يافتم
اصلا ازدواجش غير ممكنه.
اگر بمونه تو زمبن حال كخ عمرا چون شناسنمه ي اون قديميه.و عكسش جديد.
اگرم برگردن گذشته شناسنامه ي دختره جديده.
آقا من ميگم بياد همين گذشته دختر بگيره هم سبكتره هم دختراي قديم بهترن
يافتم
اصلا ازدواجش غير ممكنه.
اگر بمونه تو زمبن حال كخ عمرا چون شناسنمه ي اون قديميه.و عكسش جديد.
اگرم برگردن گذشته شناسنامه ي دختره جديده.
آقا من ميگم بياد همين گذشته دختر بگيره هم سبكتره هم دختراي قديم بهترن
من که میگم محسن بر میگرده و کتیبه رو تحویل پلیس میده
بعد که به همایون و غلامرضا هم چیزی نمیگه که همه چی مثل روال عادی بگذره...
به خاطر اینکه خانوادش حسرت دیدن محسن رو دلشون نمونه بی خیال هما میشه و هما رو تو آینده بر میگردونه پیش مامان باباش
البته همه ی این کارارو میتونه بعد از ثابت کردن هما به خانوادش انجام بده...
در مورد اینکه که مریم دنبال محسن بگرده که همایون گفت که میگم مسعود غیبش زده
میگم فکر کنین این همه اتفاق میفته بعد آخر سر معلوم بشه کلهم خواب بوده از اول
چون اصلا امکان نداره آدم بره به زمان آینده و تپ و تپ بره و برگرده![]()
اگه بخواد هما رو با خودش ببره نامردیه باید تنها برگرده هما رو هم بده تحویل خا نواده ی خودش چون اون خا نواده ی خوبی داشته می تونه خوشبخت بشه!
نه بابا اصلا کلا خاصیت فیلم تخیلی بودنشه
اگه هما رو با خودش ببره که هما تو سال 64 دو تا میشه !![]()
چند شب پیش اخبار ساعت 12 شبکه پنج گزارشی راجع به پنجمین خورشید و کارگردان و بازیگراش پخش کرد. تو اون گزارش افخمی گفت که بینندگان یقین داشته باشند که این قضایا از اول خواب نبوده...
خب فکر کنم با کار مریم همه چی خوب پیش بره
فوقش این همایون و محسن میرن زندان
فقط باید قبلش بره هما رو بده به خانواده ش
![]()
خیلی این قسمتش آبکی بود....
تو رو خدا دیالوگای فیلمای ما رو نگاه کن :
میگم از همین جا میخوای بری سال 64 ، نه اینجا خونه یه پیرزن است که اگه منو ببینه میترسه ، خب حالا چکار کنیم ، من میگم میخوای بریم توی همون نواب از اونجا غیب شی ، نه بابا نواب ماشین میاد له میشم ، راست میگی ...
من میگم سال 64 برج میلاد بیابون بوده میخوای بریم از اونجا غیب شی ، آره اینم بد فکری نیست ، من میرم از جلوی برج میلاد غیب میشم و میرم سال 64
حرفای خاله شادونه ، خاله نرگس توی رنگین کمان از اینا سنگیتره...
داداش کوچیکم ، 6 سالشه ، میشینه اینا رو میبینه کلی میخنده
Last edited by amin khan; 15-09-2009 at 20:09.
در کل باهات موافقم ، کلا دیالوگا تو فیلمای ایرانی یا خیلی سنگینه ، طوری که آدم برای گفتن اون جمله ها چند ساعتی باید فکر کنه یا خیلی آبکی و سبکه .
ولی در مورد این قسمت از دیالوگا که گفتی متوجه منظورت نمیشم ، اشکالش کجا بود ؟ محاورست دیگه ،محسن که کلا اوسکله ، هما ، ببخشید هما خانومم که کلا حرف زدنش اینجوریه ، اتفاقا به نظر من اینجوری قابل باور تره .
Last edited by hopee; 15-09-2009 at 20:35.
حالا مثلا خیلی مسئله مهمی بود که از کجا غیب شه؟ گقت از اتوبان نواب غیب شو ! نگفت برو دقیقا وسط راه ماشینا که!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)