تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 63 از 64 اولاول ... 1353596061626364 آخرآخر
نمايش نتايج 621 به 630 از 640

نام تاپيک: دکتر علي شريعتي

  1. #621
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    من چیستم ؟

    افسانه ای خموش در آغاز صد فریب


    گرد فریب خورده ای از عشوه نسیم


    خشمی که خفته در پس هر درد (
    زهر)خنده ای

    رازی نهفته در دل شبهای جنگلی


    من چیستم؟


    فریادهای خشم به زنجیر بسته ای


    بهت نگاه خاطره آمیز یک جنون


    زهری چکیده از بن دندان صد امید


    دشنام پست (
    زشت) قحبه بدکار روزگار

    من چیستم؟


    بر جا زکاروان سبک بار آرزو


    خاکستری به راه


    گم کرده مرغ در به دری راه آشیان


    اندر شب سیاه


    من چیستم؟


    یک لکه ای زننگ (
    تک لکه ای زه تنگ) به دامان زندگی

    و ز ننگ زندگانی آلوده دامنی


    یک ضجه شکسته به حلقوم بی کسی


    راز نگفته ای و سرود نخوانده ای


    من چیستم؟


    من چیستم؟


    لبخند پرملامت پاییزی غروب


    در جست و جوی شب


    یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات


    گمنام و بی نشان


    در آرزوی سرزدن آفتاب مرگ

    ///////////////////////////////////////
    متأسفانه باز هم مثل همیشه توی صحت شعر ها و حرفهای دکتر شریعتی تردید هست
    دوست خوبمون a@s فرمودند که این شعر رو
    درهفته نامه باورکه برای اولین باراین شعرو منتشرکرده اینجوری خوندند
    قسمتهایی از اون شعر رو که تفاوت داشت با رنگ قرمز مشخص می کنم
    و ممنونم از توجه ایشون
    ////////////////////////////////////////

    Last edited by Puneh.A; 31-08-2011 at 09:34.

  2. 3 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #622
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    عده ای مثل قرص جوشانند؛ در لیوان آب كه بیاندازیشان طوری غلیان كرده و كف می كنند كه سر می روند اما كافی است كمی صبر كنی بعد می بینی كه از نصف لیوان هم كمترند.

  4. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #623
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    انسان نقطه ای است میان دو بی نهایت: بی نهایت لجن بی نهایت فرشته!

  6. 3 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #624
    داره خودمونی میشه a@s's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    176

    پيش فرض

    فرار،
    بدان جا فرار...
    من احساس میکنم که پرندگان مستند،
    دیروزاینجابودم، امروز اینجایم
    پس کی به دنبال او خواهی رفت؟

  8. 4 کاربر از a@s بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #625
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    خوب بودن

    کلمه هیجان آوری تیست ، خوبی در فارسی ، شکوه و عظمت خارق العاده ای ندارد

    با متوسط بودن و بی بو و بی خاصیت بودن هم صف است

    خوب بودن در نظر ما یعنی بد نبودن !!

    و این معنی مبتذلی ست !

  10. 2 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #626
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض روشن فکر

    روشن فکر، رسالتش رهبری کردن سیاسی جامعه نیست. رسالت روشن فکر، خودآگاهی دادن به متن جامعه است.

  12. این کاربر از amirtoty بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #627
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2011
    محل سكونت
    هر کجا میخواهم باشم باشم اسمان مال من است !!
    پست ها
    298

    پيش فرض

    هنگامي دستم را دراز كردم كه دستي نبود
    هنگامي لب به زمزمه گشودم كه مخاطبي نداشتم
    و هنگامي تشنه آتش شدم كه در برابرم دريا بود و دريا بود و دريا...!

  14. 3 کاربر از M-I-L-A-D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #628
    داره خودمونی میشه legend.seeker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    51

    پيش فرض

    دکتر علی شریعتی شیعه یک حزب تمام ص 151 و 167

    مردم باید زمام خود را به دست ولی بدهند وگرنه به گمراهی افتاده اند... امامت، منصبی است الهی و نه شورایی و انتخابی... امامت یک حق ذاتی است ناشی از ماهیت خود امام نه ناشی از عامل خارجی انتخاب...


    ---------- Post added at 09:00 PM ---------- Previous post was at 08:58 PM ----------

    دکترعلی شریعتی اسلامشناسی، ج 1، ص 86
    قبول و ارزش همه عقاید و اعمال دینی، منوط به اصل ولایت است

  16. 2 کاربر از legend.seeker بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #629
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض


    مهراوه من



    ماه در اوج آسمان می رود

    و ما در گوشه ای از شب

    همچنان به گفت و گوی دست ها

    گوش فرا داده ایم و ساکتیم

    و در چشم های هم یکدیگر را می خوانیم

    و در چشم های هم یکدیگر را می بخشیم

    و من همه دنیا را در چشمهای او می بینم

    و او همه دنیا را در چشمهای من می بیند

    و ما در چشم های هم ساکتیم

    و در چشم های هم می شنویم

    و در چشم های هم یکدیگر را می شناسیم

    همدیگر را می بینیم

    و چشم در چشم هم

    و گوش به زمزمه لطیف و مهربان دست ها خاموشیم

    و ماه در اوج آسمان می رود

      محتوای مخفی: ادامه 

    صبر کن زین گروه پست نهاد

    ای زن باوفا دمار کشم

    یا در آغوش مرگ خواهم خفت

    یا تو را تنگ در کنار کشم

    تا بگویند که ملتم «فلان»

    اول از خصم انتقام گرفت

    خون دشمن به کام ریخت ، سپس

    مست گشت و ز دوست کام گرفت

    تا که این کاخهای ظلم و ستم

    این چنین استوار و پا برجاست


    سخن عاشقی و سرمستی

    از من و تو نگار من بی جاست


    مهراوه من !

    من از گفتار زشتی که بر زبان رفته است بیمی ندارم

    من از کردار بدی که از من سرزند نمی هراسم

    من پس از هر خطا همچون پس از هر صواب

    و پس از هر نفرین همچون پس از هر آفرین

    و پس از هر سرزنش همچون پس از هر نیایش

    جانم از آرامش و سکوت سرشار است

    دلم از امید و نوازش لبریز است

    که بدی های من هرگز از مهر تو افزون نتواند شد

    ای خوب ترین خوب من !

    ای تمیس ؛ مهراوه خوب من !

    در دل سیاه شب

    هر ستاره ای که سر می زند از اوست

    چشمک هر ستاره ای

    نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام می دهد

    که در زمین تنها نیستی

    که مرا عروب نیست

    مرا با تو جدایی نیست

    مرا بی تو زندگانی نیست

    مرا بی تو سرنوشتی نیست

    سرگذشتی نیست

    هرستاره مرا مژده ای ست که او هست و که اوست

    که او خورشید بی غروب من است

    که او وصال بی فراق من است

    که او حضور بی غیبت من است

    او در دم هر نفس من است

    در کوبه ی هر نبض من است

    طعام هر طعامم اوست

    شهد هر شرابم اوست

    عطر هر یاسی نجوای اوست

    وزش هر نسیمی نوازش اوست

    قطره ی هر شبنمی اشک اوست

    عاشقی رنگ سمند او

    آسمان و پرتوی از سر در اوست

    مخمل ابر گل پیکر است

    ساقه ی صبح بروبالایش

    نغمه ی وحی خدا آوایش

    آرزو طرحی از اندامش

    مژده نقشی از پیغامش

    زندگی رایحه پیرهنش

    جان من تشنه نوش دهنش




    ویرایش شد / لطفا هر کدام از اشعار را در یک پست قرار دهید و در صورت طولانی بودن از محتوای مخفی استفاده نمایید


  18. #630
    حـــــرفـه ای Hadi King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    14,116

    پيش فرض

    دوستت دارم‌ ها را نگه میـداری برای روز مبادا ،
    دلم تنگ شده‌ ها را ، عاشقتم‌ ها را …
    ایـن‌ جمله‌ ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی !
    باید آدمـش پیدا شود !
    باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا ، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
    سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده ، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای
    و روی هم تلنبار شده‌اند!
    فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌ توانی با خودت بِکشی‌ اش …
    شروع میکنی به خرج کردنشان !
    توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
    توی رقص اگر پا‌ به‌ پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
    توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
    در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌ های قشنگ را نشانت داد
    برای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی برا یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی !
    یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی ؟
    بعد می‌بینی آدم‌ ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی … به مخ‌ زدن به اعتماد آدم‌ ها !
    سو استفاده کردن به پیری و معـرکه‌ گیری…
    اما بگذار به سن تو برسند!
    بگذار صندوقچه‌ شان لبریز شود آن‌‌ وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورند
    غریب است دوست داشتن.

    و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن ...
    وقتی میـدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
    و نفس‌ ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده ؛
    به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشقــتر ، ما سرخوشـ تر ، هر چه او دل نازکـ تر ، ما بی رحـم ‌تر.
    تقصیر از ما نیسـت ؛
    تمامـیِ قصه هایِ عاشقانـه ، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌انـد
    دکتـر علـی شریعتـی

  19. 3 کاربر از Hadi King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •