متاسفانه بعد چند مدت اومدم انجمن ... یکم از بحث عقبم ... پراکنده جواب میدم تا بیوفتم تو بحث D:
shabe.saket:
این یه تیکه رو من اصلا قبول ندارم.
حتی اگر قوانین علی معلولی رو حسی در نظر بگیریم، به قدر کافی قدرتمند هست.
حتی در زندگی روزمره هم همه ما این مورد را رعایت و اجرا میکنیم. با قوانین علی معلولی، تصمیم های آینده رو میگیریم.
ما میدونیم که اگر دستمون رو روی آتیش بگیریم خواهد سوخت. به خاطر همین از این کار اجتناب میکنیم. حتی اگر نتیجه سوختن دست روی آتیش رو مفهوم ذهنی و نتیجه تکرار بدونیم، این قاعده حسی به اندازه کافی قدرتمنده.
من هزاران مثال از همین زندگی روزمره هممون میتونم بزنم که با رعایت و نگاه به قوانین علی معلولی انجام میدیم، ولی هرگز مثالی نمیتونم بزنم که قوانین علت و معلوول رو نقض کنه. و این قدرتمندی و همه جانبه بودن این قانون رو میرسونه. شما میتونید؟اگر ملاک اثباته ، به راحتی میگیم شما اثباتی ندارید ...شما میدونید اثبات در چه مواردی بکار میره؟
در امور دو به شک کننده.
در امور بدیهی نیازی به اثبات نیست.
مثال و تکرار و زندگی روزمره فلسفه نمیشه ...
تجربه تکیه گاه قویه ولی دلیلی نمیشه بدون اثبات یک تجربه رو بدیهی بدونیم .
یه فیلسوف در مورد همه چیز دو به شکه . دکارت واسه همین شک اومد همه چیز رو پاک کرد و سعی کرد از پایه فلسف ای بسازه
danial_848 :
خیلی به سادگی میگید این چیزی بدیهیه .... در حالی که از دیدگاه من هیچ چیز بدیهی نیست ... میشه در همه چیز شک برد . فقط از دیدگاه بسیار عمیقش.همین نظر شما هم نتیجه دیدگاه (ازنظر من غلط) شما به جهانه یعنی دید تجربه گرایانه. علیت چیزی نیست که شخص با استقراء بهش پی ببره بلکه از بدیهیاته. هرکسی یکم به مخش فشار بیاره به این پی میبره اینطور نیست که شخص از طریق تجربه بهش پی برده باشیم. این موضوع علیت بحث طولانی ایه
اون موقعی که فلاسفه ی یونانی میدیدند که همیشه بعد چند مدت کنار آشغال ها موش پیدا میشه ، و به این نتیجه میرسیدند که آشغال موش تولید میکنه !! دقیقا مثل شما فکر میکردند که موضوع دیگه بدیهیه .
آیا اثباتی دارید که بگید باور ما به قانون علیت واقعا نمیتونه مثل این باور فلاسفه ی باستان باشه ؟؟
برای اینکه تمایز بزاریم و بگیم قانون علیت مثل اون نیست و قابل اتکائه باید یه قدم از تجربه بالاتر بزاری و بتونی رابطه منطقی رو توضیح بدی. این رابطه منطقی و کسی توضیح نداده تا حالا .
اگه قراره یک علت غایی وجود داشته باشه که جلوی این تسلسل رو بگیره ، خوب منم میتونم بگم این جهان خودش همون علت غاییه. دیگه چه نیازه بگم خدایی هست که علت غایی باشه.درباره خدا که علت غایی هست و خودش علت نداره این باز یه بحث متفاوت دیگه است خدا طبق تعریف از این جهت که کامل مطلق هست نیاز به علت نداره
اگر علت نیاز داشته باشه ناقصه
خیلی بی دلیل و همینجوری الکی که نمیشه بگیم این علت غاییه. باید دلیلی داشته باشید . وگرنه من هم بی دلیلی میگم جهان خودش علت غاییه و معلول چیزی نیست.
« اگر هر چیزی باید دلیل و علتی داشته باشد، پس وجود خداوند هم باید علت و دلیل داشته باشد و اگر چیزی بتواند بدون دلیل و علت وجود پیدا کند، بحث دربارهٔ وجود خدا بیفایده خواهد بود، زیرا وجود طبیعت نیز بدون علت ممکن است. ( برتراند راسل ) »
مرتضی nvcd :
موافقمحقیقت
به نظر من حقیقت فرقی با واقعیت نداره و فکر می کنم بهتره دنبال حقیقت نباشیم ، همین واقعیت حقیقت
مرتضی جان دقت نکردی که این که میگی هر چی در ذهن میاد امکان وجود داره ف باعث یه تناقض عظیمی میشه ... ممکنه دقت کرده باشی ولی بازم بگی خوب ما دنیا رو همینجوری متناقض میبینیم (بخاطر همین دید محدودمونخدا
اژدها وجود داره ؟ ... نه اینکه واقعا هست ... ایا امکان داره سلولی به سلولی پیوند بخوره و 7 تا سر و 5 دست و هیکل بزرگ به وجود بیاد ؟ ... فکر کنم بیشتر افراد موافق باشن ... شایدم بعضی ها بهمون دلیل همیشگی بگن اینا تیکه پاره های ذهنه که بهم جور شده !
بازم به فکر ناقص من هر چیزی که در ذهن شما بیاد امکان وجود داره ... گفتید خدای توانای قادر متعال ... مطمئن باشید امکان داره کسی باشه واقعا قادر مطلق و غیره باشه ... پس می شه نتیجه گرفت حد فکر ما تعیین کننده امکان وجود چیزیه ...)
در ضمن بحث سر امکان نیست . بحث سر بررسی همین ممکناته که کدوم قابل قبولتره .
وگرنه اینکه خدا نباشه هم خودش یه امکانه ...
ولی اینجا بحثی که میکنیم اینه که من میگم امکان نبود خدا بیشتر از وجودشه .
باز ک تو دقت نکردی دی:حقیقت خدا
محدودیم ... می خوایم چیزی رو بگیم که در محدوده ما نمی گنجه ... تعریف ها همیشه ناقص اند ... هر روز بهش چیزی اضافه می شه ... با منطق نمی خونه ( ضد و نقیض رو جمع کرده !!!) ... با علم به جایی نمی رسیم ( هر روز کشفی جدید )
خوب می خوای چطور تعریفش کنم ؟ ...
ولی من می گم یه چیز هست که تعریفش می کنه ... اونم عقله ... عقل هر فرد برای هر فرد
من می تونم با عقلم تا کنار لبه سیاهچاله هم برم اما جزغاله نشم ! ... می تونم دست عقلم رو تا پوسته این جهان ببرم ... می تونم برم پیش خدا بشینم !!! ... تو همون مثال 360 درجه ... یه دور که بزنیم ... حالا حتی اگه چشم ها رو هم ببندیم می تونیم بگیم چی دور و برمونه ( البته فقط برای خودمون ... چون همون لحظه که چشامون رو بستیم ... ممکنه یه الکترون جاش ور با یه نوترون عوض کنه !)
پس فکر می کنم همونطور که خودش گفته بهتره پیامبر باطنی ( عقل ) رو مبعوث کنیم !
بعد هم نرید جار نزنید ای من دیدم من دیدم ... هیچ کس از تو سوراخ دید تو نگاه نمی کنه ... همه سوراخ خودشون رو دارن ... پس گلو جر ندیم که ا نمی بینی !!!! ... بابا اینا اینجاست اینجوریه ... یا اون بگه ای بابا کو من که نمی بینم ...
با چشم و تجربیات و حسی جات فقط می تونی زاویه خودت رو توضیح بدی ... با عقل هم برای خودت توضیح بدی دی: ( بازم منظورم به کسی نبود ... کلا گفتم )
چیزی که میگی بدیهی و درسته ... کار ما اینجا اینه که بین مشترکاتمون بحث کنیم ببینیم ایا نتیجه ای مشترک هم میگیریم یا نه .
مثلا ممکنه منو تو بحث کنیم ولی تو ایده الیست باشی من ماتریالیست ... هی تو سر و کله هم میزنیم .. خوب این بحث مشخصه که باطله . اما اگه هر دو از پایه به بحث بشینیم ممکنه مشکل حل بشه.
همون روش بحث پله پله که shabe.saket گفت ...
این پست سعید کجاست همه نقل و قول میکردن ما ندیدیم![]()