تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 616 از 638 اولاول ... 116516566606612613614615616617618619620626 ... آخرآخر
نمايش نتايج 6,151 به 6,160 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #6151
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    ماه من ، غصه چرا ؟!
    آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
    مثل آن روز نخست
    گرم وآبي و پر از مهر ، به ما مي خندد !
    يا زميني را که، دلش ازسردي شب هاي خزان
    نه شکست و نه گرفت !
    بلکه از عاطفه لبريز شد و
    نفسي از سر اميد کشيد
    ودر آغاز بهار ، دشتي از ياس سپيد
    زير پاهامان ريخت ،
    تا بگويد که هنوز، پر امنيت احساس خداست !
    ماه من غصه چرا !؟!
    تو مرا داري و من
    هر شب و روز ،
    آرزويم ، همه خوشبختي توست !
    ماه من ! دل به غم دادن و از ياس سخن ها گفتن
    کارآن هايي نيست ، که خدا را دارند ...
    ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزي، مثل باران باريد
    يا دل شيشه اي ات ، از لب پنجره عشق ، زمين خورد و شکست،
    با نگاهت به خدا ، چتر شادي وا کن
    وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
    او هماني است که در تار ترين لحظه شب، راه نوراني اميد
    نشانم مي داد ...
    او هماني است که هر لحظه دلش مي خواهد ، همه زندگي ام ،
    غرق شادي باشد ....
    ماه من !
    غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
    معني خوشبختي ،
    بودن اندوه است ...!
    اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و شور
    چه بخواهي و چه نه ! ميوه يک باغند
    همه را با هم و با عشق بچين ...
    ولي از ياد مبر،
    پشت هرکوه بلند ، سبزه زاري است پر از ياد خدا
    و در آن باز کسي مي خواند ،
    که خدا هست ، خدا هست
    و چرا غصه ؟ چرا !؟

  2. این کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #6152
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    تو که به دنیا آمدی

    خدا، آینه را هم آفرید

    حالا بعد از تو

    خودت قضاوت کن

    حالِ ما را !


    ---------- Post added at 11:39 AM ---------- Previous post was at 11:34 AM ----------

    من به تنهایی خود چندی است عادت كرده ام
    گاه می اندیشم
    خبر مرگ مرا به حقیقت چه كسی با چه كسی خواهد گفت
    و گاه به آن می اندیشم
    كه كمی قبل تر از مرگ خودم خبر فوت دلم را چه كسی به تن خسته و مجروح تر از چشم ترم می گوید

  4. 4 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #6153
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    تویــــــی که مرا در سقوط میبینیــــــ

    تا به حــــــال اندیشیده ای که شاید، تو خود وارونه ایستاده ایــــــ ؟

  6. 4 کاربر از M3HRD@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #6154
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    چقدر فاصله اينيجاست بين آدم ها

    چقدر عاطفه تنهاست بين آدم ها

    كسي به حال شقايق دلش نمي سوزد

    و او هنوز شكوفاست بين آدم ها

    كسي به خاطرپروانه ها نمي ميرد

    تب غرور چه بالاست بين آدم ها

    و ازصداي شكستن كسي نمي شكند

    چقدر سردي وغوغاست بين آدم ها

    ميان كوچه دل ها فقط زمستانست

    هجوم ممتد سرد ماست بين آدم ها

    زمهرباني دل ها دگر سراغي نيست

    چقدر قحطي روياست بين آدم ها

    كسي به نيت دل ها دعا نمي خواند

    غروب زمزمه پيداست بين آدم ها

    و حال آينه را هيچ كس نمي پرسد

    هميشه غرق مدا راست بين آدم ها

    غريب گشتن احساس درد سنگيني ست

    و زندگي چه غم افزارست بين آدم ها

    مگر كه كلبه دل ها چقدر جا دارد؟

    چقدر راز و معماست بين آدم ها

    سلام آبي دريا بدون پاسخ ماند

    سكوت ، گرم تماشاست بين آدم ها

    چه ماجراي عجيبي ست اين تپيدن دل

    و اهل عشق چه رسواست بين آدم ها

    چه مي شود همه از جنس آسمان باشيم؟

    طلوع عشق چه زيباست بين آدم ها

    ميان اين اين همه گل هاي ساكن اينجا

    چقدر پونه شكيباست بين آدم ها

    تمام پنجره ها بي قرار بارانند

    چقدر خشكي و صحراست بين آدم ها

    و كاش صبح ببينم كه باز مثل قديم

    نياز و مهر و تمناست بين آدم ها

    بهار كردن دل ها چه كار دشواريست

    و عمر شوق،چه كوتاست بين آدم ها

    ميان تك تك لبخندها غمي سرخ ست

    و غم به وسعت يلداست بين آدم ها

    به خاطر تو سرودم چرا كه تنها تو


    دلت به وسعت درياست بين آدم ها

  8. #6155
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    ز تلخی سکوتت من چه گویم

    همان بهتر که از غم ها نگویم

    تو کاری کرده ای با بی وفایی


    دگر از عشق خود با کـــس نگویم



  9. #6156
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماه است که او را پایبند می کند

  10. 2 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6157
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    اندر میان مه
    کنار سایه های سرد
    در جاده ای بی انتها
    راه می روم ...
    در این سکوت تلخ
    در صحنه ای غریب
    بی کس، غمین
    بی بهانه راه می روم.
    فریاد زندانی بغض و سکوت شب
    سرها به زیر، پچ پچه ها در عمق تب
    کنون چه سان ناگه به این راه می روم؟
    رنگ فضا سیاه
    ستاره ای ولی نمرد
    ما چرا ...
    سوگوار راه می روم؟
    محکوم و بی گناه
    مصلوب راه خویش
    سوی افق،خسته
    به ناگاه می روم ...
    آنک زمان رسید؛
    به پایان کار خویش
    من بی دل و غریبه در قلب این زمین
    سرد و تکیده و بی صدا راه می روم...
    دریاب که رسیده ام
    اکنون به انتها
    یارب بگو ازچه
    در این راه می روم ... ؟

  12. 3 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #6158
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    باز هم مثل هميشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض ميخورم

    عمريست لبخندهاي لاغرم را در دل ذخيره ميکنم باشد


    براي روز مبادا!


  14. این کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #6159
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    بی خانمان
    پست ها
    2,533

    پيش فرض

    من حرف می زنم
    با هر چه در اتاق من دلشکسته هست،
    یا در اتاق نیست.

    ای آفتاب گرم!
    ای نغمه های تازه تابستان!
    ای پرده های توری رنگارنگ!
    ای تیک تاک ساعت دیواری بزرگ!
    ای بازوی کثیف خیابان دور دست!
    ای خانه ها و ای همهٔ کوچه های گیج!
    آن واژه ای که درد مرا بازگو کند
    چون در کتاب حافظهٔ من نوشته نیست
    افسوس می خورم
    افسوس می خورم.

    من تشنهٔ شنیدن یک خنده، یک سلام ...
    من تشنهٔ نوازش یک دست مهربان...

  16. #6160
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    هنگامی كه آوازه كوچت
    بی محابا در دل شب می پيچد
    سكوت
    داغی است بر زبان سايه ها
    باز هم يادت
    شرری می شود بر قامت باران های اشک
    اين جا ميان غم آباد تنهايی
    به اميد احيای خاطره ای متروك
    روزها گريبان گير آفتابم
    و شب ها
    دست به دامن مهتاب
    نمی گويم فراموشم نكن هرگز
    ولي گاهی به ياد آور
    رفيقی را كه ميدانم نخواهی رفت از يادش....

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •