مخچه از دو نيمكره طرفي و يك قسمت مركزي به نام ورميس تشكيل شده و توسط شيارهاي عرضي به لبولها تقسيم گرديده است . هر لبول عبارت است از يك قسمت از ورميس و دو بال طرفي از نيمكره ها . سطح نيمكره ها داراي چينهاي متعددي است كه موازي با شيارهاي اصلي بوده بطوري كه در برش ساژيتال منظره درخت مانندي به چشم مي خورد . ماده خاكستري به صورت قشر نازكي در سطح مخچه و بر روي ماده سفيد كه در مركز است قرار دارد اما قسمتهاي مركزي داراي اجتماعات كوچك سلولهاي عصبي (هسته) نيز مي باشند . قشر مخچه در برش داراي سه لايه است :
1- لايه مولكولي خارجي ، متشكل از معدودي سلولهاي عصبي كوچك و الياف بدون ميلين زياد .
2- لايه مياني كه از يك رديف سلولهاي درشت به نام سلولهاي پوركنژ تشكيل شده است .
3- لايه دانه دار كه داراي سلولهاي عصبي كوچك فراوان است .
سلولهاي لايه دانه دار سلولهايي هستند كوچك به سه تا شش دندريت كوتاه و يك اكسون بدون ميلين كه در لايه ملكولي بالا رفته و در انجا به دو شاخه طرفي تقسيم مي شود و طول چين را سير مي كند . سلولهاي پوركنژ سلولهايي درشت هستند به شكل بطري به چندين دندريت اصلي كه شاخه هاي ان به شكل بادبزن با زاويه قائمه نسبت به چين وارد لايه ملكولي شده بنابراين نسبت به اكسونهاي موازي سلولهاي لايه دانه دار زاويه 90 درجه دارند .
اكسون سلولهاي پوركنژ از قطب مقابل دندريتهاي خارج ، با غلاف ميلين پوشيده شده ، شاخه هاي فرعي از ان جدا و شاخه اصلي كه داراي ميلين است از لايه دانه دار گذشته و به يكي از هسته هاي عمقي محچه ختم مي شود يا به قسمت ديگري از قشر مخچه مي رود . سلولهاي لايه ملكولي كوچك و ستاره اي شكل اند . دندريت و اكسون سلولهايي كه نزديك به سطح مخچه قرار دارند كوتاه اما انهايي كه در قسمتهاي عمقي تر قرار مي گيرند مثلا نزديك سلولهاي پوركنژ داراي اكسونهاي طويلتر با انشعابات طرفي بوده و هر سلول به چند سلول پوركنژ ارتباط پيدا مي كند.
علاوه بر اين در قشر مخچه انتهاي الياف خزه اي و الياف بالا رونده نيز وجود دارد كه از ماده سفيد تنه مغزي و نخاع وارد مخچه مي شوند . الياف خزه اي ضخيم و با سلولهاي لايه دانه دار سيناپس حاصل مي كنند . الياف بالا رونده از لايه دانه دار گذشته و به سلولهاي پوركنژ ختم مي شوند . كار مخچه به حركات عضلات مخطط مربوط شده و در حفظ توازن و وضعيت و تعادل دخالت مي كند.
مغز :
در نيمكره هاي مغز ماده خاكستري در سطح به نام قشر مغز و ماده سفيد در مركز قرار دارد . به علاوه دورن ماده سفيد مقداري ماده خاكستري بصورت هسته ها يا گانگليونها موجود مي باشد . نيمكره هاي مغز چين خورده و بدين وسيله سطح انها افزايش يافته است . سطح قشر مغز حدود 200 هزار ميليمتر مربع و ضخامت ان بين 1.5 تا 4 ميليمتر ، داراي سلولهاي عصبي ، الياف ، نوروگليا و عروق خوني است . اغلب سلولهاي هرمي ، ستاره اي يا دوكي شكل و بصورت لايه هاي سلولي در امده اند بطوري كه در يك برش شش لايه مي توان تشخيص داد كه از سطح به عمق عبارتند از :
1- لايه ملكولي كه بيشتر داراي الياف سلولهاي طبقات عمقي تر است كه موازي با سطح اند و نيز معدودي جسم سلولهاي عصبي است .
2- لايه دانه دار خارجي متشكل از جسم مثلثي شكل سلولهاي كوچك عصبي است .
3- لايه سلولهاي پيراميدال كه داراي سلولهاي درشت هرمي و سلولهاي كوچك دانه اي فراوان است .
4- لايه دانه دار داخلي كه محتوي سلولهاي دانه اي كوچك است .
5- لايه پيراميدال داخلي يا طبقه گانگليوني كه متشكل از سلولهاي هرمي درشت و متوسط است .
6- لايه پلي مرف داراي سلولهاي مختلف الشكل مي باشد .
بايد دانست كه اين لايه ها درهم اميخته بوده و همگي داراي نوروگليا نيز مي باشند بنابراين سلولهاي درون نوروپيل كه شبكه اي از الياف برهنه و استطاله سلولهاي نوروگلي است قرار مي گيرند . ضخامت لايه ها در قسمتهاي مختلف مغز متغير بوده و بستگي به عمل هر ناحيه دارد . ماده سفيد مغز تشكيل شده از دسته هاي الياف ميلين دار در جهات مختلف و توسط نوروگليا پشتيباني مي شوند . از لحاظ عملي اين الياف بر سه نوعند :
بعضي قسمتهاي مختلف قشر يك نيمكره را به يكديگر متصل مي كنند ،
بعضي ديگر نقاطي از قشر يك نيمكره را به نيمكره ديگر ارتباط مي دهند
و بالاخره اليافي كه قشر مغز را به مراكز ديگر متصل مي كنند.
---------- Post added at 02:23 AM ---------- Previous post was at 02:21 AM ----------
دستگاه عصبی به دو قسمت دستگاه عصبی مرکزی و دستگاه عصبی محیطی تقسیم میشود. دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع و دستگاه عصبی محیطی شامل عقدهها یا گرههای عصبی و اعصاب بیرون از دستگاه عصبی مرکزی است. مقدمه
دستگاه عصبی با داشتن نورونها ، هدایت تحریکات را به عهده دارد. تحریکات را حس میکند به مغز میفرستد در مقابل بخش تحریک شده که تحریک را حس کرده است واکنش نشان میدهد. این تحریکات اکثر اوقات از طریق نورونهای واسط صورت میگیرد. زیرا به ندرت یک نورون بسیار بلند در بدن یافت میشود. تحریکات باعث تولید مواد شیمیایی میشوند، این واسطههای شیمیایی از راس انشعابات انتهایی اکسون و دندریت که غالب اندامکهای جسم سلولی را دارا هستند، تولید میشوند.
پردههای مغز و نخاع
سطح بیرونی مغز و نخاع توسط سه پرده یا شامه پوشیده شده است پرده بیرونی سخت شامه ، میانی عنکبوتیه و درونی نرم شامه نامیده میشود. سطح بیرونی پردهها بوسیله مزوتلیوم پوشیده شده است.
نخاع
نخاع رابط مغز و قسمتهای دیگر بدن است اعصاب در فواصل معین به نخاع وارد و یا از آن خارج میشوند. اعصاب حسی از طریق ریشههای پشتی وارد نخاع میشوند اعصاب حرکتی ریشههای شکمی نخاع را ترک میکنند. دو ریشه پشتی و شکمی به هم متصل شده و اعصاب نخاعی را میسازند.
مقطع نخاع
مقطع نخاع دارای دو بخش خاکستری و سفید است بخش خاکستری تقریبا به شکل H در وسط نخاع قرار دارد. این بخش غالبا جسم سلولی و دندریت نورونهای فاقد میلین را در خود جای داده است. بخش خاکستری توسط بخش سفید با ستونهای شکمی ، جانبی و پشتی احاطه شده است. این ستونها دارای اعصاب میلیندار هستند. رنگ سفید این بخش به خاطر وجود میلین است ستونهای بخش سفید دارای رشتههای بدون میلین هستند. بازوهای H به نام شاخهای پشتی و شکمی نخاع خوانده میشوند. شاخهای پشتی را آوران یا حسی و شاخهای شکمی را وابران یا حرکتی مینامند.
اعمال حرکتی نخاع
در نخاع بین سلولهای حسی و حرکتی تعداد زیادی ارتباطات چند نورونی وجود دارد که فعالیت آنها یا باعث آغاز حرکت و یا ممانعت از آن میشود این ارتباطات اساس رفلکسهای نخاعی است.حرکت رفلکسی به عنوان پاسخی در قبال تحریک حسی است. از نخاع ، 31 جفت عصب خارج میشود که بطور قرینه به اندامهای مختلف چپ و راست بدن میروند. محل خروج این اعصاب از فاصله بین مهرهها است. هر عصب دارای دو ریشه پشتی و شکمی است در مسیر ریشه پشتی یک گره عصبی هم وجود دارد که جسم سلولی نورونهای حسی در آن واقع است. ریشه شکمی نخاعی ، حرکتی است و رشتههایی که در آن قرار دارند فرمانها را از نخاع به طرف ماهیچهها یا غدههای بدن می برند. جسم سلولی مرتبط با این رشتهها در ماده خاکستری نخاع واقع است.
مغز
مغز بخشی از دستگاه عصبی مرکزی است که در بالای نخاع و درون جمجمه جای دارد این بخش از پایین به بالا شامل پیاز نخاع ، پل مغزی و مخچه ، مغز میانی ، مغز واسطهای و نیمکرههای مخ است.
نیمکرههای مخ
دو نیمکره مخ توسط پلی از ماده سفید به نام جسم پینهای بهم مربوطند. هر نیمکره با دو بخش سفید در وسط و خاکستری در قشر مشخص شده است. بخش خاکستری به ضخامت 3 - 2 میلیمتر این قسمت مخ را تشکیل میدهد. انواع نورونهایی که در قشر مخ وجود دارند عبارتند از: سلولهای افقی یا کانال ، هرمی ، ستارهای یا دانهای ، دوکی و چند شکلی. هر قسمت از قشر خاکستری مخ کار ویژهای را برعهده دارد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت واقع است. بخشی از قشر خاکستری مخ هم مرکز حرکات ارادی است.
مخچه
مخچه که تعادل بدن را حفظ میکند دارای بخش خاکستری در قشر و بخش سفید در مرکز است. قشر مخچه دارای سه طبقه است: طبقه ذرهای در بیرون ، دانهای در درون ، و پورکنژ در وسط. مخچه بوسیله سه جفت پایک که شامل دستههایی از تارهای عصبی میباشند با مغز میانی ارتباط برقرار میکند. در مرکز مخچه ، هستههای مرکزی مخچه قرار دارند. این هستهها از جنس بخش خاکستری هستند که بوسیله بخش سفید احاطه شده است.
هستههای مرکزی مخچه از بیرون به درون عبارتند از: هسته دانهدار ، هسته سه گوش ، هسته مدور ، هسته فاسیتژیال که هر یک در درون دیگری قرار دارد. مخچه در کار کنترل فعالیتهای ماهیچهای به مخ کمک میکنند. پیامهای حرکتی که از مخ به اندامها میرود. توسط مخچه ، تقویت و هماهنگ میشوند. برای کار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را به مخچه خبر میدهند. در کل کارهای که مخچه انجام میدهد همگی غیر ارادی هستند.
بصلالنخاع
این بخش را میتوان به عنوان ناحیه وسیعی از نخاع تلقی نمود که شکل آن در انسان شبیه پیاز است. بصلالنخاع بدون مرز مشخص با نخاع ارتباط حاصل میکند در حالی که با بخشهای فوقانی تر دارای مرزهای مشخصتر است. بصلالنخاع از ماده سفید و رشته اعصابی تشکیل شده است و فعالیت اندامهای داخلی بدن مانند قلب ، ششها و اندامهای گوارشی را اداره میکند به همن سبب یکی از مهمترین اجزای مغز است و آسیب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد.
عقده عصبی
یک عقده عصبی دارای تعداد زیادی نورون است که درون کپسولی از بافت پیوندی قرار گرفتهاند. تعداد این نورونها ممکن است به 50000 عدد برسد در نتیجه اندازه عقدهها متفاوت است هر نورون عقده یک سلول گانگلیون خوانده میشود.
دستگاه عصبی محیطی
رشتههای عصبی عقدههای نخاعی- جمجمهای و خودکار جزء اعصاب محیطی به شمار میروند و شامل سه گروه عصب است: اعصاب حسی که از اندامها به مغز و نخاع میروند، اعصاب حرکتی که از مغز و نخاع به ماهیچهها و غدهها میروند و اعصاب مختلط که شامل رشتههای حسی و حرکتی هستند.
اعصاب پیکری و خودمختار
اعصاب حرکتی که از دستگاه عصبی مرکزی به اندامها میروند.
•بخش پیکری: که پیام انقباض را به سلولهای ماهیچهای مخطط میبرند و ارادی هستند.
•بخش خودمختار: که غیر ارادی است این اعصاب کار اندامهایی چون قلب ، کلیه ، شش و ... را اداره میکنند.
رشته این اعصاب خود به دو صورت سمپاتیک و پاراسمپاتیک نامگذاری می شوند. اعصاب سمپاتیک به دو ردیف گره عصبی واقع در دو طرف ستون مهره ها مرتبط هستند اعصاب سمپاتیک بدن را برای فعالیت بیشتر آماده می کنند. اعصاب پاراسمپاتیک برخلاف اعصاب سمپاتیک عمل میکنند مهمترین عصب پاراسمپاتیک از بصلالنخاع آغاز میشود و پس از عبور از گردن به سینه و شکم میرسد.
منبع:
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید