تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 63 از 145 اولاول ... 135359606162636465666773113 ... آخرآخر
نمايش نتايج 621 به 630 از 1443

نام تاپيک: سریال مختارنامه

  1. #621
    حـــــرفـه ای davy jones's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    کشتی مرد هلندی
    پست ها
    1,786

    پيش فرض

    اون لحظه ای که بعد از اینکه همسر زبیر ابن قین، ماجرای شوهرش رو تعریف کرد و دوربین چرخید تا چهره ی مختار از میون 2 انگشت زن زبیر ابن قین نمایان شد، یه آواز عربی دلنشینی پخش کرد . شبیه آوازی که تو قسمتهای قبل، اون لحظه ای که مسلم تو کوچه های کوفه با یارانش به سمت شط فرات حرکت میکردند و یکی یکی افراد فرار میکردند تا نفر آخر. اون لحظه هم آواز عربی دلنشین و سوزناکی با تصویر همراه شد که خیلی دل آدمو کباب میکرد. اگه کسی میتونه ایون آواز رو به صورت جدا گیر بیاره ممنون میشم.

    موفق باشین.
    89/9/20

  2. این کاربر از davy jones بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #622
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    آخرين تصميم‌ها درخصوص مختارنامه

    تهيه‌كننده سريال «مختارنامه» درباره‌ي آخرين تصميم‌ها درخصوص نشان دادن چهره‌ي حضرت ابوالفضل(ع) در اين مجموعه‌ي تاريخي ـ مذهبي، گفت: من و داوود ميرباقري تابع نظر سازمان صدا و سيما هستيم.

    محمود فلاح در گفت‌وگو با ايسنا، با اعلام اين مطلب افزود: فعلا همچنان تصميم بر اين است كه چهره‌ي حضرت ابوالفضل(ع) نمايش داده نشود؛ نوراني كردن چهره و استفاده از افكت‌هاي تصويري يكي از راه‌هايي است كه مي‌توان از نمايش چهره جلوگيري كرد.

    طي روزهاي اخير نيز برخي از مراجع تقليد از جمله آيت‌الله صافي گلپايگاني به نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل(ع) انتقاد كرده‌اند؛ پيش از اين آيت‌الله وحيد خراساني نيز به انتقاد از نشان دادن چهره‌ي حضرت ابوالفضل(ع) پرداخته بود.

    اين در حالي است كه برخي ديگر از جمله آيت‌الله عزالدين حسيني زنجاني در پاسخ به استفتائي در خصوص نمايش چهره حضرت ابوالفضل(ع)، اين امر را بلامانع خوانده است.

  4. #623
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elahe_n12345's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    242

    پيش فرض

    اینجا میتونی مجازات هر کسی رو ببینید
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    سلام. من نمی تونم این آدرس رو ببینم، وقتی کپی پیست می کنم ارور می ده و هیچ صفحه ای باز نمیشه. چه جوری باید این صفحه رو ببینم؟؟
    Last edited by elahe_n12345; 11-12-2010 at 17:02.

  5. #624
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    از لج مختار همسر عمر سعد شدم



    دی نا نوشت:

    ماه چهره خلیلی فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد در رشته معماری است. او بی ‏شک یکی از آتیه داران هنر سینما در ایران است. چهره کلاسیک، ارائه بازی ‏زیبا در فیلمها و سریالها، آشنایی کامل با فن گریم، ساخت چند فیلم کوتاه که ‏جوایز بین المللی فراوانی را برای او به ارمغان آورده است، نگارش فیلمنامه و ‏بالاخره تسلط فوق العاده اش بر زبان انگلیسی از او یک هنرمند حرفه ای ساخته ‏است. او نوه پروین سلیمانی، بازیگر قدیمی سینما و تاتر ایران بوده و همسرشاهد احمدلو، کارگردان سینمای ایران است.




    باچه انگیزه ای به ایران برگشتید؟‎ ‎
    من سال 1363 به همراه خانواده ام به انگلستان رفتم و سال 81 بعد از هجده، ‏سال به ایران آمدم. آن موقع مادربزرگم را درست نمی شناختم و فقط از طریق ‏فیلمهایش او را می شناختم. ایشان خیلی دوست داشت طرف سینما بیایم. ابراز ‏علاقه من برای دیدن اهالی سینما با عث شد به اتفاق مادربزرگم به دیدن ‏بازیگران سینمای ایران برویم. ‎

    چگونه وارد سینما شدید؟‎

    دفتر آقای ایرج قادری نزدیک خانه مادربزرگم بود. آنها در طی 30 سال حدود ‏‏5 تا 6 فیلم با هم کار کرده بودند. به اتفاق مادربزرگم به آنجا رفتیم. آقای قادری ‏به من گفتند در فیلم من بازی میکنی؟ من گفتم اینجا زندگی نمیکنم باید برگردم ‏انگلیس. اون موقع سردبیر یک روزنامه بودم. گفتند من یک سناریو دارم که ‏خیلی مناسب شماست. دوست دارم شمابازی کنی. ولی فیلمنامه آماده نیست. تا ‏آماده بشود 8 تا 9 ماه زمان می برد. هر زمان که آماده شد شما را خبر می کنیم. ‏همینطور هم شد تماس گرفتند و فیلمنامه را با یک مسافر فرستادند. من باورم ‏نمی شد چون تا آن موقع فیلمنامه نخوانده بودم و نمی دانستم شکل و فرمتش ‏چگونه می باشد. خواندم و از نقش خیلی خوشم آمد. نقش یک دختر کور. از نظر ‏من نقشی که پیشنهاد شده بود خیلی خوب بود، در ضمن آقای قادری همیشه ‏معرف بازیگران خوبی بوده اند. از طرفی هر وقت به فیلمهای مادربزرگم نگاه ‏میکردم می گفتم چه خاطره خوبی از جوانی خودشان برای ما بجا گذاشته است. ‏گفتم خب، من هم یک خاطره خوب از خودم بگذارم. این شد که با توجه به ‏اطمینانی که مادربزرگم به آقای قادری داشتند پیشنهاد ایشان را پذیرفتم. آمدم ‏تست بازی و گریم دادم و تمرین کردم تا فیلمبرداری شروع شد. آن چهار ماهی ‏که در ایران بودم خیلی روی لهجه و زبان فارسی کار کردم. من لهجه نداشتم ‏ولی در تکلم زبان فارسی کند بودم. یعنی دنبال کلمه میگشتم. می توانستم بجای ‏کلماتی که یادم نبود معادل انگلیسی استفاده کنم ولی دوست نداشتم اینکار را بکنم ‏چون زیبا نیست. کار که تمام شد من به لندن برگشتم. علاقه ای که به پشت ‏صحنه داشتم باعث شد من در لندن نه ماه کلاس بازیگری ببینم‎ ‎
    ‎ ‎
    در این مدت کاری پیشنهاد نشد؟ا‎

    چرا، درست روزیکه فیلمبرداری "چشمان سیاه" تمام شد فیلم "شمعی در باد"کار ‏خانم پوران درخشنده پیشنهاد شد ولی من باید به انگلستان برمی گشتم و نتوانستم ‏کار کنم. رفتم لندن و بعد از آن دوره فشرده بازیگری، اتفاقی افتاد که من مجبور ‏شدم با مادرم به ایران بازگردم. من با دکترکریمی نویسنده "چشمان سیاه" تماس ‏گرفتم تا بخاطر شرکت ایشان در مراسم ختم دایی ام، آقای حسین فرهادپور ‏شیرازی، تشکر کنم که ایشان از من خواستند به دفتر آقای جوزانی در هفت تیر ‏بروم. به آنجا رفتم و آقای کریمی، من و آقای جوزانی را به یکدیگر معرفی ‏کردند ‎
    آقای جوزانی گفتند من یک سناریو دارم که نقش اصلی آن خیلی به شما می آید. ‏بازی می کنید؟ که من گفتم نه می خواهم برگردم. یک تابلوی بزرگ از تصویر ‏یک زن شمالی پشت سرشان بود که گفتند نقش اصلی فیلم خیلی شبیه به این ‏عکس است که اصلیتش کرد است. داستان را برایم تعریف کردند و بعد متقاعدم ‏کردند که فیلمنامه را بخوانم. چهار قسمت اول را که خواندم آنقدر زیبا بود که ‏جذب داستان "در چشم باد" شدم.
    ‎‎ ‎
    انتخاب نقش چه معیاری دارید؟‎

    دردررجه اول، فیلمنامه خوب و البته کارگردانی که به توانایی هایش اطمینان ‏داشته باشم.‎

    چگونه باهمسرتان شاهداحمدلو آشناشدید؟‎

    سر فیلم "تله" که من بازی داشتم ‏آقای احمدلو برای دیدن آقای توکل نیا که در فیلم "اگه میتونی منو بگیر" با هم ‏همکاری داشتند، سر صحنه می آمدند که ما بهم معرفی شدیم. در آن زمان من که ‏تازه برای فیلم "عید قربانی" از جشنواره سانفرانسیسکو جایزه گرفته بودم، فیلمم ‏را برای تماشاکردن به ایشان دادم و این نقطه شروع بود‎ ‎
    ‎ ‎
    خانم خلیلی در قبول کردن نقشهایتان، پول چقدر تأثیر دارد؟‎ ‎

    پول در مرحله آخر است. ابتدا سناریو پیشنهاد می شود. نقشم باید خوب باشد. ‏بعد گروه را در نظر میگیرم. همه چیز که خوب بود تازه به قرارداد می رسیم. ‎
    ‎ ‎
    ‎تا حالا شده بخاطر پول نقشی را نپذیرید؟‎ ‎

    خیر، بعد از بازی در "چشمان سیاه" و "نقاب" و یک سالی که از ‏فیلمبرداری در "چشم باد" می گذشت، "مختارنامه" پیشنهاد شد و بخاطر خود ‏نقش و بزرگی پروژه و خوب بودن گروه بخصوص اعتمادی که به آقای ‏میرباقری بعنوان کارگردان داشتم، باعث شد من سفید امضاء کنم. درحالیکه نقش ‏به خیلی ها پیشنهاد شده بود و به توافق نرسیده بودند، که قسمت من شد.‎ ‎
    ‎ ‎
    ‎ شما سابقه گریم هم دارید ولی در ایران تا حالا کار گریم نکرده اید، چرا؟‎

    الان دوست دارم بیشتر به بازیگری بپردازم. درست است که من در لندن ‏آموزش گریم دیدم و گریم خواندم. حتی در آنجا گریم تدریس کردم و شرکت گریم ‏داشتم .‎

    از فیلمهایی که ساخته اید یا درحال ساخت دارید برایمان بگویید؟‎

    فیلم "عید قربانی" را ساخته ام و در حال حاضر فیلم "ستاره من پروین" را در ‏دست ساخت دارم. دغدغه من، مستند سازی ست. من دو فیلم داستانی هم ساخته ‏ام ولی چون هدفم ساخت فیلم داستانی نیست از آنها نام نبرده ام .‎

    ‎آیا ورود شما به عرصه کارگردانی، مانند بازیگری اتفاقی بوده و یا انگیزه ‏خاصی را دنبال می کنید؟‎ ‎

    بعد از دوره تئاتری که در لندن دیده بودم، وقتی به ایران برگشتم به ‏آموزشگاه بازیگری استاد سمندریان مراجعه کردم که حدود 2 سال بصورت پاره ‏وقت در کلاسها شرکت کردم. خیلی کمکم می کرد. هم برای بازی و هم برای ‏زبان و فن بیان. یکی از کلاسهایی که سال 84 در آموزشگاه داشتم برای آقای ‏فخیم زاده بود که کارگردانی و بازیگری را آموزش می دادند.

    من با آقای فخیم ‏زاده سر سریال "مختارنامه" همبازی بودم. آقای فخیم زاده نقش عمرسعد، شوهر ‏من را بازی میکردند که من به لج برادرم مختار، به همسری عمر سعد در آمده ‏بودم. سرکلاس، ایشان با توجه به آشنایی قبلی، مدام به کارگردانی می پرداختند ‏و به من توصیه میکردند به کارگردانی توجه کنم. البته جرقه ها از قبل زده شده ‏بود. چون آنجا خیلی دوست داشتم ببینم کارگردان چه کار می کند. کنجکاو بودم ‏این چه بود که کارگردان نوشت یا اینکه دکوپاژ چیست. از کار کارگردان خیلی ‏خوشم می آمد و احترامی که به کارگردان میگذارم مثل احترامی ست که یک ‏بیمار به دکتر قلبش و یا جراحی که زندگی اش در دست اوست میگذارد. بهرحال ‏انگیزه ای که آقای فخیم زاده به من داد خیلی مؤثر بود. داستان "آبی" را در ‏دست داشتم و به من میگفتند برو درستش کن. اولش برایم خیلی سخت بود ولی ‏بعد از مدتی که کار کردم از کارگردانی خیلی خوشم آمد‎ ‎

    فیلم عیدقربانی چه جایزه هایی برد؟‎‎
    ‎ ‎
    این فیلم در جشنواره های مختلف جایزه هایی را بخود اختصاص داد. اولین ‏جشنواره ای که فیلم در آن شرکت کرد، جشنواره فیلم فرهنگی سفر در چهار ‏محال بختیاری بود که جایزه اول را نصیب خود کرد. بعد از آن جایزه بهترین ‏فیلم کوتاه "سانفرانسیسکو" را بردم. در گرانادا جایزه بهترین تدوین را گرفت و ‏در بروکسل هم جایزه بهترین فیلم ویژه مستند را از آن خود کرد.بهر حال از ‏آنجایی که مستند سازی را از فیلم داستانی، شیرین تر میدانم بسیار تشویق شدم تا ‏ساخت مستند را ادامه دهم‎. ‎

    بعد از فیلم "عید قربانی" ساخت فیلم مستندی از زندگی مادربزرگم، خانم ‏پروین سلیمانی را شروع کردم. همیشه پیش خودم می گفتم چرا هیچ کس از ‏زندگی مادربزرگم فیلمی تهیه نمی کند. بهر حال ایشان یکی بازیگران قدیمی ‏سینما و تلویزیون هستند. ایشان بالای سیصد فیلم سینمایی را در کارنامه خود ‏دارند. به همه اینها کار دوبله و رادیو را نیز اضافه کنید.ایشان قبل از اینکه ‏تلویزیون در ایران شروع به کار کند ، هنرمند فعالی بوده اند. انجام این کار را ‏به نوعی وظیفه خود می دانستم. ‎

    گویا درحال حاضر مشغول نگارش فیلمنامه هستید؟‎ ‎

    بله در حال حاضر مشغول نگارش فیلمنامه ای با نام "جابجا" هستم که طرح آن ‏به شدت مورد استقبال تهیه کننده قرار گرفته و قرار است شاهد(احمدلو) آن را ‏کارگردانی کند. این فیلمنامه را می بایست تا سه ماه دیگر آماده کنم. بغیر از ‏نوشتن فیلمنامه فیلم های کوتاهم، تجربه دیگری در این زمینه نداشتم. هر چند که ‏من سال گذشته دوره های فیلمنامه نویسی و مستند سازی را در لندن گذرانده ام و ‏این اولین تجربه من در زمینه فیلمنامه نویسی است. ‎

    ‎میان بازیگران زن ایرانی کار کدام را می پسندید؟‎ ‎

    من همیشه بازی خانم گلاب آدینه را دوست داشته ام. از قدیمی ها هم کار خانم ‏آذر شیوا را دوست دارم و البته از میان بازیگران قدیمی تر از ایشان هم بازی ‏مادر بزرگم را می پسندم. ببینید اگر شما از من بپرسید که کدام خواننده را دوست ‏دارید و یا بهترین فیلم از دیدگاهت کدامست؟ جواب من اینست که من آهنگ های ‏بخصوص یک خواننده را دوست دارم و یا بازی فردی را در یک فیلم دوست ‏دارم ولی ممکن است در فیلمی دیگر دوست نداشته باشم بنابراین بیشتر به دنبال ‏سلیقه های خودم هستم. ‎

    رابطه شما با موسیقی سنتی ایران چگونه است؟‎ ‎

    بسیار خوب. عالی. چون دایی من آقای حسین فرهاد پور در شیراز موسیقی کار ‏می کرد و کسی بود که قیچک را معرفی کرد. بهر حال با موسیقی بی ارتباط ‏نبودم و نیستم. در لندن هم چون از ایران دور بودم به فرهنگ، دین و زبان وطنم ‏علاقمندی بیشتری نشان میدادم. اصولا انسان از هر چیزی که دور باشد نسبت به ‏آن مشتاق تر میشود. زمانی که آقای شهرام ناظری در لندن کنسرت می گذاشت، ‏محال بود که نروم. و یا حتما در کنسرت کامکارها که معمولا هر دو سال یکبار ‏در لندن برگزار میشد شرکت می کردم.

    درحال حاضرمشغول بازی درچه کاری هستید؟

    بازی در فیلم جدید آقای ایرج قادری به نام "مصادره" که بلافاصله پس از پایان این کار برای مدتی عازم لندن هستم.

    گویا در این فیلم دچار سانحه شدید؟

    بله،شکستگی دست بود که مدتی باعث عقب افتادن کارم شد.

  6. این کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #625
    حـــــرفـه ای davy jones's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    کشتی مرد هلندی
    پست ها
    1,786

    پيش فرض

    سلام. من نمی تونم این آدرس رو ببینم، وقتی کپی پیست می کنم ارور می ده و هیچ صفحه ای باز نمیشه. چه جوری باید این صفحه رو ببینم؟؟
    بفرما، این متن اون چیزی بود که شما نمیتونستی ببینیش:

    مختار بن ابوعبیده ثقفی رهبر چهارمین قیام بعد از حادثه‌ی عاشوراست. پنج سال بعد از آن حادثه او در کوفه به خونخواهی برخاست و بسیاری از عاملان حادثه را کشت و ۱۸ ماه به حکومت رسید. در این مدت جنگ های زیادی کرد و در اولین جنگ خود عبید الله بن زیاد را نیز کشت. پس از آن نیز مناطق زیادی را به زیر سلطه ی عراق آورد. امّا سرانجام با همکاری اشراف کوفه سپاه مصعب بن زبیر از بصره او را شکست داد و کشت.

    خاندان

    مختار پسر ابوعبید پسر مسعود پسر عمرو پسر عمیر پسر عوف پسر قسى پسر هنبه پسر بکر پسر هوازن است. قبیله نامدار و گسترده‌اى از هوازن، از اعراب منطقه طائف می‌باشد. پدر مختار، ابوعبیده ثقفى است که در اوایل خلافت عمر از طائف به مدینه آمد و در آنجا ساکن شد. او یکى از سرداران بزرگ جنگ با ارتش ایران در زمان عمر بود. ماجراى او در واقعه یوم الجسر در جنگ با ارتش ایران در منطقه بصره معروف است.
    مادر مختار دومه است که از زنان با شخصیت بود و او را صاحب عقل و راى و بلاغت و فصاحت دانسته‌اند. او ادب و فضائل اخلاقى را از اهل بیت محمد آموخت و در آغاز جوانى، همراه با پدر و عموى خود براى شرکت در جنگ با لشکر فُرس (یعنی اسب ها) به عراق آمد و خاندان او همانند بسیارى از مسلمانان صدر اسلام، در عراق و کوفه ماندند. مختار در کنار علی بود و پس از کشته شدن او، براى مدتى کوتاه به بصره آمد و در آنجا ساکن شد.
    اگرچه فرقه‌ی کیسانیه منسوب به او است. امّا مورّخان در صحت این ادعا اختلاف دارند.

    تا حادثه‌ی عاشورا

    او در زمره کسانی بود که از کوفه به حسین بن علی نامه نوشت. خانه مختار محل ورود مسلم بن عقیل بود. پس از آن که مسلم بن عقیل وارد کوفه شد، مستقیما به خانه مختار وارد شد، مختار او را گرامى داشت، رسما از او پشتیبانى کرد، و با او بیعت کرد. با ورود ابن زیاد به کوفه، مسلم صلاح دید به خانه هانی بن عروه نقل مکان کند. مختار نیز به منطقه خطرنیّه و اطراف کوفه براى جمع آورى افراد و گرفتن بیعت براى مسلم حرکت کرد. امّا با دگرگونى اوضاع کوفه و تسلیم مردم در مقابل ابن زیاد، دوباره به کوفه بازگشت.
    عبیدالله بن زیاد دستور داد که دعوت کنندگان حسین بن علی و طرفداران مختار با او بیعت کنند، وگرنه دستگیر و اعدام[ مى‌شوند. وی طی ماجرایی طولانی هانی و مسلم را دستگیر و اعدام کرد. ابن اثیر در این زمینه گفته است: «ابن زیاد پس از مسلط شدن بر اوضاع و شهادت مسلم و هانى، به شدت در جست و جوى مختار بود و براى دستگیرى او جایزه‌اى معیّن کرد.»
    وی همچنین گفته است: «هنگام دستگیرى مسلم و هانى، مختار در کوفه نبود و او براى جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتى خبر ناگوار دستگیرى مسلم را شنید، با جمعى از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح ابن زیاد برخورد کرد و در پى یک گفت و گوى لفظى شدید، بین آنان و مختار و افرادش، درگیرى پیش آمد و فرمانده آن گروه مسلح کشته شد و افراد مختار متفرق شدند، زیرا مقاومت را به صلاح ندیدند، مختار از آنان خواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد.»
    یکى از دوستان مختار به نام هانى بن جبّه، نزد عمرو بن حریث، نماینده ابن زیاد رفت و ماجراى مخفى شدن مختار را به عمرو اطلاع داد. عمرو به آن شخص گفت: به مختار بگوید مواظب خود باشد که تحت تعقیب است و در خطر مى‌باشد. مختار به حمایت عمرو بن حریث نزد ابن زیاد رفت. وقتى چشم ابن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: تو همانى که به یارى پسر عقیل شتافتى؟ مختار قسم یاد کرد که من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم. به هر حال عبیدالله بن زیاد مختار را دستگیر کرد و به جرم همراهی با مسلم، او را کتک زد و از این جریان، زخمی بر چشم مختار به یادگار ماند و او قسم خورد که عبیدالله را تکه تکه کند. عبیدالله او را به زندان انداخت و او تا بعد از واقعۀ کربلا در زندان بود. تا اینکه بعدها با شفاعت فرزند خلیفه ی دوم و شوهرخواهرش عبدالله بن عمر از زندان آزاد شد. گفته شده او چشم خود را به دلیل شلاق‌هايی که به دستور ابن زیاد به او زده شد، از دست داد.

    در طی قیام عبد اللّه بن زبیر و توابین

    وی مجبور شد به زادگاه خودش طائف بازگردد. او یک سال در طائف بود و با وساطت عبدالله بن عمر از زندان آزاد شد و پس از مدتی به طائف و سپس مکه رفت و با عبدالله بن زبیر حاکم مکه بیعت کرد؛ به شرط آنکه ابن زبیر در هر کاری با او مشورت کند و بعد از پیروزی، بهترین حکومت را به او بسپارد.
    در سال 63 هجری سپاهیان یزید به فرماندهی حصین بن نمیر، مکه را محاصره کردند. مختار نیز در کنار دیگر مسلمانان بشدت از حرم دفاع کرد و شجاعتی کم نظیر از خود نشان داد. تا اینکه به علت مرگ یزید محاصره پایان یافت و سپاه شام بازگشتند و خلافت عبدالله بن زبیر تثبیت شد. مختار بعد از مرگ یزید؛ 5 ماه در کنار او بود، اما خبری از اِمارت و حکومت نشد. در نتیجه راه خود را از ابن زبیر جدا کرد.
    مختار ابتدا می خواست از امام سجاد تایید بگیرد اما ایشان روی خوشی به او نشان نداد و لذا با محمد بن حنفیه مذاکره کرد. محمد بن حنفیه جواب مبهمی به او داد. مختار این جواب را نشانه ی تایید تلقی کرد و برای خونخواهی از قاتلان حسین و تشکیل حکومت مستقل راهی کوفه شد. وی ۶ ماه پس از مرگ یزید و در ماه رمضان به کوفه رسید. در این زمان کوفه به دست طرفداران عبدالله بن زبیر افتاده بود.
    وی در این زمان فقط به دو چیز فکر می کرد: بدست گرفتن قدرت و انتقام از قاتلین حسین.
    ورود او به کوفه مصادف با آمادگی توابین به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی برای خروج از شهر بود، اما هیچ فعالیتی (حتی مشورت) در کمک به سلیمان بن صرد و قیام توّابین نکرد.
    پس از خروج توابین از شهر، قاتلان حسین بن علی که از ناحیه مختار هراس زیادی داشتند، حاکم زبیری کوفه، عبدالله بن یزید را وادار کردند تا مختار را زندانی کند. مختار دوباره زندانی شد. در این هنگام خبر شکست و بازگشت توابین به کوفه رسید. مختار پس از مدتی دوباره با شفاعت عبدالله بن عمر نزد ابن زبیر آزاد گردید.
    گویا مختار با سلیمان بن صُرَد خزاعی رهبر شیعیان کوفه در رقابت بود. او می گفت سلیمان دید سیاسی ندارد و فقط می‌خواهد خود و ما را به کشتن می دهد. تلاش های مختار جمع بزرگی از شیعیان را از اطراف سلیمان پراکنده ساخت و از ده هزار نفر سپاه او فقط چهار هزار نفر با او به جنگ عبیدالله زیاد رفتند.

    دوران قیام و زمامداری

    مختار خود را نماینده محمد بن حنفیه در کوفه معرفی کرد و مردم را به قیام دعوت کرد. علی بن حسین امام چهارم شیعیان به محمد بن حنفیه: «یا عم لو ان عبدا زنجیا تعصب لنا اهل البیت لوجب علی الناس موازرته و قد ولیتک هذا الامر فاصنع ماشئت; عموجان! اگر برده سیاهی به حمایت از ما برخاست بر مردم واجب است که او را کمک کنند و من مسئولیت این امر «ورود در قیام مختار را» به تو واگذار کردم هر گونه که خواستی عمل کن.»
    هنگامی عده ای برای سنجش صحت این ادعا به نزد محمّد حنفیه آمدند، وی گفت: «اما ما ذکرتم من دعاء من دعاکم الی الطلب بدمائنا فوالله لوددت ان الله انتصر لنا من عدونا بمن شاء من خلقه؛ در مورد آنچه گفتید که کسی شما را دعوت کرده تا انتقام خون اهل بیت را بگیرید، به خدا من دوست دارم تا خداوند به دست هر کس که خود از بندگانش خواهد، انتقام ما را بگیرد». آنها این سخن را حمایت از مختار دانستند و این باعث شد او در کوفه جایگاه ویژه ای یابد. لذا بسیاری از آنها با او بیعت کردند. و از میان آنها سپاه بزرگی از قبایل قدرتمند شیعه فراهم شد. شامل:

    1. قبایل قدرتمند نخعی به ریاست ابراهیم پسر مالک اشتر. او تاثیر زیادی در پیروزیهای مختار و شکست او داشت.
    2. دیگر قبایل قدرتمند شیعه، مانند قبایل یمنی.
    3. موالی: بیشتر اعراب به دلیل تعصّب نژادی و قبیله ای از عجم، یعنی غیر عرب متنفّر بودند. ظهور اسلام و «برابری مسلمانان» این اخلاق را قدری تغییر داد، امّا کسانی که پس از اشغال کشورشان اسیر می‌شدند، و در مقابل آزادی مسلمان می شدند، گاه برای تحقیر «موالی» به معنای «آزاد شدگان» نامیده می شدند. اکثر موالی کوفه ایرانی بودند و در بدترین وضعیت ممکن زندگی می کردند. آنها بدلیل خشم عمیق از امویان و اعراب و قاتلین اهل بیت به مختار پیوستند. آنها اکثریت پیروان مختار را تشکیل می دادند. به طوری که تاریخ نگاران قیام توابین را عربی و قیام مختار را عجمی می‌دانند. به طوری که وقتی یکی از سرداران شام برای مذاکره با ابراهیم بن مالک اشتر به اردوگاه او می‌رفت از ابتدای لشكر تا خیمۀ ابراهیم، حتی یک کلمۀ عربی نشنید. این گروه به جند الحمراء یا لشكر سرخ معروف شدند.
    4. اعراب کوفه: از آنجا که کوفه مرکز شیعیان عراق بود و اشراف کوفه با او مخالف بودند مختار کوشید از قدرت مردم، از جمله کسانی که در قیام توابین شرکت نکردند، یا از آن بازگشتند به نفع خود و اهل بیت و در مقابل اشراف استفاده کند.

    وی با شعار توابین؛ «یا لثارت الحسین؛ به خونخواهی حسین» و شعار «یا منصورُ اَمِت؛اى پیروز، بمیران» که پس از پیروزی در جنگ بدر رایج شده بود، در چهارشنبه ۱۶ ربيع‌الثاني ۶۶ (قمری) و به نقلی در شب ۱۴ ربیع الاول سال ۶۶ هجری در کوفه به پاخواست. عبدالله بن مطیع فرماندار مصعب بن زبیر در کوفه مخفیانه گریخت و پنج سال بعد از واقعه کربلا دوران زمامداری هجده ماهه مختار آغاز شد.
    او تجهیز و جمع‌آوری سپاهی به کمک ابراهیم پسر مالک اشتر قلمرو كوفه را تا موصل گسترش داد و بدین ترتیب مناطقی چون مدائن، و قلمرو ارمنیان، آذربایجان، ری، اصفهان، حلوان(سر پل ذهاب)،اران، حوران، ماهیان، نیز زیر سلطه عراق قرار گرفت؛ و فقط بصره و حجاز زیر سلطه ی آل زبیر بود.
    در این زمان مختار با سه دشمن روبرو بود:

    1. سپاه شام
    2. از مسببان واقعه کربلا خصوصاً اشراف کوفه
    3. زبیریان بصره

    اولین اقدام او پس از بدست گرفتن قدرت، خونخواهی از گروه دوم بود. اگرچه بسیاری از آنها در قیام مختار به بصره گریختند، در اکثر اسناد کشته شدگان به دست مختار را حدود ۳۰۰۰ نفر را ذکر کرده اند. البته در بحار الانوار این تعداد ۱۸٬۰۰۰ نفر بیان شده. امّا از آنجا که لشکر عمر سعد ۱۰٬۰۰۰ نفره بوده، بسیاری گریخته اند، بسیاری به اجبار در لشکر عمر سعد بوده اند و بعدها با توابین قیام کردند، این عدد بعید است.


    مجازات شدگان قیام


    از جمله قاتلان و مسببان واقعه كربلا كه بوسيله مختار مجازات شدند:
    فرد .................................................. ............. جنایت .................................................. .......................... کیفر


    شمر .................. فرمانده پیاده سوار لشگر یزید و سر حسین را از تن جداکرد .......................... گردنش را زدند و بر بدنش اسب تاختند
    خولی ............ او سرحسین را بر نیزه زد و گوشه‌واره از گوش زنان کند ..................... کشته او را در آتش انداخت و خاکسترش را بر باد داد ابن زیاد ...................................... حاکم کوفه ....................................... در جنگ موصل کشته شدوجسدش را به آتش كشیدند
    عمر بن سعد.. فرمانده سپاه یزید و شوهرخواهر مختار.. مختار کفش خود را پوشید و صورت عمر سعد را زیر کفش خود قرار داد سپس دستور داد سر عمر سعد را ببرند
    شرجیل بن ذی الکلاع .............................. از پشت سر سیلی به حسین زده بود ..................................... او را به آتش سوزاندند
    حصین بن نمیر ................................... از فرماندهان گروه ‏تیرانداز به سپاه حسین ............................ در نزدیکی موصل کشته شد
    نافع بن مالک ...................................... کسی‌كه آب را بر حسین بست ..................
    عمرو بن حجاج ........... فرمانده جناح راست لشگر عمر بن‌سعد ...................... پس از فرار از دست مختاردر بیابانی از شدت تشنگی،مرد
    بشر بن خوط ................ قاتل جعفر بن عقیل ................... گردنش را زدند و جسدش را در آتش سوزاندند.
    بحدل بن سلیم ............. انگشت حسین را برای انگشترش برید ........... هر دو دست و پایش را قطع کردند و آنقدر در خون خود غلطید تا مرد
    زید بن ورقاء ................ با شمشیر، دست راست ‏عباس بن علی را از کار انداخت .......... او را که رمقی در بدنش بود، زنده در آتش سوزاندند
    حکیم بن طفیل ... پس از قطع دست راست عباس، دست چپ عباس را از كار انداخت ... آنقدر بر بدن آن تیز زدند تا مانند خارپشت شد و به هلاکت رسید
    سنان بن انس ......... کسی‌که نیزه بر پشت حسین زد ......... دست و پایش را بریدند و هنوز جان داشت كه او را در دیگ روغن جوشان افكندند
    عبدالله بن اُسَید ......................... کسی‌که خیمه‌ها را آتش زد
    مالک بن نسیر ..................... با شمشیر بر سر حسین زد ........................................ دست و پای او را بریدندو به خود پیچید تا مرد
    اسحاق بن حیوه ................................ پیراهن حسین را به سرقت برد و پوشید
    حارث بن نوفل ............................. کسی‌که تازیانه به زینب زد
    مرة بن منقذ ............ قاتل علی اکبر .......... اول دو دست او را بریدند، بعد زبانش را از دهانش بیرون کشیدندو بعد تنش را در آتش سوزاندند
    حرمله ........................................ قاتل علی اصغر ................................... دست و پاى او را بريدند، سپس او را بآتش سوزاندند
    اخنس بن مرثد ................. از جمله ۱۰نفری که بر بدن حسین اسب تاختند ........................... با اسب های تازه نعل، بر بدنشان تاختند
    اسحاق بن حیوه ............... از جمله ۱۰نفری که بر بدن حسین اسب تاختند ........................... با اسب های تازه نعل، بر بدنشان تاختند
    صالح بن وهب ................. از جمله ۱۰نفری که بر بدن حسین اسب تاختند ........................... با اسب های تازه نعل، بر بدنشان تاختند
    هانی بن ثبیت حضرمی ....... از جمله ۱۰نفری که بر بدن حسین اسب تاختند ........................... با اسب های تازه نعل، بر بدنشان تاختند

    نبرد با عبید اللّه بن زیاد


    سپاه او سپس لشكر عبيدالله بن زياد را در موصل شكست داد كه عبيدالله نيز در این نبرد كشته شد.

    نبرد با زبیریان و اشراف کوفه

    به دلیل پشتیبانی موالی، خصوصاً اسیران دیلمی کوفه و نیز خیانت کوفیان پشتیبانی بزرگان عرب را از دست داد. ابراهیم در محاصره سپاه عبدالملک بن مروان بود و نمی‌توانست به یاری مختار بیاید. سرانجام با سپاهی اندک به مصاف مصعب بن زبیر رفت و کشته شد.
    نقلی است كه ابراهیم بن مالک اشتر از مختار کناره گرفت و به اشراف کوفه در بصره پیوست.
    ابن اعثم سخن صریحی را از زبان مختار آورده که چشم به کمک ابراهیم دوخته، می‌گوید: «عجب مصیبتی است امروز، ای کاش ابراهیم در کنارم بود؛ اما او مرا رها کرد و من چاره‌ای جز تن دادن به مرگ ندارم».
    مدت زمام‌داری مختار در کوفه یک‌سال و نیم بوده است. هنگامی که کشته شد، ۶۷ سال از عمرش سپری شده بود و کشته شدنش روز چهاردهم ماه رمضان سال ۶۷ اتفاق افتاده‌است.

    سرانجام بستگان او


    پس از او دو همسرش، یکی دختر نعمان بن بشیر انصاری و دیگری دختر سمرة بن جندب، مورد بازجویی زبیری‌ها قرار گرفتند. دختر سمره درباره مختار گفت که هرچه شما درباره او عقیده دارید من نیز عقیده‌ام همان است! اما دختر نعمان درباره مختار گفت: «انه کان عبدا من عباد الله الصالحین»؛ او بنده‌ای از بندگان صالح خداوند بود. مصعب بن زبیر او را نیز به قتل رساند.

    آرامگاه


    پس از كشته‌شدن مختار توسط مصعب بن زبیر، پیکر او در دیوار قصر الاماره نزدیک مسجد کوفه مدفون شد، این قبر مخفی ماند تا اینکه سید مهدی بحرالعلوم در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب‌های مسجد پرداخت، سید در آن زمان ترجیح داد مسجد کوفه با خاک مدفون شود چون زمین مسجد پائین‌تر از دیگر سرزمین‌های منطقه بود و در نتیجه آبهای سطحی در آن جریان پیدا می‌كرد، پیرو دستور آیت‌الله بحرالعلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر و خانه حضرت نوح بود با خاک پاک پر شد تا از آلودگی‌ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب‌ها بر روی خاک محراب‌های جدید ساخته شد همان‌گونه که اکنون هم نمایان است.
    در زمان بررسی‌ها جستجوی آثار مسجد که از طرف سید و جمعی از علما صورت گرفت، سید قبر پنهان شده‌ای را پیدا کرد و جایگاه آن قبر انتهای راه‌رو در زیرزمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصرالأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که بر آن اسم و لقب مختار نوشته شده بود.
    پس از یافتن قبر، محسن الحاج عبود شلاش ساختن حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن‌را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد، و برای قبر پنجره‌ای آهنین قرار داد و درب راه‌رو که در حجره‌ای در کنج مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد. علامه شیخ عبدالحسین تهرانی از شاگردان برجسته صاحب جواهر و وصی امیرکبیر، وقتی برای زيارت عتبات عالیات وارد عراق شده بود، نسبت به تعمیر و تجدید بنای مزار مختار همت گماشت. علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید، زیارتنامه‌ای جالب برای مختار نقل می‌کند و از این زیارتنامه، که شهید آن را نقل کرده‌است، معلوم می‌شود که قبر مختار از دیرزمان، مورد علاقه شیعیان و آزادمردان بوده و ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده‌است. ضریحی از چوب روی قبر او نصب شده و پنجره‌ای در زاویه شرقی به دیوار مسجد کوفه (سمت جنوب) باز می‌شود. قطعه سنگی از قرن دوم هجری به خط کوفی دارد که روی آن نوشته‌اند: «هذا قبر مختار بن ابی عبیدة الثقفی الآخذ بثارات الحسین».

    موضع اهل بیت در برابر مختار


    پس از قیام. در روایتی آمده‌است: هیچ زن هاشمیه‌ای بعد از شهادت حسین موهایش را شانه و خضاب نکرد تا زمانی که مختار سر ابن زیاد را برای فرزندش فرستاد. چون امام سر عبیدالله را دید، گفت دوزخ جای او باد! بعضی گفته‏ا ند علی بن حسین را پس از شهادت پدرش جز آن روز خندان ندیدند. و ابن عبدریه نوشته‌است: «سر عبیدالله را هنگامی نزد علی بن حسین آوردند که نیم‌روز بود و او ناهار می‏خورد. چون سر را دید گفت: سبحان‌الله، کسی فریفته دنیا نمی‏شود مگر آنکه حق نعمت خدا در گردنش نباشد وقتی سر پدرم را نزد ابن زیاد آوردند غذا می‌خورد.» در نقلی دیگر آمده است که سر به سجده نهاد و فرمود: «حمد و سپاس خداوندی را که انتقام مرا از دشمنم گرفت؛ خداوند پاداش نیک به مختار عنایت فرماید.»
    پس از مرگ مختار، محمد بن علی(نوه حسین) فرمود: «به مختار ناسزا نگویید چون او قاتلین ما را به سزای عمل ننگین آن‌ها نشاند و زن‌های بی‌شوهر ما را شوهر داد و در شرایط تنگدستی مختار ما را کمک کرد.»


    اختلافات تاریخ نگاران در مورد مختار


    مورخین، اعم از شیعه و سنی در مورد شخصیت مختار اختلاف نظر دارند برخی او را مستحق لعن و نفرین می‌دانند و گروهی او را بسیار مدح و ستایش می‌کنند. اموی‌ها و زبیری‌ها کوشیدند تا انواع و اقسام اتهامات را به او نسبت دهند. اتهاماتی چون ادعای «نبوت» برای خودش، ادعای «مهدویت» برای ابن حنفیه و تأسیس فرقه کیسانیه و شایع‌تر از همه نسبت دادن لقب «کذاب» به مختار است که اغلب این نسبت‌ها، بعد از مرگ مختار به او نسبت داده شده‌است.
    محمد حسین‌ جعفری می گوید مختار شیعه بود ولی امامت علی بن حسین قبول نداشت و معتقد بود که امامت باید از جناب محمد بن علی حنفی که برادر ناتنی حسین بود،ادامه بابد.
    مجلسی درباره مختار می گوید: «نقل قول|مختار، فضایل اهل بیت پیامبر اکرم را بیان مى‌کرد و حتى مناقب امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین را براى مردم منتشر مى‌ساخت و معتقد بود که خاندان پیامبر از هر کس براى امامت و حکومت پس از پیامبر سزاوارترند و از مصایبى که بر خاندان پیامبر وارد شده، ناخشنود بود.»
    بسیاری از علمای شیعه، این اتهامات را ساختهٔ دشمنان مختار از زبیریان و امویان که از او ضربه خوردند دانسته‌اند، که پس از مرگش به وی نسبت داده‌اند.
    برخی می‌گویند مختار در باطن برای تصاحب حکومت عراق قیام کرد.

    مختار قاتلان حسین را «مثله» می‌کرد، اعضایشان را می‌برید و این کار حتی در جنگ با کفار ممنوع است.
    سید جعفر شهیدی نیز در این باره آورده‌است:
    « ... از نو قتل‌گاه، بلکه قتل‌گاه‌های دیگری به راه افتاده، اما این بار قربانیان، آن پاکان و عزیزان خدا نبودند، دژخیم‌هایی بودند که دست‌هایشان تا مرفق، در خون آزادگان رنگین شده بود. امروز وقتی ما داستان کشتار مختار، پسر ابی‌عبیده ثقفی را می‌خوانیم، اگر سری به کتاب‌های حقوقی زده باشیم، ممکن است چنان انتقامی را تا حدی خشن بدانیم و بگوییم: چرا چنان کردند؟ یکی را چون گوسفند سر بریدند و یکی را شکم پاره کردند و دیگری که تیری به فرزندی از فرزندان حسین (علیه‌السلام) افکنده و آن جوان که دست را سپر ساخته و تیر، دست و پیشانی او را شکافته بود، همان کیفر دادند، دیگری را در دیگ روغن جوشان افکندند و دست و پای آن یکی را به زمین دوختند و اسبان را روی آن گذراندند، چنانکه نوشته‌اند، تنها یکجا دویست و چهل و هشت تن را، که در قتل حسین و یاران او شریک بودند، طعم اینگونه کیفرها چشاندند؛ ما این داستان‌ها را می‌خوانیم و در آن نوعی قساوت می‌بینیم، اما باید دانست که قضاوت مردم سیزده قرن بعد درباره کردار پیشینیان درست نیست.»
    توفیق اعلم، دانشمند معاصر، درباره انتقام مختار مى‌گوید:«تنها برخورد قاطع و خونبارى كه در تاریخ از ملامت مصون مانده و عذر آن پذیرفته شده همین كار عادلانه مختار است.»

    از جملات معروف مختار که در تاریخ ثبت شده است:

    «از دینمان نیست که بخوریم و بیاشامیم در حالی‌که قاتلین سید الشهدا زنده باشند»
    «بخدا قسم اگر سه چهارم قریش کشته شوند مساوی یک بند انگشت سید الشهداء نخواهد بود».


    موفق باشین.
    89/9/20
    Last edited by davy jones; 11-12-2010 at 18:21.

  8. 3 کاربر از davy jones بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #626
    اگه نباشه جاش خالی می مونه oranoos2007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    زیر گنبد کبود
    پست ها
    207

    پيش فرض

    خوب بود بخصوص صحنه نماز ظهر عاشورا ،ولي جنگيدنش آدم ياد جومونگ مي انداخت جالب نبود،ولي صحنه اي كه خانه كعبه نشون داد خيلي قشنگ كار شده بود
    راستي اون مرد كي بود با تخت از اون بالا اومد پائين؟

  10. #627
    اگه نباشه جاش خالی می مونه amir_ata_21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    پست ها
    447

    5

    خوب بود بخصوص صحنه نماز ظهر عاشورا ،ولي جنگيدنش آدم ياد جومونگ مي انداخت جالب نبود،ولي صحنه اي كه خانه كعبه نشون داد خيلي قشنگ كار شده بود
    راستي اون مرد كي بود با تخت از اون بالا اومد پائين؟
    آره بچه ها اون کی بود؟

  11. #628
    آخر فروم باز وین رونی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,590

    پيش فرض

    من اینجا در مورد صورت شمر پرسیدم یکی از بچه ها گفت خون امام حسین(ع)میریزه رو صورتش و به این صورت در میاد.ولی صحنه قبل از شهادت امام(همون ظهر عاشورا)شمر را نشون داد صورتش همینطوری بود!

  12. #629
    اگه نباشه جاش خالی می مونه errmii's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    234

    پيش فرض

    آره بچه ها اون کی بود؟
    عبدالله پسر زبیر(صحابی پیامبر که در جنگ جمل مقابل حضرت علی ایستاد که البته مهمترین علت از راه بدر شدن زبیر رو همین پسرش عبدالله می دونن) و خواهر زاده عایشه و حاکم مکه که اونم مخالف یزید بود و در زمان عبدالملک مروان در سال 73 به دست مصعب بن زبیر کشته شد.
    Last edited by errmii; 11-12-2010 at 19:28.

  13. 4 کاربر از errmii بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #630
    آخر فروم باز molaali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    همين نزديكي
    پست ها
    1,397

    پيش فرض

    خوب بود بخصوص صحنه نماز ظهر عاشورا ،ولي جنگيدنش آدم ياد جومونگ مي انداخت جالب نبود،ولي صحنه اي كه خانه كعبه نشون داد خيلي قشنگ كار شده بود
    راستي اون مرد كي بود با تخت از اون بالا اومد پائين؟
    اسمش عبدالله بن زبیر بود.
    و در اون زمان حاکم مکه بود که مختار باهاش بیعت میکنه.
    بعد از مرگ یزید ادعای خلافت میکنه و ...

  15. 2 کاربر از molaali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •