تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 60 از 62 اولاول ... 105056575859606162 آخرآخر
نمايش نتايج 591 به 600 از 618

نام تاپيک: تاپیک اختصاصی رضا صادقی

  1. #591
    آخر فروم باز Alireza_SA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    1,301

    پيش فرض

    منتظر آلبومشم همین که به امر تنظیم توجه کرده برام مهمه ...

    دموها فوق العاده نبود ولی خوب بود ...

  2. #592
    ناظر انجمن دانلود و آپلود NET DOCTOR's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2011
    پست ها
    10,686

    پيش فرض

    همین منتشر شد !



    بعد از تمام مشکلات و سنگ اندازی ها بالاخره البوم رضا صادقی منتشر شد ..

    انتشار این البوم بسیار بی سر و صدا و آرام انجام شد و در سکوت کامل به شهر های ایران روز قبل انتشار ارسال شد







  3. 4 کاربر از NET DOCTOR بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #593
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    سخنان تند و تیز آقای مشکی پوش در برنامه زنده رادیویی «تازه به تازه ، نو به نو» :

    وقتی «رضا صادقی» رکورد زد!




    موسیقی ما – امید شایان:
    رضا صادقی چند روز پس از انتشار آلبوم جدیدش «همین...» با حضور در استودیو رادیو «جوان» و برنامه «تازه به تازه ، نو به نو» درباره تمام مسائل حاشیه ای این آلبوم و نحوه توزیع عجیب اش در بازار و حاشیه های زندگی هنری اش در یک سال گذشته سخن گفت.

    در این برنامه که سری جدید آن از هفته گذشته بروی آنتن رفته، صادقی درباره بحران شرکت های پخش آثار موسیقی و صدماتی که تاخیر انتشار آلبوم ها به هنرمند و مخاطب می زند صحبت های تند و تیزی را بر زبان آورد و درواقع سکوت یک ساله اش را در این برنامه شکست. این در حالی بود که به گفته ناظر پخش این برنامه، رکورد تعداد اس ام اس های این برنامه با دریافت چیزی بیش از هشت هزار اس ام اس شکسته شد تا صادقی رکورد دار تعداد اس ام های این برنامه باشد.

    ایمان قیاسی، خشایار اعتمادی ، مهدی یغمایی و فرهاد جواهر کلام نیز دیگر خواننده هایی بودند که در این برنامه و به صورت تلفنی حضور داشتند و درباره صدمات و لطمه های بزرگی که شرکت های تولید و پخش آثار موسیقی به آنها زده اند، سخن گفتند. در طرف مقابل نیز هیچکدام از صاحبان و مدیران شرکت های مذکور حاضر به صحبت در این برنامه نشدند.

    حمید منبتی، میثم یوسفی، سهیلا صدیقی و نیلوفر لاری پور نیز به عنوان منتقدان موسیقی کشور به صورت تلفنی روی خط این برنامه آمدند و در این باره سخن گفتند.

    برنامه «تازه به تازه ، نو به نو» به سردبیری «مرسده بابایی» و اجرای «سعید خرسندی» و با حضور «بهمن بابازاده» هر هفته پنج شنبه ها از ساعت 21 الی 22 بروی آنتن رادیو جوان می رود.
    Last edited by bahador fab; 21-04-2013 at 08:31.

  5. 2 کاربر از bahador fab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #594
    ناظر انجمن دانلود و آپلود NET DOCTOR's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2011
    پست ها
    10,686

    پيش فرض

    این آهنگ با دو نام (شرم) و (روم نمیشه) منتشر شده


    منبع: سایت رضا صادقی

    طبق قولی که داده بودیم آهنگ « روم نمیشه » را امشب منتشر می کنیم.اما این آهنگ بدون تنظیم نهایی است و دلیل آن فراخوان رضا صادقی برای تنظیم کنندگان ایران است.

    این کار فقط ملودی است که رضا صادقی تصمیم گرفته در راستای کشف استعداد های جوان ( ستاره های زمینی ) منتشر کند
    و از تنظیم کننده های با ذوق و سلیقه جوان خواسته این موزیک رو تنظیم کنند
    بهترین تنظیم از طرف رضا صادقی انتخاب میشود و برای ضبط وکال به استودیو میرود
    دوستان تنظیم کننده تنظیم های خود را روی این ملودی به این ایمیل
    setarehaiezamini.arrangement@rezasadeghi.com
    ارسال کنند و منتظر جواب باشند
    ترانه : رضا صادقی
    ملودی : رضا صادقی
    تنظیم نهایی : شاید شما…!
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  7. #595
    کاربر فعال انجمن موسیقی MMM52's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    خونمون!!!
    پست ها
    1,454

    پيش فرض

    گفت و گو با رضا صادقی که این روزها با آلبوم جدید خودش یک بار دیگر به تیتر یک محافل موسیقی تبدیل شده


    رقیب ندارم
    مصطفی امامی:رضا صادقی حالا دیگر در نسل خود، یکی از قدیمی ها و پیشکسوتان موسیقی پاپ به شمار می رود و با حدود ده سال فعالیت مستمر در حوزه موسیقی مجاز پاپ توانسته مخاطبان زیادی را جذب هنر خود کند. او بنا به دلایلی طی یک سال گذشته با مشکلات زیادی رو به رو بود و به همین دلیل زمان انتشار آلبوم جدیدش بارها به تعویق افتاد اما در نهایت، چند هفته پیش آلبوم«همین..» به بازار عرضه شد تا هواداران آقای مشکی پوش بالاخره با آهنگ های جدیدی از خواننده محبوب خود مواجه شوند. گفت و گو با رضا صادقی بهانه نمی خواهد، اما اگر دنبال بهانه و دلیل این مصاحبه می گردید، باید بگوییم بهانه این گفت و گو انتشار آلبوم جدید رضا صادقی است. رضا در این مصاحبه به قراردادهای ترکمانچای مرسوم در عالم موسیقی اشاره می کند و دلیل امضاء شدن این قراردادها را توسط خواننده ها بیان می کند. این شما و این صحبت های جالب آقای مشکی پوش موسیقی ایران.


    • معمولاً بین خواننده ها و تهیه کننده ها قراردادهای ترکمانچای بسته می شود. چه دلیلی باعث می شود که خواننده چنین قراردادی را امضاء کند؟

    در پروسه اجرایی فعلی حق و حقوق مولفین هست اما هیچ حق و حقوقی برای هنرمندان پیش بینی نشده!

    • یعنی خلاء قانونی داریم؟

    بله، مخصوصاً در مورد قراردادها. هیچ کدام از قراردادهای که ما می بندیم ارزش حقوقی ندارد و فقط یک نوشته است که ما امضاء کرده ایم. این در حالی است که اگر ما سفته یا رسید هم امضاء کنیم، هیچ تفاوتی با این برگه قرارداد ندارد. یک بندی در بعضی از قراردادها، از جمله یکی از قراردادهای خودم هم هست که من معنای آن را متوجه نمی شوم. در این بند آمده است که این اثر در زمان حیات و بعد از ممات متعلق به شرکت فلان است. تو فکر کن به یک هنرمند، شاعر، خواننده، نوازنده و... بگویند اثری که تولید می کنی، بعد از مرگت هم متعلق به ماست. باشه، قبول! اما این را نباید به من ِ هنرمند بگویی تا دلم بشکند. از طرف دیگر من نمی فهمم چطور می توان حقوق معنوی یک اثر را واگذار کرد؟ من چطوری می توانم حق نمازی که تو خوانده ای را بگیرم؟ یا مثلاً من مگر می شود من حق محبتی که تو به دوستت داری را از تو بگیرم؟

    • و خواننده ها به چه دلیلی این قراردادها را امضاء می کنند؟

    این مشکل هنرمندان نیست که چنین قراردادهایی را امضاء می کنند. من ِ رضا صادقی را فراموش کن، فکر کن من صادق رضایی هستم. من تازه وارد موسیقی شده ام و دورنمایی که در ذهنم دارم، دنیای اجرا و شهرت و محبوبیت و پول و آلبوم و... است. آن روز اول فقط به یک چیز نگاه می کنم. اینکه طرف مقابلم قطعاً بیشتر حافظ منافع من هست. روز اول به من می گویند آقا یک امضاء بیشتر نیست اما بعد که آن هنرمند به لطف خدا به جایگاه خوبی بین مردم دست پیدا می کند، آن یک امضاء ممکن است مشکلات زیادی را برای او در پی داشته باشد. البته من منکر زحماتی که شرکت قبلی که با هم کار می کردیم، نیستم. هم من برای آن ها موفقیت داشتم و هم آن ها برای من زحمات زیادی کشیدند. حرف من این است که چرا روزی که می خواهیم قرارداد ببندیم من باید به این فکر کنم که قرار است پنج آلبوم همراه با این شرکت منتشر کنم و آن ها به این فکر کنند که قرار است پنج سال من را تصاحب کنند. وقتی امروز من در شرکت تو با آرامش کار کنم، و با منطق پیش برویم، چرا باید بروم با یک شرکت دیگر کار کنم؟ من یک روز به تهیه کننده سابقم گفتم من هشت سال با تو کار کردم و دلیلی ندارد بروم با شخص دیگری وارد همکاری شوم که باید چند سال بگذرد تا با روحیات هم آشنا شویم. پس بیا با هم خوب باشیم تا بتوانیم راهمان را با هم ادامه دهیم.

    • اما این اتفاق نیفتاد...؟

    نه، شرایط خوب بود و من هم به امضای خودم احترام گذاشتم و شرایط را پذیرفتم. تا زمانی که مدت قرارداد هم به اتمام نرسیده بود، با تمام نواقصی که بنده و طرف مقابل داشتیم، کار را ادامه دادم. اما زمانی که قرارداد تمام شد گفتم یک مدت می خواهم با نگاه خودم کار کنم.

    • فکر می کنی چرا اکثر خواننده ها قراردادی را امضاء می کنند که بعدها باعث مشکل می شود؟

    اشتباهی که بعضی از خواننده ها در امضای قراردادهای ترکمنچای می کنند به این دلیل است که می گویند، خب کار ما که به اصطلاح بگیر نیست. اما وقتی با عنایت خدا روبه رو می شوند و کارشان با اقبال روبه رو می شود تازه به این فکر می افتند که من پنج سال با فلان شرکت با شرایط ویژه ای قرارداد بسته ام. نکته جالب این است که به خاطر همین قراردادها، یک سری حواشی هم برای هنرمند به وجود می آید.

    • مثلا؟

    مثلاً اینکه چطور سود آلبوم تا هر سالی برای تهیه کننده محفوظ است اما حتی امتیاز اجرای آن آلبوم توسط سازنده با محدودیت مواجه است؟


    من نمی خواهم توهین کنم اما خواننده با این شرایط باید حس یک کارگر ساختمان را داشته باشد که یک ساختمانی را می سازد و بعد استفاده اش به دیگران می رسد...
    توهین نیست، این حرفی که می زنی واقعیت است. متاسفانه دنیای هنری ما از بوکس هم خشن تر شده! در بوکس تو از یک طرف می خوری اما در دنیای هنر و موسیقی تو از مجوز می خوری، از تهیه کننده می خوری، گاهی از اطرافیانت می خوری و از خود ِ موسیقی هم ضربه می خوری... من می فهمم یعنی چی؟

    • راه حلش چیست؟

    یک راه حل بزرگ دارد و آن هم یک همت متعالی از دفتر خانه موسیقی است.
    • چه کاری باید انجام دهند؟

    دفتر خانه موسیقی باید یک روز همت کند و چند وکیل قدرتمند را بیاورد و از هنرمندان پیشکسوتی که سال ها در این عرصه زحمت کشیده اند و با مشکلات زیادی هم رو به رو بوده اند، جویای مشکلات شوند. از طرف دیگر حرف تهیه کننده ها را نیز بشنوند و در نهایت یک راهکار قانونی وضع کنند. در قرارداد من این بند می آید که رضا صادقی باید 500 میلیون سفته امضاء کند و رضا شانس می آورد که امضاء نمی کند، اما خیلی ها هستند که امضاء می کنند و شاید یک عمر خودشان را گرفتار می کنند. به نظر من دفتر موسیقی باید به بحث قراردادها ورود داشته باشد.

    • چرا به جای اینکه دفتر موسیقی این کار را انجام دهد، خود ِ هنرمندان فعال در عرصه موسیقی یک صنف برای خودشان تاسیس نمی کنند که اینگونه موارد را پیگری کند؟

    این آرزوی همیشگی من بوده که یک روز همراه با دوستان هنرمندم بنشینیم، صحبت کنیم تا به یک اتحادیه مستقل برای موسیقی تبدیل شویم. در این صنف یا انجم می توانیم با مشورت یک وکیل قرارداد مناسبی را تنظیم کنیم و آن را به دفتر موسیقی تقدیم کنیم و بگویم کاری که تو می خواستی انجام بدهی را ما انجام دادیم، تو فقط لطف کن و آن را به عنوان یک قانون اجرا کن. من خیلی خوشحال می شوم که این اتفاق بیفتد اما شرطش این است که همکاران و دوستان من همراه باشند.

    • فکر نمی کنی الان دیگر وقتش رسیده که این اتفاق بیفتد؟

    شدیداً. حق من رضا صادقی که بیست سال در حوزه موسیقی فعالیت می کنم و حداقل ده سال به صورت مجاز موسیقی را پیگیری کرده ام این نیست که به دلیل یک سری مسائل حاشیه این، اینطوری گوشه نشین شوم.

    • فکر می کنی یک نفر که می خواهد تازه موسیقی را شروع کند، وقتی می بیند ستاره ای مثل رضا صادقی، بعد از این همه سال فعالیت با چنین مشکلی روبه رو شدهش، دیگر انگیزه ای برای فعالیت در عرصه موسیقی خواهد داشت؟

    قطعاً انگیزه ای برای او باقی نمی ماند. مثلاً برادر 16-17 ساله من وقتی می بیند رضای 34 ساله بعد از این همه سال زحمت کشیدن، از دادسرا سردر می آورد و آلبومش به صورت مخفیانه منتشر می شود و ... پیش خودش می گوید چرا باید این همه به خودم زحمت بدهم؟ می روم چند کلیپ می سازم و در اینترنت پخش می کنم و خلاص.

    • در این یک سال دلسرد نشدی و تصمیم به مهاجرت نگرفتی؟

    دلسرد نه، اما خسته شدم. خسته شدم و بارها به فکر رفتن افتادم اما راستش با خودم گفتم، کجا بروم؟ به قول دوست خوبم افشین یدالهی، کجا برم که عطر تو نپیچه توی لحظه هام؟ با خودم گفتم کجا بروم که وقتی از در خانه بیرون می آیم یک نفر به من لبخند بزند؟ من خواننده کاست نبودم و از روی استیج کارم را شروع کردم. زندگی من با مردم عجین شده! هر چقدر هم که بخواهم خودم را گول بزنم، باز هم نمی توانم...

    • گفتی بارها به فکر رفتن افتادی، می خواستی بروی و را موسیقی را آنجا ادامه دهی؟

    نه، می خواستم بروم و جای دیگری زندگی کنم. نمی توانم جایی به جز ایران موسیقی را دنبال کنم. شاید در کشور دیگری بخوانم، برای اینجا اما اینجا را نمی توانم ببرم جای دیگر و بخوانم! دلیلش هم این است اگر بخواهم با زبان فرهنگی و معرفتی آن جا آشنا شوم، یک عمر سی و چند ساله دیگر لازم است، من این کار را نمی کنم. هرچند شاید رفتن برای خیلی ها خوب بود و هنوز هم خوب است اما من حس می کنم، برای خواندن هیچ جا بهتر از اینجا نیست.

    • برسیم به آلبوم جدیدت، من فکر می کنم «همین...» دو بخش دارد.اگرچه 5 تراک اول هم خوب است اما من فکر می کنم از تراک 5 به بعد آلبوم جان تازه ای می گیرد، موافقی؟

    تاحدی حرفت را قبول دارم. راستش نمی خواستم یک دفعه از پروسه رضا صادقی که قبلاً شنیده می شد جدا شوم و به همین دلیل آهنگ به آهنگ که جلو آمدیم این کار را انجام دادم.در این آلبوم من از آدم هایی استفاده کردم که خودم اسمشان را گذاشته ام ستاره های زمینی. از شاعر و تنظیم کننده بگیر تا استودیوهای میکس و مستر، سعی کردم از افراد مستعدی استفاده کنم که تازه کارشان را در زمینه موسیقی آغاز کرده اند. در حد فکر خودم بحث های روانشناسی زیادی روی آلبوم انجام دادم که ترتیب آهنگ ها چطور باشد. من خودم فکر می کردم اوج آلبوم از تراک 3 به بعد باشد اما تو می گویی این اتفاق از تراک 5 افتاده! بازهم خدا را شکر که از آهنگ 5 آلبوم دچار یک نوع اوج شده است.

    • «نترس» یکی از آهنگ های آلبوم است که در آن از کلماتی استفاده شده که شاید برای اولین بار در موسیقی مجاز اتفاق می افتد. در این مورد برایمان بگو.

    این آهنگ برای خودم پُر از معنا بود اما خیلی به این فکر کردم که چطور می توانم این معنا را طوری با موزیک ارائه دهم که مخاطب، وقتی آهنگ را می شنود، از کلمه برقص، برداشت همیشگی خود را نداشته باشد و یک رقص خاص و محترم و روحانی را در نظر بگیرد. کار سختی بود و امیدوارم توانسته باشم به مقصود خودم برسم.

    • آلبوم از ابتدا 10 تراک بود؟

    نه، «همین...» اول 14 تراک داشت. اما به مرور زمان احساس کردم این تعداد آهنگ برای آلبوم زیاد است و به همین دلیل 4 آهنگ را از مجموعه آلبوم حذف کردم. اصراری بر این نداشتم که چون من 14 تراک ساخته ام، باید همه این آهنگ ها را در آلبوم قرار دهم.

    • در آلبوم های بعدی از این قطعات استفاده خواهی کرد؟

    نه، شاید به عنوان تک آهنگ این قطعات را منتشر کنم اما برای آلبوم بعدی ازشان استفاده نمی کنم که بگویند رضا از ته مانده آلبوم قبلی برای آلبوم بعدش استفاده کرد.

    • «کفش آهنی» یکی از قطعات خوب آلبوم «همین...» است. چرا این آهنگ را به عنوان سرآلبومی انتخاب نکردی؟

    به چند دلیل! ببین من از اینکه عده ای فکر کنند من می خواهم جلوی کسی بایستم متنفرم. پروسه ابلهانه جنجال هایی که در مورد همکاری من وسیروان به وجود آمد و هیچ وقت با سیروان در موردش صحبت هم نکردیم، چیزی بود که در رسانه ها مطرح شد. آخرین باری که سیروان را دیدم و با او همکلام شدم روزی بود که «وایسا دنیا» را ضبط کردم. اگر «کفش آهنی» را به عنوان سرآلبومی استفاده می کردم، این تصور ایجاد می شد که رضا آمده تا این آهنگ را روبه روی «وایسا دنیا» قرار دهد در صورتی که «وایسا دنیا» هشت سال پیش با امکانات و دید زمان خودش ساخته شد و «کفش آهنی» هم بعد از هشت سال با امکانات و نگاهی که امروز وجود دارد ساخته شده ! حتی از نظر مضمونی هم نمی توان این دو آهنگ را با هم مقایسه کرد. ضمن اینکه آهنگ «نترس» آهنگ متفاوتی بود و حس کردم جسارت بیشتری دارد.

    • «کفش آهنی» به نظر من به حال روز سال 91 رضا صادقی نزدیک نیست. این آهنگ به سمت امید میل می کند در حالی که تو آن روزها شرایط سختی را تجربه می کردی. در این مورد برایمان بگو.

    یک روزهایی بود که آنقدر عصبی بودم که با مشکلاتم به نوعی لج می کردم. چند روز پیش به همسرم می گفتم که اگر روزی خدا عنایت کرد و به من بچه داد، به فرزندم یاد خواهم داد که اگر روزی با مشکلی مواجه شد، اول مشکلش را حل کند، بعد گریه کند. از طرفی بدون تعارف، من پیش از ایجاد این مشکلات، خیلی روزهای خوبی داشتم. چندین سال روی استیج دچار بالاترین لذت های انسانی بودم و حس کردم اگر برای این مشکلاتی که برایم ایجاد شده بخواهم گله کنم، کار درستی نیست. شاید این یک شارژ روحی برای خود من بود که این بار با کفش آهنی ایستادم و مشکلات را شکست خواهم داد. دوستانی در این جا بودند که به من گفتند هیچ راهی نداری و اگر می خواهی موسیقی را ادامه دهی، باید از ایران بروی.

    • یعنی واقعاً کار به اینجا رسید؟

    بله، حتی با من تماس گرفتند که برای یک پروسه کاری به کانادا بروم. اما با خودم گفتم یعنی چی؟ فقط برای یک سال؟ یعنی این همه خوبی را فراموش کنم و بروم؟ مردم بلیط گران قیمت می خریدند تا بیایند و من را ببینند اما من با روبه رو شدن با یک مشکل بگذارم و بروم؟

    • یعنی رفتن را به نوعی ناشکری می دانستی؟

    دقیقاً! من اگر روزی تصمیم به رفتن بگیرم مطمئن باش در خوشی خواهم رفت نه در ناخوشی. الان که گوشت و مرغ گران است باید اینجا بمانم و مثل همین مردم زندگی کنم چون من برای این مردم کار می کنم. اینکه من بگویم عاشق مردم هستم اما موقع سختی زود کم بیاورم، فایده ای ندارد. ما امروز وقتی از واروژان صحبت می کنیم، از او به نیکی یاد می کنیم چون وقتی که می توانست برود، ایستاد و خوب کار کرد. نمی خواهم خودم را با این استاد مقایسه کنم اما دوست دارم پانزده سال دیگر وقتی کسی خواست در مورد من تحقیق کند به این نتیجه برسد که رضا که می توانست برود، ماند و روزی که همه ماندند گفت خب وقت استراحت من است.

    • «ادعا» من را یاد تراک «سرت سلامت» انداخت. چرا فضای این آهنگ را به آهنگی که گفتم نزدیک انتخاب کردی؟

    بدون تعارف حس کردم مردم «سرت سلامت» را دوست داشتند و خواستم با «ادعا» به نوعی خاطره آن آهنگ را تداعی کنم. از طرف دیگر چون فعلاً نمی توانم «سرت سلامت» را در کنسرت هایم احرا کنم، خواستم با آهنگ «ادعا» مردم را به خاطراتشان نزدیک کنم.

    • بگذار اینجا یک پرانتز در مورد کنسرت هایت باز کنیم. در یکی از گفت و گوهایت گفته بودی نمی توانی در کنسرت هایت چند آهنگ مثل «وایسا دنیا» را اجرا کنی. اگر مردم خودشان در کنسرت این آهنگ را بخوانند، تو چه کاری انجام خواهی داد؟

    شک نکن این دفعه من برای آن ها دست خواهم زد. من آن آهنگ ها را دوست دارم و جزوی از رضا صادقی هستند و چقدر تلخ است آن لحظه ای که تو نتوانی آهنگی که متعلق به خودت هست را اجرا نکنی. شاید تلخی این ماجرا را هر کسی نتواند درک کند. مثل این می ماند که عده ای از فرزند تو تعریف و تمجید کنند اما تو اجازه نداشته باشی بگویی آن بچه برای من است و حتی اجازه نداری او را صدا بزنی! اما این نکته را فراموش نکن که من آن ها را ساختم، نه آن ها من را!

    • ترانه سرای «آدم آهنی» سن و سال زیادی ندارد، چی شد که تصمیم گرفتی با او همکاری داشته باشی؟

    بله، ایشان 16 سال سن دارند. من در این آلبوم می خواستم از احساسات بکر ستاره های زمینی استفاده کنم. شاید وقتی من هم در این سن و سال بودم دوست داشتم یکی پیدا شود و توانایی های فکری و احساسی من را بپذیرد. من به سن آدم ها نگاه نمی کنم، وقتی یک نفر روح بزرگی دارد، بزرگ است چه فرقی دارد 16 ساله باشد یا 61 ساله!

    • خیلی از همکارانت به سراغ موزیسین ها و ترانه سراهای مطرح رفته اند و تو از ستاره های زمینی صحبت می کنی...

    خب اگر غیر از این بود نمی گفتم مشکی رنگه عشقه... دوستان من قطعاً برای خودشان برنامه ریزی های کاری دارند اما من حس می کنم بازگشت به روحیات بکر اطراف خیلی تاثیر گذار تر است. ضمن اینکه من در سن نوجوانی نیاز به فرصت بودم اما این موقعیت در اختیار من قرار داده نشد و حالا وقتی من می توانم این فرصت را به افراد مستعد بدهم، چرا این کار را انجام ندهم؟ مثلاً شجاعت شفاهی کسی است که بدون شک در آینده نزدیک اخبار خوبی از او خواهید شنید یا آرون حسینی جوانی بود که در شمال زندگی می کرد و به درخواست من به تهران آمد و اینجا ماندگار شد.

    • الان به این بچه ها نمی گویی فقط باید با من کار کنید؟

    به هیچ وجه! قبلاً از اینکه آلبوم من منتشر شود، آرون را به دوست خوبم خشایار اعتمادی معرفی کردم و با او وارد همکاری شد.

    • سیروان با بهنام صفوی کار کرد تا شاید به رضا صادقی بگوید من می توانم بازهم موفقیت رضا صادقی را تکرار کنم، رو کردن آرون حسینی این پیام را ندارد که من اگر بخواهم، تنظیم کننده ای دارم که بتوانم تجربه های موفق قبل را تکرار کنم؟

    جمله دومت را قبول دارم که اگر بخواهم تنظیم کننده خوب دارم اما روی قسمت اول صحبت ات نمی توانم حساب کنم. به این دلیل که ضمن احترام برای همه هنرمندان، در دنیای کاری من اسم خاصی وجود ندارد. رقیب من توجه مردم است نه همکارانم! من رقیب ندارم، همکارانم دوست من هستند و هیچ وقت نمی توانند رقیبم باشند چون هیچ کدام نمی توانند رضا صادقی باشند، حتی اگر بخواهند. من در مقابل توجه مردم و رضا صادقی حس رقابت دارم. اما راستش را بخواهی من وقتی با آرون حسینی کار می کردم، اصلاً به این فکر نمی کردم که یک نفری را آوردم که رو به روی سیروان قرار دهم. من همیشه گفته ام که سیروان یکی از باهوش ترین تنظیم کننده هاست اما نمی توانم او را خواننده تصور کنم و به همین دلیل او را وارد چارت کاری خودم نمی کنم. در فضای حرفه ای خودم یعنی خوانندگی، سیروان را خواننده نمی دانم و به همین دلیل هم با او مساله و بحثی ندارم. برای هنر ِ تنظیم سیروان احترام خاصی قائلم اما هیچ وقت برای لجبازی نه کسی را می آورم و نه کسی را می برم.

    • چی شد که وارد همکاری با پویا نیکپورشدی و او را به عنوان رهبر ارکستر انتخاب کردی؟

    من تا امروز سه ارکستر عوض کردم که برای هر سه ارکستر احترام زیادی قائام. پروسه به پروسه احساس کردم که از یک جایی به بعد نیاز به یک نگاه تازه به موسیقی و اجرا دارم. الان به این نتیجه رسیدم که با یکی از دوستان قدیمی ام ، یعنی پویا نیکپور وارد همکاری شوم. البته بهنام ابطحی هنوز هم برای من عزیز است و هنوز هیچ کس مثل بهنام نتوانسته روحیات استیجی من را درک کند و همیشه جزو دوستان من خواهد بود.

    • پس آوای هنر فشاری برای تعویض رهبر ارکستر به تو وارد نکرد...

    نه، شرکت محترم آوای هنر هیچ فشاری را در مورد کار به من وارد نمی کند. ضمن این که یک بار این جمله را از برادر خوبم محمد جلیل پور شنیدم که به من گفت رضا اگر فکر می کنی با هم بودن ما تو را دچار مشکل کرده، می توانی این فضا را فراموش کنی و به فضای قبلی ات برگردی. من این جمله ایشان را خیلی دوست داشتم اما در نهایت این رضاست که تصمیم می گیرد.

    • کاور آلبوم خیلی سرتر از آلبوم قبلی ات است، به نظر می رسد خیلی روی این طرح فکر کرده ای، درسته؟

    بله، ایده این طرح متعلق به همسرم است. یک روز من به اتفاق همسر و برادرم در خانه نشسته بودیم و برای طرح کاور آلبوم عکاسی می کردیم. اما هر عکسی که می گرفتیم به نوعی پُز بود و من هم این حالت ها را دوست ندارم. تا اینکه همسرم این ایده را مطرح کرد که هرآنچه تعلقات زندگی ام است را دورم بچینم و دوربین از بالا تصویر من را ثبت کند. در نهایت برادرم با کمترین امکانات این عکس را گرفت که واقعاً به دلم نشست.

    • «یاشاسین آذربایجان» این جمله ای بود که روی آلبومت نقش بسته بودی و آلبوم را به مردم آذربایجان تقدیم کرده بودی، چه دغدغه ای باعث شد این کار را انجام دهی؟

    بدون تعارف می گویم من علاقه ای به ستاره گرفتن ندارم و از هیچ جا هم ستاره نمی گیرم. اما معتقدم در زمینه زلزله آذربایجان ما اهالی موسیقی خیلی کم گذاشتیم. در تمام این مدت به فکر این بودم آن آدمی که در آذربایجان صدای من را شنیده و با صدای من خاطره دارد، با خودش می گوید، الان که ما با زلزله روبه رو شده ایم، رضا صادقی کجاست؟ آیا او هنوز هم بابت شنیدن درد ما به گوش هست؟ آن جمله را برای این در جلد آلبوم نوشتم تا اگر کسی در آذربایجان آلبوم را دید، نگوید رضا برای ما کاری نکرد و حداقل یادش بود که ما هم حالمان بد است. در مورد ماجرای زلزله آذربایجان، بیشتر از وقع زلزله از این اذیت شدم که نمی توانم کاری برای هموطنانم انجام دهم. آن زمان من از تهیه کننده سابقم خواهش کردم به من اجازه کنسرت خیربه بدهد اما حتی اجازه این کار هم به من داده نشد. این ها همان حرف های ناگفته من است. من حتی نتوانستم کاری که دلم می خواست را برای هموطنان مصیبت دیده ام انجام دهم. (بغض می کند) خیلی حس بدی است که در روزهایی که فکر می کنی می توانی موثر باشی، مجبور باشی کنج خانه بنشینی و از اینترنت مسائل را دنبال کنی. کمترین کاری که می توانستم انجام دهم، کنسرت خیریه بود که نشد.

    • قرار بود تیتراژ «ماه عسل 91» را بخوانی اما این اتفاق نیفتاد. علی ضیاء در چند مصاحبه اعلام کرده که رضا از من ناراحت است و امیدوارم این کدورت برطرف شود، ماجرا چه بود؟

    ماجرای خاصی نبود. علی ضیاء پسر محترم و مهربانی است و قطعاً از روی بیکاری نیمه های شب به منزل من نیامد تا در مورد تیتراژ ماه عسل صحبت کنیم. علی دوست داشت این اتفاق بیفتد و من هم در وهله اول به دلیل حضور این آدم در برنامه، دوست داشتم که در این برنامه حضور داشته باشم. از طرفی این نذر من بود که بتوانم هر سال ماه رمضان سر سفره های افطار مردم باشم اما خب پارسال این اتفاق نیفتاد. من حس می کنم علی ضیاء به یک سری آدم اعتماد کرد و در نهایت یک سری ناهماهنگی پیش آمد که باعث شد کاری که به من سفارش داده شد پخش شود. دروغ هم نمی گویم، تا بیست روز بعد از این موضوع خیلی ناراحت بودم چون همان روزها از شبکه دو هم پیشنهاد داشتم اما به خاطر علی آن برنامه را رد کرده بودم. اما بعد از اینکه یک مقدار از ماجرا گذشت، با خودم فکر کردم علی بیمار نبود که بین دو سه شعر، بنشیند و ساعت ها باهم صحبت کنیم و یک شعر را انتخاب کنیم. متاسفانه تهیه کننده ها هیچ وقت برای وقت و احساس هنرمند احترام قائل نبوده اند و طی یک سری روابط یک اتفاقاتی را رقم می زنند. علی بچه خوبی است و این خیلی خنده دار است که پروسه ناراحتی ام از موضوع تیتراژ بخواهد ادامه پیدا کند. از علی ممنونم که اینقدر با فروتنی برخورد می کند و می گوید رضا از من ناراحت است اما من نه از علی ناراحتم و نه می توانم از او ناراحت باشم.

    • سال گذشته نزدیک ترین دوست تو به قول معروف به تو نارو زد، این موضوع باعث می شود که از این به بعد با دقت بیشتری به اطرافت نگاه کنی؟

    قطعاً از این به بعد روی دوستانم وسواس بیشتری خواهم داشت. شاید بعد از این خیلی سخت کسی را به عنوان دوست بشناسم و از این بابت برای خودم متاسفم. من آدمی نبودم که از کسی دور شوم اما وقتی کسانی که چندین سال کنار من بودند و کنار من به اعتبار رسیدند، از این اعتبار سوء استفاده کردند و لطمات روحی زیادی به من وارد ساختند. از این به بعد در فضای دوستانه هایم بیشتر دقت خواهم کرد. منی که دوستان زیادی داشتم، امروز دوستان کمی دارم.

    • حرفی مانده که برایمان بگویی؟

    خیلی خوشحالم که می شنوم مردم آلبوم «همین...» را دوست داشته اند. متشکرم از آرون حسینی، شجاعت شفاهی، اسماعیل حسینی، معین راهبر و دوستان خوب دیگرم. امیدوارم بتوانم در آینده بیشتر در مورد خوشایندهای همین صحبت کنم.


    منبع:
    زندگی ایده‌آل

  8. این کاربر از MMM52 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #596
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sir12011's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    پست ها
    355

    پيش فرض

    آقای صادقی متاسفم

  10. #597
    پروفشنال Raـــــ Hـــــ Za's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    پست ها
    551

    پيش فرض

    گپی تازه با رضا صادقی

    به گزارش باشگاه خبرنگاران،از آخرین باری که رضا صادقی را دیدم شاید هفت، هشت سال می‌گذشت. آن روزها کمتر کسی او را به چهره می‌شناخت اما تازه کارهایش گل کرده و همه‌گیر شده بود.

    با هم چرخی توی شهر زدیم و گپی زدیم و گذشت تا اینکه رضا صادقی را بعد از این سال‌ها دیدم. آن هم یکی، دو روز قبل از اجرای کنسرتش. همان بود؛ همان رضا صادقی خون‌گرمی که می‌شناختم. خوشحال بودم که شهرت او را عوض نکرده بود. گفت‌وگویی که می‌خوانید حاصل دیدار فرهیختگان با مردی است که همچنان مشکی می‌پوشد و دست‌هایش را روی قلبش مشت می‌کند.


    کار کردن با تیمی که با شما هماهنگ شده و جنس کار همدیگر را می‏ شناسید چه حسنی دارد در برابر کسانی که مدام تیم‏شان را عوض می‏کنند؟

    عوض کردن تیم چیز شق‏ القمری نیست. یک وقتی است که شما تیمت را عوض می‏کنی که بتوانی نظر جدید یا گروه دیگری را در کنار خودت داشته باشی، نه اینکه این گروه را تایید کرده و آن گروه را تکذیب یا یک گروه را رد کرده و به یکی صلاحیت بدهی. باید اعضای یک گروه نگاهی اجمالی نسبت به موسیقی با هم داشته باشند.

    باید خلاقیت‏ های احساسی و درونی، فکرها و تمام تصویرسازی و مردمی بودن را ادغام کنیم با فضای محترم موسیقی‏ای که شسته و رفته است، کم‌غلط یا بی‏ غلط است و کانالیزه شده است و در نتیجه ما به مردم سلیقه موسیقی ارائه کنیم. البته این را هم بگویم که به سادگی هم اینها اتفاق نمی‏افتد.

    گاهی هم شده که از رضا صادقی بودن خسته بشوی؟

    بله، رضا صادقی بودن دو وجه دارد. یکی رضا صادقی‏ای است که با مردم است که قشنگ است و اصلا خسته نمی‏شوم و هر چندتا هم که عکس بگیرند و با آنها باشم خسته نمی‏شوم اما یک چیز هست که مرا خسته می‏کند، خسته که نه، کدرم می‏کند و آن هم این است که رضا صادقی‏ای که این همه حرمت دارد، یک‌جاهایی حرمتش نگه داشته نمی‏شود.

    مثل پروسه اجرایی یا پروسه آلبوم و از این دست چیزها که می‏گویم ول کن بابا! اینجا فرقی نمی‏کند تو رضا صادقی باشی یا صادق رضایی. اینجا فرقی نمی‏کند که تو بیایی تفکر در موسیقی ارائه کنی یا اینکه یک موسیقی کم‌ارزش بخوانی. اما رضا صادقی‏ای که همیشه در کنار مردم است برای من لذت‌بخش است.

    برای مساله کپی‏رایت، شما یا دوستان دیگرتان هیچ حرکتی نکرده‏اید؟

    حرکت کردیم، فقط خندیدیم! دم هرکسی گرم که دانلود می‏کند یا کپی می‏کند.

    پس چرا آلبوم منتشر می‏کنید؟

    برای اینکه دلمان خوش باشد. برای اینکه بتوانیم کارمان را ارائه کنیم. همین. منتها وقتی بحث مجوزهای موسیقی حل شد و توانستیم آلبوم موسیقی تولید کنیم چیزی که درست ارائه نشد این بود که فرهنگ موسیقی درست در میان مردم تزریق نشد و چون تزریق نشد من حق می‏دهم به آن کسی که در عین دوردست بودنش از شرایط تولید و انتشار آلبوم من، می‏آید و این آلبوم را دانلود می‏کند.

    مثلا همین آلبوم جدیدم اگر کنار ترشی در مغازه نمی‏گذاشتند شاید کسی آن را تهیه نمی‏کرد و حتی شما هم آن را کپی می‏کردید. ما هم در کنار این ترشی سود می‏بریم. ولی کلیت ماجرا و دوردست بودن مردمان باعث می‏شود به دانلود و کپی‏ رایت رو بیاورند و ما هم عکس ‏العملی از خودمان نشان ندهیم.

    کسی که در شرایط بدی از نظر فکری، لحظه ‏ای و حتی دسترسی به آلبوم موسیقی به سر می‏برد من چه توقعی از او دارم که بخواهد مجموعه‏ تهیه کند با موارد حاشیه ‏اش و...؟ من این‌طوری به آن نگاه نمی‏کنم. هر وقت توانستم به مردمم بگویم این فرهنگ موسیقی سالم است آن وقت است که می‏توانم بگویم چرا مردم کپی یا دانلود می‏کنند.

    نظرتان در رابطه با حضور در رسانه‏ های فراگیری مثل تلویزیون چیست؟

    برای رضا صادقی همیشه رسانه فقط یک چیز بوده و آن اینکه پدر و مادرم از دیدن من دلخوش بشوند چون از آنها دور هستم.

    از نظر شما موسیقی کار کردن چه مشکلاتی دارد؟

    شما ببینید موسیقی کار کردن چقدر سخت است که در عین حالی که جایی برای ارائه کردنش وجود ندارد باید کارمان را ارائه کنیم. یک دروغ مسخره‏ در دنیای موسیقی وجود دارد، مثلا می‏گویند آلبوم رضا صادقی اینقدر فروش کرد. نه آقا! کدام فروش؟ فروشی وجود ندارد، برای هیچ‌کس فروش وجود ندارد.

    آلبوم من شب منتشر شد، فردا ظهر خودم آلبومم را دانلود کردم که ببینم چه مزه ‏ای می‏دهد. در چنین شرایطی فروشی به وجود نمی‏ آید و اتفاقی هم در فروش نمی ‏افتد که بخواهیم بگوییم پرفروش شده ‏ایم. چه بشود و چه اتفاقی بیفتد که اهل جراید از آلبوم من حرف بزنند.

    دوباره چه بشود و چه اتفاقی بیفتد که شما در رادیو بتوانید بگویید آلبوم من منتشر شد. همیشه گفته‏ اند که با بال شکسته پرگشودن هنر است. این را همه پرندگان می‏دانند اما بقیه این را نمی‏دانند. ما داریم با یک بال داغون بال بال می‏زنیم ولی با چنین شرایطی به هیچ اوجی نمی‏رسیم.

    شهرت چیست که بعضی ‏ها تا اولین قطعه موسیقی‏شان را منتشر می‏کنند و اولین آلبومی که از آنها منتشر می‏شود فکر می‏کنند کار مهمی کرده ‏اند؟

    شهرت خیلی خوب است ولی پپسی و کولا از من خیلی مشهورتر هستند. پفک از من خیلی مشهورتر است. ریکا هم همین‌طور.

    یک وقتی بود که رضا صادقی فقط صدایش منتشر می‌شد و کسی او را نمی‏شناخت ولی حالا همه تو را می‏شناسند. رضا صادقی پیش خودش و تنهایی‌اش چقدر با آن دوره فرق کرده است؟

    رضا صادقی‏ای که روی صحنه است خیلی کوچک‌تر از من است. من هرجا می‏روم او را با خودم نمی‏برم. اصلا خجالت می‏کشم و در شأن من نیست، به دلیل اینکه او فقط فکرهای مرا می‏خواند. تازه عصاره ‏ای از فکر مرا می‏خواند و همه مرا نمی تواند بخواند. کسی که عصاره ‏ای از فکر مرا می‏خواند و در جایگاه بلندگوی من است چقدر می‏تواند ارزش داشته باشد که پزش را هم بدهم؟ حالا یکسری حواشی مثل شهرت هم دارد که عزت است. الهی شکر! بابام همیشه حرف جالبی می‏زد.

    می‏گفت به رسم بناز نه به اسم. می‏گفت ریکا و کوکاکولا از تو خیلی معروف‏ترند. از قبل از جوانی ما هم بوده ‏اند و بعد از تو هم خواهند بود. باورهای این‌گونه را من ندارم و اصولا خجالت می‏کشم وقتی رضا صادقی خواننده را به کسی معرفی می‏کنم. من همینم. خودمم و هرجا که می‏روم آدم‏ها مرا می‏بینند و سلام می‏کنند و دوست دارند و احترام می‏گذارند و محبت دارند. آنها کسی را می‏بینند که برای آنها با یک آهنگ خاطره ساخته. والسلام.

    چرا ترانه‏ های اولی ‏ات ماندگارتر هستند و ترانه‏ های بعدی خیلی نتوانستند حس و فضای ترانه ‏های اولیه را داشته باشند؟

    آن ترانه‏ ها در ابتدای حضور موسیقی پاپ در مملکت بود. در آن زمان چه کسی جرات می‏کرد بگوید «مشکی رنگ عشقه». از آن طرف هم بسیاری از ترانه ‏هایی که تصویر می‏شود مردم بیشتر برای خودشان می‏خوانند و محبوب‏‏تر می ‏شوند. مردم این روزها با فضای چشم و دید بیشتر آشنا هستند. دنیای تکنولوژی است، قرن بیست و یکم است. من نمی‏توانم فقط صوتی برای مردم کار کنم.

    رابطه سیاست و صدا چقدر است؟

    به نظر من هیچ ربطی به هم ندارند. به لحاظ باطن خود ماجرا، نباید با هم ربط داشته باشند. درکل صدا برگرفته از احساس درونی است و احساس درونی هم قاعدتا بی‏ سیاست است. دنباله و پیرو اتفاقی نیست. من احساس می‏کنم خیلی بی ‏ربطند و به هم ربطی ندارند.

    در میان خوانندگان و همکاران آیا کسی بوده که نخواندن یا سکوت یا مرگش خیلی تو را اذیت کند؟ مثلا کسی مثل ناصر عبداللهی چقدر فکر تو را مشغول می‏کند؟

    رفتن ناصر یکی از اتفاقات بد دنیای موسیقی بود. هنوز هم کسی حتی در جایگاه تقلید به پای ناصر نرسیده. ناصر عبداللهی یک مولف، آهنگساز و تنظیم‌کننده بود. صدای قدرتمندی هم داشت. مرگ او برای شهر بندر هم ضایعه بدی بود. برای مملکت هم بدتر. زمانی که خبر مرگ ناصر به من رسید بلیت هواپیما گیرم نیامد و با ماشین به بندر رفتم. بعد از اینکه قرار شد ناصر از این سرزمین برود به این فکر کردم که قرار است بعدش چه شود؟ تکلیف آثارش، تکلیف دنیایش یا همین آلبومی که بعد از مرگش منتشر شد، چه می‏شود.

    اتفاقاتی که برای ناصر افتاد مرا نسبت به خودم نگران کرد. واقعا می‏گویم. اگر الان بخواهم وصیت بنویسم می‏گویم این هارد و کیسی که آثار من در آن هست را دست کسی بدهند که بداند دارد با دنیای فکری من چه کار می‏کند. دوست دارم اینها به دست یک آدم آگاه بیفتد.

    چرا یک خواننده نمی‏تواند برای خودش کار کند و همیشه باید پای یک شرکت در میان باشد؟

    من به این دلیل نمی‏توانم برای خودم کار کنم که حتما باید یک شرکت داشته باشم. قراردادهایی که باید با شرکت‏های دیگر ببندم، کنسرت، آلبوم، اجرا و پخش باید حقوقی با حقوقی باشد. در حقیقی با حقوقی احقاق حق سخت می‏شود. در نتیجه یک شرکت معتبر که فضای حقوقی را گذرانده بیشتر می‏تواند از حق من دفاع کند. حضور هر هنرمند در یک شرکت بعد از همکاری، برای این است که یک نظام حقوقی از حقش دفاع کند.

    می‏توانی برای خودت یک شرکت داشته باشی؟

    بله می‏شود. اتفاقا در فکرش هم هستم ولی نه الان. چون بی‏تعارف نمی‏خواهم ذهنم را پراکنده کنم زیرا اگر در پروسه شرکت قدم بگذارم باید بروم دنبال مجوز آلبوم و تهیه کردن آن و کلی اتفاقات دیگر که حساب و کتاب دارد و من راستش را بخواهی اهلش نیستم.

    مدیر برنامه هم داری؟

    نه مسوول هماهنگی دارم؛ شرکتی که برنامه‏ های مرا هماهنگ می‏کند و در ماجراهایی هم که داشتم با من بود.

    الان همه مدیر برنامه دارند.

    من بلد نیستم ولی حتما در اولین فرصت مدیر برنامه می‏گیرم.

    در تنهایی‏ هایت چه موسیقی‏ای گوش می‏کنی؟ صدای خودت را هم گوش می‏دهی؟

    نه! اما صدای خودم را دوست دارم. در تنهایی‏ هام احسان را گوش می‏دهم. این کارش را هم خیلی دوست داشتم که منو از این عذاب رها نمی‏کنی.

    منبع:
    کد:



  11. این کاربر از Raـــــ Hـــــ Za بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #598
    کاربر فعال انجمن موسیقی MMM52's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    خونمون!!!
    پست ها
    1,454

    پيش فرض

    رضا صادقی قطعه جددیدش «بی خداحافظی» را به «خسرو شکیبایی» تقدیم کرد


    تقدیم به روح بزرگ صدای «خانه های سبز»...



    موسیقی ما – امید شایان: خواننده آلبوم «همین...» در جدیدترین فعالیت رسمی خودش، قطعه «بی خداحافظی» را در سالگرد فوت «خسرو شکیبایی» به این هنرمند مردمی کشور تقدیم کرد. رضا صادقی که ماه رمضان امسال با حضور در تیتراژ سریال «دودکش»، حضوری جدید را در تلویزیون تجربه کرده است، این تک قطعه را شب گذشته به صورت اینترنتی منتشر کرد و در کاور آن نیز نوشته:« تقدیم به روح بزرگ صدای خانه های سبز، عمو خسرو شکیبایی...». این قطعه را علیرضا افکاری آهنگسازی کرده و مسعود همایونی نیز آنرا تنظیم کرده است.
    مرجان زنگنه ترانه سرای این قطعه است و شما کاربران سایت «موسیقی ما» می توانید این قطعه رااینجا گوش و دانلود کنید.
    گفتنی ست سایت «موسیقی ما» گفتگوی جالبی را با این خواننده انجام داده که می توانید آنرا فردا (شنبه) در سایت مشاهده نمایید.

    دانلود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    منبع:

    موسیقی ما



    +


    اظهارات خواننده آلبوم «همین...» درباره ماه رمضان و تیتراژ سریال «دود کش»:


    رضا صادقی: خودم را در موسیقی آریا عظیمی نژاد رها کردم



    موسیقی ما – بهمن بابازاده: خواننده آلبوم «همین...» در گفتگو با سایت «موسیقی ما» درباره فعالیت های جدید خود و حضورش در قالب خواننده تیتراژ سریال «دودکش» صحبت های جالبی را بر زبان آورد. رضا صادقی که سال گذشته تیتراژ اش از برنامه «ماه عسل» حذف شد تا جنجال های فراوانی در رسانه ها بوجود بیاید درباره حضور اش در قالب خواننده تیتراژ سریال «دودکش» به «موسیقی ما گفت: «بزرگترین دلخوشی من در هر رمضان این است که در لحظات قبل یا بعد از افطار مردم که به لحاظ فیزیکی و روحی و معنوی آرامش دارند صدای من را بشنوند و بپذیرند. اینقدر از این قصه دلخوش هستم که شاید یک کم حرفم پر رویی باشد ولی خودم را در لذت عبادت آنها شریک می بینم. این بزرگترین دلخوشی است که حداقل من با آن زنده ام.»

    صادقی درادامه درباره چگونگی این حضور و تیم کاری جدیدش نیز گفت:«آقای «آریا عظیمی نژاد» یکی از افراد مورد علاقه من در آهنگسازی و تنظیم های خاص بود و جزو موزیسین های با شعور ایران است. البته جسارت به سایر دوستان نباشد چون منظورم شعور موسیقایی بالای ایشان است. دوست داشتم با ایشان همکاری داشته باشم ولی سعادت نمی شد. تا اینکه «پویا نیکپور» پیشنهاد آریا عظیمی نژاد را با من در میان گذاشت و با کمال میل پذیرفتم. خیلی جالب است که آریا گفت تا کنون در ذهنم نبود که کاری بسازم و «رضا صادقی» بخواند. ولی وقتی شعر و فضای کاری در ذهنم آمد ناگهان صدای تو در گوشم پیچید. برای اولین بار بود و احساس کردم که باید یک کار متفاوت تر از همیشه انجام بدهم. فارغ از اینکه پاپیولار باشد یا نباشد یا اینکه جزو برند و موزیک روز باشد یا نباشد. به نوعی خودم را در موسیقی آریا عظیمی نژاد رها کردم. برای خودم جایگاه آموزنده خیلی خوبی داشت.»

    صادقی درباره تیتراژ بقیه سریال ها و حضور پررنگ چهره های مطرح موسیقی در برنامه های ماه رمضان امسال گفت:« خدا را شکر همه امسال عالی بودند. من خودم تیتراژ «احسان خواجه امیری» و «فرزاد فرزین» را خیلی دوست داشتم. خدا را شکر می کنم که امسال عوامل برنامه ها برای تیتراژها ارزش قائل شدند. قبلا اصطلاحا بزن و در رویی بود! ولی این بار یک معنا و تعبیر گرفته است و این برای موسیقی باعث خوشحالی است. امسال ماه رمضان، ماه عسل موسیقی است. تعارف نداریم و بالاخره هر مدیریتی و هر سیستمی باید بپذیرد که موسیقی پاپ امروز ما یک موسیقی محترم است که مردم خواهان آن هستند و در نتیجه می توان تفکر و تعقل را می توان با آن ادغام و به مردم ارائه کرد. خدا را شکر اتفاق افتاد و کلام برای تیتراژها بسیار خوب است و برای تمام تیتراژها زحمت زیادی کشیده اند. من خودم واقعا تلاش آریا عظیمی نژاد را دیدم و خیلی به فکر بود که تداعی داشته باشد از موسیقی های دوران خاطرات دهه پنجاه ایران تا مدرنیته الان. سایر دوستان من هم همین فکر را کرده اند نظیر تنظیم «علی بیرنگ» که فوق العاده است یا کار خوب فرزاد که به نظر متفاوت تر از همیشه خوانده است. تو فکر کن آیا مسئول یا مدیر یا برنامه ریزی می تواند از این شرایط چشم پوشی کند؟ محال است به نظر من و امیدوارم بهتر از این هم بشود. چون زمانی که آقای دکتر «روحانی» رییس جمهور شدند یک قول هایی داده شد و فرمودند که«تدبیر و امید». امیدوارم تدبیری بشود که امید اهل موسیقی بیشتر و بیشتر بشود.»

    صادقی در انتهای صحبت هایش نیز افزود:«امسال ماه رمضان دلم خیلی بیشتر و بیشتر برای پدر و مادرم تنگ شد. هر سال سعی می کردم این موقع آنجا باشم ولی امسال بنا به دلایلی دلم خیلی بیشتر و بیشتر تنگ شد. امیدوارم به حق علی(ع) امسال همه و به خصوص دوست عزیزم آقای «محمدحسین توتونچیان» که پدرشان را به تازگی از دست دادند دلتنگی کمتری داشته باشند و آنهایی هم که دارند قدرشان را بیشتر بدانند. امیدوارم ماه رمضان ماهی باشد که آدم در کنار ضیافت خدا بتوانیم میزبان محبت بیشتری از خانواده اش باشد که همیشه قدرشان را بداند و انشالله هیچ کسی دلتنگ خانواده نباشد. همچنین لازم می دانم 28 تیرماه سالگرد درگذشت بزرگمرد سینما و نمایش ایران مرحوم «خسرو شکیبایی» عزیز را تسلیت عرض کنم.»


    منبع:
    اختصاصی موسیقی ما
    Last edited by MMM52; 20-07-2013 at 19:42.

  13. این کاربر از MMM52 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #599
    آخر فروم باز ali_agha1981's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    بهشتی که جهنمش کردن..
    پست ها
    1,705

    پيش فرض

    آهنگ فوق العاده زیبایی هست که تو فیلم بی خداحافظی هم خونده بود....

  15. این کاربر از ali_agha1981 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #600
    کاربر فعال انجمن موسیقی MMM52's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    خونمون!!!
    پست ها
    1,454

    پيش فرض

    آقای مشکی‌پوش با انتشار برخی اسناد، واکنش تند و تیزی در مورد صحبت‌های مدیر کل دفتر موسیقی انجام داد:




    رضا صادقی: یک نفر به داد من برسد



    موسیقی ما – بهمن بابازاده: رضا صادقی پس از دو سال سکوت، سرانجام سکوتش شکسته شد و برای اثبات به قول خودش «ناحقی‌ها و قانون‌شکنی‌ها» در مورد خودش، اسنادی را در اختیار سایت «موسیقی ما» قرار داده تا انتشار آنها بازگو کننده بسیاری از واقعیات این دو سال گذشته باشد. دو سالی که در آن، این خواننده بارها پله‌های دادگاه‌های مختلف را بالا و پائین رفت و مدت زمان زیادی را هم مجبور شد دور از عرصه موسیقی و هنر سپری کند.اما قبل از پرداختن به اصل موضوع و داستان ممنوعیت اجرای زنده این خواننده (که حکم قضایی این خواننده مبنی بر عدم ممنوعیت قانونی برای اجرای برنامه، را موسیقی ما منتشر کرده است)، بهتر است کمی به گذشته برگردیم و این قصه را از اول مرور کنیم. ذکر این نکته ضروی است که «موسیقی ما» صرفا راوی مستقل اتفاقات رخ داده بین این خواننده و طرفین دعواست و آمادگی انتشار صحبت‌های طرفین مورد بحث را نیز دارد.

    * سکانس اول – قرارداد، تهران، حوالی میدان انقلاب

    رضا صادقی قراردادش با شرکت طرف حساب قبلی به اتمام رسیده و خواهان استقلال کاری خود است. در این بین مالکیت حقوقی آلبوم‌هایش در اختیار شرکت طرف حساب‌اش است و گویا طرفین پس از صحبت‌ها و جلسات فراوان به این نتیجه می‌رسند که بیست درصد از اجراهای زنده این خواننده به ازای استفاده از قطعات این آلبوم‌ها، به شرکت طرف حساب قبلی تعلق بگیرد. همه چیز به صورت رسمی و قرارداد منعقد می‌شود. حالا رضا صادقی با شرکتی دیگر وارد مذاکره شده و قرار است نخستین اجرای زنده‌اش را با کمپانی جدید روی صحنه ببرد. اما...

    * سکانس دوم – دفتر موسیقی ، آقای میرزمانی، شکایت

    مدیرعامل شرکت طرف حساب قبلی صادقی توافقات صورت گرفته در جلسات انتهایی را فاقد اعتبار می‌خواند و برای احقاق حق خودش با حضور در دفتر موسیقی وزارت ارشاد، از مدیر عامل وقت (میرزمانی) خواهان ورود به این ماجرا می‌شود. پس از کش‌و‌قوس‌های فراوان صادقی برای اجرای تیرماه سال قبل‌اش موفق می‌شود مجوز بگیرد و محمد میرزمانی با مسئولیت خودش مجوز دو روز اجرای این خواننده را امضا می‌کند. رضا صادقی بعد از مدت‌های زیادی روی صحنه می‌رود و آن صحبت معروف را روی سن می‌گوید: «امروز بعد از این همه سال اجرا، و بعد از این همه وقت دوری، برای اولین بار پاهایم روی سن می‌لرزد و نمی‌توانید احساسم را در این لحظه درک کنید. این استرس، از بابت دوری از صحنه و کنسرت ندادن نیست. هر لحظه امکان دارد یکی با حکم مقامی بالاتر این برنامه را قطع و من را از روی سن پائین بکشد. ولی به امید شما می‌خواهم تا آخرین لحظه‌ای که روی سن هستم، فریاد بزنم و با غرور بخوانم....» خیلی‌ها که در سالن حضور داشتند متوجه عمق صحبت‌های آقای مشکی‌پوش نشدند ولی اصل ماجرا از این قرار بود که واقعا این پیام به گوش صادقی رسیده بود که در حال گرفتن حکم لغو برنامه‌ات هستیم و ... آن اجرا به خیر و خوشی تمام شد ولی از آن سو مدیر‌کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد با شکایت حقوقی شرکت قبلی طرف قرارداد صادقی مواجه شد. احضاریه‌ها به دفتر آقای مدیر عامل ارسال شدند و همین باعث شد که در مقطعی باز هم مهر ممنوع‌الکاری روی نام صادقی زده شود. اتفاقی نادر است که مدیر عامل یک شرکت فرهنگی هنری، علیه مدیرکل دفتر موسیقی اقامه دعوا کند و او را به دادگاه بکشد.

    * سکانس سوم – دادگاه ، رضا صادقی و ...

    دادگاه پشت دادگاه... صادقی علاوه بر اینکه در زندگی شخصی‌اش مشکلاتی عجیب گریبانگیرش شده، با شکایت های پی‌در‌پی نیز مواجه است. سکوت کرده و با هیچ رسانه‌ای صحبت نمی‌کند. حتی جواب تلفن دوستان نزدیک‌اش را نمی‌دهد و به شدت در حال حل مشکلات‌اش است. جمله‌ای از او در این وضعیت آشفته منتشر می‌شود که دوستدارانش را به هم می‌ریزد: «راهروی دادگاه تنها جایی بود که وقتی به من سلام می‌دادند، سرم پائین بود. من یک هنرمندم و اینجا چه می‌کنم؟...». جلسات دادگاه به رغم برگزار شدن مرتب و پشت سر هم به نتیجه درستی نرسیدند. در این گیر و داد مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد هم عوض شد و مدیریت جدید با پادرمیانی ماجرای شکایت از مدیر کل قبلی را هم به نحوی به اتمام رساند. نتایج دادگاه در مورد رضا صادقی و آینده هنری این خواننده هم چندان امید بخش نبود و فقط در این بین عمر هنری این خواننده بود که از بین می‌رفت. کار به جایی رسید که بزرگان موسیقی وارد معرکه شدند تا این معضل را با پادرمیانی حل کنند. در این بین مجوز آلبوم «همین» نیز به مشکل برخورده تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفته بود. مسئولین شرکت طرف حساب جدید صادقی به تکاپو می‌افتند و در پیگیری‌های فراوان خواهان جواب قانع کننده‌ای از سوی مسئولین هستند. مدیرکل دفتر موسیقی قول‌های زیادی را برای حل مشکل این خواننده و طرف حساب قبلی و جدیدش می‌دهد ولی در عمل مجوز‌ها نه برای اجرای زنده و نه برای آلبوم صادر نمی‌شوند. اوضاع همین طور جلو می‌رود تا سرانجام با مساعدت دفتر موسیقی مجوز آلبوم «همین...» در روز 29 اسفند 91 صادر می شود! صدور مجوز در این تاریخ باعث می‌شود که این خواننده آلبومش را دو هفته بعد و به صورت مخفیانه و شبانه در بازار توزیع نماید تا مبادا باز هم مشکلاتی برایش پیش بیاید! حالا صادقی یک آلبوم جدید با تعداد زیادی تک قطعات دارد که مالکیت آنها به نام خودش است و دیگر دغدغه کمبود قطعات برای اجرای کنسرت ندارد. او می‌تواند بدون استفاده از قطعات آلبوم‌های قبلی‌اش که گویا مالکیت حقوقی‌اش در اختیار شرکت قبلی است به اجرای زنده بپردازد. رضا صادقی دو شب اجرا در تهران را با آلبوم جدید بروی صحنه می‌برد ولی برای درخواست تمدید برنامه اش باز هم به مشکل بر می خورد. مجوز اش صادر نمی شود و دوباره مشکلات سرازیر می شوند. پیگیری ها فایده ای ندارند و این خواننده ممنوع الکار شده! ممنوع الکاری که استعلام حراست و اماکن و همه ارگان‌ها برایش مثبت است اما مجوز جدید در کار نیست. برای فهمیدن دلیل این اتفاق اول پاراگراف بعدی را بخوانید...

    * سکانس چهارم – طبقه 7 دفتر موسیقی

    علیرضا پاشایی، اسفندیاری، جلیل پور، مشفق، صادقی و حسین‌خانی دور یک میز جمع می شوند و پس از صحبت‌ها و توافقات اولیه صورت جلسه‌ای را به امضا می‌رسانند. (متن و تصویر این صورت جلسه را رضا صادقی برای انتشار در اختیار سایت موسیقی ما قرار داده است). بر اساس این صورت جلسه رضا صادقی متعهد می شود که 20 اجرای تهران و یک آلبوم موسیقی به شرکت طرف قرارداد قبلی واگذار کند تا دیگر هیچ مشکلی در بین نباشد و همه چیز به خیر و خوشی تمام شود. در متن صورت جلسه عنوان شده که این 20 اجرا بعد از انتشار آلبوم جدید صادقی که در اختیار شرکت طرف قرارداد قبلی است، برگزار خواهد شد. همه حاضرین به عنوان شاهد و ناظر و اعتبار این قول و قرار صورت جلسه را امضا می‌کنند اما روز بعد این جلسه باز هم گویا توافقات عملی نمی‌شود و جوز اجرای شهریور 92 صادقی در تهران صادر نمی‌شود تا دیگر خون آقای مشکی پوش به جوش بیاید و در یک گفت‌وگوی آتشین، برخی حرف‌ها را رسانه‌ای کند:

    * صادقی: از بازرسی کل کشور پیگیری می کنم...

    چند روز پیش بود که صادقی در گفت‌وگویی تند با یکی از رسانه‌ها صحبت‌های زیر را بر زبان آورد:« بدون تعارف و صادقانه می‌گویم، من در حضور آقای پاشایی (رئیس دفتر موسیقی)، آقای مشفق، آقای جلیل پور و آقای اسفندیاری قراردادی را با آقای حسین‌خانی به امضاء رساندم که طی آن قرار شد من چند کنسرت به تهیه‌کنندگی موسسه ایران گام در تهران داشته باشم و یک آلبوم هم تحویل‌شان دهم. این تصمیمی بود که دوستان گرفتند و من هم به این تصمیم احترام گذاشتم و این قرارداد منعقد شد. اما متاسفانه آقای حسین‌خانی بعد از یک مدت امضای خودشان را هم قبول نکردند و گفتند من این توافق نامه را قبول ندارم! چرایی ماجرا را من نمی‌دانم. اما به هرحال به شخصه توقع این موضوع را داشتم که آقای حسین‌خانی بعد از یک مدت این قرارداد را نپذیرند. چون ایشان معمولاً یک توافقی را انجام می‌دهند، بعد مشاوره می‌گیرند و پشیمان می‌شوند. نکته‌ای که الان وجود دارد این است که من نمی‌دانم چرا آقای پاشایی و دفتر موسیقی مجوز اجرای آلبوم همین را برای کنسرت صادر نمی‌کنند!؟ در واقع آقای پاشایی می‌گویند شما باید اول بروید و رضایت آقای حسین‌خانی را جلب کنید تا بتوانید کنسرت آلبوم همین را برگزار کنید. برای اولین‌بار این موضوع را اعلام می‌کنم که من برای دفاع ازحقم تا آخرین مرحله جلو خواهم رفت. اگر ممنوع الفعالیتم، بیایند رسماً اعلام کنند فلانی به دلیل ممنوع‌الکاری نمی‌تواند اجرا کند. اما کاری که امروز دارند با من می کنند، گرو‌کشی است! دلیلش را هم باید بروید از خود دوستان جویا شوید… مجوز من در مقابل توافق‌نامه‌ تازه‌ای که آقای حسین‌خانی نوشته اند و من باید آن را امضا کنم نگه داشته شده! این که چرا باید این توافقنامه جدید را امضاء کنم، برای خودم هم جای سوال دارد. من یک‌بار در حضور دوستان با آقای حسین‌خانی قرار دادی را به امضاء رساندم که متاسفانه دوستان می‌گویند آن را کنار بگذاریم و به سراغ توافقنامه جدید برویم. چه تضمینی هست که فردا این توافقنامه جدید را هم کنار نگذارند و بگویند یک چیز جدید را باید امضاء کنی؟ این بار از حق خودم کوتاه نخواهم آمد. حتی شده به ملاقات آقای پورمحمدی (رئیس سازمان بازرسی کل کشور) خواهم رفت و مشکلم را با ایشان مطرح خواهم کرد. شک نکن صدای من را به زودی خواهند شنید. الان که به قول دکتر روحانی، فضای تدبیر و امید در کشور جاری است، دوست دارم به این موضوع امید داشته باشم که من تقدیر را با تدبیر عوض می کنم. اگر یک عده بر این باورند که تقدیر رضا صادقی این است که یک گوشه بنشیند، به این دوستان می‌گویم نه! من این تقدیر را با تدبیر به امید تبدیل می کنم و این کار را خواهم کرد.»

    * پاشایی: حضور من باعث شد 150 میلیون به نفع رضا صادقی شود

    پس از گفت‌وگوی تند صادقی، علیرضا پاشایی (مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد) در مقام پاسخگویی بر‌آمد و با ادبیات جالبی، در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌ها گفت: « آخرین تقاضای رضا صادقی برای اجرا در مناطق جنوبی کشور همچون بندرعباس و شیراز دیروز به دست ما رسیده که کارهای آن در حال انجام است. تقاضای کنسرت دیگری هم برای 31 مردادماه در بندرانزلی داشته است که کارهای آن انجام گرفته و برای گرفتن استعلام به گیلان فرستادیم. رضا صادقی یکسری تعهداتی نسبت به تهیه کننده خودش داشته که انجام نداده است. تهیه‌کننده در ابتدا به دادسرای رسانه شکایت کرد و دادسرا هم جلوی کار ایشان را گرفت. همان ماجرا که منجر به صدور حکم جلب مدیر قبلی دفتر موسیقی ارشاد آقای میرزمانی شد چرا که به صادقی مجوز داده بود که در آن زمان به خاطر مسائل دادگاه درست نبود. بعد از ورود من به این دفتر ماجرا جمع و جور شد. دوستان را آوردیم و نشاندیم و گفتیم کار را تمام کنند.با همین دهان روزه بگویم لطفی که من در حق صادقی کردم کسی دیگر انجام نداده است. جلسه‌ای که برای او با تهیه کننده گذاشتم، نزدیک به 150 میلیون تومان از بدهی‌های رضا صادقی توسط تهیه کننده‌اش صرف‌نظر شد»

    * سکانس آخر...

    صادقی دیروز در دیداری با خبرنگار سایت موسیقی ما با گفتن جمله «آقای پاشایی با زبان روزه حق را ناحق کرد»، حکم رسمی دادگاه مالکیت معنوی را در اختیار «موسیقی ما» قرار داد و خواست با انتشار این حکم و متن صورت جلسه، همگان در جریان جزئیات این اتفاق قرار بگیرند و آخرین جمله اش را این چنین ادا کرد: «یک نفر به داد من برسد».

    در پایان این نکته را یادآوری می‌کنیم که سایت موسیقی ما به لحاظ رعایت اصول حرفه‌ای و وظیفه‌ رسانه‌ای خود آمادگی انتشار صحبت‌ها طرفین ماجرا را دارد و امیدوار است هر چه زودتر این داستان پر‌تنش که تنها ماحصل آن، تضعیف فضای فرهنگی کشور است، هر چه زودتر ختم به خیر شود.


    منبع:
    اختصاصی موسیقی ما




Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •