هر چند کنی ادم دل رحمی بود و تو دنیا نرمال میتونه به عونان یک رفیق عالی روش حساب کنی ولی به گفته جین تبدیل شده بود به بمب ساعتی وو این تو این شرایط برای ما خیلی خطرناکه پس بهش شلیک کردم ولی واقعا ناراحت بودم.جین رو نبخشیدم و نه چیزی بهش گفتم ساکت موندم چون به عنوان یک بچه به بزرگتر از خودم نیازمندم.اون خانواده رو اگر دقت کنید داشتند مثل چی دروغ می گفتند ولی از اونجایی که به یک مرد برای کارهای مردانه نیاز میشه راه دادم.هر چند از اول هی دست می کرد پشتش که مشخص اسلحه داره.در دنیا واقعی اگر میدیدم بعد چند روز این مرد هم روانی هست بدون معطلی یک گلوله صرفش می کردم چون نون خور اضافی لازم نداشتم