تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 63 از 137 اولاول ... 135359606162636465666773113 ... آخرآخر
نمايش نتايج 621 به 630 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #621
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    فصل کوچ پرستو ها رسید و همه ی آنها رفتند. یکی از آنها ماند و هر کاری که کردند با آنها نرفت .
    از او پرسیدند که چرا نمی آیی؟ جوابی نداد .وقتی همه ی آنها رفتند پرستو رفت و از زیر کاه جسد یک پرستو را در آورد و گریست.
    در حال گریه بود که شکارچی سر رسید و او را کشت.
    این چنین به پای معشوقه اش ایستاده بود.

  2. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #622
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    عشق، صداي خرد شدن برگهايي خشک است در زير پاهاي خسته ی رهگذري که مي‌داند نمي‌رسد اما هم‌چنان مي‌رود...

  4. #623
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    چیز هایی هست خیلی بد تر از تنهایی
    اما سال ها طول می کشد تا این را بفهمی
    وقتی هم که آخرش می فهمی
    دیگر خیلی دیر شده
    و هیچ چیز بدتر از ...
    خیلی دیر نیست...

  5. 2 کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #624
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    مي خواهم فرياد زنم من دوست داشتم كسي را كه مرا دوست نداشت...

    به كدام قاصدك من بگويم كه دگر تنهايم، تنهايم و ففط تو را مي خواهم تو را!

    می دانی در دنیا دو جور کور وجود دارد! یکی تویی که همه را می بینی به جز من; وان دگر منم که هیچ کس را منی بینم به جز تو!

  7. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #625
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    ساده است نوازش سگی ولگرد... شاهد آن بودن که چه گونه زیر غلتکی می رود
    و گفتن که سگ من نبود...
    ساده است ستایش گلی:چیدنش را از یاد بردن:
    که گلدان را آب باید داد....
    ساده است بهر جوویی از انسانی:
    دوست داشتنش ب یاحساس عشقی:
    او را به خود ووانهادن:
    که دیگر نمیشناسمش...ساده است
    لغزشهای خود را شناختن:
    با دیگران زیستن به حساب ایشان:
    و گفتن که من اینچنینم...باری
    :زندگی سخت ساده است
    و پیچیده و دشوار هم نیز....

  9. #626
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    بگذار زمین به گردش های مسخره اش ادامه دهد
    و خورشید همچنان خودسوزی کند.
    نه نیازی به زمین دارم و نه خورشید.
    نیازم آسمانی شده است.
    شب پناه من است و سنگ صبورم.
    هق هق گریه هایم در سکوت شب گم می شود.
    اشک هایم نا پیدا و چشمانم بی فروغ.
    خدایا ستاره ام را به تو می سپارم.
    نگذار بیش از این دورتر شود.
    بگذار روحم از زمین و قفسی که
    آن را زندگانی نامیده ای در گوشه ای از آن کهکشان شیری در آغوش ستاره ام آرام گیرد.

  10. #627
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    من از سكوت گريزان بوده ام هميشه ... سالهاست كهسكوت كرده ام ..... و اينك
    ترس مرا تكان مي دهد و من پيوسته به عقب بر ميگردم
    و از خود اين سوال را بارها و
    بارها مي پرسم كه آيا من راه را عوضي آمدم ؟
    .. دلم گرفته است از اين فريبها و نيرنگها .
    .. از اين دورويه مردمان بيهوده گو ...
    ازآنها كه خدا را در پشت يك تكه ابر پنهان كرده و
    مي كنند و خود را قديس وار خالصخالص مي نمايانند
    .... چرا سادگيها هميشه
    تهش باختن است
    چرا قلب ساده من هميشهساخت و ويران نكرد اما ساخته هايش را ويران
    كرد دست فريب ؟ ... چرا بالهايم راديگران نمي بينند ...
    پرواز را از همين سكوي كوچك هم مي شود آغاز كرد ..

  11. این کاربر از eshghe eskate بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #628
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    هرز نکن ثانیه های قفس را
    شتاب کن
    ناب ترین لحظه ی من که بسی خوشایند پرواز است
    رویای پرواز با توست
    بیا در رویا غرق شویم.

  13. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #629
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض


    می خوانمت چنان که شب خسته خواب را
    می جویمت چنان که لب تشنه آب را
    محو توام چنان که ستاره به چشم تو یا شبنم سپیده دمان آفتاب را.
    بی تابم آنچنان که درختان برای باد یا کودکان خفته به گهواه خواب را.
    بایسته ای چنان که تپیدن برای توست.
    حتی اگر نباشی می آفرینمت چنان که التهاب بیابان سراب را.
    ای خواهشی که خواستنی تر از پاسخی...با چون تو پرسشی چه نیاز جواب را........

  15. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #630
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض



    معبودم سکوتم را از صدای تنهاییم بدان...نمی خوانم و نمی گویم چون درونم هیچ بوده و تو آمدی برایم قصه هایی از عشق سراییدی و به من قصه ی باران آموختی ...قصه ی باران قصه ی شستن غم هاست و درون انسان ها پر از غم و تنهایی است و نگاهم به باران تو افتاد و ناگهان تمام تنهاییم را فراموش کردم و به تو و داشتن تو می بالم..



  17. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •