قرعه کشی تمام شد.....
و تو به اسم دیگری درآمدی....
تقدیر جای خود....
لعنتی حداقل، اسم مراهم در کیسه ات میگذاشتی....
قرعه کشی تمام شد.....
و تو به اسم دیگری درآمدی....
تقدیر جای خود....
لعنتی حداقل، اسم مراهم در کیسه ات میگذاشتی....
چقدر سخت است با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن.
کاش میشد با پا پس زد و با دست پیش کشید.
آری اینگونه راحت تر میتوان در آغوش کشید.
دلگیرم از جغرافیــــــا !
از فاصـــــله ای که بین و منــــو تــــو ثبت کرده!
یک روز جغرافیا را به دار خواهم کشید
بیرحم ترین است در زندگی من!
.
هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد،
آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت،
باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!
هـمیـشـه بـرایـم ســــوال اسـت :
اگـر قـرار بـود روزی او را نـبـیـنـم ....
چــرا خــــــدا خـواسـت کـه دوســـتــــش داشـتـه بـاشـم ؟
تیک تیک ثانیه ها در گوش دقایق می خوانند و...
دقایق برای ساعتها نجوا می کنند....
ساعتها، روزها را به بازی می گیرند و....
روزها ،ماه ها را و ....
ماه ها..... سالها را
واین چنین می شود که ایام می گذرد
ومن روزهای بی قراری و دلتنگی و تنهاییم را
باهزار روایت بی الفبا از حضور تو ترسیم می کنم و...
می گویم:.
.
.
انگار همین دیروز بود
ســکـوتـــــم رو دوسـتـــــ دارم ،
چـــــون در آن گـلـه ای نـیـسـتــــ
گـاهـی سـکـوتـــــ دلــی را مـی شـکـنـد
گـاهـی دلـی را بـدسـتـــــ مـی آورد
گـاهـی از دلتـنـگـی حـکـایـت مـی کـنـد
گـاهـی بـغـض در گـلـو خـفـتـه اسـتـــــــ
گـاهـی حــــرفــــ در راه مـانــــــده اسـتـــــ
گـاهـی اوقـاتـــــ سـکوتــــــ سـخـن بـی کـلام اسـتـــــ
و گـاهـی سـکـوت گـریـه بـی صـدای دل یـکــ عـاشـق اسـت
کوتاهترین قصه ی دنیا:
رفتـــــــــــ …!
ســـرفه هايـــم ..
صـــداي خرده شيـــشه ميـــدهـــد .....
فكر كنم دلــــــم شكســـته !
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﮎ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻧﯿﺎﺯ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺎﻫﯽ
ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺣﺮﻓﯽ
ﺗﻠﺨﯽ ﻧﮕﺎﻫﯽ
ﺧﻮﺏ ﺗﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ......
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)