تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 613 از 934 اولاول ... 113513563603609610611612613614615616617623663713 ... آخرآخر
نمايش نتايج 6,121 به 6,130 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #6121
    داره خودمونی میشه Ala 1389's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    ايران عزيز
    پست ها
    92

    پيش فرض

    برگشتم، با همه آنچه داشتم برگشتم ...خسته از همه بی‌تفاوتی‌ها ...خسته از همه لج بازی های کودکانه ...خسته از با خود بودن؛ خسته از با تو نبودن ... دلتنگی‌هایم شکل تو شده است،خواب‌هایم بوی تو را می‌دهد ...دستم شبیه دست‌هایت شده ...راستی دست‌هایمان چه شکلی بود ...بال‌بال می‌زدم که برگردم، پرپر می‌شدم که ببینی‌ام ... همه زندگی خلاصه شده بود در رسیدن ...و حالا که برگشته‌ام آیا مرا می‌بینی؟ ...آیا مرا نقاشی می‌کنی؟ ...آیا برایم باز هم می‌خوانی؟ ... برگشته‌ام با همه آنچه داشته‌ام ... نگو نمی‌شناسی‌ام، من شبیه دیروز تواَم ... تو حالا شبیه دیروز من ...


    Last edited by Ala 1389; 07-02-2011 at 04:57.

  2. این کاربر از Ala 1389 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #6122
    داره خودمونی میشه nab nab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    تو قلب شما
    پست ها
    109

    پيش فرض

    بخند ای عشق ُ ای امید فردا

    که من خندیدنت را دوست دارم

    به باغ خاطرم هر روز و هر شب
    تو را تنهای تنها دوست دارم
    منم چون ماهی افتاده در شن
    تو را مانند دریا دوست دارم
    نگاهی کن به من ای عاشق دل
    تو را مانند رویا دوست دارم

  4. 3 کاربر از nab nab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #6123
    آخر فروم باز Mehran-King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    1,746

    12 گمگشته

    من به مردی وفا نمودم و او
    پشت پا زد به عشق و امیدم
    هر چه دادم به او حلالش باد
    غیر از آن دل که مفت بخشیدم
    دل من کودکی سبکسر بود
    خود ندانم چگونه رامش کرد
    او که می گفت دوستت دارم
    پس چرا زهر غم به جامش کرد

    اگر از شهد آتشین لب من
    جرعه ای نوش کرد وشد سرمست
    حسرتم نیست ز آنکه این لب را
    بوسه های نداده بسیار است

    باز هم در نگاه خاموشم
    قصه های نگفته ای دارم
    باز هم چون به تن کنم جامه
    فتنه های نهفته ای دارم

    بازهم می توان به گیسویم
    چنگی از روی عشق و مستی زد
    باز هم می توان در آغوشم
    پشت پا بر جهان هستی زد

    باز هم می دود به دنبالم
    دیدگانی پر از امید و نیاز
    باز هم با هزار خواهش گنگ




    می دهندم به سوی خویش آواز

    باز هم دارم آنچه را که شبی
    ریختم چون شراب در کامش
    دارم آن سینه را که او می گفت
    تکیه گاهیست بهر آلامش

    ز آنچه دادم به او مرا غم نیست
    حسرت و اضطراب و ماتم نیست
    غیر از آن دل که پر نشد جایش
    بخدا چیز دیگرم کم نیست

    کو دلم کو دلی که برد و نداد
    غارتم کرده ، داد می خواهم
    دل خونین مرا چه کار آید
    دلی آزاد و شاد می خواهم

    دگرم آرزوی عشقی نیست
    بیدلان را چه آرزو باشد
    دل اگر بود باز می نالید
    که هنوزم نظر به او باشد

    او که از من برید و ترکم کرد
    پس چرا پس نداد آن دل را
    وای بر من که مفت بخشیدم
    دل آشفته حال غافل را

  6. 2 کاربر از Mehran-King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #6124
    داره خودمونی میشه nab nab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    تو قلب شما
    پست ها
    109

    پيش فرض

    دگر مجنون نخواهم شد كه ليلي رفت از دستم
    دگر با كس نخواهم گفت من ديوانه ات هستم
    دگر حلاج عشقم را به مژگانت نياويزم
    دگر باور نخواهم كرد من دردانه ات هستم
    اگر چون بيژن عاشق به قعر چاه تو رفتم
    به جان پرويز را ديدم كه بيرون بردت از دستم
    اگر فرهاد عشقم را به كوي تو فرستادم
    به گيسويت قسم خوردم هنوزم عاشقت هستم
    به دل اميد مي دادم كه روزي بينمت اما
    تو هم اي دل زمن گمشو كه عشقت رفت از دستم
    تو هم اي دل زمن گمشو كه عشقت رفت از دستم
    تو هم اي دل زمن گمشو كه عشقت رفت از دستم

  8. 2 کاربر از nab nab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #6125
    داره خودمونی میشه nab nab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    تو قلب شما
    پست ها
    109

    پيش فرض

    بین خواستن و دوست داشتن

    تفاوت یک من است
    من مقصد خواستن است
    و دوست داشتن
    از من پلی می سازد
    برای رسیدن به تو
    حال تو خود قضاوت کن
    که دوست دارد؟
    و که می خواهد
    دیگری را ؟....

  10. این کاربر از nab nab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #6126
    آخر فروم باز GsM's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    2,213

    پيش فرض

    ببخشید دوستان ؛

    میــشه یه خواهش کنم؟

    اگه ممکنه براتون شعرایی که میزارید رو ذکر کنید از کی هست ؛ یک شاعر خیلی زحمت میکشه برای شعرش؛

    حیفه که این اشعار زیبا در اینترنت پخش بشه... اما نام شاعرش نباشه ؛

    من از اخر تا صفحه 572 رو تونستم امشب تمام کنم ؛ اما دریغ از یک نفر که منبع رو ذکر کرده باشه ؛



    ---------------------------------------------------------------------------------------------


    به كوچه آن شب برفی صدای پای تو بود
    صدا صدای قدم های آشنای تو بود

    تو از غروب كبودینه باز می گشتی
    غمی غریب در اعماق چشم های تو بود

    به گوش من همه شب در فضای خلوت باغ
    صدای گرم و دل انگیز و جان فزای تو بود

    شبی كه خواب تو را دیدم و نیا سودم
    شب تغزل چشمان دلربای تو بود

    تمام طول شب از چشم تو سخن گفتم
    ستاره نیز در آن شب غزل سرای تو بود

    تو سایه وار گذشتی زچشم عمرانی
    تمام روز به چشمم «بروبیای » تو بود


    شاعر :غلامحسین عمرانی

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  12. 6 کاربر از GsM بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #6127
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض



    مهربانی.....

    مهربانیت انقدر زیباست که سنجاقکی بدون ترس
    روی کف دستت اب خواهد خورد

  14. 7 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #6128
    داره خودمونی میشه Ala 1389's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    ايران عزيز
    پست ها
    92

    پيش فرض

    بگذار تا مقابل روی تو بگذریم


    دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم




    شوق است در جدایی و جور است در نظر


    هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم




    روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست


    بازآ که در قدمانت بگستریم




    ما را سریست با تو که گر خلق روزگار


    دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم




    گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من


    از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم




    ما با توایم و با تو نه‌ایم نیست بوالعجب


    در حلقه‌ایم با تو چون حلقه بر دریم




    از دشمنان برند شکایت به دوستان


    چون دوست، دشمن است شکایت کجا بریم




    نه بوی مهر می شنویم، از تو ای عجب


    نه روی آن که مهر دگرکس بپروریم




    ما خود نمی رویم دوان از قفای کس


    زان می برد که ما به کمند وی اندریم




    سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند


    چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم

  16. 2 کاربر از Ala 1389 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #6129
    آخر فروم باز Mehran-King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    1,746

    11 بانگ پر از نیاز مرابشنو

    در برابر خدا



    از تنگنای محبس تاریکی
    از منجلاب تیره ی این دنیا
    بانگ پر از نیاز مرا بشنو
    آه ای خدا ی قادر بی همتا

    یکدم ز گرد پیکر من بشکاف
    بشکاف این حجاب سیاهی را
    شاید درون سینه ی من بینی
    این مایه گناه و تباهی را

    دل نیست این دلی که به من دادی
    در خون تپیده ، آه ، رهایش کن
    یا خالی از هوی و هوس دارش
    یا پای بند مهر و وفایش کن

    تنها تو آگهی و تو می دانی
    اسرار آن خطای نخستین را
    تنها تو قادری که ببخشایی
    بر روح من ، صفای نخستین را

    آه ، ای خدا چگونه ترا گویم
    کز جسم خویش خسته و بیزار
    م



    هر شب بر آستان جلال تو
    گویی امید جسم دگر دارم

    از دیدگان روشن من بستان
    شوق به سوی غیر دویدن را
    لطفی کن ای خدا و بیاموزش
    از برق چشم غیر رمیدن را

    عشقی به من بده که مرا سازد
    همچون فرشتگان بهشت تو
    یاری به من بده که در او بینم
    یک گوشه از صفای سرشت تو

    یک شب ز لوح خاطر من بزدای
    تصویر عشق و نقش فریبش را
    خواهم به انتقام جفاکاری
    در عشقش تازه فتح رقیبش را

    آه ای خدا که دست توانایت
    بنیان نهاده عالم هستی را
    بنمای روی و از دل من بستان
    شوق گناه و نقش پرستی را

    راضی مشو که بنده ی ناچیزی
    عاصی شود بغیر تو روی آرد
    راضی مشو که سیل سرشکش را
    در پای جام باده فرو بارد

    از تنگنای محبس تاریکی
    از منجلاب تیره ی این دنیا
    بانگ پر از نیاز مرابشنو
    آه ای خدای قادر بی همتا

  18. 4 کاربر از Mehran-King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #6130
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    نشد یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه

    من باشم و اون باشه هو یک شب مهتابی باشه

    نشد یه جه بمونه و اخر بشه مال خودم

    حتی یه بار یادش نموند،ماه و روز تولدم

    با همه التماس من نشد دیگه نره سفر

    شعرام بجز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر

    نشد بِرَم بغل بغل واسش شقایق بچینم

    نه اینکه نخوام برم،نذاشت گلا رو ببینم

    نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم

    یکی میگفت خواب دیده که،اون گفته عاشقش میشم

    اما نشد قسمت ما یه لحظهء روشن و خوش

    پیغام فرستادم بیا بازم منو بکش

    نشد که نشکنه بازم،این چینی ِ شکستنی

    هیچ جای دنیا ندیدم،عجب چشای روشنی

    باور نکرد یه مژه شو به صد تا دنیا نمی دم

    یه تار مو خواستم نداد،گفت به تو دریا نمیدم

    نشد یه بارم برسم به آرزوهای محال

    یه خاطره مونده برام،با یه سبد میوهء کال

  20. 2 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •