تا عشق و امیدی هست ..................چه باک از بوسه ی دیوانه سازان
تا عشق و امیدی هست ..................چه باک از بوسه ی دیوانه سازان
آخ که چقدر خوبه
قدم زدن با تو
چه خوب و آفتابیه،
هوای من با تو
تو کافه های شلوغ،
گوش دادن به صدات
چه لذتی داره...
تو خلوت کوچه،
گرفتن دستات،
چه لذتی داره...
بازم اجازه بده
بهت سلام کنم،
نگو باهام قهری،
با اینکه میدونم ؛
تو بی اجازه ترین ،
عاشق این شهری!
تو غربت خونه،
جز منه دیوونه
کی غصه ی تو رو خورد؟
شبای تنهایی،
بدون لالایی،
چه جوری خوابت برد؟!
اخ که چه دلگیره
هوای من بی تو،
چقدر نفسگیره،
قدم زدن بی تو
تو خلوت کوچه
گرفتن دستات،
همش دروغه دروغ!
چقدر ادامه بدم ،
به گم شدن تو این
خیابونای شلوغ!؟
جز منه دیوونه ،
کی وقتی حس میکنه،
که داره میمیره..
حتی واسه مردن،
از توی دیوونه،
اجازه میگیره!
جز منه دیوونه ،
کی وقتی حس میکنه،
که داره میمیره..
حتی واسه مردن،
از توی دیوونه،
اجازه میگیره!
چراغای رنگی،
ادمای سنگی.
سرفه و دلتنگی...
تو کافه ی خالی،
یه استکان چایی
کنار تنهایی...
اون طرف میزم،
جات خالیه !
وقتی شنیدم
نماز میخوانی
خلاف عقیده ام
یاد میگیرم و
اذان میخوانم
کافر و مسلمان ندارد
فرقی نمیکند
دل دل است...
و اینک
مسلمانت میشوم...
لطفا
نمازهایت را
اول وقت بخوان!
"احسان رشیدی فرد"
دور نرو
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که مینویسم
نوازش هم بلدم
تا به کی باید رفت از دیاری به دیاری دیگر
نتوانم ، نتوانم جستن
هرزمان عشق و یاری دیگر
کاش ما آن دو پرستو بودیم
که همه عمر سفر میکردیم ,,,, از بهاری به بهاری دیگر...
فروغ فرخزاد
از تمام ِ اين آسمان
تنها يك تكه ابرش سهم من است..
گفته ام براي تو ببارد
تا تمام شوم ...
چشات شبیه فانوس
بیا ماه رو کنیم بوس
نگات مثل یه پیچک
گره خورده به میخک
یه کم واسه من بخند
چشات رو بازم ببند
بگو من رو میبینی
تویی عشق زمینی
ماه رو بگیر در آغوش
من رو نکن فراموش
نیمــه ی گـمشــده ام نیستـی ...
که بـا نیمـه ی دیگــر به جستجویت بر خیزم ...
تـــو ...
تمـام گمشـده ی منــی ! تمــام گـمـشــده ی من ... !
به نام خدایی که غفور است و رحیم
زندگی بی تو عذابی است وخیم
چه بگویم که تو را،
آزرده نسازد،
چه بگویم که مرا،
آسوده بسازد،
سکوت را تو اگر دانی،
من دیگر حرفی نخواهم داشت.
میدانی؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)