تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 8 اولاول ... 2345678 آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 73

نام تاپيک: برخورد تلافی جویانه با همسایه روانی آپارتمان طبقه بالا!

  1. #51
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    سلام میدونم همه اینجا سعی میکنن خودشونو مبادی اداب نشون بدن ولی با ادمی که دایم میشینه پیش همسایه های دیگه حرف میسازه و ساخته ها و تخیلات ذهنی خودشو به خورد دیگران میده تا سر و صدای وحشتناک تولیدی از اون پای مدل فیلش که امیدوارم به زودی نابینا شه چون شنیدم کسی که با پاشنه کوبیدن راه میره نابینا میشه و اون بچه گودزیلاش که فقط پریدن رو سقف رو یادش دادن و اون شوهر قالتاقش که میگه بیای بگی سر و صدا نکنیم میریم ازت شکایت چطور میشه مبادی اداب بود طرف باید سر سوزنی انسانیت نشون بده که ادم هم باهاش انسانگونه رفتار کنه وقتی فقط از مسلمونی پرچم زدن عاشورا تاسوعا رو یاد گرفتن ولی برای همسایه سر سوزنی احترام قایل نیستن من نمیدونم پدر مادر اینا تو کدوم طویله ای اینا رو بزرگ کرده که دیگرانو میتونن اینطور زجر بدن و اذیت کنن خداییش انصاف نیست ادم انقدر شیاد و حرف درار باشه حالا هر چی اون همسایه شیاد و لجباز و بد است مدیر ساختمان ما واقعا انسان است

    نه برای من و نه برای شما هیچ فرقی برامون نداره که خودمون رو توی نت مبادی آداب نشون بدیم یا غیر مبادی آداب، نه ضرری نصیب مون میشه و نه منفعتی ..

    من بیشتر هدفم استفاده از تجربه قبلی برای کمک به شما بود. با هر نوع راهنمایی در هر حال خودتون تصمیم گیرنده هستین مختارین به روش خودتون پیش برین یا از تجربه دیگری استفاده کنید باز هم نه به من سودی می رسه نه ضرری، من سعی کردم تجربه خودم رو بگم چون با آدم های لجباز خیلی سرو کار داشتم و دارم تقریبا قلق برخورد با این افراد رو دارم یاد میگیرم.
    اگر فکر می کنید این راهنمایی ها کارساز نیست می تونید جوری که خودتون صلاح می دونید برخورد کنید.

    همسایه ی من با اومدن پلیس و تذکرش از من معذرت خواست و دیگه هیچ وقت مزاحمتش ادامه پیدا نکرد و اون اوایل بابت مزاحمت هر بار که منو میدید بازم معذرت می خواست..(فرهنگ و فهم بالایی داشت)

    یه مورد دیگه هم که بی منطق بود، با تذکر پی در پی و البته حضور پلیس تلاش کرد سرو صدا درست نکنه دیگه با اینکه گاهی ادامه داره ولی خیلی خیلی بهتر شده..

    جالا شما اگر فکر میکنید مقابله به مثل برای شما کاربرد داره و حاضرین انرژی، وقت و ارامش تون رو بابت مقابله به مثل بدین خب اینم راه حلی می تونه باشه به شرطی که هیچ وقت کم نیارین و همیشه بابت روش های مقابله به مثل آپدیت باشین

    من این راه حل رو هم قبلا روی غیر همسایه و تو مسائل دیکه تست کردم و به نظرم میاد عواقب و مشکلاتی که برای خودم ایجاد میشه خیلی بیشتر از مزایا و نتایج خوبی بود که انتظارش رو داشتم .
    امیدوارم شما به نتیجه دلخوه برسین

  2. #52
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2019
    پست ها
    28

    پيش فرض همسایه بد مردم ازار بیمار

    نه برای من و نه برای شما هیچ فرقی برامون نداره که خودمون رو توی نت مبادی آداب نشون بدیم یا غیر مبادی آداب، نه ضرری نصیب مون میشه و نه منفعتی ..

    من بیشتر هدفم استفاده از تجربه قبلی برای کمک به شما بود. با هر نوع راهنمایی در هر حال خودتون تصمیم گیرنده هستین مختارین به روش خودتون پیش برین یا از تجربه دیگری استفاده کنید باز هم نه به من سودی می رسه نه ضرری، من سعی کردم تجربه خودم رو بگم چون با آدم های لجباز خیلی سرو کار داشتم و دارم تقریبا قلق برخورد با این افراد رو دارم یاد میگیرم.
    اگر فکر می کنید این راهنمایی ها کارساز نیست می تونید جوری که خودتون صلاح می دونید برخورد کنید.

