تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 7 اولاول ... 234567 آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 65

نام تاپيک: معما های فلسفی ...

  1. #51
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    معمای شماره 4 - مجرم کیست ؟

    بعد از سرقتی در اداره پست ، پنج مظنون بازجویی شدن ، که خلاصه ی صحبتهاشون در زیر قرار داده شده.
    پلیس میدونه که هرکدوم در یکی از اظهارات دروغ و در دیگری راست گفتن.
    با این اظهارات میتونید بگید مجرم چه کسی هست ؟

    برایان :
    کار چارلز نبود
    کار آلن بود

    دریک :
    کار چارلز بود
    کار آلن نبود

    چارلز :
    کار برایان بود
    کار اریک نبود

    آلن :
    کار اریک بود
    کار برایان نبود

    اریک :
    کار دریک بود
    کار آلن بود


    ** معما سخت نیست ، فقط به ترتیب از برایان شروع کنید به بررسی حالتهای مختلف ، که ببینید مثلا هر جمله وقتی راست یا دروغ هست با جملات بقیه افراد دیگه همخونی داره یا نه تا مجرم مشخص بشه. مراحل رو هم بنویسید خیلی کمک میکنه.

  2. 4 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #52
    کـاربـر بـاسـابـقـه SADEGH 7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    2,109

    پيش فرض

    اینطور که من متوجه شدم، کار دریک بوده.
    از گفته های دو نفر اول به این نتیجه رسیدم که کار چارلز و آلن نبوده.
    دلیل:
    مثلا اگر کار چارلز بوده، باید جمله اول برایان رو دروغ و جمله دومش رو راست در نظر بگیریم.
    حالا می ریم سراغ گفته های دریک:
    برای اینکه بگیم کار چارلز بوده، باید جمله اول دریک رو راست و جمله دومش رو دروغ در نظر بگیریم و اگه جمله دوم رو دروغ در نظر بگیریم، به این نتیجه می رسیم که کار آلن هم بوده در حالی که در صورت سوال پرسیده شده مجرم چه کسی هست؟ پس مسلما یک مجرم وجود داره.
    با توجه به توضیحات ذکر شده، پس کار چارلز و آلن نبوده.
    منطق بالا، روی گفته های دو نفر دوم (چارلز و آلن) هم صدق می کنه. چون هر دوشون گفته های هم رو نقض کردن و از روش بالا به این نتیجه می رسیم که کار برایان و اریک هم نبوده.
    نتیجه گیری تا اینجای کار:
    4 نفر اول، در جمله هایی که گفتن کار یکی بوده، دروغ گفتن.
    -----------------
    اریک اسم دو نفر رو گفته و گفته هر دو شون مجرم بودن. از گفته های دو نفر اول مشخص شد که کار آلن نبوده. در نتیجه جمله دروغ اریک، اتهام زدن به آلن هستش و جمله ی راستش معرفی مجرم، یعنی دریک هستش.
    (البته بدخواب شدن من تو ساعت 3.30 صبح هم ممکنه تو گنگ بودن توضیحات تاثیر گذاشته باشه.)
    Last edited by SADEGH 7; 23-09-2014 at 03:54.

  4. 3 کاربر از SADEGH 7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #53
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,119

    پيش فرض

    سلام. اینم پیچیده نیست. برای خالی نبودن عریضه گذاشتمش

    وکیلِ زبردستی به شخصی وکالت می‌آموزد، با این شرط که شاگرد لازم نیست شهریه‌ای بپردازد مگر اینکه در نخستین دعوی قضائی‌اش پیروز شود. پس از پایانِ دوره‌ی آموزشی، برخلافِ هدفِ اوّلیّه، شاگرد تصمیم می‌گیرد وکالت را رها کرده و به موسیقی بپردازد. بنابراین، وی هرگز در دادگاهی به دعوی نخواهد پرداخت که بتواند در آن پیروز شود، پس طبقِ قرارداد نمی‌بایست شهریه‌ای بپردازد. وکیل از شاگرد می‌خواهد که شهریه‌اش را بپردازد، امّا او نمی‌پذیرد، درنتیجه از او به دادگاه شکایت می‌کند. استدلالِ وکیل بدین قرار است:

    اگر شاگرد دعوی را ببازد، بدین معنی است که وکیل برنده خواهد بود و از این رو پولش را دریافت می‌کند؛ و اگر خودش ببازد، آنگاه شاگرد برنده خواهد بود و به این دلیل که در نخستین دعوی خودش برنده شده باید شهریه را بپردازد.

    با این حال، شاگرد اندکی متفاوت استدلال می‌کند: اگر من ببازم، پس نخستین دعوی قضائی‌ام را باخته‌ام، پس طبقِ توافق، نمی‌بایست شهریه‌ای بپردازم، و اگر برنده شوم، پس وکیل از حقّ اجرای توافق محروم شده است، پس مجبور به پرداخت چیزی نخواهم بود.

    آنها هر دو نمی‌توانند بر حق باشند، پس چه کسی در اینجا مرتکب اشتباه شده است؟

  6. 2 کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #54
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    سلام. اینم پیچیده نیست. برای خالی نبودن عریضه گذاشتمش

    وکیلِ زبردستی به شخصی وکالت می‌آموزد، با این شرط که شاگرد لازم نیست شهریه‌ای بپردازد مگر اینکه در نخستین دعوی قضائی‌اش پیروز شود. پس از پایانِ دوره‌ی آموزشی، برخلافِ هدفِ اوّلیّه، شاگرد تصمیم می‌گیرد وکالت را رها کرده و به موسیقی بپردازد. بنابراین، وی هرگز در دادگاهی به دعوی نخواهد پرداخت که بتواند در آن پیروز شود، پس طبقِ قرارداد نمی‌بایست شهریه‌ای بپردازد. وکیل از شاگرد می‌خواهد که شهریه‌اش را بپردازد، امّا او نمی‌پذیرد، درنتیجه از او به دادگاه شکایت می‌کند. استدلالِ وکیل بدین قرار است:

    اگر شاگرد دعوی را ببازد، بدین معنی است که وکیل برنده خواهد بود و از این رو پولش را دریافت می‌کند؛ و اگر خودش ببازد، آنگاه شاگرد برنده خواهد بود و به این دلیل که در نخستین دعوی خودش برنده شده باید شهریه را بپردازد.

    با این حال، شاگرد اندکی متفاوت استدلال می‌کند: اگر من ببازم، پس نخستین دعوی قضائی‌ام را باخته‌ام، پس طبقِ توافق، نمی‌بایست شهریه‌ای بپردازم، و اگر برنده شوم، پس وکیل از حقّ اجرای توافق محروم شده است، پس مجبور به پرداخت چیزی نخواهم بود.

    آنها هر دو نمی‌توانند بر حق باشند، پس چه کسی در اینجا مرتکب اشتباه شده است؟
    راهنمایی نمی کنید؟

  8. #55
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,119

    پيش فرض

    برادر والا زیاد خفن نبود ، بیشتر حالت استدلالی داره که اونم نسبتن سادس، هر درکی ازش داشتی بگو.

    راهنمایی: به استدلال های وکیل و شاگرد باید توجه کرد و با شروط اولیه مقایسه کرد.

  9. 2 کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #56
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    بنظرم قاضی بر اساس شرط اولیه باید حق رو به شاگرد بده، و چون شاگرد در این دعوا پیروز میشه بر اساس همون شرط باید شهریه وکیل رو بده

  11. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #57
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    سلام. اینم پیچیده نیست. برای خالی نبودن عریضه گذاشتمش

    وکیلِ زبردستی به شخصی وکالت می‌آموزد، با این شرط که شاگرد لازم نیست شهریه‌ای بپردازد مگر اینکه در نخستین دعوی قضائی‌اش پیروز شود. پس از پایانِ دوره‌ی آموزشی، برخلافِ هدفِ اوّلیّه، شاگرد تصمیم می‌گیرد وکالت را رها کرده و به موسیقی بپردازد. بنابراین، وی هرگز در دادگاهی به دعوی نخواهد پرداخت که بتواند در آن پیروز شود، پس طبقِ قرارداد نمی‌بایست شهریه‌ای بپردازد. وکیل از شاگرد می‌خواهد که شهریه‌اش را بپردازد، امّا او نمی‌پذیرد، درنتیجه از او به دادگاه شکایت می‌کند. استدلالِ وکیل بدین قرار است:

    اگر شاگرد دعوی را ببازد، بدین معنی است که وکیل برنده خواهد بود و از این رو پولش را دریافت می‌کند؛ و اگر خودش ببازد، آنگاه شاگرد برنده خواهد بود و به این دلیل که در نخستین دعوی خودش برنده شده باید شهریه را بپردازد.

    با این حال، شاگرد اندکی متفاوت استدلال می‌کند: اگر من ببازم، پس نخستین دعوی قضائی‌ام را باخته‌ام، پس طبقِ توافق، نمی‌بایست شهریه‌ای بپردازم، و اگر برنده شوم، پس وکیل از حقّ اجرای توافق محروم شده است، پس مجبور به پرداخت چیزی نخواهم بود.

    آنها هر دو نمی‌توانند بر حق باشند، پس چه کسی در اینجا مرتکب اشتباه شده است؟
    فکر کنم شکایت وکیل اشتباه باشه. چون هنگام تنظیم شکایت ، بر اساس قرارداد شاگرد موظف به پرداخت شهریه نیست مگر اینکه قبل از این شکایت در دعوی دیگری پیروز شده باشه.

  13. 4 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #58
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,119

    پيش فرض

    شرط اول:
    - وکیل در شرط اول گفته اگر و تنها اگر شاگرد در نخستین دعوی خودش پیروز بشه باید شهریه رو بپردازه.


    حالا وکیل میره شکایت میکنه و میگه من شهریم رو میخام!

    1- استدلالش اینه که اگه شاگرد ببازه که من پیروز شدم و شاگرد باید شهریه رو پرداخت کنه (نادیده گرفتن شرطی که خودش وضع کرده، اینجا ظاهرن اجرای شرط اول به سودش نیست و میخاد با اتکا به شکایتی که کرده شهریه رو بگیره)
    2- اگه هم شاگرد ببره که طبق شرط اول باید شهریه رو بپردازه چون در اولین دعوی قضایی خودش پیروز شده. (اینجا به کار بردن شرط اول به سود وکیل هست)



    حالا شاگرد چی میگه:

    1- اگه من ببازم طبق شرط اول موظف به پرداخت شهریه نیستم (به کار بردن شرط اول به سود شاگرد است)
    2- اگه من ببرم که وکیل بازنده است و شکایتش برای دریافت شهریه بی اعتبار میمونه و لذا نیازی به پرداخت شهریه ندارم دیگه (اینجا هم شاگرد شرط اول رو نادیده میگیره و فقط به نتیجه ی دادگاه و شکایت وکیل بسنده میکنه ، چون شرط اول به سودش نیست )




    -----------------------------------------

    همونطور که نیو ری اشاره کرد ، شاگرد خیلی هوشمندانه کار وکالت رو کنار میگذاره و به موسیقی میپردازه، چون مادامی که یک دادگاه برگزار نشه و شاگرد درش پیروز نشه، نیازی به پرداخت شهریه نیست. اما وکیل با اینحال از شاگرد میخاد که شهریه رو بپردازه (ظاهرن ازین اقدام هوشمندانه ی شاگردش به ستوه میاد، شرط اول وکیل باید دقیقتر وضع میشد، مثلن اینطوری: شاگرد باید ظرف حداکثر یک ماه در یک دادگاه شرکت کنه حتمن و نتیجه ی اون دعوی تعیین کننده ی پرداخت یا عدم پرداخت شهریه خواهد بود. لذا در اینجا چون محدوده ی زمانی و لزوم انجام نخستین دعوی در شرط وضع نشده، شاگرد ازین باگ شرط استفاده میکنه و شرایط رو به شکل قانونی ، به نفع خودش میکنه)

    مشخصه که بر اساس شرط اول، شکایت وکیل (که میگه چرا شاگرد شهریم رو نمیده) بی معنی است و شرط خودش رو نقض میکنه چون هنوز دادگاهی صورت نگرفته که شاگرد درش پیروز بشه و موظف به پرداخت شهریه بشه. اما به هرحال شکایت شکایته و براش دادگاه تشکیل میشه همیشه و به محض برگزاری دادگاه، این دادگاه هم طبق شرط اولین دادگاهی هست که شاگرد درش قرار داره و همون شرط اول درش صادقه و در پایان دادگاه، قاضی یک طرف رو محکوم میکنه. (به نوعی تسلسل اتفاق میفته)


    از طرفی در بیان استدلال ها مشخصه که وکیل (در قسمت 1) شرط اول رو نادیده گرفته. در قسمت 2 هم فعلن بر حق نیست چون مدارکش فقط شامل اتفاقات قبل از این دادگاه است، و وکیل تا لحظه ی برگزاری دادگاه و براساس مستندات قبل از دادگاه بر حق نیست


    در این دادگاه هم چون شکایت وکیل (مبنی بر اینکه چرا شاگرد شهریه اش رو پرداخت نکرده؟) تا لحظه ی ارائه ی شکایت بی اعتبار و بی معنیست، قاضی بر اساس اتفاقات تا لحظه ی قبل دادگاه، حق رو به شاگرد میده و دادگاه تموم میشه و شاگرد برنده ی دادگاه میشه. و به نظر بنده چون شکایت وکیل بر اساس اتفاقات ِ افتاده، و نیفتاده تا لحظه ی شروع دادگاه فاقد اعتبار و پوچ است، تا اینجا وکیل بر حق نیست، مگه اینکه بعد از این دادگاه که شاگرد درش پیروز شده، وکیل دوباره شکایت کنه و در دادگاه دوم با استناد به نتیجه ی نخستین دعوی پیروزمندانه ی شاگرد، طلب شهریه کنه بر اساس شرط اول.

    اما به هرحال چیزی که در اینجا مهمه برای ما، همین دادگاه نخست هست که وکیل بر حق نیست (تا لحظه ی شروع دادگاه).

    حالا ممکن بود این اولین دادگاه شاگرد با شخص دیگری بوده باشه به جز وکیل، و اگه شاگرد درش پیروز میشد، وکیل میتونست یه شکایتی مث همین شکایتی که الان کرده تنظیم کنه و کاملن بر حق باشه و شهریه اش رو از شاگرد بگیره.


    البته این پاسخ تفصیلی نظرات خودم بود، بنابراین لزومن پاسخ صحیح نمیتونه باشه برای این سوال. مضاف بر اینکه من جواب این سوال رو هرگز ندیدم!

  15. 3 کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #59
    آخر فروم باز danielo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    1,021

    پيش فرض

    شرط اول:
    - وکیل در شرط اول گفته اگر و تنها اگر شاگرد در نخستین دعوی خودش پیروز بشه باید شهریه رو بپردازه.


    حالا وکیل میره شکایت میکنه و میگه من شهریم رو میخام!

    1- استدلالش اینه که اگه شاگرد ببازه که من پیروز شدم و شاگرد باید شهریه رو پرداخت کنه (نادیده گرفتن شرطی که خودش وضع کرده، اینجا ظاهرن اجرای شرط اول به سودش نیست و میخاد با اتکا به شکایتی که کرده شهریه رو بگیره)
    2- اگه هم شاگرد ببره که طبق شرط اول باید شهریه رو بپردازه چون در اولین دعوی قضایی خودش پیروز شده. (اینجا به کار بردن شرط اول به سود وکیل هست)



    حالا شاگرد چی میگه:

    1- اگه من ببازم طبق شرط اول موظف به پرداخت شهریه نیستم (به کار بردن شرط اول به سود شاگرد است)
    2- اگه من ببرم که وکیل بازنده است و شکایتش برای دریافت شهریه بی اعتبار میمونه و لذا نیازی به پرداخت شهریه ندارم دیگه (اینجا هم شاگرد شرط اول رو نادیده میگیره و فقط به نتیجه ی دادگاه و شکایت وکیل بسنده میکنه ، چون شرط اول به سودش نیست )




    -----------------------------------------

    همونطور که نیو ری اشاره کرد ، شاگرد خیلی هوشمندانه کار وکالت رو کنار میگذاره و به موسیقی میپردازه، چون مادامی که یک دادگاه برگزار نشه و شاگرد درش پیروز نشه، نیازی به پرداخت شهریه نیست. اما وکیل با اینحال از شاگرد میخاد که شهریه رو بپردازه (ظاهرن ازین اقدام هوشمندانه ی شاگردش به ستوه میاد، شرط اول وکیل باید دقیقتر وضع میشد، مثلن اینطوری: شاگرد باید ظرف حداکثر یک ماه در یک دادگاه شرکت کنه حتمن و نتیجه ی اون دعوی تعیین کننده ی پرداخت یا عدم پرداخت شهریه خواهد بود. لذا در اینجا چون محدوده ی زمانی و لزوم انجام نخستین دعوی در شرط وضع نشده، شاگرد ازین باگ شرط استفاده میکنه و شرایط رو به شکل قانونی ، به نفع خودش میکنه)

    مشخصه که بر اساس شرط اول، شکایت وکیل (که میگه چرا شاگرد شهریم رو نمیده) بی معنی است و شرط خودش رو نقض میکنه چون هنوز دادگاهی صورت نگرفته که شاگرد درش پیروز بشه و موظف به پرداخت شهریه بشه. اما به هرحال شکایت شکایته و براش دادگاه تشکیل میشه همیشه و به محض برگزاری دادگاه، این دادگاه هم طبق شرط اولین دادگاهی هست که شاگرد درش قرار داره و همون شرط اول درش صادقه و در پایان دادگاه، قاضی یک طرف رو محکوم میکنه. (به نوعی تسلسل اتفاق میفته)


    از طرفی در بیان استدلال ها مشخصه که وکیل (در قسمت 1) شرط اول رو نادیده گرفته. در قسمت 2 هم فعلن بر حق نیست چون مدارکش فقط شامل اتفاقات قبل از این دادگاه است، و وکیل تا لحظه ی برگزاری دادگاه و براساس مستندات قبل از دادگاه بر حق نیست


    در این دادگاه هم چون شکایت وکیل (مبنی بر اینکه چرا شاگرد شهریه اش رو پرداخت نکرده؟) تا لحظه ی ارائه ی شکایت بی اعتبار و بی معنیست، قاضی بر اساس اتفاقات تا لحظه ی قبل دادگاه، حق رو به شاگرد میده و دادگاه تموم میشه و شاگرد برنده ی دادگاه میشه. و به نظر بنده چون شکایت وکیل بر اساس اتفاقات ِ افتاده، و نیفتاده تا لحظه ی شروع دادگاه فاقد اعتبار و پوچ است، تا اینجا وکیل بر حق نیست، مگه اینکه بعد از این دادگاه که شاگرد درش پیروز شده، وکیل دوباره شکایت کنه و در دادگاه دوم با استناد به نتیجه ی نخستین دعوی پیروزمندانه ی شاگرد، طلب شهریه کنه بر اساس شرط اول.

    اما به هرحال چیزی که در اینجا مهمه برای ما، همین دادگاه نخست هست که وکیل بر حق نیست (تا لحظه ی شروع دادگاه).

    حالا ممکن بود این اولین دادگاه شاگرد با شخص دیگری بوده باشه به جز وکیل، و اگه شاگرد درش پیروز میشد، وکیل میتونست یه شکایتی مث همین شکایتی که الان کرده تنظیم کنه و کاملن بر حق باشه و شهریه اش رو از شاگرد بگیره.


    البته این پاسخ تفصیلی نظرات خودم بود، بنابراین لزومن پاسخ صحیح نمیتونه باشه برای این سوال. مضاف بر اینکه من جواب این سوال رو هرگز ندیدم!
    شرط وکیل مگه این نبوده که شاگردش به عنوان یک وکیل در اولین دادگاه خودش پیروز بشه؟؟چون در غیر اینصورت این شرط معنا نداره.
    حالا در این دادگاه شاگرد میتون برای خودش وکیل بگیره و در واقع شکست یا برد اون برای وکیل شاگرد حساب میشه نه خود شاگرد

  17. 2 کاربر از danielo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #60
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    شرط اول:
    - وکیل در شرط اول گفته اگر و تنها اگر شاگرد در نخستین دعوی خودش پیروز بشه باید شهریه رو بپردازه.


    حالا وکیل میره شکایت میکنه و میگه من شهریم رو میخام!

    1- استدلالش اینه که اگه شاگرد ببازه که من پیروز شدم و شاگرد باید شهریه رو پرداخت کنه (نادیده گرفتن شرطی که خودش وضع کرده، اینجا ظاهرن اجرای شرط اول به سودش نیست و میخاد با اتکا به شکایتی که کرده شهریه رو بگیره)
    2- اگه هم شاگرد ببره که طبق شرط اول باید شهریه رو بپردازه چون در اولین دعوی قضایی خودش پیروز شده. (اینجا به کار بردن شرط اول به سود وکیل هست)


    حالا شاگرد چی میگه ...
    بنظر من برعکس، این وکیله که خیلی با هوش و زیرکه! و این شرط رو گذاشته چون با این شرط مطمئنا و در هرصورت به پولش میرسه، چه شاگرد وکالت رو ادامه بده چه نده، در واقع پیش بینی کرده بود که امکان داره شاگرد بخواد وکالت رو کنار بذاره و از زیر بار دادن شهریه در بره، به همین خاطر چنین شرطی گذاشته. حالا چرا؟ اگر وکیل بجای این شرط، یکی از شرطهای شما رو میذاشت ("شاگرد باید ظرف حداکثر یک ماه در یک دادگاه شرکت کنه حتمن و نتیجه ی اون دعوی تعیین کننده ی پرداخت یا عدم پرداخت شهریه خواهد بود")، در بهترین حالت احتمال رسیدن به شهریه اش (پیروزی شاگرد) 50 درصد بود (با توجه به تازه کار بودن شاگرد)، اما با این شرط وکیل میتونه به یه بهانه (که اینجا خود شاگرد ناشیانه بش میده) و قبل از هر کس دیگه شاگرد رو به دادگاه بکشونه و عامدانه شکست بخوره تا شاگرد پیروز بشه و مجبور بشه بر اساس شرط شهریه رو پرداخت کنه

    بنظرم وکیل از همون اول قصدش این بوده که همین کار رو بکنه، به همین خاطر میگه اگه پیروز بشی نه اگر شکست بخوری، چون در این صورت (شکست دادن شاگرد) کار وکیل کمی ریسکی میشد، اما با شرط وکیل براحتی میشه عمدا شکست خورد، و برای این کار هیچ چیز بهتر از شرط خود وکیل نیست، وکیل میدونه بر اساس شرطش قاضی به نفع شاگرد رای، هدف وکیل هم همینه، یعنی پیروز شدن شاگرد در اولین دعوا

    وکیلِ زبردستی به شخصی وکالت می‌آموزد، با این شرط که شاگرد لازم نیست شهریه‌ای بپردازد مگر اینکه در نخستین دعوی قضائی‌اش پیروز شود.
    نمیدونم کلمه زبردست تعبیر خودتونه یا در متن اصلی معمای بوده، اگر در متن معمای بوده خودش میتونه اشاره ای باشه به جواب معما!
    Last edited by N I G H T P E A C E; 05-10-2014 at 00:42.

  19. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •