصاویر وضوح بالایی که داریم اون هم واضحه ... برای اطمینان حتی عکسهای سه بعدی اون ناحیه هم تهیه شده و موجوده :
curve 3d و Cydonia_H رو چک کنید ؛ در هر دو شکل منحنی موردنظر شما با جزئیات کافی دیده میشه ... کاملا طبیعی جلوه می کنه – ضلع بالای زاویه قائمه ای که گفتید هم مشخصه ، آیا خیلی قائمه یا مستقیمه؟! - دو بعدی بودن عکس باعث این خطای دید میشه ...
+ نهایتا اینکه ما عیناً اینطور اشکال عجیب رو در زمین هم داریم ؛ چرا کسی روی اونها مانور نمیده ؟ (گمان کنم که اولا چون روی "زمین" هستند و خب.. خسته کننده! - و ضمناً قابل آزمایش هستند و دیگه نمیشه گفت " من حدسی زده ام و تا خودمون نریم اونجا نمیشه ردش کرد!")
+ اگر دسترسی دارید به [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] برید ، یک فلش محاوره ای بسیار جالب داره که به شما اجازه میده روی این شکل مبهم پرواز کنید و از زوایای مختلف هر چقدر دلتون می خواد بررسی اش کنید ... بسیار جذابه ... (mars virtual fly over : عکسی از محیط برنامه اس) .... بطور مشابه توسط گوگل ارث 5 هم می تونید این کار رو بکنید ...
.
بهاره گرامیسیل عظیم فیلم ها ، عکس ها ، مجلات و اخبار پراکنده و همچنین پخش گسترده خیال پردازی های افراد شیاد و اجیر شده در رسانه ها و به دنبال اون اعلام رسوایی ها و کذب بودن این افراد و ... اغاز شد به نحوی که در عرض کمتر از ده سال این موضوع از یک بحث علمی و مشخص وارد حوزهای فانتزی و خیال انگیز شد _که تا امروز هم ادامه داره!_ و رویاپردازها قدرت تفکر و تفکیک رو از مردم سلب کردند.
منم که همینو دارم میگم. شما خودتون هم تو این تاپیک دارید همین سیل رو ادامه میدید. یه زحمت بکشید و موارد مشکل دار رو خودتون حذف کنید تا بشه از بحث فانتزی بیرون اومد و وارد بحث علمی شد.
اعلام موارد دروغ اصلا اشکالی نداره . در خود علم تایید شده و رسمی هم ما کلی شیاد داریم. از ادعاهای دروغی کلونینگ گرفته تا کشف عنصر جدید. در این موراد اگر دقت کنید اولین حمله ها از طرف خود دانشمندان میشه. شیاد همیشه و همه جا هست. مهم ساز و کار تفکیک شیادی از واقعیته. تفکیک دروغ از حقیقت.به دنبال اون اعلام رسوایی ها و کذب بودن این افراد
شاید با دور ریختن همه گزارش های اشتباه یا دروغ فقط و فقط یک گزارش درست ( یک برخورد واقعی بین موجود فضایی و انسان ) باقی بمونه که همون تک گزارش سرنوشت دانش رو تغییر بده.
اما وقتی ما وسط سیلی از اطلاعات کذب هستیم چه میشه کرد؟
خوب این کار شما یکطرفه به قاضی رفتنه !از ادعاهای دروغی کلونینگ گرفته تا کشف عنصر جدید.
البته کاری با بحث کلونینگ ندارم ولی عنصر جدید چرا !!
طبق یافته های علمی ما اخرین عنصر پایدار کشف شده در طبیعت اورانیوم هست (البته به طور دقیق نمیدونم شاید عنصر دیگه ای باشه ولی خوب مهم نیست چون بحث ما یه چیز دیگه است) و بررسی های علمی نشون میده که بعد از اورانیوم هیچگونه عنصر دیگه ای نمیتونه وجود داشته باشه چرا که هسته بسیار ناپایداری داره و اصولآ اخرین عنصر می بایست اورانیوم باشد !
اما برخی فرضیه های موجود ثابت می کنه که از عنصر 115 به بعد جدول تناوبی مندلیف عناصر دوباره به حالت پایدار خودشون برمیگردند و البته با خواص و ویژگی های عجیب !(فکر کنم در حال حاضر اخرین عنصر این جدول ، عنصر 107 باشه که حاصل یک سنتز مصنوعی است)
اما برای به وجود امدن چنین عناصر فوق سنگینی احتیاج به نیرو و انرژی اولیه فوق العاده زیادی نیاز است (مافوق تصور!) و باب لازار در این رابطه فرضیه ای داره که میگه :
منطقآ چنین عناصری در منظومه شمسی ما و سیاره های مشابه نمی تونه وجود داشته باشه و این عناصر تنها در سیاراتی یافت می شوند که در منظومه ای دوگانه (دارای دو خورشید) قرار دارند یا سیاراتی که در زمان تشکیل تحت تاثیر انرژی ازاد شده یک سوپر نووا بوده اند.
باب لازار صحبت های جالبی داره که میگه :
در زمانی که من در منطقه area-51 s-4 مشغول به کار بودم ، وظیفه من بررسی نحوه کارکرد منبع انرژی اشیاء پرنده بود.
باب می گوید نتیجه تحقیقات ما به این نقطه رسید که منبع انرژی این اشیاء پرنده توسط یک رئاکتور ضد ماده (antimatter) تامین میشه و سوخت این رئاکتور از فلزی نارنجی رنگ و فوق سنگین با ویژگی های عجیب و منحصر به فرد تامین میشد!
با بررسی های ما مشخص شد که این عنصر بایستی در خانه 115 جدول تناوبی مندلیف قرار بگیرد و خصوصیات رادیواکتیوی همانند اورانیوم خواهد داشت و البته منطقآ چنین عنصری هرگز در سیاره زمین یافت نخواهد شد ! و البته بایستی از اینکه چنین عنصری در سیاره زمین یافت نمی شود خوشحال باشیم ! چرا که با خصوصیاتی که ما در این ماده کشف کردیم متوجه شدیم که این عنصر استعداد فوق العاده زیادی در ازاد کردن به یک باره انرژی و به صورت کاملآ بهینه (تبدیل 100 درصدی ماده به انرژی) دارد به نحوی که تنها با چند گرم از این ماده می توان یک سوپر بمب چندصد مگاتنی ساخت !!!!
ادامه دارد...
Last edited by bahareh_bus; 21-07-2009 at 16:58.
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)