    همسایه ی من با اومدن پلیس و تذکرش از من معذرت خواست و دیگه هیچ وقت مزاحمتش ادامه پیدا نکرد و اون اوایل بابت مزاحمت هر بار که منو میدید بازم معذرت می خواست..(فرهنگ و فهم بالایی داشت)

    یه مورد دیگه هم که بی منطق بود، با تذکر پی در پی و البته حضور پلیس تلاش کرد سرو صدا درست نکنه دیگه با اینکه گاهی ادامه داره ولی خیلی خیلی بهتر شده..

    جالا شما اگر فکر میکنید مقابله به مثل برای شما کاربرد داره و حاضرین انرژی، وقت و ارامش تون رو بابت مقابله به مثل بدین خب اینم راه حلی می تونه باشه به شرطی که هیچ وقت کم نیارین و همیشه بابت روش های مقابله به مثل آپدیت باشین

    من این راه حل رو هم قبلا روی غیر همسایه و تو مسائل دیکه تست کردم و به نظرم میاد عواقب و مشکلاتی که برای خودم ایجاد میشه خیلی بیشتر از مزایا و نتایج خوبی بود که انتظارش رو داشتم .
    امیدوارم شما به نتیجه دلخوه برسین


    نه منظورم شما نبودید بعضیا که میگن تحمل کن بود اخه تحمل هم اندازه ای داره ولی در مورد پلیس اوردن همسرم میگه تو همسایگی خوبیت نداره بعد میگه این لجبازه تو براش پلیس بیاری این با هر بهونه ای شروع میکنه زنگ زدن پلیس برای تو من نمیدونم چرا وقتی میدونه کارش بده و زشته و غیر انسانی لجبازی میکنه بالا سرش زن داداشش زندگی میکنه به من میگه مگه من نیستم تحمل میکنم تو هم تحمل کنم گفتم تو تحمل فامیلات برات خوشاینده لجبازیهای غیر انسانی تو چرا برای من تحمل مزاحمتهاش خوشایند و قابل تحمل باشه اینکه عین اسب سم میکوبی زمین چرا باید خوشایند باشه چرا من باید مجبور باشم شبها بشینم که بتونم تمرکز کنم من هم انسانم خواب شب برام خوشاینده ولی به خاطر نا انسان بودن یه ادم مجبورم ترجیح بدم تو سر و صدای روز اون بخوابم شبها بشینم که بتونم تمرکز کنم خونمون عین کارگاه صنعتی صدا داره دایم امیدوارم همونطور که میگن اونهایی که تو رو زجر میدن خدا کاری میکنه زجر بکشن و اگر بخت مدد کند خدا اجازه میدهد نظاره گرشان باشی من زجر کشیدن این ادم رو علی الخصوص ببینم دیشب یه ژلوفن از زور سر درد خوردم و نتونستم بشینم شب.من فقط موندم با قد یک و نیم متر هیکل جوجه چطور این صدا از پاش درمیاد انقدر خونمون میشه عین تبل البته معمولا کوتاه قدا خودشونو ول میکنن رو پاشنه پا
    Last edited by Mina1395; 28-04-2019 at 06:17. دليل: اضافه کردن

  3. #53
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2019
    پست ها
    28

    پيش فرض

    دو روز که این ادمهای بی ملاحظه خونه نیستن میرن جایی بسکه به صدا و کوبیدن پی در پی عادت کردی حس میکنی گوشات از سکوت داره کر میشه فقط خدا لعنتشون کنه که با خودخواهی و لجبازی ارامشو از دیگران سلب میکنند امیدوارم این ادمهای خودخواه بدترین تاوانها رو بدن که انقدر بد ذاتن

  4. #54
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Free Spirit's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2016
    پست ها
    201

    پيش فرض

    من همه پستها رو خوندم و نظرات خوب و دردسر ساز گفته شد. من خودم آپارتمان زندگی نکردم ولی تجربه نزدیکان و یا تجربه های کوتاه مدتم در منزل دوستان از زندگی و مشکلات آپارتمان نشینی کمی دیدم و حسن کردم. به نظرم مینا خانم اگر می توانید منزل آپارتمانی نارمک رو بفروشید و یک حانه ویلایی در محله ای ارزان ترو پایین تر بخرید تا خیالتان راحت شود. همسایه بالایی شما اگر صاحبخانه باشد پس باید سالها این وضعیت رو تحمل کنید. اگر مستاجر هست به مستاجر بعدی چه اطمینانی هست که بدتر یا در همین حد نباشد؟ اگر خانه ویلایی داشته باشید به ندرت مشکل سر و صدای همسایه اطراف شما را آزرده می کند. شاید فکر کنید محله پایین تر آدمهای بدتر و بی فرهنگی داشته باشد که غلط است. به حرف دیگران هم توجه نکنید که بگن شما از محله بالاتر رفتید محله پایین تر! آسایش و آرامش واجب تر از حرف دیگران است. به نظر شخصی خودم اگر در خانه ویلایی کوچکتر در محله پایین تر زندگی کنم بهتر از خانه آپارتمانی بزرگتر در محله بالاتر با مشکلات آپارتمان نشینی و آدمهای مختلف با رفتار عجیب و غریب هست. مقابله به مثل راه حلهای کوتاه مدت هست که طرف شما را جریحه تر می کند تا در جای دیگر انتقام بگیرد ضمن اینکه این کارها اعصاب و فکر شما را تحت قرار می دهد و تمرکزتان را به هم می ریزد. قانون و پیگیری های آن هم در این مملکت نیم بند هست و قانون و مامور و دادگاه وقتی برای این کارها ندارند و حقوق شهروندی هیچ ارزشی در قانون ندارد و موقتی و شاید در بعضی از مسائل ریز جواب بدهد. درس خوندن و تحصیل والدین اون کودک طبقه بالایی شما دلیل بر باشعور بودن نیست و بسیار درس خوانده هستند که بدتر از درس نخوانده ها و بی سواد مزاحمت و دردسر و فتنه دارند و صرف کتاب درسی خواندن و دانشگاه و پشت میز نشستن آدم متفاوتی به جامعه نداده. نفرین کردن فقط خرافات هست و فقط اعصاب شما را خراب می کند و برای خودتان مشکلات عصبی و استرس درست می کنید. به نظر من قیمت مسکن ویلایی (نو ساز و یا چند سال ساخت) در یک محله خوب پایین تر را پیگیر باشید و از فامیل و آشنایان و دوستان محله خلوتی را پیدا کنید و اگر توانستید بفروشید بروید خانه ویلایی و از حیاط و گل و گیاه لذت ببرید. تا زمانیکه در این مملکت فرهنگش در جامعه و مدرسه از دبستان تا مقطع دکترا دستخوش مغز شویی؛ فساد؛ خرافات؛ نادیده گرفتن حقوق شهروندی و بی ارزش بودن انسان؛ ناچیز شمردن حریم انسانها، و ..... استوار است. این مشکلات هست و اگر یکی را رفع کنید جای دیگر یکی دیگر بروز می کند؛ مثل سقفی پر از سوراخ با بارانی که بر آن می بارد. با توجه به گرانی سرسام آور مسکن و تورم و بی ارزش شدن پول به حتم نمی توانید محله بالاتر و بهتر یک آپارتمان بخرید که شرایط و قوانین سختی تری برای رعایت حقوق همسایگان داشته باشد. پس بهترین کار از نظر من خرید یک خانه ویلایی در محله پایین تر است. موفق باشید.

  5. این کاربر از Free Spirit بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #55
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2019
    پست ها
    28

    پيش فرض

    حق با شماست منهم میدونم خونه شخصی خیلی بهتر از اپارتمانه ولی من حدود 30ساله نارمکم زندگی جاهای دیگه رو هم تجربه کردم وقتی دور میشم حس بدی بهم دست میده انگار رفتم شهر غریب عادته دیگه دوری از نارمک خیلی سخته خدا رو شکر الان یه هفته س خونه نیستن چنان ارامشی ساختمان رو گرفته که بعضی وقتها موقع درس خوندم چرتم میگیره بعد یاد ضربه های ناگهانیشون میافتم که یک باره برق از کل وجود ادم میپروند با خودم میگم درسته دیوونه کننده بودن ولی نعمتی بودن که نمیذاشتن بخوابم الان که نیستن چنان ارامشی حاکم بر ساختمونه که همش تو چرتم و تازه فهمیدم چقدر صدا ها برام عادی شده بودن که الان این ارامش برام عجیبه خدا فقط لعنت کنه ادمهای خودخواهی رو که یه کم شعور رو قاطی زندگیشون نمیکنن این یه هفته تازه طعم زندگی اروم رو‌چشیدم و از خدا خواستم که هدایتش کنه بفهمه لجبازی و خودسری کاری رو از پیش نمیبره که چی هر بار که از حد بگذرونه من بکوبم سقف اونم بچشو کل وسایل زندگیشو بکوبه سقف که روی منو کم کنه هفته پیشم انقدر کوبید که داد زدم برو روانپزشک پول نداری بیا خودم بهت بدم واقعا اینطور ادما که انقدر لجباز و خودخواهن که ارامش دیگرانو فدای خواسته های خودشون میکنن حتما یه سری باید برن روانپزشک یا روانشناس چون این ادما هم روان خودشونو به هم میریزن هم روان کل اهالی ساختمونو جالب زنداداششه که میگفت در دفاعش این داره زندگیشو میکنه تو مشکل داری نمردیم مفهوم زندگی که با مزاحمت و ازار دیگران هست رو هم فهمیدیم یعنی ادم باید عالم و ادم و ارامششونو فدای مثلا ماشین شارژی بچش کنه که عشقش میکشه روی سنگهای ساختمان بکوبه در و دیوار صدا هم پخش شه تو خونه پایینی گور بابای ارامش پایینی بچه من که خوشه بعد اون بچه دو روز دیگه معتاد و جانی میشه با خودمون میگیم خدا مگه من چه گناهی کردم این حقم باشه نمیگیم چقدر خودخواهانه اعصاب دیگرانو سر بریدیم و فدای خوشی موقت بچمون کردیم توقع داریم خدا هم با حسن نظر بهمون نگاه کنه توجیهمونم هست بچمون لجبازه گوش نمیده خوب بچه ازمادرش همه چی رو یاد میگیره
    Last edited by Mina1395; 01-05-2019 at 14:04.

  7. #56
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Apr 2012
    پست ها
    772

    پيش فرض

    حق با شماست منهم میدونم خونه شخصی خیلی بهتر از اپارتمانه ولی من حدود 30ساله نارمکم زندگی جاهای دیگه رو هم تجربه کردم وقتی دور میشم حس بدی بهم دست میده انگار رفتم شهر غریب عادته دیگه دوری از نارمک خیلی سخته خدا رو شکر الان یه هفته س خونه نیستن چنان ارامشی ساختمان رو گرفته که بعضی وقتها موقع درس خوندم چرتم میگیره بعد یاد ضربه های ناگهانیشون میافتم که یک باره برق از کل وجود ادم میپروند با خودم میگم درسته دیوونه کننده بودن ولی نعمتی بودن که نمیذاشتن بخوابم الان که نیستن چنان ارامشی حاکم بر ساختمونه که همش تو چرتم و تازه فهمیدم چقدر صدا ها برام عادی شده بودن که الان این ارامش برام عجیبه خدا فقط لعنت کنه ادمهای خودخواهی رو که یه کم شعور رو قاطی زندگیشون نمیکنن این یه هفته تازه طعم زندگی اروم رو‌چشیدم و از خدا خواستم که هدایتش کنه بفهمه لجبازی و خودسری کاری رو از پیش نمیبره که چی هر بار که از حد بگذرونه من بکوبم سقف اونم بچشو کل وسایل زندگیشو بکوبه سقف که روی منو کم کنه هفته پیشم انقدر کوبید که داد زدم برو روانپزشک پول نداری بیا خودم بهت بدم واقعا اینطور ادما که انقدر لجباز و خودخواهن که ارامش دیگرانو فدای خواسته های خودشون میکنن حتما یه سری باید برن روانپزشک یا روانشناس چون این ادما هم روان خودشونو به هم میریزن هم روان کل اهالی ساختمونو جالب زنداداششه که میگفت در دفاعش این داره زندگیشو میکنه تو مشکل داری نمردیم مفهوم زندگی که با مزاحمت و ازار دیگران هست رو هم فهمیدیم یعنی ادم باید عالم و ادم و ارامششونو فدای مثلا ماشین شارژی بچش کنه که عشقش میکشه روی سنگهای ساختمان بکوبه در و دیوار صدا هم پخش شه تو خونه پایینی گور بابای ارامش پایینی بچه من که خوشه بعد اون بچه دو روز دیگه معتاد و جانی میشه با خودمون میگیم خدا مگه من چه گناهی کردم این حقم باشه نمیگیم چقدر خودخواهانه اعصاب دیگرانو سر بریدیم و فدای خوشی موقت بچمون کردیم توقع داریم خدا هم با حسن نظر بهمون نگاه کنه توجیهمونم هست بچمون لجبازه گوش نمیده خوب بچه ازمادرش همه چی رو یاد میگیره
    سلام بذارید داستان خودم رو برای شما تعریف کنم واقعیتش اینه من تا همین پارسال تا سن 30 سالگی تو خونه ویلایی مینشستم هر خونه ویلایی خوب نیست مثلا موقع مجردی خونه بابام که بودم اون اوایل که ما خونه ساخته بودیم همسایه کمی دورمون بود و چون تو شمال و نزدیک دریا بودیم و جاده آسفالت هم نبود آرامش و سکوت عجیبی حکمفرما بود ,شب صدای دریا میومد روز پنجره های چوبی داشتیم باز بود نسیم دریا میومد درخت و سرسبزی دورمون بود و منم عاشق کتاب بودم زیر نور کم چراغ مطالعه چقدر تو اون سکوت کتاب که نخوندم و لذت بردم بعدها ساخت خونه اطراف ما شروع شد آسفالت اومد و اون سکوت کم تر شد به خصوص تو چهار متری اتاق من یه همسایه جدید اومد که مشکلات از اون موقع شروع شد چه موقعی که داشتن خونه میساختن مثلا 8 صبح کارگرو بیل و کلنگ و دریل اونم صبح تابستون و چه موقعی که ساکن شدن و به دلیل مشکلات خانوادگی دعواهای شدید داشتن که بعضی مواقع پلیس میومد برای این که همو نکشند یعنی در این حد و همچنین صدای عبور ماشین ها چون خونمون سر یه چند راهی بود ماشین زیاد رد می شد و موسیقی های بلند اونم نصفه شب ,بعد ازدواج گفتم میرم خونه ویلایی ولی آپارتمان نمیرم خلاصه با زور و زحمت خونه ویلایی پیدا کردیم و چون بد موقع از سال بود و منم ازدواج کرده بودم و دوست داشتیم مستقل شیم از رو بی تجربگی و ناچاری یه خونه ویلایی دربست گیرمون افتاد اوایل زندگی بود و خوشحال بودیم ولی بدترین سالهای عمرم داشت شروع می شد .این خونه از لحاظ تمیزی و دربست بودن عالی بود خیلی راحت صدای تلویزیون یا باند زیاد میکردم ورزش میکردم حتی داد میزدم ولی از لحاظ سروصدا یه جهنمی بود که چند وقت بعد فهمیدم .اولین مشکل این بود که سر خیابون اصلی بود و تو کوچه نبود اون خیابون هم چون به همه طرف رد میشد عبور مرور زیاد توش جریان داشت ,صدای زیاد ماشین موتور آهنگ و بیسی که داشتن حتی تا چند ساعت بعد از نیمه شب یه عذاب الیم بود به خصوص چون سرعت گیر نداشت با سرعت زیاد اونم تو سکوت شب بارها از خواب پریدم یا تا 2 نصفه شب خوابم نبرد مشکل دوم این ساختمون از دو طرف به همسایه ها چسبیده بود فاصله ما با همسایه پشتی تقریبا دو متر بود صدای زیاد تلویزیونشون راحت تو اتاق خواب ما بود و تا موقع خواب این صدا میومد حتی اخبار رو دیگه نگاه نمیکردم و همونجا گوش میدادم کاملا واضح ,ادامه تو پست بعد

  8. #57
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Apr 2012
    پست ها
    772

    پيش فرض

    حق با شماست منهم میدونم خونه شخصی خیلی بهتر از اپارتمانه ولی من حدود 30ساله نارمکم زندگی جاهای دیگه رو هم تجربه کردم وقتی دور میشم حس بدی بهم دست میده انگار رفتم شهر غریب عادته دیگه دوری از نارمک خیلی سخته خدا رو شکر الان یه هفته س خونه نیستن چنان ارامشی ساختمان رو گرفته که بعضی وقتها موقع درس خوندم چرتم میگیره بعد یاد ضربه های ناگهانیشون میافتم که یک باره برق از کل وجود ادم میپروند با خودم میگم درسته دیوونه کننده بودن ولی نعمتی بودن که نمیذاشتن بخوابم الان که نیستن چنان ارامشی حاکم بر ساختمونه که همش تو چرتم و تازه فهمیدم چقدر صدا ها برام عادی شده بودن که الان این ارامش برام عجیبه خدا فقط لعنت کنه ادمهای خودخواهی رو که یه کم شعور رو قاطی زندگیشون نمیکنن این یه هفته تازه طعم زندگی اروم رو‌چشیدم و از خدا خواستم که هدایتش کنه بفهمه لجبازی و خودسری کاری رو از پیش نمیبره که چی هر بار که از حد بگذرونه من بکوبم سقف اونم بچشو کل وسایل زندگیشو بکوبه سقف که روی منو کم کنه هفته پیشم انقدر کوبید که داد زدم برو روانپزشک پول نداری بیا خودم بهت بدم واقعا اینطور ادما که انقدر لجباز و خودخواهن که ارامش دیگرانو فدای خواسته های خودشون میکنن حتما یه سری باید برن روانپزشک یا روانشناس چون این ادما هم روان خودشونو به هم میریزن هم روان کل اهالی ساختمونو جالب زنداداششه که میگفت در دفاعش این داره زندگیشو میکنه تو مشکل داری نمردیم مفهوم زندگی که با مزاحمت و ازار دیگران هست رو هم فهمیدیم یعنی ادم باید عالم و ادم و ارامششونو فدای مثلا ماشین شارژی بچش کنه که عشقش میکشه روی سنگهای ساختمان بکوبه در و دیوار صدا هم پخش شه تو خونه پایینی گور بابای ارامش پایینی بچه من که خوشه بعد اون بچه دو روز دیگه معتاد و جانی میشه با خودمون میگیم خدا مگه من چه گناهی کردم این حقم باشه نمیگیم چقدر خودخواهانه اعصاب دیگرانو سر بریدیم و فدای خوشی موقت بچمون کردیم توقع داریم خدا هم با حسن نظر بهمون نگاه کنه توجیهمونم هست بچمون لجبازه گوش نمیده خوب بچه ازمادرش همه چی رو یاد میگیره
    بدتر از اون مواقعی بود که میرفتن بیرون صدای تلویزیون به خاطر این که یه موقع دزد بیاد فکر کنه هستن تا آخر بلند بود بعد از چند ماه رفتم بهشون گفتم البته پسرش گفت صدای کولر شما هم زیاده گفتم کولر کنترل داره؟گفت صدای تلویزیون ما زیاد نیست به هر حال یکم بهتر شد ولی بازم این مشکلو داشتیم تا این که لش خودشون رو بردن و یه همسایه دیگه اومد این همسایه از لحاظ صدای تی وی آروم تر بودن و صداشون کمتر بود فقط چون حیاطشون چسبیده به اتاق ما بود رفت و آمد ماشینشون اونم ساعتهای دیر وقت اذیت میکرد که چاره ای نبود ولی روزها اکثر مواقع حتی تو سرمای زمستون تو حیاط بودن و صحبت میکردن و نوه دختری هم چون دخترش مطلقه بود باهاشون بود و فک کن سر ظهر بخوای چرت بزنی بغل گوشت صحبت و سر و صداست اونم چاره ای نبود ولی پنجره ما رو به حیاطشون باز میشد یه روز که لب پنجره بودم خانمش که پیرزن بود به من گفت چقدر میای لب پنجره ما نمیتونیم حیاط بیایم اونجا بود که بحثمون شد و آخرش رو به روی پنجره ما یه پرده زدن و مشکلشون حل شد اما مشکل ما هنوز پابرجا بود ولی مشکل اصلی همسایه اون وری بود که خدا بگم چیکارشون کنه یه آدمای پشت کوهی که پدر ما رو در آوردن فک کن نصفه شب خوابیدی یهو صدای کوبیدن میومد هنوز که هنوزه نفهمیدم صدای چی بود از سر شب که میومدم خونه تا موقع خواب فک کن عین کوبیدن پتک صدا میومد بعضی شب ها باور میکیند تو زمستون پنکه روشن میکردم روش پارچه مینداختم که اون صدای کوبیدنشون دیگه نیاد؟به هر حال رفتم بهشون گفتم و در عین سادگی گفتن اصلا صدای ما نیست ,بازم این صداها ادامه داشت تا ایم که زنگ زدم پلیس اومد و صورت جلسه کرد بهشون گفتم قبلا که هیچی الان شاهد دارم که شما سروصدا میکنید خیلی راحت گفت جناب سروان صدا از خودشونه ولی با این حرف من یکمی صداها کم شد ولی رفتم گوش بند خریدم تا اون چند وقت باقیمونده رو حداقل یکم بهتر بگذرونم باور کنید وقتی اونا نبودن 80 درصد صداها قطع میشد وقتی میومدن گوش بند تا موقع خواب داشتم اون اواخر صدای پتک صدای ماشین خیابون و صدای ماشین همسایه بدترین روزهای عمرم رو میگذروندم به هرحال گفتم از ویلا که خیری ندیدیم وام گرفتیم یه مقدار بابام بهم کمک کرد خود خونه هم رهن داشت یه واحد تونستیم بخریم چون تجربه داشتم رفتم طبقه سه خریدم که آخریه و ساختمون تو یه کوچه تنگه که ماشین زیاد رد نمیشه درسته رفت و آمد و اسباب کشی پدرمونو در آورد ولی اینجا حداقل آرامشش خیلی بیشتر از خونه قبلیمه که ویلایی بود توصیه من به شما بعضی ها مثل من و شما به صدا حساسیم تو اون خونه قبلی خانم من خیلی راحت میخوابید ولی من باید نگهبانی میدادم اونجا بود که فهمیدم مشکل از همسایه ها نیست مشکل از منه که حساسم واسه همین به شما توصیه میکنم اون خونه رو ترک کنید حتی اگ ضرر کنید یه خونه تو طبقه آخر بخرید طبقه آخر فقط همسایه رو به رویی باهاتون مشترکه و معمولا صدای همسایه های دیگه کمتر میاد نه اینکه اصلا نیاد ولی کمتر میشه اگه به دعواست من کردم اگه به شکایته من رفتم اگه به آزار دادنه من انجام دادم اتفاقا شکایت هم اگه شاهد داشته باشی موثره این دندون لق بکش و قید حتی همون نارمکو بزن اعصابت و آرامشت بهتره یا منطقه زندگیت؟شوهرت هم که معلومه اهل دعوا نیست از لحاظ طبقه بالایی کارایی که میکنن نرماله

  9. #58
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2019
    پست ها
    28

    پيش فرض

    واقعا الان فروش خونه برامون میسر نیست ولی اینجا مشکل از من نیست فقط همسرم تو خانواده ای بزرگ شده که هشت نه تا بچه بودن وعادت به شلوغی داره ولی اونم از صداها عاجزه این خانم وسواس فکری شدید داره به نظرم هر روز به شدت باید جاروبرقی بکشه جوری که بتونه کف سنگ ساختمونم بکشه جارو برقی خوب تو که وسواسی انقدر دستمال بکش پایینی چه گناهی کرده بعد یه فرش انداخته وسط دور تا دورش خالی یه بچه لجباز که دایم یه چیزی میکوبه زمین یا خودش که دایم باید این وسایلو جابه جا کنه زیرشو جاروبرقی بزنه بدتر از همه صدای کوبیدن پاشنه ش روی زمینه که قشنگ انگار داره رژه میره فعلا یه هفته س نیستن امیدوارم به حق حضرت عباس هیچ وقتم برنگرده چون خیلی ادم لجباز و یه دنده ایه وقتی بهش تذکر میدم که یه کم ارومتر اونروز خونه مونو تبدیل به میدان جنگ میکنه تمام ساعتم یه چیز پلاستیکی که معلوم نیست چیه میده دست بچه خر خر خر بکشه رو سقف معترضم میشیم میگن این خونه عایق صوتیش ایراد داره چند روز پیش رفته بودم دم خونه مدیر ساختمون طبقه دوم جوری میکوبید صدا تا طبقه دومم میومد با خودم گفتم یعنی عایق صوتی قدرتش بیشتر از یه طبقه س اگه این انسان بود نباید جوری رفتار میکرد صدا تا طبقه دومم بیاد خلاصه که تو این شرایط که روز به روز خونه گرونتر میشه خیلی ریسکه فروشش فقط امیدوارم یا این خانم اصلاح اخلاقی شه چون با همه ساختمون درگیره یا اینکه خدا جوری تنبیهش کنه بدونه که نمیشه به مردم تا اینحد ظلم کرد و راحت زندگی کرد جواب ظلماشو ادم یه جا سخت میخوره خیلی راحتم دروغ میگه بدتر از همه اینه

  10. #59
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2019
    پست ها
    28

    پيش فرض

    بدتر از اون مواقعی بود که میرفتن بیرون صدای تلویزیون به خاطر این که یه موقع دزد بیاد فکر کنه هستن تا آخر بلند بود بعد از چند ماه رفتم بهشون گفتم البته پسرش گفت صدای کولر شما هم زیاده گفتم کولر کنترل داره؟گفت صدای تلویزیون ما زیاد نیست به هر حال یکم بهتر شد ولی بازم این مشکلو داشتیم تا این که لش خودشون رو بردن و یه همسایه دیگه اومد این همسایه از لحاظ صدای تی وی آروم تر بودن و صداشون کمتر بود فقط چون حیاطشون چسبیده به اتاق ما بود رفت و آمد ماشینشون اونم ساعتهای دیر وقت اذیت میکرد که چاره ای نبود ولی روزها اکثر مواقع حتی تو سرمای زمستون تو حیاط بودن و صحبت میکردن و نوه دختری هم چون دخترش مطلقه بود باهاشون بود و فک کن سر ظهر بخوای چرت بزنی بغل گوشت صحبت و سر و صداست اونم چاره ای نبود ولی پنجره ما رو به حیاطشون باز میشد یه روز که لب پنجره بودم خانمش که پیرزن بود به من گفت چقدر میای لب پنجره ما نمیتونیم حیاط بیایم اونجا بود که بحثمون شد و آخرش رو به روی پنجره ما یه پرده زدن و مشکلشون حل شد اما مشکل ما هنوز پابرجا بود ولی مشکل اصلی همسایه اون وری بود که خدا بگم چیکارشون کنه یه آدمای پشت کوهی که پدر ما رو در آوردن فک کن نصفه شب خوابیدی یهو صدای کوبیدن میومد هنوز که هنوزه نفهمیدم صدای چی بود از سر شب که میومدم خونه تا موقع خواب فک کن عین کوبیدن پتک صدا میومد بعضی شب ها باور میکیند تو زمستون پنکه روشن میکردم روش پارچه مینداختم که اون صدای کوبیدنشون دیگه نیاد؟به هر حال رفتم بهشون گفتم و در عین سادگی گفتن اصلا صدای ما نیست ,بازم این صداها ادامه داشت تا ایم که زنگ زدم پلیس اومد و صورت جلسه کرد بهشون گفتم قبلا که هیچی الان شاهد دارم که شما سروصدا میکنید خیلی راحت گفت جناب سروان صدا از خودشونه ولی با این حرف من یکمی صداها کم شد ولی رفتم گوش بند خریدم تا اون چند وقت باقیمونده رو حداقل یکم بهتر بگذرونم باور کنید وقتی اونا نبودن 80 درصد صداها قطع میشد وقتی میومدن گوش بند تا موقع خواب داشتم اون اواخر صدای پتک صدای ماشین خیابون و صدای ماشین همسایه بدترین روزهای عمرم رو میگذروندم به هرحال گفتم از ویلا که خیری ندیدیم وام گرفتیم یه مقدار بابام بهم کمک کرد خود خونه هم رهن داشت یه واحد تونستیم بخریم چون تجربه داشتم رفتم طبقه سه خریدم که آخریه و ساختمون تو یه کوچه تنگه که ماشین زیاد رد نمیشه درسته رفت و آمد و اسباب کشی پدرمونو در آورد ولی اینجا حداقل آرامشش خیلی بیشتر از خونه قبلیمه که ویلایی بود توصیه من به شما بعضی ها مثل من و شما به صدا حساسیم تو اون خونه قبلی خانم من خیلی راحت میخوابید ولی من باید نگهبانی میدادم اونجا بود که فهمیدم مشکل از همسایه ها نیست مشکل از منه که حساسم واسه همین به شما توصیه میکنم اون خونه رو ترک کنید حتی اگ ضرر کنید یه خونه تو طبقه آخر بخرید طبقه آخر فقط همسایه رو به رویی باهاتون مشترکه و معمولا صدای همسایه های دیگه کمتر میاد نه اینکه اصلا نیاد ولی کمتر میشه اگه به دعواست من کردم اگه به شکایته من رفتم اگه به آزار دادنه من انجام دادم اتفاقا شکایت هم اگه شاهد داشته باشی موثره این دندون لق بکش و قید حتی همون نارمکو بزن اعصابت و آرامشت بهتره یا منطقه زندگیت؟شوهرت هم که معلومه اهل دعوا نیست از لحاظ طبقه بالایی کارایی که میکنن نرماله
    خواستم شکایت کنم همسرم گفت پیش در و همسایه شکایت خوبیت نداره

  11. #60
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2019
    پست ها
    28

    پيش فرض

    در حدیثی از امام رضا علیه السلام می خوانیم که فرمود:

    «لَیْسَ مِنّا مَن لَمْ یَأْمَنْ جارُهُ بوائِقه»(6).

    «از ما نیست کسی که همسایه اش از شرّ او در آسایش نباشد».

    در جای دیگر آمده است:

    «مَلعُونٌ ملعُونٌ مَن آذی جارَه»:«لعنت خدا بر کسی باد که به همسایه اش اذیت کند»(7).

    همچنین یکی از نشانه های همسایه بد این است که با چشم ظاهر انسان را می بیند و قلبا بخل می ورزد و بدی انسان را می خواهد چنانکه امام صادق علیه السلام به نقل از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

    «أَعوذُ باللّهِ مِن جارِ السّوءِ فی دار اقامة تراک عیناهُ و یرعاکَ قلبُه إن رآک بخیرٍ ساءَهُ و إن رآک بِشَرٍّ سرَّهُ»(8).

    «.. به خدا پناه می برم از همسایه بد در اقامتگاه زندگی یعنی خانه مسکونی که چشمش تو را ببیند و دلش به تو توجه دارد اگر تو را خوش و موفق بیند بد دارد و مخفی نماید و اگر تو را در بدی و گرفتار بیند، شادی کند و افشا نماید».
    خوبه اینطور حدیثها هم هست و اینا که ادای بچه مذهبی و خانواده مذهبی درمیارن سر سوزنی رعایت ندارن

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •