خب ما که دیگه تقریبا کارمون تموم شده رفت...
بازیکنان هم احتمالا بعد بازی امشب میرن یه دوری تو شهر لوژ میزنن و سوقاتی و اینا و د یگه یواش یواش بر میگردن خونه!
اما حضرت عباسی یعنی من اگه مربی ای مدیری سرپستی چیزی بودم همه رو میفرستادم خونه الا میرزاجانپور رو...!
یعنی میرفتم یه ورزشگاه کرایه میکردم این میرزاجانپور و سوا میکردم میبردم اون تو بعدم اونو با کفش میزاشتم توی یک بشکه قیری چیزی می چسبودمش رو کفپوش ورزشگاهه که اصلا نتونه جمب بخوره!
بعدم میرفتم سی چهل تا ازین دستگاههای شلیک کننده توپ( اسمش نمی دونم چیه!؟) رو میاوردم به صورت 360 درجه دور تا دور ورزشکاه ردیف میکردم و ....آی بکوب! آاااااای بــــــکوب!...یک ماه تخت فقط بکوب!
یعنی اینقدر اون با توپ تیربارون میکردم که تموم تنش تاول بزنه ،یه طوری ام بشه که خودش از بس که مجبور شد این همه توپ و دفاع کنه! (بعد مثلا یکی دوماه! ) وقتی دیگه از ورشگاه میاد بیرون، دیگه شده باشه یک مهاجم غیر قابل مهار و ترسناک توی والیبال ...تا این حد!
یعنی چون دوسش داریم اینو میگم و الا اشتباه که همه به وفور دارن!