به قبرستان گذر كردم كم و بيش
بديدم قبر دولتمند و درويش
نه درويش بي كفن در خاك رفته
نه دولتمند برده يك كفن بيش
به قبرستان گذر كردم كم و بيش
بديدم قبر دولتمند و درويش
نه درويش بي كفن در خاك رفته
نه دولتمند برده يك كفن بيش
يا علي گفتيمو دل را باختيم
چون كه با نام علي دل ساختيم
سلام
دمت گرم abtin is the sun جان با اين وضع مشاعره ؟؟ لطفا مشاعره
مي كشمت ...نوشته شده توسط abtin is the sun
اگه يه روز با غريبه ببينمت
گل مني نميذارم دست ديگه بچيندت
تا تو را جاي شد اي سرو روان در دل من
هيچ كس مي نپسندم كه به جاي تو بود
در سر خلقان می روی , در راه پنهان می روینوشته شده توسط marge_moosh
بستان به بستان می روی, آنجا که خیزد نقشها
ای گل تو مرغ نادری , برعکس مرغان می پری
کامد پیامت زان سری, پرها بنه بی پر بیا
ای گل تو اینها دیده ای ,زان بر جهان خندیده ای
زان جامه ها بدریده ای, ای کربز لعلین قبا
از گلشکر مقصود ما, لطف حقست و بود ما
ای بود ما آهن صفت, وی لطف حق آهن ربا
آهن خرد آیینه گر, بر وی نهد زخم شرر
ما را نمی خواهد مگر, خواهم شما را بی شما
هان ای دل مشکین سخن, پایان ندارد این سخن
با کس نیارم گفت من, آنها که می گویی مرا
آخ كه عجب رويي دارينوشته شده توسط رويا خانوم
بازم ميگي دوسم داري
خودم ديدم بابا خودم ديدم
لب روي لبهاش ميذاري
چرا نمي گي راستشو
كه غير من ياري داري
من ميدونم من ميدونم
تو ديگه دوسم نداري
...
Last edited by farid007; 29-01-2006 at 17:37.
يعني ديگر مرا دوست نداري كه اين قدر با ما بي قراري؟
يه روز يه باغبونی ، يه مرد آسمونی
نهالی كاشت ميون باغچه مهربونی
می گفت سفر كه رفتم يه روز و روزگاری
اين بوته ياس من می مونه يادگاری
هر روز غروب عطر ياس تو كوچهها میپيچيد
ميون كوچه باغا ، بوی خدا می پيچيد
اونايی كه نداشتن از خوبیا نشونه
ديدن كه خوبی ياس ، باعث زشتيشونه
عابرای بیاحساس پا گذاشتن روی ياس
ساقههاشو شكستن آدمای ناسپاس
ياس جوون برگرفت ، تكيه زدش به ديوار
خواست بزنه جوونه ، اما سر اومد بهار
يه باغبون ديگه شبونه ياس رو برداشت
پنهون ز نامحرما تو باغ ديگهای كاشت
هزار ساله كوچهها پر ميشه از عطر ياس
اما مكان اون گل مونده هنوز ناشناس
سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابي
چه خيالها گذر كرد و گذر نكرد خوابي
به چه دير ماندي اي صبح كه جان من برآمد
بزه كردي و نكردند موذنان ثوابي
نفس خروس بگرفت كه نوبتي بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابي
سلام
ـــــــــ
ياد روزاي قشنگمون بخير ، ترس و تيله بازي يواشکي
روزاي شيشه شکستن و فرار، روزاي هميشه خوبِ کودکي
وسطي کنج حياطِ مدرسه ، سر تراشيدنا با نمره ي دو (۲)
هَوَسِ مشق ننوشتن سرِ شب، شوقِ تعطيلي و،پِيکِ سالِ نو
اين همه خاطره تو ذهن و به دوش ،يه بغل شکستگي ميون ساک
راهي ام ، راهي خونه م! تو سرم :بوي نون تنوري، بوي نمِ خاک
يادِ خونه ست بوي نون و بوي خاک
عاشقونه ست بوي نون و بوي خاک
...
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)