ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
دادم در اين هوس دل ديوانه را به باد
اين جست و جو نبود
هر سو شتافتم پي آن يار ناشناس
گاهي ز شوق خنده زدم گه گريستم
بي آنكه خود بدانم ازين گونه بي قرار
مشتاق كيستم
-------------
یادم نیست چی گفتیم حوصله یه مراجعه هم ندارم سرعتم افتضاحه
هوس کردم هوار بکشممی گم منم دارم دپ می زنم رامبد نه؟
آها دیدم وصیت نامه رو می گی؟
آره آقا امیر اما این جمعه یه جوره خاصی چرته
Last edited by Monica; 02-02-2007 at 14:57.
مرا به دور لب دوست هست پيمانی
که بر زبان نبرم جز حديث پيمانه
حديث مدرسه و خانقه مگوی که باز
فتاد در سر حافظ هوای ميخانه
------------------------------
آره داری دپ میزنی ، بقول شاعر که میگه :
دپ بزن که دپرسی هم عالمی داره ...
آره دیگه آی کیو ... ولی سعی کن دختر خوبی باشی و کار غیر منظقی نکنی(از سخنان گوهربار خودت
)
میازار موری که دانه کش است
که جدش در آمریکا چاقو کش است
هر سو مرا كشيد پي خويش دربدر
اين خوشپسند ديده زيباپرست من
شد رهنماي اين دل مشتاق بي قرار
بگرفت دست من
و آن آرزوي گم شده بي نام و بي نشان
در دورگاه ديده من جلوه مي نمود
در وادي خيال مرا مست مي دواند
وز خويش مي ربود
از دور مي فريفت دل تشنه مرا
چون بحر موج مي زد و لرزان چو آب بود
وانگه كه پيش رفتم با شور و التهاب
ديدم سراب بود
---------------
قربونه سخنانه گهر باره خودم بشم که باید با طلا نوشتشون
رامبد ولم کن می خوام خودکشی کنم
درده به ياد حاتم طی جام يک منی
تا نامه سياه بخيلان کنيم طی
زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
بيرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
---------------------
من مانعی نمیبینم ... ولی این روش بهترینه ...
قول میدم هر پنج شنبه برم تو اون تاپیک فروغ فرخزاد واست فاتحه بدم ...
اين شعر نيست لاشه مرديست پاي دار
اين شعر نيست خون شهيديست روي راه
اين شعر نيست رنگ سياهي است در سپيد
اين شعر نيست رنگ سپيديست در سياه
گر شعر بود مونس چنگ و رباب بود
گر شعربود از دل خود مي زدودمش
گر شعر بود بر لب ياران سرود بود
گر شعر بود نيمه شبي مي سرودمش
-----------------
بچه پر روحال می کنیم
روحیم عوض شدم ایول
خجالت نمی کشی با این مشاوره دادنت؟حقت بود می ذاشتم اون موقع خودکشی می کردی
شد حلقه قامت من تا بعد از اين رقيبت
زين در دگر نراند ما را به هيچ بابی
در انتظار رويت ما و اميدواری
در عشوه وصالت ما و خيال و خوابی
-------------------------
تو که حالت خوب شد ، کی منو از دپی در میاره ...
من دیگه خودکشی هم از سرم گذشته ...
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیدۀ ما شاد نکرد
آن جوانبخت که می زد رقم خیر و قبول
بندۀ پیر ندانم ز چه ازاد نکرد
در پناه صخره ي عادت
روز را
به شب مي رسانيم
و بايد هاي بيهوده را
با نبايدهاي پوسديه
پيوند مي زنيم
تا امروز
همان باشيم
كه ديروز بوده ايم
بيا
تا خانه ي خود را
از علف هاي هرز عادت
پاك كنيم
و در زيبايي بال پروانه اي
نگاه كودكي خود را
جستجو كنيم
---------------
من که ازم بر نمیاد وگرنه این وسط واست ژانگولر می زدم تا خوب شی
فقط پسره خوبی باش و کار غیر منطقی نکن
مراد دل ز که پرسم که نيست دلداری
که جلوه نظر و شيوه کرم دارد
ز جيب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست
که ما صمد طلبيديم و او صنم دارد
----------------------------------
ای بابا ... دپرس چه میدونه منطقی و غیرمنطقی چیه... مخلصیم
... من برم یه کاری پیش اومد
...
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
جواب بصورت نقل قول
