خِشتِ اول کج بود!
حرفِ آخر را زدی
خراب شدم...
خِشتِ اول کج بود!
حرفِ آخر را زدی
خراب شدم...
درمان ندارد ...
نزن !
درد دارد
دادِ نگاهت.
خیلی وقته که دیگه هیچ موضوعی تو این تایپیک، واسه بحث کردن مطرح نمیشه.
کسی از بچه ها موضوع به ذهنش نمی رسه؟؟؟
كاش لحظه هاي با دوست بودن مثل خط سفيد جاده بود؛ تكه تكه ميشد ولي قطع نميشد........
گاه شربت خنک
گاه چای داغ ؛
طعم بوسههای تو.
تو را گم مي كنم هر روز و پيدا ميكنم هر شببدينسان خوابها را با تو زيبا مي كنم هر شب
تبي اين گاه را چون كوه سنگين مي كند آنگاه
چه آتشها كه در اين كوه برپا مي كنم هر شب
تماشايي است پيچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من
كه پيچ و تاب آتش را تماشا مي كنم هر شب
مرا يك شب تحمل كن كه تا باور كني اي دوست
چگونه با جنون خود مدارا مي كنم هر شب
چنان دستم تهي گرديده از گرماي دست تو
كه اين يخ كرده را از بي كسي ها مي كنم هرشب
تمام سايه ها را مي كشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهرحاشا مي كنم هر شب
دلم فرياد مي خواهد ولي در انزواي خويش
چه بي آزار با ديوار نجوا مي كنم هر شب
كجا دنبال مفهومي براي عشق مي گردي ؟
كه من اين واژه را تا صبح معنا مي كنم هر شب
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)