آرزويم اين است ؛ نتراود اشك در چشم تو هرگز ؛
مگر از شوق زياد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز ؛
وبه اندازه ي هر روز تو عاشق باشي
عاشق آنكه تو را مي خواهد . . .
و به لبخند تو از خويش رها مي گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه ؛
كه دلت مي خواهد
آرزويم اين است ؛ نتراود اشك در چشم تو هرگز ؛
مگر از شوق زياد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز ؛
وبه اندازه ي هر روز تو عاشق باشي
عاشق آنكه تو را مي خواهد . . .
و به لبخند تو از خويش رها مي گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه ؛
كه دلت مي خواهد
درميان من وتو فاصله هاست
گاه مي انديشم
مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري
تو توانايي بخشش را داري
دست هاي تو توانايي آن را دارد
که مرا
زندگاني بخشد
چشمهاي تو به من مي بخشد
شورعشق ومستي
و تو چون مصرع شعري زيبا ،
سطر برجسته اي از زندگي من هستي
قاصدک رفت
مرا با خود برد
به دیاری که در آن
نغمه ی عشاق بمرد
روزهایش همه تاریک و
شبش تیره تر از تاریکی
دل آدما سیاه
مثل یک تکه ذغالی
که پس از سوختن عاطفه ها
رنگ نفرت بگرفت
توی این وادی بیرحم نفاق
عاشقان بر سر دار
ماهیان مرده در آب
جرمشان
عشق
محبت
امید
که نیاز دلهاست
قاصدک
قاصدکم
اشک بریز
که غم عشاق است
ناله کن زاری کن
که حقیقت مات است ...
اي هميشه جاودانه در ميان لحظه هايم .
.غصه معنايي ندارد تا تو مي خندي برايم
.پيش تو از ياد بردم روزهاي سختي ام را
.عشق مديون تو هستم لحظه خوشبختي ام را
فریاد نزن ای عاشق
من صدایت را درون قلب خود می شنوم
درد را در چهره ی عاشق تو با ذهن خود می نگرم
فریاد نزن ای عاشق، فریاد نزن
بی سبب نیست چنین فریادم
بی گناه در دام عشق افتادم
چه درست و چه غلط
زندگی هم خودم و هم تو رو بر باد دادم
اگر احساسمو می فهمیدی
قلبتو دوباره می بخشیدی
لحظه ی پایان این دیدار رو
روز آغازی دگر می دیدی
اگه بیهوده نمی ترسیدم
عشقو اون جوری که هست می دیدم
شاید این لحظه ی غمگین وداع
قلبمو دوباره می بخشیدم
کاش از این عشق نمی ترسیدم
ما سزاواریم اگر گریانیم
این چنین خسته و سرگردانیم
ما که دانسته به دام عشق افتادیم
چرا از عاشقی رو گردانیم
وقتی پیمان دلو میبستیم
گفته بودیم فقط عاشق هستیم
ولی با عشق نگفتیم هرگز
از دو ایل نا برابر هستیم
از دو ایل نا برابر هستیم
نه گناه کاریم نه بی تقصیریم
منو تو بازیچه ی تقدیریم
هر دو در بیراهه ی بی رحم عشق
با دلو احساس خود درگیریم
بیشتر از همیشه دوست دارم
گر چه از عاشقی وعاشق شدن بی زارم
زیر آوار فرو ریخته ی عشق
از دلم چیزی نمانده که به تو بسپارم
تو که همدردی مرا یاری بده
به منه عاشق امیدواری بده
اگر عشق با ما سر یاری نداشت
تو به من قول وفا داری بده
تو به من قول وفا داری بده
گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود
اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود
زندگی،عشق،اسارت،قهر،آشتی، همه بی معنا بود
وقتی کسی رو دوست داري. حاضری جون فداش کنی حاضری دنيا رو بدی فقط يک بار نگاهش کنی.
به خاطرش داد بزنی.به خاطرش دروغ بگی.............رو همه چيز خط بکشی حتی رو برگ زندگی.
وقتی کسی تو قلبته حاضری دنيا بد باشه........فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه.
قيد تموم دنيا رو به خاطر اون ميزنی..........خيلی چيزا رو می شکنی تا دل اون رو نشکنی.
حاضری که بگزری از دوستای امروز و قديم.........اما صداشو بشنوی شب از ميون دو تا سيم.
حاضری قلب تو باشه پيش اون گرو..........فقط خدا نکرده اون يک وقت بهت نگه برو.
حاضری هر چی دوست نداشت به خاطرش رها کنی..........حسابتو حسابی از مردم شهر جدا کنی.
حاضری هر جا که بری به خاطرش گريه کنی..........بگی که مهتاجشی و به شونه هاش تکيه کنی.
وقتی کسی تو قلبته يک چيز قيمتی داری...........ديگه به چشمت نمياد اگر که ثروتی داری .
حاضری هر چی بشنوی حتی اگر سرزنشه.........به خاطر اون کسی که خيلی برات با ارزشه.
حاضری هر کی جز اونو ساده فراموش کنی..........پشت سرت هر چی ميگن چيزی نگی گوش کنی.
حاضری که بگذری از مقررات و دين و درس............وقتی کسی رو دوست داری معنی نميده ديگه ترسبوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکندقاب عکس توست ولی شیشه عمر من استبوسه بر مویت زنم ترسم که مویت بشکندرشته موی توست ولی ریشه عمر من است
به ساعتــــــــ من تو تمـــام قـــــرارها را نیامده ایــــــــــــ
كــــــــــدام نصف النهار را از قلـــم انداختهــــــ امــــــــ ؟
قرار روزهــــــای بی قــــــراری امـــــــــ
كجـــــای اسمـــــان ببینمتــــــــ ؟من از جستجـــــوی زمین خستـــــه امــــــ . .
.
.
سرخ شد آینه از هرم نگاه من و تو
کاش فریاد زند معنی آه من و تو
مگر این آینه ها لب به سخن بگشایند
که پر از رنگ سکوت است نگاه من و تو
لبت اینگونه مخور تا نخوری جان مرا
چشم هایی نگرانند به راه من و تو
در تماشای تو اندیشه من مغلوب است
بهتر از عشق کسی نیست پناه من و تو
آه اگر زلف تو در قسمت ما حلقه شود
نرسد هیچ سپاهی به سپاه من و تو
هنر عاشقی امروز پسند همه نیست
که محبت شده اینگونه گناه من و تو
سرسـبـز تریــن بــهار تقدیــم تو بــاد
آواز خــوش هزار تقدیــم تو بــاد
گویــند كه لحظــه ای استـــــ رویـیدن عــشق
آن لحظــه هـزار بـار تقدیــم تو بــاد
Last edited by actros 1843; 21-03-2011 at 10:29.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)