این همون تکفری است که "علم درباره X نظر قطعی نداده پس هر چیزی میشه گفت". خیر اینطور نیست. نظر قطعی نداشتن به این معنی نیست که هر چیزی ممکن است یا فرضا تفکرات بسیار عجیب به اندازه علمی ترین تفکرات محتمل هستند. درباره جاذبه و هماهنگی نسبیت عام و فیزیک کوانتوم هم علم به یک نقطه قطعی نرسیده، به این معنی نیست که تصور "جاذبه یک اژدهاست که اجسام رو به طرف همدیگه هل میده" چیزی محتمل است یا به اندازه مدل های مدرنی که در ژورنال های علمی ارائه میشه اعتبار استدلالی داره.
این ذهنیت که هر جا اختلاف نظر وجود داره، در اصل یک
انتخاب است و هر چیزی رو میشه انتخاب کرد و هیچ چیز کمتر یا بیشتر محتمل نیست و ... // اینها بازی با کلمات و عدم درک مناسب از علم و فلسفه علم است.
علم درباره
علت خیلی از بیماری ها چیزی نمی دونه. حرفی که شما می زنید اینه که بعضی افراد اعتقاد دارند دنبال علت بیماری رو در زمینه های ویروس و باکتری، ژنتیک و ... باید حست و جو کرد، بعضی ها هم میگن فرد
جن زده شده. تفاوت اینها فقط اینه که
دوست دارن حرفشون صحیح باشه و فرقی بینشون نیست و ...
این در اصل اعتراف شماست که
هیچ چیز ممکن نیست نظرتون رو عوض کنه و مسئله برای شما کاملا احساسی است، لطفا از طرف من صحبت نکنید. من نظرم میتونه عوض بشه
شما اگه در یک سری آزمایش نشون بدید که:
1. افراد در تجربه های نزدیک به مرگ واقعیت مشابهی رو تجربه می کنند (یعنی فرد در جنگل های آفریقا و کوه های هیمالیا چیز یکسانی رو می بینه، نه هر کس سنت های خودش رو).
2. افراد از چیزی باخبر میشن که شیوه متفاوتی برای خبر داشتن ازش وجود نداره.
3. این نتایج قابل تکرار است یعنی اگه سایرین دقیقا همون آزمایشات رو تکرار کنند نتیجه مشابهی رو می بینند.
4. این تجربیات بوسیله داروها و ... قابل تکرار نیستند و فقط نزدیک به مرگ ممکن هستند.
میشه حرفتون رو پذیرفت. این
دقیقا استانداردی است که من برای هر ادعای دیگه انتظار دارم تا ادعایی رو باور کنم. حالا اگه شما می فرمایید باور شما (هیچ چیز نظرم رو عوض نمی کنه) و من (ارائه آزمایش هایی که میتونه نظرم رو عوض کنه) هر دو به یک اندازه بحث
احساس و به دور از عقلانیت هست، اوکی. تعریف جدیدی از این کلمات ارائه کردید
