تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 659 از 2734 اولاول ... 15955960964965565665765865966066166266366970975911591659 ... آخرآخر
نمايش نتايج 6,581 به 6,590 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #6581
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مي از جام مودت نوش و در كار محبت كوش
    به مستي ، بي خمارست اين مي نوشين اگر نوشي
    سخن ها داشتم دور از فريب چشم غمازت
    چو زلفت گر مرا بودي مجال حرف در گوشي
    نمي سنجد و مي رنجند ازين زيبا سخن سايه
    بيا تا گم كنم خود را به خلوت هاي خاموشي

  2. #6582
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    یک روز
    - چیزی پس از غروب تواند بود-
    وقتی نسیم زرد،
    خورشید سرد را
    چون برگ خشکی از لب دیوار رانده است!
    وقتی،
    چشمان بی نگاه من، از رنگ ابرها
    فرمان کوچ را
    تا انزوای مرگ
    نادیده خوانده است.
    وقتی که قلب من
    خرد و خراب و خسته،
    از کار مانده است
    چیزی پس از غروب تواند بود.

    چیزی پس از غروب کجا می رودم ؟
    -مپرس!
    هرگز نخواستم که بدانم
    هرگز نخواستم که بدانم چه می شوم
    یک ذره،
    یک غبار،
    خاکستری رها شده در پهنه جهان
    در سینه زمین
    یا اوج کهکشان
    یا هیچ !
    هیچ مطلق !
    هر گز نخواستم که بدانم چه می شوم...
    اما چه می شوند
    این صدهزار شعر تر دلنشین، که من
    در پرده های حافظه ام گرد کرده ام
    این صدهزارنغمه شیرین، که سال ها
    پرورده ام به جان و به خاطر سپرده ام
    این صدهزار خاطره
    این صد هزار یاد
    این نکته های رنگین
    این قطعه های نغز
    این بذله ها و نادره ها و لطیفه ها
    این ها چه می شوند ؟

    چیزی پس از غروب
    چیزی پس از غروب من، آیا
    بر باد می روند ؟
    یا هر کجا که ذره ای از جان من به جاست،
    در سنگ، در غبار،
    در هیچ،
    هیچ مطلق
    همراه با من اند ؟
    Last edited by amir.ara; 10-02-2007 at 21:23.

  3. #6583
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در زیر پاشنه هر در
    در پشت هر مغز
    من له له سگان مفتش را
    پی جوی و هرزه پوی
    احساس می کنم
    حتی
    از هر بلور واژه که جان می دهد به خلق
    نان و گل و سلامت و آزادی
    می بینم آشکار
    این پوزه های وحشت را
    له له زنان و هار

  4. #6584
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    روزی نمی رود که به یادِ گذشته ها
    در ظلمت ملال نگریم به حالِ خویش
    یک دم نمی شود که به یاد جوانی ام
    از فرط رنج سر نبرم زیر بال خویش

    رویای خاطراتِ غم انگیز زندگی
    تا یم نفس به سینه بود همدمِ من
    وین اشک ها که ریخته بر روی دفترم
    آیینۀ تمام نمای غمِ من است

    ***
    در کنج غم نشسته و یاد گذشته ها
    در موج اشک می گذرند از برابرم
    در شعله های حسرت و نومیدی و دریغ
    دل را نگاه می کنم و رنج می برم!

  5. #6585
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من شكستم در خود
    من نشستم در خويش
    ليك هرگز نگذشتم از
    پل
    كه ز رگ هاي رنگين بسته ست كنون
    بر دو سوي رود آسودن
    باورن كن نگذشتم از پل
    غرق يكباره شدم
    من فرو رفتم
    در حركت دستان تو
    من فرو رفتم
    در هر قدمت ، در ميدان
    من نگفتم به ذوالكتاف سلام
    شانه ات بوسيدم
    تا تو از اين همه ناهمواري
    به ديار پاكي راه بري
    كه در آن يكساني پيروزست
    من شكستم در خود
    من نشستم در خويش

  6. #6586
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
    فراق یار نه آن می کند که پیر کنعان گفت

    حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
    کنایتیست که از روزگار هجران گفت

  7. #6587
    داره خودمونی میشه yalda_tanhayeshab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    68

    پيش فرض

    تو به من خندیدی و نمی دانستی
    من به چه داهره ازباغچه همسایه
    سیب را دزدیدم
    باغبان از بی من تند دوید
    سیب را دست تو دید
    غضب الود به من کرد نگاه
    و تو رفتی وهنوز
    سالهاست که در گوش من ارام ارام
    خش خش گام تو تکرار کن
    می دهد ازارم
    ومن اندیشه کنان
    غرق این بندارم
    که چرا
    خانه کوچک ما سیب نداشت

  8. #6588
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو قامت بلند تمنایی ای درخت.
    همواره خفته است در آغوشت آسمان
    بالایی ای درخت
    دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار
    زیبایی ای درخت.
    وقتی که بادها
    در برگهای درهم تو لانه می کنند
    وقتی که بادها
    گیسوی سبزفام تو را شانه می کنند
    غوغایی ای درخت.

  9. #6589
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    تو را دارم ای گل، جهان با من است.
    تو تا با منی، جانِ جان با من است.

    چو می تابد از دور پیشانی ات
    کران تا کران، اسمان با من است.

    چو خندان به سوی من آیی به مهر
    بهاری پر از ارغوان با من است!

    کنارِ تو هر لحظه گویم به خویش
    که خوشبختی بیکران با من است.

    روانم بیاساید از هر غمی
    چو بینم که مهرت روان با من است.

    چه غم دارم از تلخی روزگار،
    شکر خندۀ آن دهان با من است.

  10. #6590
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو می تونی دیگه با اسب آبی به دریاچه ی قو هم بروی
    کنسرت های بدون من اگرچه برای تو طعم خزه های دریا را دارند
    نقشه ای هم برای سالن رقصی کشیده ام که نپرس !
    تا تو فقط روی صحنه برقصی
    و من فقط - فقط برای تو کف بزنم
    اما با فکر خرت و پرت های به جا مانده از آن دستفروش اول صبح چه کنم
    که مرا میپیچاند در گردبادی که اسم روزمره اش
    سه چار قطره اشک ناقابل است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •