تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 62 از 129 اولاول ... 125258596061626364656672112 ... آخرآخر
نمايش نتايج 611 به 620 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #611
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    مردها هم انسان هستند


    بـر اسـاس بـاور بسیـاری از متـخـصـصـان مشــاوره آقـایــون هـمـچـنان ذهـنـیـت اولـیـه و بــدوی خود را در مورد مسائل مربوط به روابط با خانمـها حفظ کرده اند. این دسته از افراد تصـور می کنند که شخصیت خانم ها منفعل بوده و دست یـابی بــه آنها کار دشواری است. چرا؟ به این
    دلیل که آنها معتقدند که زمانی رسیدن به یک خانم لذت بخش خواهد بود که برای دست یابی به او هفت خوان رستم را پشت سر بگذارند. آقایون تصور می کنند که اگر به دنبال خانم ها راه نیفتند و تمام سختی ها را به خاطر او تحمل نکنند به اندازه کافی مردانگی خود را آشکار نساخته اند.

    اما متاسفانه آنها چیزی در مورد عشق حقیقی و فضای رمانتیکی که بعد از ازدواج ایجاد می شود، چیزی نمی دانند. وظیفه یک مرد پس از تعقیب کردن و بدست آوردن همسر مورد علاقه اش چیست؟ در این جا آنها بر این باورند که بالاترین خواست یک خانم این است که او بهمردانگی خود عمل کرده و یا خانم مصالحه کند.

    دوران مردهای خشن سر آمده
    شاید مردهایی وجود داشته باشند که دارای پدران سرسخت و مادران نیازمندی بوده اند، اما تحقیقاتی که از 18 سال پیش تا کنون ادامه داشته است گویای این مطلب است که پرونده یک چنین تفکراتی را باید به طور کلی بست. زوج ها در هر سنی به کلاس های مشاوره خانواده می روند، کلاس های آموزش رابطه برگزار می شود و سمینارهای برای هر دو جنس تدارک دیده می شود. اما آیا مفید واقع می شوند؟ اینطور نیست زمانیکه موقع عمل فرا می رسد دوباره همان داد و بیدادهای همیشگی به راه می افتد، آقایون تن صدای خود را برای خانم ها بالا می برند و باز هم همان کشمکش های قدیمی جای تمدن امروزی را تنگ می کنند.

    آنوقت همین مردها از همسرانشان انتظار دارند که مسئولیت بیشتری را در زندگی به عهده بگیرند و از خود فعالیت بیشتری نشان دهند.

    در کنگره ای که در شهر ملبورن استرالیا برگزارشده یکی از آقایون شرکت کننده اظهار داشت که: "خانم من انتظار دارد من بتوانم ذهنش را بخوانم و خواسته هایش را قبل از آنکه بر زبان آورد اجرا کنم، اما من نمیتوانم."
    بسیاری از آقایونی که در آن جمع حضور داشتند بر صداقت رفیقشان لبخند زده و سپس او را تشویق کردند. از سوی دیگر بر روی لب خانم ها نیز خنده ای از سر رضایت و تصدیق نقش بست. در جلسه دیگری که در شهر دیتروید برگزار شد یکی از آقایون اظهار داشت که "همسرم همیشه ازمن انتظار دارد که کمی احساساتی تر باشم و وقت بیشتری را در کنار او صرف کنم. اما زمانی که به او گفتم اگر به این کار ادامه دهیم این امکان وجود دارد که شغل فعلی ام را از دست بدهم، او در جواب من گفت شغلم برایش اهمیتی ندارد و هیچ وقت نباید کاری انجام دهم که او ناراحت و عصبانی شود."

    بله آقایون از خانم ها می ترسند
    حقیقت امر این است که مردها هم انسان هستند و سرشار از احساس می باشند. غیرت دارند، نیازمند احترام هستند و می خواهند کسی باشد که آنها را از صمیم قلب دوست بدارد. اما بسیاری از آنها وحشت دارند که احساسات واقعی خود را با همسرانشان در میان بگذارند چرا که احساس می کنند شاید از طرف خانم ها مورد احترام قرار نگرفته و عواطفشان خدشه دارد شود.

    مردها علاقه خاصی به در میان گذاشتناحساساتشان با خانم ها دارند اما فقط زمانی این کار را انجام می دهند که مطمئن شوند ارزش درونیشان حفظ شده و شاهد برخورد مناسبی خواهند بود. در غیر
    اینصورت، بله، در مورد تحقیر واهانت خانم ها محافظه کارانه عمل می کنند.
    مردها دوست دارند که ارتباط بالغ و کاملی را با خانم ها برقرار کنند تا اینکه مانند شوالیه ای برای
    نجات خانم ها از ذلت ظاهر شوند.

    اما نقش هایی که آقایون از بازی کردن در آنها لذت می برند اندکی محدود است. در حال حاضر فقط چند سال است که به آقایون اجازه داده می شود که در هنگام تولد فرزندانشان در کنار خانم ها حاضر شوند یا اینکه در خانه بمانند و از بچه ها مراقبت کنند و در عوض خانم ها به خارج از خانه رفته وکار کنند (البته بدون اینکه کسی آنها را مسخره کرده و از روی او جوک بسازد) و به تازگی مردها این حق را پیدا کرده اند که جشن ازدواجشان را خودشان برنامه ریزی کنند.

    مردها فقط تماشاچی هستند
    در موردش فکر کنید. خانم ها خواستار همسر فعال و پرانرژی هستند در حالیکه تمام کارها از قبیل خرید عروسی، دعوت کردن مهمان ها و حتی ماه عسل را همراه با مادرهایشان برنامه ریزی می کنند. پس چه بلایی بر سر قدرت و نیرویتان آمد شوالیه های پر قدرت؟ ارزش شما را تا حد یک ناظر پایین آورده اند. تمام برنامه های عروسی به وسیله مادر عروس هدایت می شود! پس این مرد
    اگر نتواند توانایی ها، تجارب و انتظاراتش را در مقابل زنی که به او می گوید دوستت دارم؛ بروز دهد پس کجا می تواند آنها را آشکار کند؟

    پس نباید تعجب کنید که بعضی از مردها به زندگی مشترک خود به عنوان شیء فرعی نگاه می کنند و انتظارات خانم ها را آنچنان که باید و شاید برآورده نمی سازند. خانم ها به آنها یاد داده اند که
    جزء بازیکن های ذخیره زندگی هستند. بنابراین اگر روزنامه و کامپیوتر و یا فوتبال شب جمعه را به مسائل زندگی خود ترجیح می دهند نمی توان بر آنها خرده گرفت چراکه همانند شب عروسی تمام کارها را بر عهده خانم می گذارند.

    جادوی تفاوت ها
    همه ما، چه زن و چه مرد، از دیگران انتظار داریم که به ما احترام بگذارند و ارزش ما را نگه دارند. این مسئله زمانی که زن و مرد زندگی مشترکشان رابا یکدیگر آغاز می کنند از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. بهتر است ذهن خود را از کلیشه هایی نظیر: "تمام چیزی های که
    خانم ها می خواهند..." و " مردها این چنین هستند.." پاک کنیم و با حس کنجکاوی خالص خود پیش رویم تا بتوانیم به حقایق دست پیدا کنیم.

    به همین دلیل است که ما نام کتاب اخیر خود را "با هم برای زندگی شادتر و کم فشارتر برنامه ریزی کنیم" گذاشتیم. در این کتاب با اصولی آشنا می شوید که می توانید به آسانی به استقبال پیوند
    آرزوهایتان با فرد مورد علاقه خود بروید. خوشبختانه ما شاهد این امر هستیم که اخیرا بیش از 40 در صد از آقایون به طور دائمی پی گیر مسئله ازدواج خود می شوند و در تمام مراحل از نامزدی گرفته تا ماه عسل به خانم ها کمک می کنند. هر چند کتاب های بیشماری برای نو عروس ها و تازه دامادها به چاپ رسیده اما کتابی که در این قسمت به شما معرفی شد تنها کتابی است که می تواند شما را حمایت کرده و از ادواجتان پشتیبانی نماید.

    یکی از خوانندگان کتاب ما که به تازگی هم داماد شده بود نظر خود را چنین بیان می کند "وقت آن رسیده که ما مردها تکانی به خود بدهیم، و این کتاب انگیزه لازم را برای ما فراهم می آورد." او با
    خوشحالی برای ما توضیح می داد که چگونه با همکاری نامزدش تمام سور و سات عروسی را برپا کردند. او آگاه شده بود که گاهی اوقات هیچ کس به نظر آقایون در مورد ازدواج، بچه و روز عروسی شان اهمیت نمی دهد. تازه در این جا خانم ها شکایت هم می کنند که مردها اصلا علاقه ای از خود نسبت به زندگی مشترکشان نشان نمی دهند و بیشتر دوست دارند با دوست هایشان به گردش و تفریح بپردازند تا اینکه اوقات فراغت خود را با همسرانشان بگذرانند. خوب این کار دقیقا چیزی است که خانم ها مردها را وادار به انجام آن می کنند. ما مرد ها یاد گرفته ایم که فقط باید برای رسیدن به خانم ها مانند یک مرد با مسائل و مشکلاتی که بر سر راهمان قرار دارد مبارزه کنیم اما هنگامیکه به هدف رسیدیم کارمان تمام شده و نوبت خانم هاست تا باقی مسائل را برنامه ریزی کنند.

    باید در نظر داشت که مردها هم انسان هستند و دارای روحیات حساسی می باشند. خانم ها نیز باید خیلی بیشتر از این ها خود را پذیرای احساسات و عواطف آقایون کنند. تنها در چنین حالتی است که
    راه رسیدن به یک ارتباط مطلوب برایمان هموار می شود. رابطه ای که شاید اکثر ما آرزوی برخورداری از آن را می کنیم.

  2. #612
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    مطالبی از تکنولوژی فکر (آزمندیان)

    دو ضمیر در انسان :

    ضمیر خودآگاه(conscious mind) پست فرماندهی وجود که در واقع همان بخش از انسان که به منِ آدمی اطلاق می شود. هر کار را با آگاهی و تصمیم خود انجام می دهیم.

    ضمیر ناخودآگاه (subconscious mind) مسئولیت اجرایی بدن را عهده دار است.
    پست اجرایی بدن. ضمیر ناخودآگاه گوش به فرمان ضمیر خودآگاه است. درست مثل کامپیوتر

    ضمیر ناخودآگاه : تمام سیستم بدن انسان را اداره و کنترل می کند. کنترل تمام اعضا مثل ریه و قلب و معده و تمام سلولهای بدن را به طور ارادی به عهده دارد.باورهای انسان را می سازد. شخصیت اعتماد به نفس و هویت آدمی را شکل می دهد. روحیه فرد را می سازد.

    مثال: با دیدن گل زیبای رز قرمز رنگ که علامت عشق و محبت و دوستی است این تصویر هم در ضمیر خودآگاه شما تأثیر می گذارد هم در ضمیر ناخوداگاه می رود. پس از پردازش یک روحیه زیبا در ما می سازد. یک باور زیبا هم در ما ایجاد می کند. باور: زندگی زیباست. روحیه: شادو مثبت و باعث امید و حرکت و اندیشه مثبت می شود.
    اثر تلقینی هر چیز را به یاد داشته باشید.

    ای بنده من ؛ مرا اطاعت کن تا ترا مثل خود کنم و همان گونه که من هر آنچه را اراده کنم خلق می کنم، تو اراده کن
    و خلق شود.

    ضمیر ناخودآگاه این توان را دارد که وقتی فرمانی را از ضمیر خودآگاه دریافت می کند به منبعی در جهان وصل می شود
    به نام شعور نامحدود جهان (infinite intelligence) که تمام اطلاعات جهان هستی داخل این شبکه اطلاعاتی یا این شعور نامحدود می باشد.

    درون انسان یک کامپیوتر است که نظام باورها و شخصیت او را می سازد و تمام اعضاء و جوارح غیر ارادی را کنترل می کند و سلامتی و مریضی انسان نیز به عملکرد او بستگی دارد.

    تمام اطلاعات برای همیشه در ضمیر ناخودآگاه به صورت فایل ها و پرونده هایی جداگانه بایگانی می شود ودر عین حال این اطلاعات توسط این کامپیوتر پردازش می شود. حاصل این پردازش یک خروجی خواهد بود که یا باعث ساختن نظام باورها و شخصیت انسان می شود و یا اینکه این خروجی بر روحیه و فیزیولوژی بدن انسان تأثیر می گذارد و یا اینکه در دنیای بیرون از انسان اثری را برای او پدید می آورد.

    انسان می تواند با کنترل کردن ورودیهای ضمیر ناخودآگاه دستاوردهای زندگی خود را کنترل کند.


    اصول برنامه ریزی و کنترل ضمیرناخودآگاه:


    1- اصل خودهشیاری،خودبیداری و اشراف و بصیرت لحظه به لحظه به خود: (مهمترین اصل تکنولوژی فکر)
    انسان باید در هر لحظه مراقب خود باشد و بداند که ضمیر ناخودآگاه چه سیگنالی را از طریق حواس پنجگانه و یا فکر دریافت می کند.
    بهترین راه برنامه ریزی و کنترل ضمیرناخودآگاه ، توجه لحظه به لحظه انسان نسبت به خود است. مرتباً به خود بگوید که من با اجرای اصول تکنولوژی فکر تبدیل به انسان زیبای دیگر شده ام.
    شما خود خالق سرنوشت خود هستید و زندگی و سرنوشت شما با باورها و اندیشه های شما شکل می گیرد و به دست شما خلق می شود.

    2- اصل استفاده از قدرت سئوال:
    هر سئوالی که انسان از خود می کند بازتاب خاصی در روحیه و فکر او ایجاد می کند.
    مثال: وقتی کسی از خود سئوال می کند چگونه است که من خوشبختم ؟ نفس این سئوال روحیه اش را شاد می کند و به او این را القاء می کند که آری من خوشبختم.
    تأثیر بسیار مهم هر سئوالی است که انسان از خود می کند و لذا باید بدانید که کیفیت زندگی شما را نوع سئوالاتی تعیین می کند که او خود می پرسید.
    مثال: در مورد سئوال از نوع «چرا» و «چگونه»
    «چرا» شرایط اینگونه است؟
    «چگونه» می توانم شرایط را زیباتر کنم؟

    3- اصل استفاده از قدرت تمرکز:
    انسان در هر لحظه به هر آنچه که تمرکز کند بازتاب آنرا در روحیه و فکر خود حس می کند.
    مثال: تمرکز روی یک گل در انسان روحیه شاد و فکر مثبت ایجاد می کند.

    تمرکز روی خاطرات بد گذشته ، انسان را افسرده می کند.
    تمرکز روی خاطرات زیبای گذشته و یا خیال پردازی های زیبای آینده، اثر عمیق و مطلوب و مثبت در زندگی دارد.

    انسانی که مرتباً روی بدبختی ها و زشتی های زندگی متمرکز می شود زندگیش به قهقرا می رود. کسی که مرتباً به زیبائیهای زندگی و نقاط امیدبخش تمرکز می کند زندگیش قرین سعادت و موفقیت می شود و این خاصیت تمرکز است.

    4- اصل استفاده از جملات تأکیدی و تصدیقی مثبت:
    از جملات تأکیدی مثبتی که به گونه ای ویژگی خوب شما را تصویر کند استفاده کنید.
    نمونه جملات:
    در وجود من عظمت و بزرگی نهفته است.
    من یک نابغه هستم و از نبوغ خود استفاده می کنم.
    من ایده های بزرگی را در سر دارم و آنها را به واقعیت تبدیل می کنم.
    من هر روز سلامت تر و تندرست تر هستم.
    من یک برنده بزرگ هستم.
    من واقعا انسان بی نظیری هستم.
    چقدر دنیای من قشنگ و زیبا شده است.
    چقدر من هر روز خوشبخت تر و سعادتمندتر می شوم.
    من همواره در هر کاری موفق و پیروز می شوم.
    خدای رحمان مرا بسیار دوست دارد و در همه امور زندگیم مرا کمک می کند.
    ثروت و معنویت به سوی من همواره روان است ومن هر چه بخواهم خلق می کنم.
    سراسر وجودم غرق در انرژی و شادی است.
    من همواره منتظر اتفاقات خوب در زندگیم هستم.
    من به خود افتخار می کنم.
    همواره از وجود و چهره من شادی و انرژی و عشق ساطع می شود.
    من تا آخر عمر به سلامت زندگی می کنم.
    هر چه بیشتر می بخشم، بیشتر می ستانم و احساس شادمانی می کنم.
    من با اقتدار زندگیم را آنگونه که می خواهم طراحی می کنم.
    من انسانی مقتدر ، خلاق، و دوست داشتنی هستم.
    من سزاوار بهترینها هستم.
    در هر لحظه به خاطر همه نعمتها و موهبتهایی که خداوند به من داده ، او را شکر می گویم.
    من در کمال آرامش به سر می برم و همواره روحیه ای شاد و چهره ای خندان دارم.
    من با اقتداری خدا گونه بر روحیه ، عواطف و احساسات خود کنترل دارم و آنها را مدیریت می کنم.
    خداوند مرا آزاد آفریده است و من محکوم به هیچ سرنوشت از پیش تعیین شده ای نیستم.

    به جای جملات تأکیدی مثبت ، از کلمات و عبارات تأکیدی مثبت هم می توان استفاده کرد.
    مثل:آرامش،زیبایی،معنویت،ث وت،حال خوش،آب روان،زندگی زیبا،ثروت فراوان،سلامتی،امنیت،خوشبخ تی،سعادت.

    5- اصل تصویر سازی ذهنی:
    هنگامی که شما تصویری در ذهن خود خلق می کنید،عین این تصویر بر روی ضمیرناخودآگاه اسکن شده، وارد می شود و بر ضمیر ناخودآگاه شما تأثیر می گذارد. این تصویر پردازش می شود وضمیرناخودآگاه مفهوم آن تصویر را می تواند در دنیای واقعی زندگی شما عینیت ببخشد.
    تصویرسازی ذهنی یکی از بهترین شیوه های برنامه ریزی و هدایت ضمیر ناخودآگاه است.
    ثروتمندترین و موفق ترین انسانها کسانی هستند که بیشتر و بهتر از بقیه توانسته اند در ذهن خود خیال پروری مثبت بکنند.

    تخیل،فکر،امید،آرزو،خواسته ،اشتیاق سوزان + ایمان به موفقیت + اقدام = رسیدن به هدف و موفقیت

    تخیل را به فکر تبدیل کنید. فکر را به مرحله آرزو برسانید. برای آرزو خود امید ایجاد کنید. امیدواری را به خواسته خود تبدیل کنید. خواسته را با دنیایی از هیجان و اشتیاق به اشتیاق سوزان برسانید. اشتیاق سوزان به همراه ایمان به موفقیت آنجا که در کنار اقدام قرار می گیرد، قطعاً حاصلش رسیدن به هدف و موفقیت است.



    وقتی شما مثبت فکر می کنید،به تصویر زیبا نگاه می کنید، به موسیقی شاد گوش می کنید و... سیگنالهای مثبت وارد سیستم ضمیر ناخودآگاه شما می شود. هم باور عالی در نظام باور شما می سازد، هم اثرخوبی در وجود شما و دنیای خارج شما می گذارد. بازتاب این زیبایی به شما برمی گردد.

    دعا کردن و توسل و توکل ، اعمالی است که هم در انسان احساس روحانی ایجاد می کند ، هم بهترین اثر بر ضمیر ناخودآگاه و باور ایجاد می کند.

    هنگامی که خدا را برای خواسته ای صدا زدی، اینگونه باید باور داشته باشی که آنچه را که از خدا خواستی در پشت در است و تو می توانی آنرا برداری.

    ایمان به خدا،احساس خوب،مثبت اندیشی،ایمان به توانائیهای خود،امید به موفقیت،عزم و اراده عالی، روحیه خوب و با نشاط،حالاتی از این قبیل هستند که شدت جریان و قدرت سیگنالهای ورودی به ضمیر ناخودآگاه را افزایش می دهند و در نتیجه انسان را سریعتر به مراتب موفقیت می رسانند.

    دو گروه انسان:
    انسان نوع یک : اصولاً مثبت فکر می کنند،امیدوار هستند،دنیا را زیبا می بینند، دوربین ذهن آنها مرتباً روی پدیده های زیبای زندگی تمرکز می کند، مثبت و امیدوارانه سخن می گویند، چهره ای گشاده و متبسم دارند ومعتقدند که انسانهای خوش شانسی هستند. فکر می کنند همه چیز برای آنها درست انجام می شود. هیچ گاه به موانع و مشکلات زندگی نمی اندیشند.معمولا داستانهای خوشحال کننده تعریف می کنند. به خاطرات خوب زندگی خود می اندیشند و آنها را برای دیگران تعریف می کنند. خیال پردازیهای زیبایی از آینده خود می کنند. اعتماد به نفسی عالی دارند وفکر می کنند که آینده حتما بهتر از گذشته آنان است. نگاه زیبایی به کرانه های دور زندگی خود دارند. به سلامتی و تندرستی خود می اندیشند. ترسی از آینده ندارند. معمولا روحیه ای بسیار شاد و عالی و احساس خوبی از زندگی دارند و از لحظه لحظه های آن لذت می برند.

    انسان نوع دو: ویژگیهای منفی دارند. منفی می نگرند. منفی می اندیشند،ناامیدانه فکر می کنند. مرتباً به نارسایی های زندگی تمرکز می کنند. به خاطرات منفی گذشته نگاه می کنند. خیال های منفی برای آینده خود تصویر می کنند. چنین انسانهایی معمولا روحیه ای افسرده و غمگین دارند و در نتیجه چهره ای عبوس و گرفته دارند و به گونه ای از لحظه های زندگی رنج می برند.

    مهمترین عامل تعیین کننده وضعیت شما،روحیه شما است که در هر لحظه چه احساسی دارید.
    روحیه مهمترین عامل خلق پدیده ها است.
    روحیه عالی و زیبا = اندیشه زیبا = رسیدن به دستاوردهای عالی و زیبا

  3. #613
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    اول از مطالب بسیار جالب و آموزنده ای که گذاشتید ممنونم.
    با اجازه دوستای گلم این مطلب طنز رو وسط این همه مطالب جدی میزارم تا یه تنوع بشه.
    درسته طنزه ولی اگه دقت کنید نکات آموزنده هم داره!!!!!!
    میگی نه بخونش!!

  4. #614
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    چگونه زن بگیریم !!
    اندر آداب خواستگاری

    1- یه نفر را كه اصلاً نمی شناسید از توی تاكسی، خیابون و یا حتی دانشگاه نشون كنید و به هر دلیل مزخرفی هم كه شده عاشقش شوید.بعد هم بلافاصله باید یك شكست عشقی بخورید(جزئیاتش با خودتان)

    2- تا یك هفته نه حمام بروید، نه موهایتان را شانه بزنید، نه غذا بخورید و نه حتی مسواك بزنید.از تلویزیون هم فقط شبكه چهار را تماشا كنید.یكی دوتا غزل و شعر هم محض احتیاط حفظ كنید، بد نیست.

    3- خانواده ی شما متوجه تغییر حالت شما می شوند و كم كم شروع به معرفی انواع و اقسام دخترهای دم بختی كه توی فامیل و در و همسایه می شناسند به شما می كنند.

    4- نكته ی مهم در اینجا این است كه علی رغم میل باطنیتان !! شما فقط مجبور به ازدواج با یكی از اینهمه مورد خوب هستید، پس سعی كنید خوب انتخاب كنید.

    5- برای تشریفات هم كه شده یكی دوتا ملاك انتخاب همسر برای خودتان در نظر بگیرید. ازجمله:قد، وزن، وضع مالی خانواده و . . .

    6- ملاك های اخلاقی را از بیخ بی خیال شوید. چون اگر طرف دختر خوبی باشد كه هیچی دیگه، خیلی خوبه. و اگر دختره، دختر بد و قالتاقی باشد، بخواهید و نخواهید یا كلاهتان را برمی دارد و یا نهایتاً یك كلاه گشاد سرتان می گذارد. پس همان بهتر كه وقتتان را بیخود صرف این مسائل نكنید.

    6- از همان ابتدا به فكر پایان كار و سهم الارث همسر آینده تان باشید. خانواده های كم جمعیت را در اولویت قرار بدهید. اگر كه خانواده همسر آینده تان، پسر نداشته باشد، مطمئن باشید كه پس از 120 سال نونتان توی روغن است.

    7- یك دست جوراب تمیز، خوشبو و لزوماً بدون سوراخ برای روز خواستگاری كنار بگذارید.

    8-خرید گل و شیرینی برای مجلس خواستگاری هیچ لزومی ندارد. اصلاً مگر پول علف خرس است؟ تازه هنوز كه هیچ چیز معلوم نیست. اگر قرار باشد هفته ای هفت روز و روزی دو سه جا خواستگاری بروید كه دیگه چیزی ته جیبتان باقی نمی ماند.

    9- اصولاً خواستگاری درمان خوبی برای سوءتغذیه است. خجالت را كنار گذاشته و در مجلس خواستگاری تا می توانید دلی از عزا در بیاورید. اول از میوه های كمیاب و گران قیمت آغاز كنید. مایعات و نوشیدنی ها را در پایان مجلس بنوشید تا دچار مشكل نشوید.

    10- به بهانه دستشویی رفتن تمام خانه همسر آینده ی احتمالیتان را بررسی و متر كنید. اگر قرار است داماد سرخانه شوید، نوساز بودن خانه را از یاد نبرید.

    11- اگر در همان نگاه اول از دختر مورد نظر خوشتان نیامد، همان لحظه ابراز نكنید. بعد از رفع مشكل سوءتغذیه، موضوع را با مادرتان در میان گذاشته و زحمت را كم كنید.

    12- مراقب آهنگ زنگ موبایلتان باشید. اینی كه الان هست، مجاز نیست. عوضش كنید.

    13- از آنجایی كه مجبورید كت و شلوار بپوشید و مثل دوش حموم همینطور شُرشُر ازتون عرق بریزد، خواستگاری رفتن های مكرر و مداوم كمك شایانی به كاهش وزنتان می كند.

    14- در مجلس خواستگاری همه ی نگاه ها زوم شده روی شما، پس كاری با دماغتان نداشته باشید.

    15- صداقت و راستگویی كجا، مجلس خواستگاری كجا! تا می توانید دروغ بگویید. بعد از ازدواج آنقدر فرصت هست كه با یك شاخه گل هزارتومنی، همه چیز را از دل همسرتان در بیاورید.

    16- اگر به دل هم نشستید و از هم خوشتان آمد، و همه ی چیزها همانطوری بود كه شما می خواستید، خیلی معطلش نكنید. هرچی مهریه خواستند بدهید. اصلاً كی داده و كی گرفته؟ اگر هم یك روز تصمیم به طلاق دادن گرفتید، می توانید همسرتان را تا سر حد گفتن جمله ی زیبای " مهرم حلال، جونم آزاد " شكنجه روحی و روانی و جسمی بدهید.

    17- فعلاً خودم هم دارم می روم خواستگاری. اگر رفتم و زنده برگشتم و به نتیجه ای رسیدم، نكات مفید برای ادامه ی یك زندگی موفق را برایتان می گویم.
    .
    .
    .
    پس این جوراب های من كو ؟

  5. #615
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض زندان‌هايي ‌كه ‌براي خود مي‌سازيم




    فرد- ترجمه - سپيده حسينعلي عراقي:
    زماني كه به محروميت از آزادي مي‌انديشيم، معمولا به اين نكته توجه نداريم كه اين خود ما هستيم كه از طرق مختلف خود را در زندگي محدود مي‌كنيم. هر عملي كه از انجام آن دچار هراس شده و تمامي رؤياها و آرزوهاي دوردست و برآورده نشده، به ما اين امكان را مي‌دهد تا تفاوت بين آنچه هستيم و آنچه در آينده خواهيم شد را ارزيابي كنيم. در واقع اين همان «ترس» و خواهر تني آن «اضطراب»است كه ما را از انجام عملي كه موجب شادي و خوشبختي‌مان مي‌شود، باز مي‌دارد.
    پايه و اساس وجودي ما، مبتني بر سخنان و قول‌هايي است كه خود به آنها جامه عمل نمي‌پوشانيم. خواسته‌هايي چون موفقيت تحصيلي، شغلي، ازدواج ، عشق و... آرزوهايي هستند كه تقريبا در ميان تمامي افراد بشر مشترك هستند و بر آوردن اين آرزوها امري عجيب و مرموز نيست اما اغلب براي آنكه به انسان موفقي تبديل شويم تلاش لازم را انجام نمي‌دهيم.
    انسان‌ها معمولا مسئوليت شكست‌هاو ناكامي‌هايشان را به دوش ديگران مي‌اندازند.
    شكست يا عدم موفقيتمان را نبود شانس مي‌دانيم، گويي زندگي همانند قرعه‌كشي و يا يك بازي بوده كه فقط تعداد محدودي از افراد در اين بازي برنده مي‌شوند. به بهانه كمبود وقت و فشار ناشي از كار و امرار معاش، از زيربار فعاليت و تحرك در راه رسيدن به هدف، شانه خالي كرده و بدين‌وسيله عدم تلاشمان را توجيه مي‌كنيم. ترس از شكست موجب بي‌تحركي فلج‌كننده‌اي مي‌شود كه معمولا مانع از آن است كه به سمت هدف حركت كنيم. داشتن كمي آرزو و بلندپروازي، مانع از سرخوردگي و نااميدي در انسان مي‌شود.
    مايل نيستيم دست به اقداماتي بزنيم كه احتمال خطر و شكست در آن وجود دارد. در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه احتمال وقوع همه چيز امكان‌پذير است. تصاوير انسان‌هاي موفق و شرح حال اشخاص گمنامي كه حتي بدون آنكه از استعداد سرشاري برخوردار باشند، مشهور و صاحب نام شده‌اند در جامعه و محيط اطرافمان به فراواني ديده مي‌شود. به‌جاي آنكه از حكايت انسان‌هاي موفق درس گرفته و در زندگي اميدوار باشيم، اكثر افراد بنا به درك و سطح فكري خود آن را تفسير كرده و برداشت چندان صحيحي از آن ندارند. از طرفي ديگر در ظاهر چنين به نظر مي‌رسد كه اين افراد(افراد موفق) به سهولت و بدون هيچ تلاشي به شهرت و مقام دست يافته‌اند و اين شهرت به ظاهر سهل الوصول موجب دلسردي و آزردگي ما مي‌شود.
    در حالي كه به طور طبيعي، تغيير و پيشرفت روندي تدريجي است كه به يكباره صورت نمي‌گيرد. اما در جوامعي كه همه چيز به سرعت پيش مي‌رود، تغيير تدريجي اثر و نتيجه مطلوبي به همراه ندارد پس صبر و اراده لازم براي رسيدن به هدف چه مي‌شود؟
    توصيه‌هاي گوناگوني در اين زمينه وجود دارند، كتابخانه‌ها و مجلات مملو از موضوعات و روش‌هاي مختلف پيرامون ثروت، تناسب اندام، زيبايي و جذاب‌تر شدن، اعتماد به نفس و راه‌هاي رسيدن به آرامش است. چنين به نظر مي‌رسد كه شديدا درگير روش‌هاي گوناگون در جهت پيشرفت و رشد شخصي خود شده‌ايم.
    با اين وجود، افرادي كه در اين زمينه نيازمند كمك هستند هيچ گونه تغيير در رفتار و افكار خود ايجاد نكرده و همچنان همان روند هميشگي و رفتاري را كه ديروز و حتي سال گذشته داشته‌اند، در پيش مي‌گيرند. حرفه روانپزشكي، اين وضعيت و چيزهايي را كه لازمه پيشرفت و تغييرات واقعي در رفتار آنان است مورد بررسي قرار مي‌دهد.
    قبل از به انجام رساندن آنچه كه بايد انجام شود، بايد بتوانيم آن را در ذهن خود تصور كنيم. اين امر آسان به نظر مي‌رسد، اما به روشني دريافته‌ايم كه اكثر افراد رابطه بين يك رفتار(عمل) و آن چيزي را كه در وجودمان احساس مي‌كنيم، درك نمي‌كنند. طب مدرن و صنعت تبليغاتي مسئوليت و سهم بزرگي را در اين زمينه ايفا مي‌كنند. بر اين باور هستيم كه مي‌توانيم به راحتي و با سرعت بر چيزهايي كه در خود و زندگي خود دوست نداريم، فائق آييم. وجود بازارهاي دارويي، داروهايي كه موجب بهبود وضعيت روحي ما مي‌شوند، امكان تغيير قيافه به كمك عمل‌هاي جراحي زيبايي و پيشرفت‌هاي شخصي با شناخت و بهره‌گيري از فرهنگ، همگي اين باور را در انسان تقويت مي‌سازد كه خوشبختي همانند يك شيء فروختني است.
    ملكم فوربس در اين زمينه جمله معروفي گفته است:«اگر فكر مي‌كنيد كه پول نمي‌تواند خوشبختي را بخرد، بدين دليل است كه براي خريد به مكان درستي نرفته‌ايد.»
    اين نوع باور و عقيده، كه با پول مي‌توان خوشبختي را خريد، فقط بر حس نارضايتي و محروميت ما افزوده و همچنان ما را در زندان‌هايي كه خود، آن را ساخته‌ايم محبوس مي‌كند. چرا كه گمان مي‌كنيم كه زندگي به يك قرعه‌كشي يا بازي لاتاري شباهت دارد و گاه با تصور اينكه «اميد» نيز همانند يك شيء فروختني است، شركت در اين نوع بازي‌ها را توجيه مي‌كنيم. ‌
    هرگونه تغيير در رفتار و منش انسان، نتيجه يك روند تدريجي نامحسوس است. اگر به دقت فرار موفق زندانيان را بررسي كنيد، متوجه خواهيد شد كه آنان ساعت‌ها، ماه‌ها و حتي سال‌ها براي رسيدن به آزادي روي پروژه فرار فكر كرده و وقت صرف كرده‌اند؛ البته هدف ما از اين مثال، تشويق و ستايش از موفقيت زندانيان و عمل فرار نيست، بلكه مي‌توانيم از اراده و تلاش آنان درس بگيريم.
    در روانشناسي، يكي از دشوارترين اركان ارزيابي يك فرد، زماني كه وي خواستار شروع روان‌درماني است تمايل واقعي او براي تكامل و رشد و خواست و اراده‌اي‌است كه وي در اين راه مي‌گذارد، كه خود اين عمل مستلزم شجاعت است. برخي از بيماران براي درخواست كمك نزد يك روان‌درمانگر مي‌روند اما تمايلي براي تغيير اساسي خود ندارند. ما در جامعه‌اي گله‌مند زندگي مي‌كنيم؛ جامعه‌اي كه در آن اكثر افراد براي بيان احساسات و مشكلات خود مرتبا در حضور ديگران به گله و شكايت مي‌پردازند.
    اكثر افرادي كه در زندگي قرباني خشونت‌هاي دوران كودكي، ناكامي‌ها و شكست‌هاي متعدد و خطاها و اشتباهاتي كه توسط ديگران انجام شده، بوده‌اند در برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني، در حضور همگان به گله و شكايت از مشكلاتشان مي‌پردازند. اين افراد براي جلب ترحم و دلسوزي ديگران و در صورت امكان جبران خسارت، روي اعمال و رفتار و شكايتي كه آگاهانه از آنان سر مي‌زند نام «بيماري» گذاشته‌اند.
    در مطب روانپزشكان، تعداد كثيري از اين افراد به چشم مي‌خورند كه به دنبال گوشي شنوا و شخصي كه دلسوزانه به درد دل‌هاي آنان گوش فرا دهد و دارويي كه بتواند درد و رنج آنان را تسكين دهد، به اين مكان‌ها آمده‌اند. اين افراد با امتناع از رفتن سركار يا با مراجعه به مطب روانپزشك، سعي بر آن دارند تا به ديگران بفهمانند كه آنان واقعا بيمار هستند. حضور آنان در اين مكان‌ها به آن دليل نيست كه براي زندگي بهتر و شاد زيستن به بررسي زندگي خود پرداخته و با پذيرفتن مسئوليت احساسات خود، اقدامات مهم و درستي را اتخاذ كرده و آنها را در زندگي به كار مي‌گيرند.
    مردم تصور مي‌كنند كه با بيان افكار و آرزوهايشان مي‌توانند تغييري واقعي در خود ايجاد كنند، غافل از آنكه ابهام و تضاد بين گفتار و عمل، روند درمان را مختل مي‌كند. شايد اعتراف و بيان افكار، در انسان احساس خوشايندي را به وجود آورد، اما اگر در رفتار تغييري داده نشود، اين سخنان فاقد ارزش خواهند بود. ما انسان‌ها موجوداتي هستيم كه از نعمت سخن گفتن و حرف زدن برخوردار بوده و دوست داريم حتي جزئي‌ترين افكارمان را بر زبان بياوريم. ‌البته اگر نتوانيم آنچه را كه بر زبان مي‌آوريم عملا انجام دهيم اين به ‌آن معنا نيست كه ما افرادي دو رو و رياكار هستيم چرا كه معمولا به منظور و نيات خيري كه داريم، معتقد هستيم. تنها مسئله اين است كه اهميت بيشتري به كلمات يعني گفته‌هاي خود و ديگران داده و به رفتار و اعمالي كه نيت و قصد ما را به طور حقيقي توصيف مي‌كنند، توجه زيادي نشان نمي‌دهيم.
    ديوار زندان‌هايي كه با دستان خود آن را ساخته‌ايم، در پشت خود، ترس از ريسك كردن، زيباترين رؤياها و آرزوهايمان و اينكه روزي خواهيم توانست جهان و اطرافيانمان را آنگونه كه مي‌خواهيم تغيير دهيم را، پنهان و محبوس مي‌كند. گاه رؤياها و خيال‌پردازي‌ها موجب دلگرمي انسان مي‌شوند و كنار گذاشتن آنها دشوار به نظر مي‌رسد، اما دشوارتر از آن اين است كه انسان خوشبختي خود را روي نقطه نظرات و عقايدي كه دور از واقعيت هستند بنا كند؛ واقعيتي كه همواره با ماست.
    مولف: دكتر گردن ليوينگستن روانپزشك

  6. #616
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    6 هنر شاد بودن


    ]فرد- تهمينه يزدان‌پناه ساماني:
    شادي و نشاط يك پديده طبيعي است و از نيازهاي اساسي و لازمه زندگي انسان است. خلقت هستي به گونه‌اي است كه خودبه‌خود شادي‌هايي مانند: بهار طرب‌انگيز، گل‌هاي رنگارنگ، طلوع خورشيد، پرندگان زيبا و نغمه‌خوان، رويش گياهان، عشق و مهرباني و بسياري از پديده‌هاي جهان را در ذات خود به همراه دارد و تمامي اينها شور و نشاط را نه‌تنها در وجود انسان بلكه در تمام موجودات جهان به وجود مي‌آورد.
    شادي و نشاط، سلامتي، آسايش خيال، آرامش روحي و رواني، احساس خوشبختي، نيل به اهداف و مقاصد واژگاني هستند كه به صورت زنجيروار مي‌تواند در وجود آدمي شكل گيرد. شادي محصول و نتيجه چه چيزي است؟ آيا حاصل دسترنج خود و تلاش و كوشش ديگران است؟ يا محصول استعمال مواد شيميايي تحريك‌كننده؟ طبيعي است كه اين نوع شادي، نه پسنديده خواهد بود و نه مطلوب.
    شادي اگر حاصل ارتباطي سازنده، بين شخص و خدايش، بين فرد و همنوعش، بين شخص و وظايفش در جامعه باشد، طبعا شادي و سروري خواهد بود دلخواه و ايده‌آل. شادي نياز به يك تصميم قطعي دارد و هر فردي بايد به خود خاطرنشان كند كه وقت محدودي در اختيار دارد تا از اين عمر كوتاه بيشترين بهره را ببرد و بتواند وراي زمان حال، به اميد آينده بهتر باشد. هر فردي براي بهره‌برداري بيشتر از زندگي، نبايد دنيا را تغيير بدهد، بلكه بايد سعي كند كه خود را تغيير دهد.
    اگر ميزان توقعات و انتظارات خود را كم كنيم، شادي، آسان‌تر به دست خواهد آمد. بنابراين يكي از مسئوليت‌هاي ما اين است كه شاد باشيم و شرايط را براي شادي ديگران مهيا سازيم.

    وقتي نيروهاي انساني شاغل در سازمان‌ها و كارخانه‌ها شاد و سالم باشند، بي‌ترديد ميزان كارآيي آنها نيز افزايش مي‌يابد. سال‌ها پيش پژوهشگران كشورهاي صنعتي دريافته بودند كه تنظيم ميزان روشنايي، دما، رطوبت و سر و صداي محيط بر افزايش كارآيي افراد اثر مستقيم دارد، بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه يك راه بسيار موثر در افزايش بهره‌وري در محيط كار، استفاده از نيروي انساني شاد است.
    از امام علي(ع) نقل است كه «بزرگ‌ترين تفريح كار است». وقتي كه كار تفريح باشد، فرح‌انگيز و شادي‌بخش نيز هست نكته مهم اين است كه كاري فرح‌انگيز و تفريحي است كه مورد علاقه انسان باشد.
    قرار گرفتن افراد جامعه براساس علايق، استعدادها و كارايي آنها در پست‌هاي مورد تصدي، رضايت شغلي و در نتيجه پيشرفت همه‌جانبه را به دنبال خواهد داشت.
    ماكسيم گوركي مي‌گويد: «كار كه رضايت‌بخش باشد، زندگي شاد مي‌شود.»
    كساني كه از كار خود لذت نمي‌برند در حقيقت كاري انجام نمي‌دهند. يعني اين كار مولد نيست، در اين نوع كاركرد خلاقيت و نوآوري كه كليد پيشروي امور است در مهجوريت قرار گرفته و هيچ‌گاه مجال ظهور نخواهد يافت. هر عضو يك سيستم، اگر به محيط و گروه خود احساس تعلق و پيوستگي نمايد و از رضايت شغلي كافي برخوردار باشد، دستيابي به اهداف با سرعت بيشتري پيش خواهد رفت. بنابراين ايجاد شرايط مطلوب محيط كار و تامين خواسته‌هاي آنان در قبال كار انجام شده و بها دادن به نتيجه مطلوب كار، موجب تقويت روحيه كاركنان و افزايش ميل و رغبت و علاقه آنان به كار و غرور و افتخارشان در همان سيستم خواهد شد.
    مثلا در مدرسه شاد معلم‌ها عقيده دارند مدرسه جايي نيست كه مقدار زيادي از مطالب را در اذهان دانش‌آموزان فرو كنند، بلكه جايي است براي كمك به آنها در جهت آمادگي قبول نظرات و تصورات در زمان‌ها و يافتن‌هاي گوناگون؛ به عنوان مثال معلماني كه از روش‌هاي فعال تدريس استفاده مي‌كنند، كلاس‌هاي شادتري دارند و در امر تدريس فعال نوعي يادگيري توأم با فعاليت، تجربه و يادگيري را كشف مي‌كنند.حضرت‌ علي(ع) در حكمت 444 مي‌فرمايد: «كار اندكي كه با اشتياق و شادابي تداوم يابد بهتر از كار فراواني است كه رنج‌آور باشد.»
    عوامل موثر بر شادي
    بسياري از مردم بر اين باورند كه شادي، آرامش خاطر و رضايت باطن است و آن كيفيتي در زندگي است كه همه، آرزوي يافتنش را دارند.عوامل متشكله و موثر بر شادي را مي‌توان در2 گروه اصلي عوامل مثبت و عوامل منفي خلاصه كرد.
    گروه مثبت كه مستقيما بر افزايش شادي‌ تاثير مي‌گذارند، شامل عواملي چون: ايمان به خدا، عشق و محبت، اميد به آينده، پيشرفت و موفقيت در كار، خوش‌بيني، خيرخواهي، سپاسگزاري، رضايت، گذشت، مورد تشويق و قدرداني ديگران قرار گرفتن، مي‌شود.
    گروه منفي كه در مقابل شادي قرار مي‌گيرند، عوامل رنج و غم و افسردگي هستند كه شامل ناراحتي‌هاي جسماني و ناراحتي‌هاي عاطفي و رواني است.
    شمار ناراحتي‌هاي عاطفي، احساسي و رواني بسيارند. بيش از صدها نوع رذيله اخلاقي است كه از شادي مي‌كاهند و بر رنج، افسردگي و غم انسان مي‌افزايند كافي است آنها را از خود دور سازيم تا شادي را در وجود خود و اطرافيان به ارمغان بياوريم.
    تعدادي از اين رذايل عبارتند از: اضطراب، آرزوها و آمال دست‌نيافتني براي كسب شهرت و قدرت و ثروت، انتقام‌جويي، بدخواهي، تحقير، ترس، تنفر و كينه و توقع، حسادت، حرص، خشم، خشونت، خودپرستي، دلبستگي، دلتنگي، دورويي، ستم، سرزنش، شهوت، عجله، عصبانيت، عيب‌جويي، غصه، نوميدي، وسواس.
    امروزه روان‌شناسان داروي بيشتر امراض رواني و جسماني را در وجود فرد جست‌وجو مي‌كنند و اذعان مي‌دارند كه، احساس خوشبختي كردن، توانايي لذت بردن، بهبودي در برابر ناملايمات به معناي داشتن درك واقعي از شادي و نشاط است كه ارتباط بسيار نزديكي با سلامتي دارد. «هايكو ارنست» اعتقاد دارد كه: «انسان‌ها با داشتن چنين صفاتي، درواقع جسم خود را در برابر ابتلا به بيماري‌ها حفظ مي‌كنند. نشاط و تندرستي هنر زيستن است و اين هنر كاملا آموختني است.»
    هر يك از ما باورها، افكار، اعمال و اميال و آرزوهايي براي خود و ديگران داريم، وقايع و جرياناتي را در چارچوب نظام آفرينش فرا مي‌خوانيم و آينده خود را پايه‌ريزي مي‌كنيم. بنابراين بسيار مهم است كه نيت يا آرزوي شر نكنيم و باعث آزار موجودي نشويم، بنابراين بسيار مهم است كه با خود و ديگران با ملايمت و حرمت رفتار كنيم و ايمان داشته باشيم كه با اين روش مي‌توانيم راحتي و شادي زندگي خود را تضمين كنيم.
    خانم دكتر «لوئيز ال‌هي» در كتاب خود بانام «شفاي زندگي»، عوامل ذهني بيماري‌هاي جسماني را بررسي كرده است. او معتقد است كه هر بيماري را الگوي ذهني خاصي به وجود مي‌آورد و تندرستي در صورتي حاصل مي‌شود كه الگوي ذهني ايجادكننده بيماري وارونه شود.
    اين دكتر در كتاب مذكور اضافه مي‌كند كه اگر مي‌خواهيم شاد و خشنود زندگي كنيم بايد شاد بينديشيم. فراموش نكنيم كه هرچه از ذهن و زبان ما تراوش مي‌كند به همان صورت به ما باز مي‌گردد. پس بايد سخنان و انديشه‌هايمان را دگرگون كنيم. آنگاه دگرگون زندگي‌مان را نظاره كنيم. راه كنترل زندگي، به گزينش واژه‌ها و انديشه‌ها بستگي دارد. عيب‌جويي، خشم، سرزنش و نارضايتي، عواملي هستند بيماري‌زا كه موجب ناشادي انسان مي‌شوند.
    راهكارهايي براي دستيابي به شادي
    شايسته است براي دستيابي به شادي درازمدت، نظام اعتقادي مبتني‌بر اصول زير را در پيش گرفته تا هميشه شاد و خوشحال باشيم و افرادي شاد تربيت كنيم.
    1 – ارتباط با خدا و عشق به ذات احديت
    عشق حقيقي و جاودانه، عشق به ذات احديت است، چرا كه هر گاه انسان به ياد خدا مي‌افتد و او را در كنار خود احساس مي‌كند، به آرامش رواني خاصي مي‌رسد عشق و توجه به درگاه خداوند، بسياري از مشكلات فكري و روحي انسان را در زندگي كم كرده، حتي آنها را از بين مي‌برد. عشق به خداوند، به انسان عشق به زندگي، اميد، آرزو و نيرو مي‌دهد چرا كه هميشه احساس مي‌كند خدا با اوست.
    عشق به معبود به ما كمك مي‌كند كه حسد، كينه، قهر، دشمني و تمام رذايل و صفات ناپسند را ابتدا از وجودمان پاك كنيم تا به مرحله وارستگي برسيم. اين نقطه همان نقطه اوج شادماني و سرور حقيقي است.
    2 – شكرگزاري از نعمت‌هاي پروردگار
    تمركز بر نقاط قوت در زندگي و ديدن نعمات خداوندي و چيزهاي خوب موجود روحيه و اعتماد به نفس را بالا برده و باعث مي‌شود از زندگي و آنچه در اختيار ماست لذت ببريم و نيروهاي خود را افزايش دهيم و موجب ايجاد انگيزه و تلاش در ما مي‌شود.
    3 – ابراز عشق و محبت به ديگران و دور كردن ذهنيت منفي
    عدم بروز عواطف موجب پديد آمدن فشارهاي عصبي، خشونت‌هاي نامتعادل، ترس‌هاي گوناگون، عشق‌هاي افراطي و... شده و انسان را از برخورداري از روحيه‌اي شاد و بانشاط محروم مي‌كند.
    4 – مهرباني با ديگران و داشتن روحيه ايثار و گذشت و فداكاري
    گره‌گشايي از كار ديگران، خدمت به همنوعان، مهرباني و گذشت و... از ويژگي‌هاي مشترك تمامي انسان‌هاست زيرا انسان موجودي اجتماعي است. انسان‌هاي شاد و موفق همواره به فكر خود نيستند و هميشه به اين مي‌انديشند كه شادي را به ديگران هديه بدهند و آنها را نيز در آسايش و آرامش ببينند.
    5 – ترسيم تصويري مثبت از جسم، روح و شخصيت خود
    اگر خود را فردي نيرومند، استوار و بي‌باك همچون كوهي در مقابل مصائب و مشكلات تجسم كنيم، غلبه بر مشكلات آسان شده، نگراني‌ها و تشويش‌ها تبديل به اميد و شادي و نشاط خواهد شد. افرادي كه تجسم نامطلوب و برداشت ذهني منفي از خودشان دارند، اغلب بخت و اقبال و شانس را عامل خوشبختي يا بدبختي‌شان مي‌دانند، بنابراين تصوير درست و مثبتي هم از خودشان ندارند و برعكس افراد موفق ايده‌ها و تجسم‌ها و انديشه‌هاي مثبت و عالي دارند و به اهداف عالي دست مي‌يابند. در اين صورت از موفقيت‌هاي خود در زندگي لذت برده و لحظاتي توأم با نشاط را براي زيستن خواهد داشت.
    6 – داشتن روحيه‌اي قوي و شاد بودن در زندگي
    اگر انسان روحيه‌اي قوي و شاد داشته باشد مي‌تواند از اين موهبت ديگران را هم بهره‌مند كرده، آنها را نيز در شادي خود سهيم كند.
    7 – تبسم و خنديدن
    زندگي و سلامت انسان از لحاظ رواني و جسمي، بستگي به شاد بودن و خنديدن دارد. براي شاد زيستن هميشه نبايد منتظر اتفاقات خوشايند بود.
    تبسم، خنده و گشاده‌رويي سفارش بزرگان دين ماست، انسان متبسم ديگران را هم به تبسم وا مي‌دارد و گره‌هاي كدورت را از پيشاني‌ها مي‌زدايد همچنين كه آدم غمگين و عبوس ديگران را اندوهگين مي‌كند.
    «تبسم هديه‌اي است از نفيس‌ترين گنجينه وجود كه همان قلب است.» آناتول فرانس مي‌گويد هر كسي به اندازه حضورش در اجتماع و برخورد با انسان‌هاي گوناگون و نيز به مقدار دقتش در برخوردها به اهميت تبسم در ايجاد شادي و نشاط پي برده است. گرمي تبسم و خنده، يخ‌هاي اندوه و كينه و كدورت را آب مي‌كند و روابط انساني را بهبود مي‌بخشد.
    8- پرهيز از تنهايي و گزينش دوستاني خوب
    دوست داشتن و دوست داشته شدن يك هنر ارزنده است كه همه مي‌توانند با دقت و هوشياري از اين هنر بهره‌مند شوند. «عشق عامل سلامت و رشد افراد است.» (اريك فروم)
    9 – مطالعه زندگينامه افراد موفق
    خواندن و مطالعه مجلات مختلف و زندگينامه افراد موفق مانند نويسندگان، محققان، مكتشفان و مخترعان مي‌تواند گامي تاثيرگذار و حركت‌آفرين در زندگي ما باشد، به شرط آنكه با هوشياري، دقت و تفكر صورت گيرد.
    10- زندگي كردن در زمان حال
    بسياري از استرس‌ها، اضطراب‌ها و نگراني‌هايي كه حتي منجر به مرگ افراد يا از دست دادن سلامت آنان مي‌شود اين است كه در زمان حال زندگي نمي‌كنند و مدام يا به فكر گذشته يا آينده نامعلوم خود مي‌باشند، در نتيجه نمي‌توانند از زندگي فعلي خود لذت ببرند و شاد باشند. البته بايد براي آينده هدف داشته باشيم و از گذشته تجربه‌ها را به خاطر بسپاريم.
    نهرو مي‌گويد: «هرگز به گذشته فكر نمي‌كنم، مگر آنكه بخواهم از آن درس بگيرم.» يكي از تمرين‌هاي شاد زيستن و روحيه داشتن اين است كه به لحظات شيرين و خوب سال‌هاي قبل خود فكر كنيم تا احساس نيرومندي و اعتماد به نفس در ما زنده و تقويت شود.
    اولين اثر سودمند زندگي در زمان حال، رخت بستن تشويش‌ها و نگراني‌ها از زندگي است كه مي‌تواند نقش بسزايي در سلامت روح و جسم داشته باشد.
    «بدانيد امروز همان ديروزي كه فكرش را مي‌كرديد و فردا نيز همين امروز است كه در آن به‌سر مي‌بريد.»(ديل كارنگي)
    11 – داشتن برنامه‌ريزي مناسب
    برنامه‌ريزي در انجام امور، شادابي و انرژي مثبت به دنبال داشته، در كاهش نگراني‌ها و تشويش‌هاي فرد نسبت به آينده نقش بسزايي دارد و در فرد اعتماد به نفس و ايمان به موفقيت به وجود مي‌آورد.
    12 – برنامه‌ريزي جهت انجام تمرينات ورزشي و توجه به سلامت جسمي
    در تاثير و تاثر جسم و روح بر يكديگر شكي نيست و داشتن جسمي شاداب و پرنشاط در ايجاد روحيه‌اي شاد و سالم تاثير بسزايي دارد.
    13 – محكم و استواركردن پايه‌هاي نظام خانواده
    «شادماني در خانه‌اي است كه مهر و محبت در آن مسكن دارد.»‌امام حسين(ع)
    خانواده به عنوان هسته اصلي تشكيل‌دهنده جوامع، همواره كانون توجه روان‌شناسان و جامعه‌شناسان بوده است. امروزه خانواده‌ها زيرفشار روحي شديدي قرار دارند و چنين به نظر مي‌رسد كه تنها تامين نيازهاي مادي فرزندان دغدغه پدران و مادران است غافل از اينكه آنچه فرزندان بيشتر بدان احتياج دارند، داشتن خانواده‌اي منسجم مهرآميز و گرم است. آنها بيش از گذشته نياز به تفريح و نشاط و شادي دارند.
    خانواده‌هايي كه قادر به درك نيازها و تمايلات جوانان نيستند و به دور از هرگونه صميمت با آنان برخورد مي‌كنند، بايد منتظر باشند كه اگر زمينه لازم را براي شادزيستن جوانان خود فراهم نكنند، آينده تلخي در انتظار جوانان آنان خواهد بود.
    اصولا احساس تعلق، آرامش خاطر، دوست داشته شدن فرزندان از سوي والدين و نيز ايجاد محيطي امن و اختصاص دادن ساعاتي براي با هم بودن، با هم خوردن و با هم خنديدن و تفريح و سرگرمي مي‌تواند بذر شادي و اميد را در دل فرزندان بكارد.
    يكي از بهترين هدايايي كه والدين مي‌توانند به فرزندانشان بدهند. امكان شادزيستن و شاد بودن است.
    14 – ترغيب فرزندان و افراد خانواده و جامعه به مسئوليت‌پذيري
    قبول مسئوليت به انسان اقتدار و اعتماد به نفس مي‌بخشد كه خود از عوامل سازنده شخصيت با ثبات به شمار مي‌روند.

  7. #617
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض

    تمرین 15 دقیقه ای برای رفع استرس

    کتابی بود که اسمش "آرامش 5 دقیقه ای" بود. این کتاب درمورد یک فیل مادر بود که یک فنجان چای داغ برای خودش می ریخت، یک حمام آب داغ می گرفت اما هرچه تلاش می کرد نمی توانست از تقاضاهای پشت سر هم بچه هایش فرار کند که هرکدام به طریقی تنها نیاز او را در دنیا که 5 دقیقه آرامش بود، برهم می زدند.
    برای همه ما هم وضع به همین صورت است. در خانه، در راه و در محل کار، همه حسمان درگیر چیزهای مختلف است. اگر تقاضاهای همسرمان، دوستان، فرزندمان، همکاران یا سایر نزدیکان نباشد، سروصدای ناموزون رادیو، تلویزیون، بیلبوردهای تبلیغاتی، ترافیک و ساخت و سازهای درون شهری است. همیشه چیزی برای مزاحمت وجود دارد.
    این مزاحم ها همیشه و همه جا وجود دارند تاجاییکه حتی گاهی دیگر حضور آنها را متوجه نمی شویم. جسم و فکر ما طی فرایندی که سازگاری حسی نامیده می شود، با این تجاوزها و مزاحمت ها خو گرفته است. درواقع، ما نسبت به این دردها بی حس شده ایم. اما چه از آن آگاه باشیم و چه نباشیم، این دردها کماکان وجود دارند و ما را اذیت می کنند.
    همین سال پیش این جمله را بارها و بارها از دوستان و اطرافیانم شنیده ام: "واقعاً دیگر بریده ام. احساس می کنم دیگر چیزی برای ارائه دادن به کسی ندارم."
    حرف های نومیدی. این حرفها نشاندهنده این است که این مردها و زن ها، مثل میلیونها آدم دیگر، دربرابر این آزارها و مزاحمت ها مغلوب شده اند. این افراد، که به اندازه کافی از این مزاحمت ها، به خودشان تعطیلی و استراحت نداده اند، دربرابر تاثیرات بسیار زیاد آن آسیب پذیر شده اند. و چه دوست داشته باشید و چه نداشته باشید، حالا مجبورند که کاری که همه این مدت نکرده بودند را انجام دهند: یعنی باطریشان را از نو شارژ کنند.
    رویکرد بهتر این است که منتظر نمانید تا وضعیتتان به این حد حاد شود. اما چطور؟ در یک دنیای کامل، همه می توانند به یک مرکز معنوی رفته و در آنجا مدتی تنها باشند (گرچه در یک دنیای کامل چنین نیازی وجود نخواهد داشت). درواقع، فقط زمانی می توانید ناهنجاری این سروصداها و مزاحمت ها را عمیقاً درک کنید که برای مدتی در یک مکان ساکت و آرام زندگی کنید.
    اوقاتی را که من خودم در سکوت مطلق می گذراندم و تنها با خودم و افکارم و صدای طبیعت ارتباط داشتم، واقعاً جوانی و سرزندگی را به من برمی گرداند. آن زمان بود که می توانستم به طور واقعی، لذت زندگی را تجربه کنم.
    حتی موقع غذا خوردن در اتاقی که بقیه هم تمرین سکوت می کنند، من سعی می کردم غذایم را آهسته تر بجوم و نسبت به طعم و ظاهر آن دقت و حساسیت بیشتری داشتم. هر فعالیتی—کتاب خواندن، پیاده روی، حمام کردن—را با توجه و دقت بیشتری انجام می دادم. منظورم از این آگاهی از این زمان خاص است که مکان و زمان حضور من را کامل می کند. واقعاً چه نعمتی است.
    اما متاسفانه پنج روز سکوت در ماه برای ما خیلی واقعبینانه نیست. اما حتی یک روز پیاده روی در سکوت کنار دریا یا در جنگل هم چندان قابل انجام نیست.
    پس چه باید کرد؟ تنها راه چاره این است که با مدیتیشن این آرامش و سکوت را برای خودتان ایجاد کنید.
    تحقیقات و مطالعات بسیار زیادی نشان داده است که مدیتیشن راهی بسیار عالی برای کاهش یا حتی از بین بردن عواقب جسمی استرس است. مدیتیشن اگر به طور مداوم و منظم انجام شود، ضربان قلب و تنفس را پایین آورده و سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند. این تمرینات حتی می تواند بیماری هایی مثل دیابت و ورم مفاصل، اضطراب و افسردگی، میگرن و وسواس را نیز بهبود بخشد.
    برای خیلی از افراد، کلمه مدیتیشن تصاویری از راهبان بودایی را در نظر مجسم می کند که چهار زانو و بی حرکت برای ساعت ها و یاحتی روزها روی زمین می نشینند. اما مدیتیشن حتماً نباید اینقدر عجیب و غریب باشد تا تاثیر بگذارد. من خودم شخصاً فواید بسیار زیادی از 15 تا 20 دقیقه مدیتیشن (تلاش برای متمرکز کردن ذهن) در روز می برم. گاهی اوقات چهار زانو و گاهی اوقات دوزانو روی زمین می نشینم، خیلی وقت ها هم عادی روی صندلی می نشینم اما همه تلاشم این است که محلی را برای اینکار انتخاب کنم که به ساکت ترین شکل ممکن باشد.
    اول چشمهایم را می بندم و چند نفس عمیق می کشم (سعی می کنم این تنفس از راه بینی باشد، چه دم و چه بازدم) و به این ترتیب پروسه ریلکسیشن را کم کم شروع می کنم. بعد سعی می کنم تمرکزم را روی تنفسم متمرکز کنم—به داخل و خارج رفتن هوا و نقاطی از بدنم که این هوا با آنها برخورد می کند. هر از گاهی تمرکزم برهم می خورد و فکری مشغولم می کند. به محض اینکه متوجه این مسئله شوم، به آرامی سعی می کنم دوباره روی تنفسم متمرکز شوم. حتی بعد از گذشت 15 دقیقه وقتی چشمانم را باز می کنم، شدیداً آرامتر شده ام و برای مواجهه با چالش های آن روز آماده هستم.
    البته راه های مختلف دیگری هم برای مدیتیشن وجود دارد. مثلاً خیلی از افراد سعی می کنند توجهشان را روی نقطه ارتباط دست هایشان متمرکز کنند، خیلی های دیگر به یک شیء ثابت خیره می شوند. افراد دیگری هم برخی صداهای خاص که مانترا نامیده می شود را تکرار می کنند. وجه اشتراک همه این روش ها همان تمرکز است. وقتی به تمرکز رسیدید، حتی برای چند لحظه، آنوقت اهمیت آن را متوجه می شوید.
    تمرکز می تواند همیشه و همه جا با شما باشد. پس حتی اگر سروصداهای اطراف هم وجود داشته باشد می توانید با تمرکز خودتان را در جزیره ای زیبا و آرام تجسم کنید و 5 دقیقه آرامش خودتان را بگذرانید.

  8. این کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #618
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض

    دو كليد طلايي براي نفوذ در دلها

    آفتاب یزد: ‌دانستن اينكه چه عواملي باعث افزايش روزافزون دوستي مي شود ، در واقع به معناي در دست داشتن كليد ورود به ‌اندرون خانه دلها ست. هر كس كه اين كليد را در اختيار داشته باشد و راه نفوذ در قلبها را بداند، در واقع گنجينه دوستي ‌را به چنگ آورده است. ‌به راستي اين كليدهاي طلايي كه مي توان در دل ها راه يافت و دوستي ها را با آن روز به روز زيادتر كرد چه هستند؟ ‌در اين مقاله با دو كليد مهم براي راهيابي به قلب دوستان خود آشنا مي شويد:‌


    1-‌ ابراز علاقه و دوستي ‌:

    محبت، رمز و راز زندگي است و بعضي از روانشناسان معتقدند كه بسياري از بيماري‌هاي دروني فقط به خاطر فقدان ‌محبت و سركوب كردن عاطفه هاست. ‌همان گونه كه قبلاً آورديم دوستي و محبت داراي مراتبي است.اگر مي خواهيم محبوب دلها شويم بايد ديگران را دوست بداريم. ديگران را دوست بداريم تا ديگران نيز ما را دوست ‌بدارند. بايد به آنان عشق بورزيم تا آنان هم به ما عشق بورزند. تنها از راه محبت و دوستي است كه مي توان مالك دل ها ‌شد و در قلب ها نفوذ پيدا كرد. براي زياد شدن دوستي و استحكام آن بايد اين محبت و علاقه را ابراز كرد و آن را با زبان ‌و با عمل (يعني با نيكي به او و نزديكان و دوستداران او) نمايان نمود. ‌محبت همچون آبي است كه به جريان مي افتد. اين آب هم پاك است و هم پاك كننده. ابراز علاقه و محبت، هم بر ‌دوستي مي افزايد و هم نامهرباني ها را از بين مي برد. ‌تنها در سايه محبت و ارادت است كه ناملايمات و لغزش ها و غفلت ها- كه طبيعت بشر است- مزاحم دوستي نمي شوند ‌و آتش گرم محبت همه ناملايمات را مي سوزاند. ‌


    2-‌ تواضع ‌:

    تواضع يكي از اصول مسلم اخلاقي است و انسان با تواضع مي تواند بالاترين درجات را كسب نمايد زيرا ‌هر كس فروتني را پيشه سازد خداوند تعالي مقام او را بالا مي برد. ‌اما آنچه كه در اينجا مورد بحث ما مي‌باشد آن است كه تواضع مي تواند مايه تقويت دوستي شود. برعكس، هرگونه تكبر و ‌بزرگ نمايي بين دوستان صميميت را از بين مي برد و موجب تفرقه مي شود. ‌از يكي از علماي معاصر نقل شده كه در يكي از نيمه شب ها وي از خواب بيدار مي شود و حس مي كند كه صدايي ‌از داخل حياط مي آيد. بيرون مي رود و مي بيند دزدي آمده و ميوه هاي باغچه را جمع كرده ولي طوري سنگين است كه ‌نمي تواند آن را بلند كند و به دوش بيندازد. ايشان خيلي آهسته وارد حياط مي شود و بدون آنكه آن شخص متوجه شود، ‌كمك مي كند تا وي گوني را بلند كند و بر دوش بگذارد. ‌ناگهان دزد متوجه مي شود كه شخصي آمده. نگاه مي كند و مي بيند كه آن جناب است. ابتدا عذرخواهي مي كند اما ايشان ‌در جواب با كمال ادب و تواضع مي فرمايد: خير آقا، شما به منزل پدرتان آمده ايد و نيازي به گرفتن اجازه نداريد ‌و با اصرار زياد وي را مجبور مي كند ميوه ها را با خود ببرد. ‌فرداي آن روز دزد به محضر ايشان مي آيد و توبه مي كند و از آن پس انساني مومن و پرهيزكار مي شود. آري اگر تواضع و ادب چنين در روحيات اشخاص خلافكار تاثيرگذار است قطعاً اثر آن در جان و روح دوستان با ايماني كه ‌براي زندگي خود دوستي و محبت و ارادت را برگزيده اند بـه مـراتب بيشتر و عميق تر است. ‌بنابراين تا مي توانيم به ديگران محبت كنيم و با ادب و احترام در دل ها وارد شويم. ‌

  10. این کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #619
    حـــــرفـه ای Mohammad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2004
    پست ها
    9,311

    پيش فرض 7 اصل مهم برای موفقیت

    همه ما انسان ها در تمامی مراحل زندگی به دنبال موفقیت و دست یافتن به آرزوهای کوچک و بزرگ خود هستیم اما براستی چگونه می توان به موفقیت دست یافت ؟

    برای دست یافتن به موفقیت ، می بایست به شناخت عوامل موثر در پیمودن راه موفقیت پرداخت . موفقیت را می توان در بازه های زمانی مختلف دست یافتن به هدف یا اهداف پیش رو بیان کرد .
    کسب نمره دریک آزمون ، قبولی در کنکور ،انتخاب رشته مناسب دانشگاهی ، خرید اتومبیل مورد نظر، و ... از جمله اهدافی هستند که رسیدن به آنها برای افراد متفاوت موفقیت محسوب می شود . بنابراین راه موفقیت بی انتهاست چرا که اهداف و آرزوهای ما می توانند بی انتها باشند . اما می توان معیارهایی را بر شمرد تا در تمامی راه های موفقیت راهنمای ما باشند .

    لزوم خودشناسی
    خودشناسی نه تنها در راه موفقیت بلکه در زندگی نیز امری بسیار مهم به شمار می آید . اهمیت خودشناسی از آنجا ملموس تر است که در طول دوران زندگی می بایست در موقعیت ها و شرایط مختلف تصمیمات متعددی اتخاذ کرد و فرصت چندانی برای جبران تصمیمات اشتباه نیز وجود ندارد چراکه زمان هرگز به عقب باز نمی گردد و ممکن است بهای این اشتباه هدر رفتن سال های زیادی از عمر شما باشد . حال زمانی می توان بهترین تصمیم را اتخاذ کرد که آشنایی مناسبی با شخصیت خود داشته باشید . شناخت روحیات ، اخلاقیات ، عقاید ، علاقه مندی ها و توانایی ها به شما در انتخاب مسیر مناسب و درست برای موفقیت کمک می کند.بنابراین سعی کنید قبل از هر چیز به خود بپردازید تا زمینه موفقیت خود را فراهم کنید.

    ترسیم اهداف کوتاه و بلند مدت
    اهداف، موضوعاتی هستند که ما برای رسیدن به آنها تلاش می کنیم و در واقع فتح آنها موفقیت ما به حساب می آیند بنابراین ما باید بدانیم در کوتاه و بلند مدت به دنبال چه چیزی هستیم . اهداف کوتاه مدت ممکن است برنامه شما را برای یک ماه و یا حتی یک سال شامل شوند و اهداف بلند مدت یک سال یا بیشتر و این اهداف ضمن مسیر دادن به زندگی شما باعث می شوند تا برای هر گام خود برنامه ای مناسب داشته باشید و گام های بی هدف خود را به حاقل برسانید.
    چه خوب است در ابتدای هر سال اهداف خود را در آن سال مشخص کنیم تا مصمم تر از پیش روبه جلو و موفقیت حرکت کنیم.

    برنامه ریزی مناسب
    بعد از مشخص شدن اهداف کوتاه و بلند مدت لازم است برنامه ای جامع و هدفمند برای رسیدن به آنها مشخص شود . این برنامه ریزی با در نظر گرفتن موقعیت کنونی ، اهداف اینده و عوامل تاثیر گذار مشخص می شود که نیازمند خودشناسی و شناخت عوامل تاثیر گذار پیرامون می باشد . برنامه ممکن است روزانه و بصورت ساعتی و یا هفتگی و بصورت روزانه و یا شامل بازه ای طولانی تر باشد ، در هر صورت انتخاب نوع برنامه به هدف مد نظر و شخص برنامه ریز باز می گردد . اگر در امر برنامه ریزی تجربه کافی ندارید و در انتخاب بهترین نوع برنامه متناسب با شخصیت و هدفتان دچار تردید هستید بهتر از از روش آزمون و خطا استفاده کنید. بطور مثال برای یک روز و یا یک هفته خود برنامه ریزی کنید و در پایان روز به جمع بندی و نتیجه گیری بپردازید تا متوجه شوید چه نوع برنامه ای بازده بیشتری برای شما دارد ، در نتیجه می توانید با انتخاب مناسب ترین برنامه گام بلندی در راه موفقیت بر دارید.
    همیشه عواملی غیر قابل پیش بینی در برنامه ریزی ها به وجود می آیند که اجتناب نا پذیر هستند . بنابراین نگران عملی نشده کامل برنامه روزانه یا هفتگی خود نباشید چرا که انجام شدن بیش از نیمی از برنامه تعیین شده نتیجه ای کاملا مطلوب به شمار می آید.

    نظم و انظباط
    ممکن است در نگاه اول نظم و انظباط عامل چندان مهمی به نظر نیاید ولی در باطن تاثیر بسزایی در امر موفقیت خواهد داشت . شاید تا کنون پیش آمده باشد که ساعت ها به دنبال کتابی که در جای مناسب خود قرار داده نشده است وقت گرانبهای خود را از دست داده اید یا درون رایانه شخصی خود بدلیل نامگذاری نا مناسب مطالب ، مطلب مهمی را در بین حجم بسیار بالای مطالب گم کرده اید . داشتن نظم و انظباط به شما کمک می کند تا نیازهای خود را در کوتاهترین زمان ممکن برطرف کنید و از هدر رفتن وقت خود به مقدار زیادی جلوگیری کنید. همچنین بطور مثال مطالعه کتاب و یا جزوه ای که تمیز و مرتب نوشته شده است بسیار لذت بخش تر و تاثیر گذار تر از کتاب و یا جزوه ای است که کثیف ، نا منظم و به هم ریخته است . فقط کافیست مدتی نظم و انظباط را به برنامه خود اضافه کنید تا متوجه تاثیر بسزای ان در امر زندگی و فراتر از آن موفقیت شوید.

    تبدیل شکست به پیروزی
    حتما این جمله معروف را شنیده اید :" شکست زمینه ی پیروزیست ! "
    گرچه بکار بردن کلمه " شکست" در ظاهر نیز طعم تلخی را به همراه دارد ولی در صورت تغییر دیدگاه خود نسبت به آن می توان از تلخی آن صد ها موفقیت با شیرینی چندین برابر رقم زد !
    تنها کافیست از شکست درس گرفت ، تجربه کسب کرد و اشتباه آن را دیگر انجام نداد آنوقت خواهید دید شکست چندان هم تلخ نیست ! راهی که در آن شکست نباشد به پیروزی و موفقیت ختم نخواهد شد ، بنابراین از شکست ناامید و دلسرد نشوید و آن را به معنای واقعی زمینه ساز موفقیت خود سازید.

    اراده عمل کردن و ثبات قدم
    حتی با داشتن بهترین برنامه دنیا تا زمانی که اراده عمل کردن به آن نباشد هیچ چیز به دست نخواهد آمد. لازمه ی موفقیت داشتن اراده ای قوی برای طی کردن مسیر پر فراز و نشیب موفقیت است . همیشه سعی کنید در راه خود ثابت قدم باشید و تا رسیدن به هدف نهایی خود دست از تلاش بر ندارید

    توکل به خدا
    در پایان باید گفت بدون توکل به خدا شاید مسیر موفقیت سرابی بیش نباشد . به خدا توکل کنید تا ضمن دور ماندن از خطرات ریز و درشت به مانند ناامیدی و یاس ، موفقیت خود را با تلاش و کوشش تضمین کنید.

    نویسنده : محمدرضا خواست خدایی
    استفاده از مطلب ، با ذکر نام نویسنده.

  12. #620
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض

    با سلام به دوستان
    با توجه به وسیع بودن مطالب روانشناسی هرکدام از دوستان مقاله و مطلبی گذاشتن مشخص کنند مربوط به کدام بخش روانشناسی می باشد

    ممنون

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •