تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 65 از 76 اولاول ... 155561626364656667686975 ... آخرآخر
نمايش نتايج 641 به 650 از 758

نام تاپيک: دوست داشتني ها

  1. #641
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    خورشيد آواره وار طلوع کرد ديوانه وار انتظار کشيد ومعصومانه غروب کرد و شايد ماه نمي داند چرا آسمان شب مال اوست

  2. #642
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    تو امروز غني تر از ديروزي اگر :

    اشکي از گونه اي سترده باشي يا اگر دست کمک بسوي نيازمندي دراز کرده باشي و يا اگر با لبخندي قلب سردي را گرمي بخشي

  3. #643
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    مزرعه ي زرد گندم زار…مترسک مي دانست تا او باشد…کلاغ ها از گرسنگي خواهند مرد…فردايش مترسک خود را کشته بود…او تازه کلاغ ها را فهميده بود ...

  4. #644
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    شب را دوست دارم بخاطر سکوتش ... سکوت را دوست دارم بخاطر آرامشش ... آرامش را دوست دارم بخاطر بودنش در تنهايي ... تنهايي را دوست دارم بخاطر بودنش در عشق.... و عشق را دوست دارم بخاطر دوست داشتنش

  5. #645
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    من که ميدانم شبي عمرم به پايان مي رسد نوبت خاموشي من سهل و آسان مي رسد من که مي دانم که تا سرگرم بزم و مستيم مرگ ويرانگرچه بي رحم و شتابان مي رسد پس چرا آزاد نباشم؟ پس چرا عاشق نباشم من که ميدانم به دنيا اعتباري نيست كه نيست بين مرگ و آدمي قول وقراري نيست كه نيست من که ميدانم عجل ناخوانده و بيداد گر سر زده مي آيدو راه فراري نيست كه نيست پس چرا عاشق نباشم پس چرا آزاد نباشم ..!؟

  6. #646
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    عشق با جدايي نمي ميرد. با بسيار با هم بودن شايد ولي با جدايي هرگز.

  7. #647
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M.B.M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــــــــــفهان
    پست ها
    771

    پيش فرض

    rsz1368
    سلام
    بخوان ما را
    بخوان ما را
    منم پروردکارت
    خالقت از ذره ای ناچیز
    صدایم کن مرا
    آموزگار قادر خود را
    قلم را علم را من هدیه ات کردم
    بخوان ما را منم معشوق زیبایت
    منم نزدک تر از تو به تو
    اینک صدایم کن
    رها کن غیر ما را سوی ما باز آ
    منم پروردگار پاک بی همتا
    منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست می دارم
    تو بگشا گوش دل
    پروردگارت با تو می گوید
    تو را در بیکران دنیای تنهایان
    رهایت من نخواهم کرد
    بساط روزی خود را به من بسپار
    رها کن غصه یک لقمه نان و آب فردا را
    تو راه بندگی طی کن
    عزیزا من خدایی خوب می دانم
    تو دعوت کن مرا بر خود
    به اشکی یا خدایی مهمانم کن
    که من چشان اشک آلوده ات را دوست می دارم
    طلب کن خالق خود را
    بجو ما را
    تو خواهی یافت که عاشق می شوی بر ما
    و عاشق می شوم بر تو
    که وصل عاشق و معشوق هم
    آهسته می گویم خدایی عالمی دارد
    قسم بر عاشقان پاک با ایمان
    قسم بر اسب های خسته در میدان
    تو را در بهترین اوقات آوردم
    قسم بر عصر روشن
    تکیه کن بر من قسم بر نور هنگامی که عالم را بگیرد نور
    قسم بر اختران روشن اما دور
    رهایت من نخواهم کرد
    بخوان ما را
    که می گوید تو خواندن نمی دانی ؟
    تو بگشا لب
    تو غیر از ما خدای دیگری داری ؟
    رها کن غیر ما را
    آشتی کن با خدای خود
    توغیر از ما چه می جویی ؟
    تو با هر کس به جز با ما چه می گویی ؟
    و تو بی من چه داری هیچ ؟
    بگو با ما چه کم داری عزیزم هیچ !!
    هزارا ن کهکشان و کوه و دریا را
    و خورشید وگیاه و نور و هستی را
    برای جلوه خود آفریدم من
    ولی وقتی تو را من آفریدم
    بر خودم احسنت می گفتم
    تویی زیباتر از خورشید زیبایم
    تویی والاتر از مهمان دنیایم
    که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
    تو ای محبوب تر مهمان دنیایم
    نمی خوانی چرا ما را ؟
    مگر آیا کسی هم با خدایش قهر می گردد ؟
    هزاران توبه ات را گرچه بشکستی
    ببینم من تو را از درگهم راندم ؟
    اگر در روز سختییت خواندی مرا
    اما به روز شادیت یک لحظه هم یادم نمی کردی
    به رویت بنده من هیچ آوردم ؟؟
    که می ترساندنت از من ؟
    رها کن ان خدای دور
    آن نامهربان معبود
    آن مخلوق خود را
    این منم پروردگار مهربانت خالقت
    اینک صدایم کن مرا ، با قطره اشکی
    به پیش آور دو دست خالی خود را
    با زبان بسته ات کاری ندارم
    لیک غوغای دل شکسته ات را من شنیدم
    غریب این زمین خاکی
    آیا عزیزم ، حاجتی داری ؟
    تو ای از ما
    کنون برگشته ای ، اما
    کلام آشتی را تو نمی دانی ؟
    ببینم چشم ها یخیست آیا ، گفته ای دارند ؟
    بخوان ما را
    بگردان قبله ات را سوی ما
    اینک وضویی کن
    خجالت می کشی از من
    بگو،جز من ، کس دیگر نمی فهمد
    به نجوایی صدایم کن
    بدان اغوش من باز است
    برای درک اغوشم
    شروع کن ،بک قدم با تو
    تمام گام های مانده اش ،با من

  8. #648
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M.B.M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــــــــــفهان
    پست ها
    771

    پيش فرض

    rsz1368

    لحظه های کوچک را سپری کردیم تا به خوشبختی برسیم دریغ از اینکه خوشبختی همین لحظه های کوچکی بود که سپری کردیم .


    خداوند معجزات خود را به شیوه های اسرار آمیز به انجام می رساند .(اسکاول شین)

    حسن معاشرت ترکیبی است از فداکاری های و گذشت های کوچک .(امرسون)

    کسی که میخواهد دعایش در حال سختی اجابت شود در حال آسایش دعا کند.(امام صادق)

  9. #649
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    زیبا ترین گل هایی که دیده ام !
    فکر می کنید این گل ها را کجا دیدم ؟ توی گلفروشی ؟ توی گلدون کریستال ؟ یا روی یک تابلوی نقاشی ؟ نه ... به هیچ عنوان ! زیباترین گلی که دیدم ، توی یک لیوان معمولی ، داخل یک دستشویی عمومی بود . تعجب کردید ؟ آره منم اول جا خوردم . اما خیلی زیبا بود . روزی وارد یک توالت عمومی شدم ، صورت خندان خانمی که مسوول نظافت اون محل بود ، توجهم رو جلب کرد . او کنار دستشویی روی میز ، دو شاخه گل ، داخل یک لیوان گذاشته بود . خیلی از این ذوق و سلیقه تعجب کردم . او محل کارش رو که یک دستشویی بود ، با گذاشتن گل ، برای خودش ذلپذیر کرده بود !
    خیلی ها فکر می کنن برای اینکه سلیقه و احساساتشون متبلور بشه ، حتما باید تمام شرایط خارجی جور باشه ، و محیط اطراف روی احساساتشون تاثیر بذاره . تا در یک لحظه خاص شکوفا بشه . اما این خانم چقدر زیبا محیط کارش رو تحت تاثیر ذوق سلیقه اش قرار داده بود . شاید اگر می خواست منتظر تغییر شرایط بشه هیچ وقت به مقصود نمی رسید .
    افسوس که بعضی از ما از محل کارمون به خوبی یاد نمی کنیم و حتی به ذهنمون هم نمی رسه که می شه هر محلی رو ، هر چقدر هم که دلپذیر نباشه ، تا حدی قابل تحمل کرد . با صورتی خندون ، یا با دو شاخه گل توی یه لیوان ! خیلی ها این کار رو از محل کار و زندگیشون هم دریغ می کنن ، گل که نمی ذاره هیچ تموم گلدون ها رو هم خشک می کنن .گل لبخندی که روی لب ما یه روی ازه واردین می شکفه ، از هر گلی زیبا تره !
    می دونین دومین گل زیبا یی که دیدم کجا بود ؟ توی خرابه یک خونه قدیمی که کوبیده شده بود . میون تل آجر و خاک و تیر آهن ، اتاقک آجری کوچکی مربوط به نگهبان اون محل بود ، که پشت پنجره کوچکش یه گلدون گل آفتابگردون قرار داشت . شما اسم این کار و چی می ذارین ؟ ذوق و سلیقه ؟ امید ...؟ هر چه می خوهید اسمش رو بذارین ، اما این گل به نظر من از تابلوی چند میلیون دلاری گل آفتابگردون اثر ون گوگ که همه برای دیدنش سر و دست می شکنن ، به مراتب زیبا تر و پر معنا تربود ! چراکه در میون خرابه های یه خونه کلنگی ، که هیچ بویی از لطافت و زیبایی نبرده ، نماد یک روح لطیف و امید وار بود . درسته که مشکلات زندگی برای بعضی ها رمقی برای لبخند زدن و دیدن یک گل نمی ذاره ، اما اگر کمی دقیق تر به اطرافتون نگاه کنین ، چیزهایی رو می بینین که ارزش دیدن و کمی تامل رو دارن .

  10. #650
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    مطالب خیلی جالبیه
    اینم از من
    خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد تا اینکه آن قوم خود تغییر کنند .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •