غ دیگه آخرشه هر کی مردشه بیاد جلو....
غلام چشــــم آن ترکـــم که در خواب خوش مــستی
نگارین گلشنش روی است و مشک این سایه بان ابرو
غ دیگه آخرشه هر کی مردشه بیاد جلو....
غلام چشــــم آن ترکـــم که در خواب خوش مــستی
نگارین گلشنش روی است و مشک این سایه بان ابرو
وصف خلق کسی که قرآن است
خلق را وصف او چه امکان است؟
لاجرم معترف به عجز و قصور
میفرستم تحیتی از دور
جامی
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
در صومعه زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست
ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ
فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم
که پریشانی این سلسله را آخر نیست
سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست
کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
تو آنی کزان یک مگس رنجه ای
که امروز سـالار و سرپنجـه ای
دانی کرا سزد صفت پاکی
آن کو وجود خویش نیالاید
سنگ و آهن ز آب کى ساکن شود
آدمى با اين دو کى ايمن شود
قول پيغمبر شنو اى مجتبى
گور عقل آمد وطن در روستا
در جمادات اين چنين حيفى نرفت
زد در آن ناکـفو اميـر داد نفت
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)