تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 60 از 100 اولاول ... 105056575859606162636470 ... آخرآخر
نمايش نتايج 591 به 600 از 993

نام تاپيک: خدا [ عارفانه ]

  1. #591
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را
    چندان بنالم ناله‌ها چندان برآرم رنگ‌ها
    چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها
    چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را
    من دی نگفتم مر تو را کای بی‌نظیر خوش لقا
    هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها
    آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفتست پا
    ای شاه جسم و جان ما خندان کن دندان ما
    ای از ورای پرده‌ها تاب تو تابستان ما
    ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما
    بادا مبارک در جهان سور و عروسی‌های ما
    دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
    می ده گزافه ساقیا تا کم شود خوف و رجا
    ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا
    ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما
    خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا
    یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
    رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
    آه که آن صدر سرا می‌ندهد بار مرا
    طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را

  2. #592
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها
    ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها
    ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها
    ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما
    آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا
    بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما
    بنشسته‌ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا
    جز وی چه باشد کز اجل اندررباید کل ما
    من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
    مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
    ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا
    ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
    ای باد بی‌آرام ما با گل بگو پیغام ما
    ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما
    ای نوش کرده نیش را بی‌خویش کن باخویش را
    ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا
    آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا
    ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما
    امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را
    چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را

  3. #593
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    ای زیباترین معشوق حقیقی و آسمانی
    ای دنیایی که حقیقت از تو معنا می گیرد
    ای تمام جاودانی
    ای فروزان بخش قلب هر انسانی
    مگذار که این دل حقیر از پرتو ی تابناک تو بی اثر گردد..
    مگذار که آن خواهش های فریبنده چهره ی زیبایت را از ذهن ما کمرنگ کند.
    خدایا کمک کن آنی باشم که هنگام آفرینشم در دلت خواسته بودی.
    آمین

  4. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #594
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض




    الو ... الو... سلام
    کسي اونجا نيست ؟؟؟؟؟
    مگه اونجا خونه ي خدا نيست؟
    پس چرا کسي جواب نميده؟
    يهو يه صداي مهربون! ..مثل اينکه صداي يه فرشتس .بله با کي کار داري کوچولو؟
    خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.
    بگو من ميشنوم .کودک متعجب پرسيد: مگه تو خدايي ؟من با خدا کار دارم ...
    هر چي ميخواي به من بگو قول ميدم به خدا بگم .
    صداي بغض آلودش آهسته گفت يعني خدام منو دوست نداره؟؟؟؟
    فرشته ساکت بود .بعد از مکثي نه چندان طولاني:نه خدا خيلي دوستت داره.مگه کسي ميتونه تو رو دوست نداشته باشه؟
    بلور اشکي که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روي گونه اش غلطيد وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگي خدا
    باهام حرف بزنه گريه ميکنما...
    بعد از چند لحظه هياهوي سکوت ؛
    بگو زيبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگيني ميکند بگو..ديگر بغض امانش را بريده بود بلند بلند گريه کرد وگفت:خدا جون خداي مهربون،خداي قشنگم ميخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...چرا ؟اين مخالف تقديره .چرا دوست نداري بزرگ بشي؟آخه خدا من خيلي تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقيه فراموشت کنم؟
    نکنه يادم بره که يه روزي بهت زنگ زدم ؟نکنه يادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟مثل بقيه که بزرگ شدن و حرف منو نمي فهمن.
    مثل بقيه که بزرگن و فکر ميکنن من الکي ميگم با تو دوستم .مگه ما باهم دوست نيستيم؟پس چرا کسي حرفمو باور نميکنه ؟خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه اينطوري نمي شه باهات حرف زد...
    خدا پس از تمام شدن گريه هاي کودک:آدم ،محبوب ترين مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازاي بزرگ شدن فراموش ميکنه...کاش همه مثل تو به جاي خواسته هاي عجيب من رو از خودم طلب ميکردند تا تمام دنيا در دستشان جا ميگرفت.
    کاش همه مثل تو مرا براي خودم ونه براي خودخواهي شان ميخواستند .دنيا براي تو کوچک است ...
    بيا تا براي هميشه کوچک بماني وهرگز بزرگ نشوي...
    کودک کنار گوشي تلفن،درحالي که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت.....

  6. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #595
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض



    کوچکتر که بودم فکر می کردم که بارون اشک خداست.
    ولی مگه خدا هم گریه می کنه؟؟چرا باید دل خدا بگیره...؟؟
    دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم
    اشک خدا رو تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمونی بشم.
    آسمون که خاکستری می شد دل من هم ابری می شد.
    حس می کردم که آدما دل خدا رو شکستند و یا از یاد خدا غافل شدند.
    همه می گفتند باران رحمت خداست ولی حس کودکانه ی من می گفت
    خدا دلش گرفته و از دست آدم بدا داره گریه می کنه
    حالا که یاد اون روزهای پاک و قشنگ میفتم بی اختیار ابرهای چشام شروع به باریدن می کنه.

  8. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #596
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    " نجوای عاشقانه"


    غروبگان را به انتظار عبث نا ممکنها تا کی توان نشست
    بگشایید ؛ آری بگشایید دروازه های عشقتان را
    تا شکسته شود طلسم شبهای جادو
    آنگاه بروید خورشید از خراسگان زمین
    - افق های سرد و تهی را از برای دمیدن آفتاب بی همتا به نظاره منشینید
    بلکه با پای برهنه به استقبالش نائل آیید
    تا شیفتگان مهر و دوستی در پس شما قیام کنند
    آن دم رخنه تاریک جدایی را با نور مرهم توانید گذاشت
    به سالکان مانده در راه پناه دهید تا برگیرید بالهایی چون حوریان مینویی
    - گاه به هوش باید بود تا بیفکنیم افسار یکدلی را ، بر گردن شک و تردید
    تا از زخم شمشیر برهنه اش لحظه ها را برهانیم .
    آری ؛ چنین است که دیگر بار میروید دانه های عشق و دوستی در بطن و گوهره انسانیت .

  10. #597
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    خدایا بازم دلم گرفته ...

    بازم هیچ کس را جز خودت برای درد و دل پیدا نکردم ...
    اخه می دونی چیه همه گرفتارن هر کسی فکر خودشه می مونه من که وای چقدر تنها یم...
    خدا یا بازم مثل همیشه با یه دنیا حرف اومدم سراغت تا باهات حرف بزنم ...
    بازم دلمو زدم به دریا ...
    به کدوم دریا ؟
    به همون دریایی که هر شب زیر پتو از چشم هایم جاری می شود ...
    خدایا من هر شب یک دریا می افرینم هر شب به اندازه ی یک دریا می گریم ...
    خدایا تنهایم تنها...
    به فریادم نمی رسی...
    خسته ام خسته ...
    جایی برای یک لحظه به ارامش رسیدن برایم نمی افرینی ...
    خنده ام می گیرد از این همه غصه ...
    مگر غصه ها جایی بهتر از دل من پیدا نکرده اند !!
    مگر دردها ماوایی جز من ندارند !!
    مگر اسمان برای سیاهی شب کم نیست که دل مرا هم سیاه کرده اند ...
    مگر من دل ندارم ...
    خدایا در این چند سال عمر یک روز هم طعم شادی رانچشیدم ...
    یا نه هر چه را چشیده بودم همراه مادرم به گور سپردم ...
    همان روز وحشت اور ...
    هر صبح به یاد او سرم را از زمین بر می دارم تا شاید دوباره سلام او را بشنوم ولی او نیست ...
    برای یک لحظه باز چشم هایم پر از اشک می شود ...
    خدایا این کار هر روز من است ...
    شب به امید این که او را در رویا هایم می بینم سرم را بر زمین می گذارم ...
    ولی افسوس ...
    او هم دیگر مرا نمی شناسد ...
    اونی که مرا افرید ...
    اونی که مرا در این لجنزار تنها گذاشت ...
    خدا یا می بینی دنیا چقدر بی وفاست که حتی مادر ادم فرزندشا فراموش می کنه !!!
    خدایا با یه دنیا حرف به سراغت اومدم ولی نه خوب فکر که می کنم میبینم یه دنیا حرفم باشه واسه
    خودم برا تو اخر مرثیه ام را بگم ...
    خسته ام خسته ....

  11. 3 کاربر از eshghe eskate بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #598
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    باور نکن تنهاییت را

    من در تو پنهانم تو در من

    ازمن به من نزدیکتر تو

    ازتو به تو نزدیکتر من

    باور نکن تنهاییت را

    تا یک دلو یک درد داری

    تا در عبور از کوچه ی عشق

    بر دوش هم سر می گذاری

    دل تاب تنهایی ندارد

    باور نکن تنهاییت را

    هر جای این دنیا که باشی

    من با توام تنهای تنها

    من با توام هر جا که هستی

    حتی اگر با هم نباشیم

    حتی اگر یک لحظه یک روز

    با هم در این عالم نباشیم

    این خانه را بگذار و بگذر

    با من بیا تا کعبه ی دل

    باور نکن تنهاییت را

    من با توام منزل به منزل

  13. این کاربر از eshghe eskate بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #599
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض


    خداوندا دوستانی دارم که در اعماق قلبم جای دارند
    آنان شایسته ی محبت اند و یادشان مایه ی آرامش است
    در میان خلق عدن خیرند و دارنده ی پاکترین خصوصیات
    پس ای خدای من آنان را اکرام کن و بر صفات نیک آنان بیفزای

  15. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #600
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم
    تمام تن شدم زخمی ز تیغ هم قطارانم
    خداوندا نجاتم ده از این تکرار تکراری
    از این بیداد دشمن را به جای دوست پنداری
    هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا
    در این نامردی ایام در این غم خانه ی دنیا
    هیچ با من نیست در این آغاز بی پایان
    ز راه مرگ هم برگشتم که مردن هم نبود آسان
    همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند
    به هنگام نیاز افسوس به رو یم دیده بر بستند
    Last edited by Ghorbat22; 29-10-2008 at 04:34.

  17. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •