من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکنم از برای تو///
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکنم از برای تو///
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آم کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
Last edited by اقلیما.; 29-09-2010 at 10:15.
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس اخر کجا شد مهر فرزندی///
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان///
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
...............................................زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
The post reedited by NOKIA_n95
Last edited by Help118; 02-10-2010 at 16:53.
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من ان سرو خرامان نرود
در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید
از قبله ابروی تو در عین نماز است
ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)