تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: کدامیک از دلایل زیر را عامل اصلی کاهش ازدواج میدانید ؟

راي دهنده
726. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • مسائل مالی و آینده ی مبهم

    579 79.75%
  • مهریه

    112 15.43%
  • عدم اعتماد به جنس مخالف

    195 26.86%
  • از بین رفتن اعتقادات

    86 11.85%
  • سایر دلایل

    151 20.80%
Multiple Choice Poll.
صفحه 62 از 328 اولاول ... 125258596061626364656672112162 ... آخرآخر
نمايش نتايج 611 به 620 از 3272

نام تاپيک: چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟

  1. #611
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    مشکل اقتصاد ما نه تحریمه ، نه مسائل سیاسی؛ به نظر من مشکل خود ما هستیم.
    قسمتیش خود ما هستیم

    قسمت مهمه اینکه ما مدیریت اقتصادی لایق ینداریم

    مگه شرایط این روزا رو نمیبینید............چین با بیش از 1 میلیارد داره به سمتی میره که سرانه مصرفش به رتبه زیر 20 برسه.

    اونوقت ما با این همه معادن ذغال سنگ و سیمان و.......نفت و گاز .......میوه تو 70 میلیون گیر کردیم.اونوقت شعار افزایش جمعیت رو میدیم

    مدیریت اقتصادی درست باشه ....90 درصد مردم هم درست میشن مطمئن باش

  2. 3 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #612
    كاربر فعال انجمن امنيت نرم افزار lvl@ster's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    www.denizsoft.com
    پست ها
    518

    پيش فرض

    بحث بسیار خوبی هست . چون فرصت کافی نیست همه ی پست ها را خوند . من فقط چند پست اخر را خوندم .
    بیایید این سوال را بشکنیم به چند سوال که نتیجشون میشه جواب این سوال
    تعریف زندگی چیست ؟ (مقایسه در ایران و سایر کشور ها)
    هدف از کار کردن و شاغل شدن چیست ؟ (مقایسه در ایران و سایر کشور ها و بحث امنیت شغلی)
    معنی رفاه اجتماعی در سطح جامعه و برابری و مساوت و نقش دولت در این زمینه چیست ؟
    چند تا سوال دیگه هم هست که فعلا مطرح نمی کنم

  4. #613
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    بحث بسیار خوبی هست . چون فرصت کافی نیست همه ی پست ها را خوند . من فقط چند پست اخر را خوندم .
    بیایید این سوال را بشکنیم به چند سوال که نتیجشون میشه جواب این سوال
    تعریف زندگی چیست ؟ (مقایسه در ایران و سایر کشور ها)
    هدف از کار کردن و شاغل شدن چیست ؟ (مقایسه در ایران و سایر کشور ها و بحث امنیت شغلی)
    معنی رفاه اجتماعی در سطح جامعه و برابری و مساوت و نقش دولت در این زمینه چیست ؟
    چند تا سوال دیگه هم هست که فعلا مطرح نمی کنم
    با جواب دادن به اسن سئوالات تاپیک احتمالا قفل میشه

  5. 3 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #614
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    13 تذکر

    دوستان بزرگوار :

    راستش میخواستم 10 پست اخیر تاپیک رو حذف کنم اما نمیدونم چرا در مرحله ی آخر تصمیم گرفتم به جای حذف ، صرفا به این تذکر اکتفا کنم ( فکر میکنم به علت توجه خوبی هست که دوستان به تذکر ها دارند ) :

    لطفا بحث هایی نظیر تحلیل شرایط اقتصادی و نقش دولت در برقرار کردن امنیت شغلی و رفاه نسبی و نقد مدیریت اقتصادی و معادن و ذخایر نفت و گاز و ... رو در این تاپیک مطرح نکنید و اجازه بدید بحث تاپیک صرفا حول محور فاکتورهای افراد برای ازدواج/عدم ازدواج پیش بره .

    همه میدونیم این بحثها چقدر در جای خودش درسته اما مادامی که با محدودیتهایی در طرح برخی مسائل مواجه هستیم نمیتونیم این گونه بحثها رو در انجمن مطرح و پیگیری کنیم .

    پیشاپیش ممنون از توجه دوستان

  7. 10 کاربر از Ezel بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #615
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    دوستان محترم يه چيزي به شدت ذهن منو درگير كرده:

    دوستان اعم از خانوم و آقا هي دم از شناختن طرف مقابل ميزنن كه آره بايد طرف مقابل رو در طي 1 هفته 1 ماه و يا حتي بيشتر شناخت و با يك مراسم خواستگاري نميشه زندگي رو شروع كرد و توش موفق بود.....

    من به اين نكته رسيدم كه آيا در دوران قديم شناختن ها وجود داشت آيا به غير از مراسم خواستگاري دختر و پسر جاي ديگه ميتونستن يا هم آشنا بشن و همديگه رو بشناسن و اين در حاليست كه بهترين ازدواج ها در اون زمان صورت ميگرفت و 99 درصد زوج ها هم خوشبخت ميشدن..

    اگه ميشه دليلش رو برام توضيح بديد؟
    درسته !
    ازدواج های زمان قدیم بیشتر از بین آشنایان و اقوام صورت میگرفت ! اما الان با گسترش ارتباطات خب ازدواج ها هم بین قومی و بین شهری و حتی بین فرهنگی صورت میگیره ! یه شخص حتی از یه فرهنگ دیگه با یه نفر از یه فرهنگ دیگه ازدواج میکنه ! دوستانی که میگن نیاز به شناخت بیشتر هست به این خاطر میگن ، الان قشر دانشجو کم نیستند تو کشور ، یکی از این سر کشور اومده و یکی از اون سر کشور ، توی دانشگاه همدیگه رو میبینند و علاقه مند میشن ، خب مطمئنا نمیتونن توی سه جلسه تمام آشنایی رو داشته باشن ! من به سوال شما که آیا قدیم شناخت وجود داشت یا نه ؟ جواب میدم بله شناخت زیادی هم وجود داشت چون کاملا محیط رو با هم مچ میکردن خانواده ها ، یعنی وقتی شما توی یه خانواده بزرگ شده بودی و به اون محیط عادت کرده بودی ، خانواده ی شما با یه خانواده ی دیگه که مثل خودشون بود ازدواج میکردن خب اعتقادات هم یه جور بود ،فرهنگ یه جور بود ، وضع اقتصادی یه جور بود ، اکثر دیدگاه ها یکسان میشد بین زن و مرد ! ولی الان یه فاصله ای گرفته تفکرات نسل جدید با نسل قبل به خاطر این حتی اگه دوتا خانواده دارای فرهنگ یکسان باشند نمیشه گفت که فرزندانشون هم مثل هم هستند چون ممکنه فرزند عوض کرده باشه تفکراتش رو یا نکرده باشه ، در زمان های قبل جوان اینقدر نظرات مختلف رو نمیشنید ، چه بسا اصلا وقت این کارها رو نداشت !

  9. 4 کاربر از کاربر شماره ی یک بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #616
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    باتوجه به تذکر
    خب پس دوستان فعلا بریم سراغ ، مسائل غیر مالی ، چون من خودم خیلی به بخش دیگه اش علاقه مند هستم ! (قبل از خوندن دلایل من اولا باید بگم اینها دلایل و نظرات امروز منه ، باتوجه به روحیات و وضعیت اقتصادی ، اجتماعی کنونی خودم حرف میزنم ، اولا حق ازدواج رو از کسی سلب نمیکنم فقط نظرم رو میگم )
    من خودم سایر دلایل رو انتخاب کردم ، چون کلا خیری در ازدواج نمیبینم و انگیزه ای ندارم ( نگید نوزده سالته زوده ، چون آخرین ازدواج پسری که توی طایفه ی ما صورت گرفته 17 ساله بوده ، آخرین دامادی هم که اومده ، هیجده ساله بود )، با مسئله ی ازدواج در کل مخالفم ! هیچ خیری در اون نمیبینم ! من از تنهاییم به شدت لذت میبرم ، ازدواج بدون عشق رو اشتباه و ازدواج با عشق رو ایجاد وابستگی و ضعف میدونم ، به خاطر همین با هردو مخالفم !
    از طرفی اینهمه آدم بدبخت و بیچاره توی این کشور هست ، اینهمه بچه های خیابانی ، اینهمه بچه ی بی سرپرست توی بهزیستی ها ، خب من دارم میبینم این جمعیتی که هنوز توی دنیا هستند هم توی رفاه نیستند دارن عذاب میکشند ، پس خیلی خودخواهیه که من ازدواج کنم و تولید مثل کنم فقط برای اینکه از ازدواج خوشم میاد!!! من میبینم اینایی که ازدواج کردن هم الان خوشبخت نیستند ، دارن عذاب میکشن ، فرزندی هم که به دنیا اومده داره عذاب میکشه ، واقعا خواخواهیه اگه بخوام ازدواج کنم و یه جمعیتی رو هم به این جمعیت بدبخت اضافه کنم ، ترجیح میدم اول به عنوان اولین انسانی که مسئولیتش بامنه خودم رو خوشبخت کنم و نیازهام رو برطرف کنم ، اگه چیزی اضافه مونده به کمک اون بد بختایی بپردازم که الان نون واسه خوردن ندارن ! توی بحثهای فلسفی _علمی توی همین سایت که الان قفلش کردن بی دلیل ، میتونستید ببینید که وقتی حرف از جهان و جهان بینی زده میشه هرکس برای خودش یه جهان بینی خاصی داره ، توی هر جهان بینی یه درصدی از خودخواهی وجود داره ، برخی فقط برای خودشون ارزش قائلن و میگن " من فکر میکنم پس دنیا هست " " من باید لذت ببرم از زندگیم " ، برخی کمی رقیق ترش میکنن و قومشون رو دوست دارن و میگن " قوم ما قوم برگزیده است " ، برخی کمی فراتر میرن و میشن وطن پرست ، برخی پاهاشون رو از مرز کشور هم بیرون میزارن و میشن جزو یه دین " ما باید به برادران هم دینمون کمک کنیم حتی اگه توی یه کشور دیگه باشن "! و این خودخواهی کمتر و کمتر میشه تاحدی که انسان بشر دوست و طبیعت دوست میشه ! من نمیگم آدم خودخواهی نیستم ولی حداقل تئوریه زندگیم تا اینجا اینه که حداقل بتونم یه فرد بشر دوست باشم ، حتی اگه درست هم نتونم عمل کنم ، خوشحالم که همچین ذهنیت خوبی دارم ! من میبنیم جمعیت جهان در حال افزایشه ، بدونید یا ندونید یه طرف جنگهای دنیا افزایش جمعیته ، فقر و گرسنگی هم زاییده ی افزایش جمعیته ! من میتونم الان راحت بگم اگه تموم دنیا اینطور که من الان فکر میکنم فکر کنن یعنی بتونن خودخواهی خودشون رو کنار بزارن ازجمله خودم ، مردم خیلی راحت زندگی میکنن !(گرچه من معتقدم حتی اگه دامنه ی خودخواهیشون خانواده و کوچه ی خودشون رو هم شامل نشه باز ازدواج نمیکنن چون دنیا اونقدر ها هم آباد نیست ) ما الان اینقدر تکنولوژی داریم ، میتونیم عمر آدمها رو بیشتر کنیم حتی خیلی بیشتر از اون صد و بیستی که الان آرزو شده واسمون ، چرا نمیشه ؟ چون یه جمعیت خودخواه بالا داریم ، که منابع طبیعی به همشون نمیرسه ، یه عده مجبور میشن آشغال مصرف کنن و زندگی آشغال داشته باشن و توی این آشغال ها بمیرن ! درسته من برای نجات دنیا نیومدم ، ولی برای خراب کردنش هم نیومدم پس بهتره ازدواج نکنم ! و گذشته از همه ی این ها اگه با کسی ازدواج کنم که همچین دیدگاهی نسبت به اطرافش نداشته باشه شدیدا دچار مشکل میشم ، چون خودخواهیش ، افکار و رفتار من رو نمیپسنده و از رفتار من با افراد سو برداشت میکنه ، از طرفی اگه دقیقا این دیدگاه رو داشته باشه ازدواج نمیکنه مگر مثل من برای راحت تر فعالیت کردن توی اجتماعی که دیدشون نسبت به یه مجرد مثل یه شخص هرزه میمونه !
    پس دلایل من به صورت نکته وار شد اینها :
    1.از تنهاییم لذت میبرم و ازدواج رو ضعف و وابستگی میدونم .
    2. اعتقاد دارم ازدواج الان توی این شرایط جهان خودخواهیه محضه.

  11. 2 کاربر از کاربر شماره ی یک بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #617
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    131

    پيش فرض

    شما هیچی از اقتصاد نمی دونید

    بچه 15 ساله کار می کنه افتخار داره؟ این فاجعه است.

    بعدشم اون آقا اگه بجای اینکه از 15 سالگی کار می کرد می نشست درست و حسابی درس می خوند و در 30 سالگی دکتراش رو می گرفت می تونست یه ملت رو نجات بده و نه فقط خودشو!!!
    می تونست بجای اینکه فقط برای خودش شغل ایجاد کنه یه زیر مجموعه هم زیرش باشه و تعدادی بیکار رو هم نجات بده
    اگر کتاب پدر پولدار پدر فقیر رو بخونید دیدتون عوض میشه. (داستان پسری با دو پدر یکی تحصیل کرده و استاد دانشگاه و دیگری اهل تجارت و کار . هر دو آدم هایی موفق هستند و به پسر توصیه های آموزنده ای می کنند)
    نسخه انگلیسیش تو نت موجود هست. rich dad poor dad

  13. 2 کاربر از needer بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #618
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    پس دلایل من به صورت نکته وار شد اینها :
    1.از تنهاییم لذت میبرم و ازدواج رو ضعف و وابستگی میدونم .
    2. اعتقاد دارم ازدواج الان توی این شرایط جهان خودخواهیه محضه.
    جالبه؛
    به نظر من انسان ها به طور طبیعی به هم نیاز دارن و وابستگی هم به نظر من ضعف نیست . البته اگه این وابستگی بر اساس احترام به شخصیت و ذات انسان باشه؛ که نه تنها ضعف نیست بلکه نشانه ی رشد شخصیت هم هست.
    وابستگی اگه با احترام و درک متقابل و همینطور سازگاری و عدم خود محوری همراه باشه نه تنها ضعف نیست بلکه خودش عامل پیشرفت دوجانبه میشه. اما اگه این وابستگی بدون موارد بالا باشه دو طرف ( و یا حداقل یکی از اونها ) باعث آزار و خدشه دار شدن روان هم میشن!
    چه بسا از همدیگه استفاده ابزاری کنن یعنی دیگری رو نردبان ترقی خود قرار بدن و در عوض اون رو ضعیف و وابسته کنن.
    اگه غیلی عامیانه بخوایم نگاه کنیم وابستگی در اینجا به معنی انگل بودن هست!
    یعنی فرد به حدی ضعیف شده که بدون وجود طرف مقابل از بین میره.
    Last edited by hamed29; 10-11-2012 at 13:05.

  15. 3 کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #619
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    جالبه؛
    به نظر من انسان ها به طور طبیعی به هم نیاز دارن و وابستگی هم به نظر من ضعف نیست . البته اگه این وابستگی بر اساس احترام به شخصیت و ذات انسان باشه؛ که نه تنها ضعف نیست بلکه نشانه ی رشد شخصیت هم هست.
    وابستگی اگه با احترام و درک متقابل و همینطور سازگاری و عدم خود محوری همراه باشه نه تنها ضعف نیست بلکه خودش عامل پیشرفت دوجانبه میشه. اما اگه این وابستگی بدون موارد بالا باشه دو طرف ( و یا حداقل یکی از اونها ) باعث آزار و خدشه دار شدن روان هم میشن!
    چه بسا از همدیگه استفاده ابزاری کنن یعنی دیگری رو نردبان ترقی خود قرار بدن و در عوض اون رو ضعیف و وابسته کنن.
    اگه غیلی عامیانه بخوایم نگاه کنیم وابستگی در اینجا به معنی انگل بودن هست!
    یعنی فرد به حدی ضعیف شده که بدون وجود طرف مقابل از بین میره.
    وابستگی که منظورتونه روبیشتر توضیح بدید ، نتونستم خوب درکش کنم ! توی این وابستگی چه فایده ای هست ؟
    من دوباره حرفم رو تکرار میکنم که ازدواج بدون عشق اشتباهه و ازدواج با عشق هم باعث ایجاد وابستگی احساسی میشه !
    من هم حرفم همینه که شخصی با اون اندازه ی درک و عدم خود محوری ، خیلی خیلی کم پیدا میشه که حداقل بتونه منافع رو بین خودش و همسرش رعایت کنه ، چه برسه به این که بیاد از منافع خودش هم در شرایطی بگذره !

  17. این کاربر از کاربر شماره ی یک بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #620
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    وابستگی که منظورتونه روبیشتر توضیح بدید ، نتونستم خوب درکش کنم ! توی این وابستگی چه فایده ای هست ؟
    من دوباره حرفم رو تکرار میکنم که ازدواج بدون عشق اشتباهه و ازدواج با عشق هم باعث ایجاد وابستگی احساسی میشه !
    من هم حرفم همینه که شخصی با اون اندازه ی درک و عدم خود محوری ، خیلی خیلی کم پیدا میشه که حداقل بتونه منافع رو بین خودش و همسرش رعایت کنه ، چه برسه به این که بیاد از منافع خودش هم در شرایطی بگذره !
    + برداشت من از وابستگی که شما ازش صحبت می کنید اینه که اگه به کسی عشق بورزیم و یا حداقل علاقه داشته باشیم و درصورتی که انسانی ناقص، خودمحور و ... باشیم در حق دیگری ظلم میکنیم. این اگرچه درسته ولی در نظر داشته باشید که یک مرد تا قبل از ازدواج کاملاً انسانی خود محور هست. کسی که تمام دنیا حول خودش میچرخه و بس. بعد از ازدواج هست که این خصلت تغییر میکنه و
    حالا اگه ما بخوایم این طوری بحث کنیم که چون ما ناقصیم و خود محور پس حق حیات نداریم، مسلماً درست نیست. اما حرف شما درسته که گفتید حق بدبخت کردن دیگران رو ندارید. اما این رو هم بدونید که حق بد بخت کردن خودتون رو هم نداریم. باید حواسمون باشه که از این بام دو طرفه نیفتیم.

    + گذشته از این انسان با گذشت زمان تغییر میکنه؛ شما ممکنه الان یک دید به زندگی داشته باشید ، خودتون رو با تجربه بدونید اما وقتی جلو تر میرید و سنتون بالاتر میره متوجه میشید که بسیاری از کارهایی که در گذشته انجام دادید اشتباه محض بوده. در حالی که همون موقع اون رو درست ترین کار ممکن میدونستید. خود ما هم با وجود سن کم تا حدی این رو حس میکنیم.

    + باید پذیرفت که هیچ انسان ایده آلی وجود نداره و همه ی ما بدون شک ضعف هایی داریم؛ هنر زندگی کردن اینه که با وجود این ضعف ها بتونیم خودمون رو رشد بدیم. در بین کمبود ها، نقاط مثبتمون رو پیدا کنیم و شخصیت خودمون رو بسازیم.
    ازدواج یعنی دو نفر زندگی و آینده ی خودشون رو با هم شریک میشن. قرار نیست یکی دیگری رو یدک بکشه ، بلکه قراره این دو در طول زندگی همراه هم باشند و با پذیرفتن نقاط مثبت و منفی هم، در کنار هم زندگی کنند. این اسمش میشه سازگاری!

    + ما خیر سرمون انسان هستیم نه ربات، اگه هیچ احساسی نسبت به شریک زندگی مون نداشته باشیم پس ( با عرض معذرت ) با دارکوب چه فرقی میکنیم؟!

    اصل مطلب: به نظرم دید من و شما این جا با هم فرق داره. شما معتقدید اول باید به رشد درونی و بیرونی (کار و ... ) رسید، بعد عاشق شد و بعد ازدواج کرد. و گرنه مرتکب اشتباه و چه بسا ظلم به دیگری میشوید.
    من چه فکر میکنم؟ اجازه بدید اول قسمت دوم رو بگم:
    به نظر من الزامی نیست که آدم حتماً اول عاشق بشه، همین که دو طرف به یه شناخت و مقبولیت دو جانبه برسند، به یک جمع بندی واقعی برسند نسبت به اینکه میتونن همدیگه رو به عنوان شریک زندگی بپذیرند کافیه. بعد میتونن در اینجا وارد بحث شیرین ازدواج بشن.
    در این مرحله باید تمام شرایطی که مهم هستند رو بررسی کرد، از جمله شخصیت دو طرف، خانواده ها و ...
    اینجا قطعا باید خصلت های منفی بررسی بشه. باید دید آیا طرف مقابل حاضره شما رو با تمام ضعف ها و خوبی ها بپذیره؟
    و اما قسمت اول ؛ مسلماً انسان برای تشکیل زندگی نیاز به دانستن یک مهارت هایی داره. به هر حال قراره به سلامتی یه زندگی مشترک رو شروع کنه نه اینکه به زندگی انفرادی خودش ادامه بده. ای رو هم در نظر بگیرید که بعضی مهارت ها هستند که فقط در چهار چوب خانواده پرورش پیدا میکنند. اینکه توقع داشته باشیم قبل از ازدواج دید کامل و بی عیب و نقصی از زندگی داشته باشیم 99% مواقع اتفاق نمیفته.
    Last edited by hamed29; 10-11-2012 at 17:49.

  19. این کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •