تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 611 از 934 اولاول ... 111511561601607608609610611612613614615621661711 ... آخرآخر
نمايش نتايج 6,101 به 6,110 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #6101

    پيش فرض

    در من رسوبــــــــ کرده ایی
    فکـــــــر تو در دلمـــــــ
    تکثیـر می شود
    اکنون
    .
    .

    ســــرشار از تو ام . .

  2. 5 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #6102
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    کافی‌ست کودکی مادرش را صدا کند
    و مادر بگوید جانم

    تا غم ِ عالم بر دل ِ من سوار شود
    که یارم را
    عمری‌ست صدا می‌کنم و
    جواب نمی‌گیرم


    علیرضا روشن

  4. 3 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #6103
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    آمدم
    نبودی
    رفتم

    این را
    تو که آمده‌ای می‌خوانی

    از من
    که نیستم
    که رفته‌ام

  6. 3 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #6104
    آخر فروم باز mf.designing's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    Tabriz city
    پست ها
    3,344

    پيش فرض

    چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو
    گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید
    آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی
    روی خندان تورا کاشکی می دیدم
    شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دستت
    که مهم نیست زیاد و تکان دادن سر
    چه کسی باور کرد جنگل جان مرا
    آتش عشق توخاکستر کرد
    می توانی تو بمن زندگانی بخشی
    یا بگیری از من آن چه را می بخشی


  8. #6105
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    تو بمان تا من....

    من زود زود نزد تو باز می گردم

    تو بمان تا من،

    پایگاه پروانه های سپید را از شبنم پاکیزه سازم

    تو بمان تا من،

    زنبوران طلایی مست را از آغوش گل ها به خانه شان برسانم

    تو بمان تا من،

    لب مهتاب را بر پیکر دریایی شب بگزارم

    تو بمان تا من،

    ماهیان برکه آرام را خواب کنم

    تو بمان تا من،

    دست شکوفه را به دست بهار از رسیده بگزارم

    تو بمان تا من،

    تمام فرشته های قشنگ افسانه را

    به آشیانه خوابگاه چشم بچه ها برسانم

    تو یک لحظه ، به فرصت یک نگاه صبر کن تا من

    زود زود نزد تو بازگردم

  9. این کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #6106
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    درنگاهت خوانده ام غرق تمنایی هنوز

    گرچه درجمعی ولی تنهای تنهایی هنوز

    بی توامشب گریه هم با من غریبی میكند

    دیده درراهندچشمانم كه بازآیی هنوز

  11. #6107
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    حرف بزن ابـــــــــــر مرا باز كن
    دیرزمانی است كه بارانی ام
    حرف بزن حرف بزن سالهاستــــــ
    تشنه ی یك صحبت طولانـــــــی ام

  12. 6 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #6108
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    گفتی نمی خواهی که دریا را بلد باشی
    اما تو باید خانه ی ما را بلد باشی
    یک روز شاید در تب توفان بپیچندت
    آن روز باید ! راه صحرا را بلد باشی
    بندر همیشه لهجه اش گرم و صمیمی نیست
    باید سکوت سرد سرما را بلد باشی
    یعنی که بعد از آنهمه دلدادگی باید
    نامهربانی های دنیا را بلد باشی
    شاید خودت را خواستی یک روز برگردی
    باید مسیر کودکی ها را بلد باشی
    یعنی بدانی " ...مرد در باران " کجا می رفت
    یا لااقل تا " آب - بابا " را بلد باشی
    حتی اگر آیینه باشی، پیش آدم ها
    باید زبان تند حاشا را بلد باشی
    وقتی که حتی از دل و جان دوستش داری
    باید هزار آیا و اما را بلد باشی
    من ساده ام نه؟ ساده یعنی چه؟... نمی دانم
    اما تو باید سادگی ها را بلد باشی
    یعنی ببینی و نبینی!...بشنوی اما...
    یعنی... زبان اهل دنیا را بلد باشی
    چشمان تو جایی است بین خواب و بیداری
    باید تو مرز خواب و رویا را بلد باشی
    بانوی شرجی! خوب من! خاتون بی خلخال!
    باید زبان حال دریا را بلد باشی
    شیراز رنگ خیس چشمت را نمی فهمد
    ای کاش رسم این طرف ها را بلد باشی
    دیروز- یادت هست- از امروز می گفتم
    امروز می گویم که فردا را بلد باشی
    گفتی :" وجود ما معمایی است...." می دانم
    اما تو باید این معما را بلد باشی

    Last edited by part gah; 05-02-2011 at 18:35.

  14. #6109
    آخر فروم باز 4MaRyAm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    1,273

    پيش فرض برگرد نگاهم کن

    برگرد نگاهم کن

    تا کمتر بمیرم از حسرتت!


    برگرد نگاهم کن

    گونه هایم میل گلگون شدن دارند


    برگرد نگاهم کن

    تا ز حرم چشمهایت سیر بسوزم


    برگرد نگاهم کن

    تا بلرزم از شوق یک خطا


    برگرد نگاهم کن

    اما صدایم نه!
    آوایت به آنی به مسلخ می برد جانم!

    برگرد نگاهم کن

    تا غرق شوم درون تو

    برگرد برای باری صدایم کن

    تا بمیرم از ذوق درکت

    .

  15. 6 کاربر از 4MaRyAm بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #6110
    داره خودمونی میشه nab nab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    تو قلب شما
    پست ها
    109

    پيش فرض

    چقدر دلم برایت تنگ شده
    آنقدر که فقط نام زیبای تو در آن جا می گیرد
    عزیز من ، قلب من
    ای کاش می شد اشکهای طوفانی ام را
    قطره قطره جمع کرد
    تا تو در دریای غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کنی
    ای کاش میشد فقط یک بار
    فریاد بزنم دوستت دارم

  17. 2 کاربر از nab nab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •