ووك من با اين تاپيك دست همه رو گذاشتي تو حنا. دمت گرم.
--
--
ووك من با اين تاپيك دست همه رو گذاشتي تو حنا. دمت گرم.
با سلامنوشته شده توسط WooKMaN
آقا ببخشیدا اول بگید من چی صداتون کنم؟
آقا دوستان هر کدوم یه چی میگن
در ضمن ممنون از دلداریت
داییم میدونید چی میگه؟
میگه ما همه دسته شهریوریم امسال نشد سال دیگریم!!!!!!
[QUOTE=سینا2006]با سلام
آقا ببخشیدا اول بگید من چی صداتون کنم؟
QUOTE]
سلام . .
رامبد جان با اجازه شما . .![]()
سينا جان اسمشون / آقا رامبد گله /![]()
اسم رامبد جان نويده........؟نوشته شده توسط سینا2006
![]()
نه نيش نيش بود انگار ............؟![]()
اهه اينكه الان ووكمنه(من برام همون رامبد راحت تره)![]()
با با پهلوان تصميم بگير ........يه ورژن از خودت دروكن خيال همه رو راحت كن![]()
![]()
(باز جاي شكرش اينه كه ورژناش يكين وفقط اسكينشون عوض ميشه نه مث اديسون(با با برقي((اينم شد اسم آخه كا كا؟))هربار يه ورژن جديد ميومد)![]()
سلام....
يه سوتي دادم توووووووووووووووووووووووو پ.بخونين حال كنين.!!!
ديروز با يكي از دوستام داشتيم از سر كار برميگشتيم.داشتيم هي چرت و پرت ميگفتيم.هلنديها كه نميفهمن ما چي ميگيم. كه!(البته اينا هيچي نوفهمن!!!!).
خلاصه...داشتيم هي واسه هم ضر ميومديم ...يهو من ديدم يه دختر خيلي......آره!توي ايستگاه اتوبوس نشسته منتظر اتوبوس.
گفتم كسري...اينا كه نميفهمن ما چي ميگين...بزار يه حالي بكنيم.
يهو برگشتم رو به يارو(در حالي كه داشتيم از كنارش رد ميشديم) گفتم::::چطوري بيشعور؟؟!!!!::::
يهو ديدم يكي داره جيغ ميزنه ميگه بيشعور خودتي پسر جلف....درست حرف بزن.!!!!!!!!!!!
شانس مارو ديدي؟؟؟؟اومديم بخنديم..از اون چيزا شديم.يارو دختر ايراني بود![]()
![]()
![]()
![]()
ديگه اين رفبقم مرد ازخنده.خودم هم از يارو معذرت خواهي كردم و گفتم كف دستم رو كه بو نكرده بودم.!
خلاصه از ديروز تا حالا داره بهم ميخنده دوستم!!!!
يا حق![]()
شهریار جان مردم از خنده.![]()
![]()
اگه من بودم که میگفتم اینو باش یارو............. بقیش سانشور شد. یارو چیزه![]()
![]()
خوب ما هم سوتي ميديم ملت بخندن ديگه...قابل نداشت.نوشته شده توسط piishii
حالا يه چيز تعريف كنم...خاطره هست.
يكي دو سال پيش(شايدم بيشتر)....با بر وبكس رفته بوديم كافي شاپ.تولد دوست دختر يكي از بچه ها بود.
خلاصه(سر فرصت داستان اون روز رو ميگم واستون!!!)..ديدم اين رفيق. حسن كه تولد زيدش بود..
امروز خيلي از خودش بو هاي خوب در ميكنه.گفتم حسن داستان چيه؟امروز خيلي خوش بو شدي؟
گفت جدي؟...يهو يه طرف پالتوشو باز كرد.گفت بو كن ببين خوش بو هست يا نه؟
منم بو كردم..گفتم عجب چيزي ..چند چوق مايشو دادي؟گفت 300 تومن.
گفتم 300 هزار تا؟گفت نه بابا احمق...300 تا تك تومني.
آقا...پالتوشو در آورد......ديدم يه بوگير ماشين دوخته تو آستر پالتوش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پشم هممون ريخت!!!!!!!!!ملت مرده بودن از خنده.
ما هم هم ميحنديدم...هم حسن رو ميزديم.زيدشم اول پاشود رفت...2 دقيقه بعد اومد.
حالا سر فرصت داستان اين كافي شاپمون رو واستون ميگم....هنگ كنين.
يا حق![]()
معرفي خودم:![]()
اسم شناسنامه اي: نويد![]()
اسم مستعار : رامبد![]()
نام كاربري قبليم: نيش نيش![]()
نام كاربري فعلي: وووك من![]()
سينا جان حالا با هر كدوم حال ميكني من رو صدا بزن![]()
اينم يه سوتي تصويري ديگه:![]()
خط 7 از پست شماره 1 رو ببين![]()
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از دوستان میخوام نذارن این تاپیک خاک بخوره
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)