تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 129 اولاول ... 23456789101656106 ... آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #51
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    گونه

    برجسته: برجسـتـگي گـونه نشـانگر قـدرت، انـرژي و اعـتماد بنفس است. كساني كه داراي گـونه بـرـسته مي باشند تمايل بيشتري براي پذيرفتن اشتباهات ديگران دارند.
    گود: علاوه بر جذابيت و زيبايي دليلي بر خوش مشربي و سازگاري فرد مي باشد.

    چانه و فك

    فك چهارگوش: افـراد با فـك چـهار گـوش و مـربعي انـسانهاي تـسخير ناپذير و سركش مي باشند. آنها توانايي تبديل روياهايشان به واقعيت را دارند.
    چانه هاي برآمده: اينگونه افراد، اشـخاصي خود ستـا بوده و تصـور ميكنند هيچ چيزي جز خود آنها اهميت ندارد و جز خودشان حرف كس ديگري را قبول نداشته و خود را عقل كل مي دانند.

    لب

    قلوه اي: لبهاي قلوه اي علاوه بر زيباتر نمودن صورت،نشانه بخشش و گشاده دستي مي باشد. معمولا اينگونه افراد تمايل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو كنند.
    نازك: نازك بودن لب بيانگر خويشتن گرايي ذاتي در اشخاص است.
    لب بالايي نازك پاييني قلوه اي: نشانه اين است كه فردي متـقـاعد كنـنـده و مـجاب كننده مي باشد.



    مطلب آخر

    چهره خواني يك علم دقيق و ثابت شده نيست و حتي با گذراندن دروه هاي آموزشي دقيق و پيشرفته نيز نمي توان بطور قطع در مورد شخصيت و درون افراد صــحبت نمود. نتايج شما در سنجش شخصيت، بستگي به تعداد فاكتورهاي مورد تحليل قـرار گرفـته دارد ولي با بـياد داشتن نكات ذكر شده مي توانيد قبل از صحبت كردن با افراد تا حدي متوجه شخصيت آنها شويد.

  2. #52
    داره خودمونی میشه niloofar khanum's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    52

    12 ایجاد نشاط در زندگی

    به خود اجازه دهید تا شاد باشید .

    انسان موجود خارق العاده ای است که قادر است در آن واحد بسیاری از هیجانات و احساسات را در ذهن خود تداعی و حس کند.

    2- شادی و نشاط را در طبیعت پیدا کنید.

    آن قدر در برنامه روزانه خود غرق نشوید که از زیبایی های دنیای اطراف غافل شوید. هر چیزی که دارای استعداد بالقوه باشد میتواند برای شما شادی آور باشد.

    3- به دنبال عوامل اصلی ایجاد شادی و نشاط باشید.

    منتظر نباشید تا شادی به دنبال شما بیایید بلکه شما به دنبال انجام کارهایی باشید که به زندگیتان نشاط هدف و معنا بدهد.

    4-به هشدارهای درونی شادی بخش توجه کنید.
    شادترین مردم کسانی هستند که راه خود را در زندگی پیدا کرده اند و راهکارهای لازم را برای رسیدن به هدفشان و کسب شرایط بهتر چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی به دست آورده اند.

    5- شادی را خلق کنید.
    انجام کارهای خارج از منزل ، تنظیم مخارج خانواده و یا حتی پرداخت صورتحساب های منزل از جمله کارهایی هستند که به شما کمک می کنند تا قابلیت های خود را پیدا کنید و به حس خودباوری برسید.

    6- ایجاد صداهای موزون و خوش آهنگ.
    شوخ طبع باش، ترانه های روح بخش بخوان، از طریق صدا حس لذت و رضایت از زندگی را منتقل کن ، رضایت را با صدای بلند ابراز کن، سعی کن با دیگران بخندی اما یادت باشد هرگز به دیگران نخند.

    7- شادیمان را تقسیم کنیم.
    فرمول ساده دیگری که من آن را در زندگی دنبال می کنم این است که همیشه سعی می کنم شخص مقابلم را خوشحال کنم. امتحان کنید خواهید دید که چه احساس خوبی به شما دست خواهد داد.

    8- از فرط شادی به هوا بپرید.
    اگر شما فرد پر ذوق و شوقی باشید افرادی هم که با شما در تماسند تمایل پیدا می کنند تا در این شادی شریک شوند یعنی از شما انرژی مثبت بگیرند.

    9- اگر شادی را در میدان دید خود پیدا نمی کنید پس چشم انداز را تغییر دهید.
    چشم های خود را به چیزی بدوزید که به شما انرژی مثبت می دهد ، در غیر این صورت میدان دید خود را تغییر دهید. گاهی لازم است که حوزه دید خود را گسترش دهید ، کنار مشکلات بایستید و روی آن تمرکز داشته باشید و در حین تمرکز ، با فکر کردن بر روی مسائلی که به شما انرژی مثبت می دهد بر مشکل غلبه کنید.

    10- پیش به سوی پیروزی.
    باید در پی دستیابی به یک برنامه ترغیب کننده و جدید در کارتان باشید از مسیرهای مختلف به منزل بروید ، با همسایه های جدید آشنا شوید. زبان جدید یاد بگیرید. با کسی دوست شوید که فکرش با شما متفاوت است. راه ها محدود نیستند اگر بخواهید می توانید از مسیرهای دیگری نیز وارد شوید.

    11- با نشاط از خواب برخیزید.
    به محض اینکه صبح از خواب بیدار می شوید به اولین چیزی که میتواند شما را خوشحال کند فکر کنید و لبخند بزنید. به یک فضای سبز بروید ، ورزش کنید به آوای پرندگان گوش کنید بدین ترتیب شما می توانید مقاومت بدن را در مقابل استرس ها بالا ببرید و سیستم ایمنی بدنتان را نیز تقویت کنید و در ضمن شادی را به زندگی بیاورید.

    12- به دنبال داشتن برنامه ای مفرح باشید.
    حداقل هر سه هفته یک بار یک برنامه تفریحی در تقویمتان ثبت کنید شما می توانید در انتظار شادی بودن را تجربه کنید.

    با تشکر از دوعشق داتکام
    Last edited by niloofar khanum; 17-09-2006 at 01:52.

  3. #53
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض قدرت تفكر مثبت

    قدرت تفکر مثبت
    نکته اصلی: آنچه که فکر میکنی, هستی. آنچه که میخواهی, احساس میکنی.


    چرا مثبت اندیشی؟

    تمام احساسات, باورها و دانسته های ما بر اساس تفکرات درونیمان میباشند, هر دو ضمیر هوشیار و نیمه هوشیار. کنترل در دست ماست چه بدانیم چه ندانیم. ما میتوانیم مثبت باشیم یا منفی, مشتاق یا گرفته, تاثیرگذار یا تاثیر پذیر.

    بزرگترین تفاوت بین افراد گرایش و نوع نگرش آنها میباشد. برای برخی, یادگیری لذت بخش و جذاب است. برای دیگران, یادگیری سخت و خسته کننده. برای بسیاری, یاد گیری فقط خوب است, چیزیست که برای انجام کار به آن نیاز است.

    بلند پرواز باشید و تمام تلاش خود را انجام دهید


    نگرشهای اکنون ما عادتهایی هستند که از بازخورد والدین, دوستان, جامعه و خویشتن ساخته شده اند و تصور ما از خود و جهان را شکل میدهند.

    این نگرشها توسط گفتگوی درونی (ضمیر هوشیار و نیمه هوشیار) که ما دائما با خود داریم ادامه میابد.

    اولین قدم در تغییر نگرشهایمان, تغییر گفتگوهای درونیمان میباشد.


    جه بایدبگوییم؟

    یکی از خط مشی ها 3 C’s نام دارد: الزام (commitment) , کنترل (control) و مبارزه طلبی (challenge) .


    الزام (commitment) :

    در خود یک تعهد مثبت نسبت به یادگیری, کار, خانواده, دوستان, طبیعت و عوامل ارزشمند دیگر ایجاد کنید. خود و دیگران را تحسین کنید. رویای موفقیت را ببینید. مشتاق باشید.


    کنترل (control) :

    ذهن خود را بر چیزهای مهم متمرکز کنید. برای چیزهایی که فکر میکنید و کارهایی که انجام میدهید هدف تنظیم کنید و اولویت بندی نمایید. پرداختن به اعمالتان را تصویرسازی کنید. یک استراتژی برای رویارویی با مسائل ایجاد نمایید. ریلکس بودن را بیاموزید. از موفقیت لذت ببرید. با خودتان صادق باشید.


    مبارزه طلبی (challenge) :


    با جرأت باشید. هر روز تغییر و پیشرفت کنید. نهایت تلاش خود را انجام دهید و به گذشته نگاه نکنید. به یاد گیری و تغییر به عنوان فرصتهای مناسب نگاه کنید. چیزهای جدید را امتحان کنید. انتخابهای مختلف را بررسی کنید. با افراد جدید ملاقات کنید. سؤالات زیادی بپرسید. پیگیر سلامت روحی و جسمی خود باشید. خوش بین باشید. مطالعات نشان میدهد افراد دارای این منشها, برندگان شرایط خوب و نجات یافتگان شرایط سخت هستند.

    تحقیقات نشان میدهد:
    "... افرادیکه آگاهانه گفتگوهای درونی و فرضیات خود را اصلاح میکنند پیشرفت تقریبا سریعی در کاراییشان مشاهده شده. انرژی آنها افزایش میابد و اوضاع برای آنها بهتر به نظر میرسد..."

    الزام, کنترل و مبارزه طلبی در ساختن احترام بخود و افزایش تفکر مثبت کمک میکند. در اینجا چند پیشنهاد دیگر آورده شده:


    7 پیشنهاد برای ساختن نگرشهای مثبت

    در هر گروه و رده ای به دنبال افراد مثبت برای همدم شدن و پیوستن باشید.
    در هر سخنرانی و خطابه ای به دنبال یک ایده جالب جدیدتر باشید.
    در هر فصلی از کتاب یک مفهوم جدیدتر که برایتان مهم است پیدا کنید.
    به هر دوستی, یک ایده جدیدی را که به تازگی آموخته اید توضیح دهید.
    از هر معلمی, سؤال بپرسید.
    یک لیست از اهداف, تفکرات مثبت و کارها همراه خود داشته باشید.
    به یاد داشته باشید, آنچه که فکر میکنید, هستید, آنچه که میخواهید, احساس میکنید.


    ترجمه: میثم تک فلاح

  4. #54
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض از حالت هاي روحي خود آگاه شويد!

    حالت هاي روحي خود شما مي توانند فوق العاده فريبنده باشند. اين حالت ها مي توانند شما را بفريبند و احتمالاً هم مي فريبند و وادار مي كنند باور كنيد كه زندگي تان بسيار بدتر از آني است كه واقعاً هست.

    وقتي كه در حالت روحي خوب هستيد زندگي عالي به نظر مي رسد. شما داراي چشم اندازي به آينده ، عقل سليم و خرد هستيد. در حالت هاي روحي خوب ، كارها خيلي سخت به نظر نمي آيند، مشكلات كمتر دشوار مي نمايند و حل آنها آسانتر به نظر مي رسد. وقتي كه در حالت هاي روحي خوب هستيد به نظر مي آيد روابط جريان دارند و ارتباط آسان است؛ اگر مورد انتقاد قرار گيريد، راحت آن را مي پذيريد.

    به عكس، اگر در حالت روحي بدي باشيد، زندگي به طور غير قابل تحمل جدي و مشكل به نظر مي رسد. به آينده چشم انداز چنداني نداريد. همه چيز را شخصي مي انگاريد و اغلب رفتار اطرافيان خود را غلط تعبير مي كنيد.

    مشكل اينجاست:
    مردم درنمي يابند كه حالت هاي روحي آنها هميشه در تكاپو است؛ بلكه فكر مي كنند كه زندگي شان ناگهان همين ديروز يا حتي يك ساعت گذشته بدتر شده است. بنابراين، كسي كه صبح در حالت روحي خوب است امكان دارد زن ، كار و اتومبيل خود را دوست بدارد. اين شخص احتمالاً درباره آينده خود خوشبين است و درباره گذشته خود شكرگزار است. اما در اواخر روز، اگر حالت او بد باشد، ادعا مي كند از كار خود نفرت دارد، فكر مي كند كه همسرش اسباب زحمت است، تصور مي كند كه اتومبيلش قراضه است و معتقد است كه در حرفه خود به جاي نخواهد رسيد. اگر هنگامي كه او در حالت روحي پايين است از وي درباره دوران كودكي اش بپرسيد، احتمالاً پدر و مادر خود را به خاطر گرفتاري فعلي خود سرزنش خواهد كرد.

    ممكن است چنين تضادهاي سريع و شديد ، احمقانه و حتي مسخره به نظر بيايند- اما ما همه اين طور هستيم. در حالت هاي روحي پايين ، چشم انداز خود را از دست مي دهيم و همه چيز فوري به نظر مي رسد. ما به كلي فراموش مي كنيم كه وقتي در حالت روحي خوبي هستيم همه چيز خيلي بهتر به نظر مي آيد. ما همه شرايط يكساني را تجربه مي كنيم- با چه كسي ازدواج كرده ايم، جايي كه كار مي كنيم، اتومبيلي كه آن را مي رانيم ، پتانسيل خود، دوران كودكي خود- كه بسته به حالت روحي مان كاملاً متفاوت هستند! وقتي كه روحيه مان پايين است، به جاي آن كه حالت خود را سرزنش كنيم، ميل داريم تصور كنيم كه كل زندگي مان اشتباه است. تقريباً مثل اين است كه واقعاً باور مي كنيم كه زندگي مان ظرف يكي دو ساعت گذشته از هم پاشيده شده است.

    حقيقت آن است كه زندگي تقريباً هيچ گاه به آن بدي نيست كه هنگام داشتن روحيه پايين به نظر مي رسد. اگر متقاعد شديد كه به جاي آن كه در فشار روحي بدي بمانيد زندگي را واقع بينانه ببينيد ، آنگاه مي آموزيد كه داوري خود را زير سوال ببريد. به خودتان يادآوري كنيد " البته كه من احساس حالت تدافعي [ يا عصبانيت، سرخوردگي ، فشار روحي، افسردگي] مي كنم؛ من در حالت روحي بدي هستم. هميشه وقتي كه روحيه ام پايين است احساس منفي دارم." وقتي كه در حالت روحي بدي هستيد، ياد بگيريد كه آن را به سادگي دفع كنيد: حالت روحي بد ، يك وضعيت اجتناب ناپذير انساني است كه اگر به آن كاري نداشته باشيد با گذشت زمان دفع خواهد شد. در حالت روحي پايين زندگي تان را تجزيه و تحليل نكنيد. اين كار خودكشي عاطفي است. اگر واقعاً داراي مشكلي هستيد ، اين مشكل حتي وقتي كه حالت دماغي شما بهبود مي يابد باز هم وجود خواهد داشت. راه كار آن است كه در حالت هاي روحي خوب خود خرسند و در حالت هاي روحي بد ، خود متين باشيم- اين حالت ها را خيلي جدي نگيريم.

    بار ديگر كه به هر دليلي احساس كرديد روحيه تان پايين است به خودتان يادآوري كنيد كه "اين نيز بگذرد" و خواهد گذشت.

  5. #55
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض خستگي مفرط


    خستگي مفرط در كودكان احتمالا ريشه ژنتيك دارد




    طبق يك مطالعه، خستگي مفرط در كودكان تنها يك نشانه افسردگي نيست و به نظر مي‌رسد كه خود يك بيماري موروثي باشد.

    دكتر "تام اي. فاولر" از دانشگاه "كارديف" در "والس" و نويسنده ارشد اين مطالعه به سرويس بهداشتي رويترز در نيويورك گفت خستگي مفرط نامشخص را نمي‌توان صرفا شكل ديگري از افسردگي تصور كرد.

    با توجه به اينكه افسردگي اغلب با خستگي همراه است و برعكس، فاولر و گروه وي براي بررسي تاثيرات محيط و وراثت بر روي هر دو اين بيماري، مطالعه‌اي بر روي دوقلوها انجام دادند.

    مطالعه دوقلوها به محققان اجازه مي‌دهد تا تفاوت ميان تاثيرات محيط زيست و ژن‌ها را تشخيص دهند.

    درحاليكه دوقلوهاي همسان محيطزيست و ژن‌هاي يكساني دارند، دوقلوهاي غيرهمسان يك محيط زيست دارند اما تنها از نيمي از ماده ژنتيك يكديگر برخوردارند.

    بنابراين احتمال داشتن بيماري‌هاي يكسان بر اثر نفوذ شديد ژنتيكي در دوقلوهاي همسان بيشتر است.

    محققان در اين مطالعه دو هزار و ‪ ۳۹۸‬جفت دوقلوي در سنين ‪ ۸‬تا ‪۱۷‬ سالگي را مورد مطالعه قرار دادند.

    در اين مطالعه در صورتيكه خستگي دست كم در يكي از جنبه‌هاي مرتبط با مدرسه، فعاليت‌هاي تفريحي و يا ارتباط با خانواده و همسالان اختلال ايجاد مي‌كرد و اگر هر روز نياز به يكساعت استراحت در روز داشت، مفرط يا مختل‌كننده در نظر گرفته مي‌شد.

    اگر اين وضعيت كمتر از يك هفته ادامه داشت، در دسته "خستگي كوتاه مدت" و درصورتيكه بيش از يك ماه ادامه داشت در دسته "خستگي بلندمدت" قرار مي‌گرفت.

    محققان دريافتند، درحاليكه نفوذ محيط بر خستگي كوتاه‌مدت قويتر از تاثير وراثتي نفوذ فاميلي بود اما به نظر مي‌رسيد كه هر دو خستگي كوتاه‌مدت و بلند مدت ريشه‌هاي ژنتيك داشتند.

    همچنين محققان افزودند، تحقيقات نشان داده است خستگي مفرط هرچند در بسياري موارد با افسردگي همراه است، اما تاثيرات وراثتي و محيطي آن از الگوهاي مختلفي پيروي مي‌كند.

    فاولر گفت: علت بروز خستگي مزمن در كودكان كه مي‌تواند به سندرم خستگي مزمن (‪ (CFS‬در بزرگسالان ارتباط داشته باشد، هنوز مشخص نشده است.

    اين مطالعه در شماره سپتامبر ‪ ،۲۰۰۶‬مجله انگليسي "روانشناسي" (‪ (Psychiatry‬چاپ شده است.

  6. #56
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض شغل رویائی شما چیست؟

    آيا هنوز به دنبال شغل رؤيايي خود هستيد. دوست داريد، صبحها با علاقه از خواب بيدار شويد، از اينكه دوباره روز شده است، خوشحال شويد و با انرژي كامل به محل كارتان برويد و پس از پشت سر گذاشتن يك روز كاري با رضايت كامل به خانه برگرديد. به نظر كه خوب مي رسد نه؟

    ولي اين مطالب چقدر به واقعيت نزديك است؟ از همه مهمتر چقدر در مورد تمام مشاغلي كه در دنيا وجود دارد، اطلاع داريد؟ شغل رؤيايي شما چيست و چگونه مي توانيد آن را به دست آوريد؟

    در حقيقت شغل رؤيايي، يك مورد كاملاً شخصي است. تنها خود شما مي توانيد بفهميد كه چه كاري براي شما خوب است، چه كاري را مي توانيد با كمال علاقه انجام دهيد و در كدام بخش، توانايي انجام كار را داريد. بايد نگاهي همه جانبه به شغل مورد نظرتان داشته باشيد و تمام جوانب آن را بسنجيد.

    اكنون در اينجا چند نمونه ذكر مي شود:
    - حوزه فعاليت
    - حوزه علاقه ( نوع كار، شاخه هاي آن و ... )
    - ميزان مسئوليت ( فعاليت وابسته به بورس، كاملاً مستقل و ... )
    - نقش ( ارتباط با بيرون يا محدود به خود شركت، نقش هدايتي، با يا بدون مسئوليت شخصي و ... )
    - ملزومات كاري ( محيط كار، همكاران ، رئيس و ... )
    - زمان انجام كار و شرايط كاري ( كار در آخر هفته، سفر و ... )
    - واقعيت بخشيدن به خود و پيشرفت شخصي

    خودتان را از طريق اين موارد به تحرك وا داريد و افكار، انتظارات و علائق خود را بنويسيد. اگر به طور خودكار نمي توانيد با كلمات كليدي شروع كنيد، پس از خود بپرسيد:

    - يك روز كاري ايده آل به نظر من چگونه است؟ ( از زمان كار، ابتدا چه مي كنم، پشت ميز مي نشينم يا در طبيعت به كار مي پردازم؟ چه وظايفي بر عهده من گذاشته شده است؟ همكاران من چگونه هستند؟ تا حد امكان و با تمام جزئيات شرح دهيد كه ايده آل براي شما چيست؟ )

    - چشم انداز من از آينده چيست؟ مستقل كار كنم؟ يك بخش را هدايت كنم؟ به خارج از كشور سفر كنم؟ و ...
    - از عهده چه فعاليتهايي به نحو احسن بر مي آيم؟ چه كاري را دوست دارم؟ چه كاري مناسب من است؟ نقاط قوت من در كجا است

    ( تخصصی و فردی )
    گاهي انسان نمي داند كه چه مي خواهد. اما كاملاً مطمئن است كه چه چيزي را نمي خواهد. اين نكته، بسيار سودمند است. زيرا به شخص كمك مي كند تا حوزه كاري خود را محدودتر كند.

    بهترين راه اين است كه شخص برگه هايي را بردارد و سؤالاتي را روي آنها بنويسد و سپس دو امكان براي خود در نظر بگيرد: يكي " من مي خواهم " و ديگري " من نمي خواهم " به اين نحو به سؤالات پاسخ دهيد. سعي نماييد كه سؤالات، كاملاً جزئي باشد. انجام اين كار بسيار خوشايند است و افكار انسان را پخته تر و منظم تر مي سازد. نكته مهم اين است كه هيچ نكته اي نبايد حذف شود، زيرا باعث غير واقعي شدن كار مي شود. تمام شرايط خود را مشخص كنيد. هر ايده اي سهم خودش را دارد. بررسي واقعي در آخر كار، امكان پذير است. وقتي كه فهرست آرزوها و علائق خود را تنظيم كرديد، در نهايت يا با مقدار زيادي از آرزوهاي فردي خويش روبرو مي شويد يا اينكه اين كار افكار شما را به سوي يك شغل معين سوق مي دهد.
    بنابراين از رؤياهاي دست نيافتني و غير واقعي بپرهيزيد تا كار شما نتيجه بخش باشد.

  7. #57
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض مبارزه با غر زدن

    طوفان مشکلات
    اگر زبان همسر شما سریعتر از طوفان می غرد، انگاه شما دارای یک مشکل اساسی هستید: عدم توانایی در برقراری ارتباط با او.
    ممکن است از خودتان بپرسید: "این آدم داره در مورد کدوم مشکل ارتباطی صحبت می کنه؟" من فکر می کنم مشکل شما وجود ارتباط بیش از اندازه است، شاید اگر مقداری آنرا کمتر کنید همه چیز درست شود.
    در ابتدا، بهترین نظری که به ذهنتان می سرد همین مورد است، اما اگر دقیق تر به مطلب نگاه کنید متوجه می شوید که مشکل شما چیزی جز ارتباط بیش از اندازه نیست. شاید شما دو نفر بیش از اندازه با یکدیگر صحبت کنید، اما زیاد حرف زدن نشان از آن نیست که مشکلات را از راه درست پیگیری می کنید و بهتر است از خودتان بپرسید که آیا اصلا در مورد مشکل مورد نظر بحث می کنید یا خیر.
    حقایق را بپذیرید
    99% از مشکلات زناشویی از قبیل خیانت، افسردگی، بدرفتاری، آزار و اذیت، و نق زدن به دلیل عدم توانایی در برقراری ارتباط ایجاد می شود.
    آخر بعد از همه این حرف ها، خانم ها هر چند وقت یکبار از خودشان سوال می کنند که "چرا اون نباید از صحبت کردن با من لذت ببره؟" و یا اینکه آقایون از خود سوال می کنند "فکر می کنم که همسرم چندان مجذوب نیست." پاسخ به چنین سوالاتی می تواند تمام مشکلات را حل کند اما مشکل اینجاست که ما توانایی سوال پرسیدن (برقراری ارتباط) را نداریم و شاید نمی دانیم که چگونه باید از راه درست وارد شد.
    حقیقت اینجاست که اگر خانم شما غر می زند به این دلیل است که قصد دارد چیزی را به شما بگوید اما شما گوش شنیدن آنرا ندارید. به همین خاطر به این کار ادامه میدهد تا شما بالاخره به حرف او گوش کنید. البته تمام تقصیرها هم به گردن شما نیست شاید دلیل گوش ندادن شما این باشد که او از راه مناسب وارد نشده.
    تنها چیزی که لازم دارید این است که کمی بیشتر بر روی مبحث ارتباط کار کنید تا مجددا خودتان را در دوران ماه عسل ببینید.
    راه غلط
    یک شب آقا تنها به این خاطر که مطمئن شود همسرش پشت در منتظر اوست، از سر کار خود دیر تر به خانه بر می گردد. قبل از این که این فرصت را پیدا کند که کفش هایش را در بیاورد، خانم از او اینچنین پذیرایی می کند:
    خانم: تو واقعا ظالمی، چرا اینقدر دیر کردی؟ می خواستی باز هم از من دوری کنی؟ از دست من خسته شدی، نه؟
    آقا: صداتو رو من بلند نکن، دوباره رفتیم سر خونه اولمون، به من میپری و بعد هم خیلی زود نتیجه گیری میکنی.
    خانم: چرا تو می خواهی مثل یک حیوون با من رفتار می کنی؟ نمی تونستی زنگ بزنی بگی برای شام نمیای؟ تو واقعا بی کله هستی.
    آقا: (در حالیکه دور می شود) دست از سرم بردار، خسته ام، می خواهم کمی استراحت کنم.
    خانم: چرا تو مثل بچه ها رفتار می کنی؟ درسته! کار دیگه ای جز بیرون رفتن از اتاق که بلد نیستی! میدونی مشکلت چیه؟ انتقاد سازنده رو نمی تونی قبول کنی.
    چه چیز اشتباه است؟
    چیزی که خانم باید بگوید این است که "نمی تونی انتقاد ویران کننده را بپذیری" به خاطر اینکه حرف هایش کاملا مخرب هستند. به جای اینکه در مورد چیزی که واقعا احساس می کند با یک راه حل منطقی صحبت کند، او با بدنام کردن آقا، خصومت و خشونت خود را بیرون می ریزد. این امر باعث لطمه دیدن همسر می شود.
    زمانی که طرف مقابل شما به حالت دفاعی فرو می رود، راه ارتباط مسدود می شود و سبب می شود تا زوجین نتوانند مشکل خود را پی گیری نمایند. بنابراین چه اتفاقی روی می دهد؟ هیچ کس گوش نمی دهد، خانم همان حرف های قدیمی را پیش میکشد و آقا هم تصور می کند که همسرش یک فرد غرغروست. اما اتفاقی که می افتد این است که در این حالت هیچ کس به دیگری توجه نمی کند.
    ذهنیت خود را سامان بخشید
    پیش از صحبت کردن باید به دقت فکر کنید. چیزی که این خانم و آقا باید بدانند این است که در میان انها یک مشکل ارتباطی در حال رخ دادن است.
    زمانیکه به این ادراک دست پیدا کنند، در این زمان با استفاده از تکنیکی که من در زیر به شما معرفی می کنم می توانید کلیه مشکلات حل نشدنی خود را حل و فصل کنید.
    تقصیر تو نیست، مشکل از من است
    زمانی که می خواهید مشکلی را حل کنید، باید بدانید که پیش از هر چیز چگونه میتوانید آنرا به درستی انتقال دهید تا طرف مقابل آنرا به درستی درک کند و راه بحث منطقی را باز بگذارد.
    در مثال بالا خانم به جای اینکه کاری کند که آقا به حالت تدافعی فرو رود و یکدفعه به سمت او حمله ور شود باید با احترام با او صحبت کند. به جای آنکه همیشه بگویید "تو" از ضمیر "من" هم استفاده کنید و يا بگویید "من، خودم."
    اجازه دهید به جملات "تو" یی که خانم در مثال بالا در مقابل آقا استفاده کرده نگاه کوتاهی بیندازیم:
    تو واقعا ظالمی
    چرا تو با من مثل یک حیوان برخورد می کنی؟
    تو مثل یک بچه رفتار می کنی
    خیلی راحت هر کسی متوجه می شود که چرا استفاده از جمله های با مظمون "تو" به طرف مقابل به راحتی آسیب می رساند. همانطور که دیدید به محض اینکه خانم از این کلمات استفاده می کند آقا در مقابل او جبهه گیری کرده و به سخنان او گوش نمیدهد.
    با استفاده از جملات شامل "تو" شما فرد مقابل را بیرحمانه قضاوت می کنید. اگر از "من" استفاده کنید دیگر نمی توان گفت که شما دیگران را بدون هیچ عذر و بهانه ای در ترازوی قضاوت قرار داده اید.
    سیستم "من، خودم"
    چرا زبان "من، خودم" اینقدر موثر است؟ به این دلیل که مزایای متعددی هم برای گوینده و هم برای شنونده دارد: آزار و اذیت را از بین می برد، صداقت را زیاد می کند، تنها بر اساس اطلاعات صحیح استنتاج صورت می گیرد، و هر دو طرف دقت بیشتری بر روی گفته های خود کرده و بیشتر سعی می کنند بیندیشند.
    خوب، بدون هیچ گونه اتلاف وقتی اجازه دهید تا در مورد سیستم "من، خودم" بیشتر بدانیم، این روش به شما کمک می کند تا بتوانید مکالمه منطقی با همسر خود داشته و هیچ گونه جروبحثی هم نداشته باشید.
    این روش دارای 4 بخش می باشد. رفتار شما را شرح می دهد، تعبیر طرف مقابل از رفتار شما را بیان می کند، احساسات و در آخر نتایجی را که از رفتارهای شما میگیرد را برایتان روشن می کند.
    در این قسمت می بینید که خانم برای اینکه آقا را وادار به گوش دادن به حرف هایش کند باید چه چیزی می گفت:
    خانم: عزیزم تو در تمام طول این هفته بدون این که حتی با من کوچکترین تماسی برقرار کنی دیر به خانه آمدی (رفتار) آیا می خواهی از من دور باشی؟ از کنار من بودن خسته شدی؟ یا اینکه با کس دیگری آشنا شده ای (تعبیر)؟
    من، احساس می کنم از طرف تو خواسته نمی شوم و از این بابت اصلا خوشحال نیستم. من واقعا آزرده خاطر شده ام ( احساسات) اگر این رفتار ادامه پیدا کند، من دچار عصبانیت و نگرانی خواهم شد.( نتیجه گیری)
    آقا: عزیزم، من خودم واقعا شرمنده هستم، هیچ وقت فکر نمی کردم همچین احساسی داشته باشی، من هیچ وقت قصد دوری کردن از تو را ندارم، من واقعا تو را تحسین می کنم و از تو ممنونم، من به دنبال هیچ کس بجز تو نخواهم رفت؛ عزیزم.
    من کارهای زیادی دارم که مجبور می شوم بیشتر از محدوده زمان کاری در اداره بمانم و آنها را تکمیل کنم. من واقعا تحت فشار هستم. زمانی که به خانه می آیم، وقتی میخواهم که با خودم خلوت کنم. نمی خواهم تو همچین احساسی نسبت به من داشته باشی و قول می دم که از این به بعد حتی اگر چند دقیقه هم می بایست بیشتر در محل کار خود بمانم به تو حتما اطلاع دهم.
    زمان مناسب
    در مثال بالا می بینید که مشکل بین این زوج چقدر راحت حل شد. اما استفاده از لغات و کلمات مناسب در حین مکالمه تنها رمز پیروزی نیست.
    گاهی اوقات حتی بهترین نمونه های جمله های "من، خودم" اگر در زمان مناسب و با لحن مناسب بیان نشوند تاثیر گذار نخواهند بود. اگر می خواهید از این بابت که فرد مقابل به حرف های شما گوش می دهد مطمئن شوید، باید چند لحظه پیش از شروع کردن به صحبت مکث کنید.
    به عنوان مثال اگر خسته و کوفته از سر کار به خانه آمده بودید و همسرتان قصد صحبت کردن با شما را داشت، به این خاطر که وارد جو قضاوت کردن یکدیگر نشوید به او بگویید "عزیزم، من یک روز سخت کاری را پشت سر گذاشته ام، اگر اشکالی نداشته باشد اجازه بده تا ساعتی استراحت کنم و بعد با هم پیرامون این مطلب صحبت خواهیم کرد." خوشبختانه خانم شرایط شما را درک می کند، البته به آن شرط که شما نیز به قولتان عمل کنید.
    به طور کلی آقایون تمایل چندانی به صحبت کردن ندارند. بنابراین اگر خانمتان خواست صحبت کند، باید در یک موقعیت و زمان مناسب این کار را انجام دهید. این مقاله را پرینت بگیرید و از همسرتان تقاضا کنید که آنرا مطالعه کند. دفعه آینده که خواستید تمرین روش "من، خودم" را بکنید، من، خودم، تضمین می کنم که می توانید به راحتی خود را از قضاوت های زنانه برحذر دارید.

  8. #58
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض چگونه روابط خود را بيمه كنيم؟

    تا كنون از خود پرسيده ايد كه مهمترين عنصر در هر رابطه اي چه چيز ميباشد؟ پاسخ بسياري از افراد به اين پرسش عشق است. بله عشق يك موهبت است و بدون آن هيچ رابطه اي پايدار نخواهد ماند. اما عشق نيز به تنهايي و بدون پشتوانه "احترام" ناتوان و متزلزل خواهد بود. احترام متضمن و بيمه گر عشق است.

    شايد لازم باشد براي درك بهتر اين مسئله رابطه (مانند ازدواج) را به يك بنا تشبيه كنيم. در اين منزل باشكوه پي و شالوده خانه را عشق، ستونهاي آن را دو فرد و مصالح ساختماني اتصال دهنده آن را احترام تشكيل ميدهند.

    از عشق آغاز ميكنيم كه هيچ رابطه اي بي آن زماني فرو خواهد ريخت. اكنون به دو ستون اصلي اين خانه نگاهي مي اندازيم كه با آنكه جدا از يكديگر قرار گرفته اند اما همواره پيوسته به هم ميباشند. بنابراين در هيچ رابطه اي دو فرد نميبايست فرديت خود را از دست داده و با يكديگر "يكي شوند،" بلكه ميبايد در كنار يكديگر پشتيبان يكديگر باشند و يكتايي، فرديت، شخصيت، علايق و خواسته ها و آرزوهاي خويش را حفظ كنند. اما اين منزل دير يا زود در معرض عوامل محيطي قرار گرفته و طوفانها، گردبادها، زلزله ها، روزهاي آفتابي و باراني بسياري را به خود خواهد ديد. اينها همان تجارب زندگي هستند كه دو فرد در كنار هم با آنها مواجه خواهند گشت. لحظات تلخ و شيرين، اندوه و شادكامي. اكنون به مصالح ساختماني اين منزل ميرسيم. آيا بدون سيمان و بتون بنايي پابرجا خواند ماند؟ احترام مصالح پيوند دهنده اجزاء ساختمان است كه خانه را در برابر طوفانها، بادهاي ويرانگر، شدايد و تلخي هاي زندگي حفاظت ميكند. در واقع احترام بيمه ساختمان ميباشد.

    ممكن است شريك زندگي تان شما را بسيار دوست داشته باشد اما آيا به شما احترام نيز ميگذارد؟ افراد دوست دارند محبوب باشند اما محترم بودن به مراتب ارزشمند تر از محبوب بودن است. تعريف احترام چنين است: به رسميت شناختن شايستگي، ارزشمندي، حقوق و مزاياي فرد به عنوان يك انسان. و يا احترام عبارت است از: ادب، مراعات، پذيرش و توجه. يك شريك ايده آل فردي است كه هم شما را دوست دارد و هم به موازات آن براي شما احترام قائل است. چگونه ميتوان نشانه هاي بي حرمتي را در يك رابطه شناسايي كرد؟ نشانه هاي بي احترامي به قرار زير ميباشد:

    1- بي اعتبار كردن: جاي فرد پاسخ دادن، سخنان فرد را قطع كردن، بي اعتنايي كردن، تمسخر كردن، گوش ندادن به سخنان فرد و تحقير كردن.

    2- ارعاب كردن: تهديد كردن، هراساندن، قلدري كردن و تشر زدن.

    3- انتقاد كردن: عيبجويي، ملامت كردن، نفي كردن و غر زدن.

    4- كنترل كردن: جلوگيري از تصميم گيري مستقل فرد، تحكم كردن، سلطه گري و تحميل عقايد، خواسته ها و نيازها.

    5- قضاوت كردن:تعيين درستي و نادرستي اعمال فرد، برانگيختن احساس گناه و شرمساري در فرد.

    6- بد نام كردن: تهمت و افترا زدند، رسوا كردن و افشا گري كردن.

    7- فريب دادن:دروغ گفتن، گمراه كردن و حقه زدن.

    8- خيانت كردن:صادق نبودن، وفادار نبودن.

    9- توهين كردن: گستاخي كردن، ناسزا گويي، رنجاندن.

    10- سوء رفتار كردن: از لحاظ كلامي، احساسي و فيزيكي. صدمه زدن به حس امنيت و فرديت شخص. كتك زدن، فرياد كشيدن و فحاشي كردن.

    11- هر نوع تغيير در لحن صدا ، اشارات و تغيير در چهره كه پيام آن چنين است:"من مهمتر از تو هستم".

    شريكي كه بي احترامي ميكند در واقع در صدد آنست كه با خرد كردن شخصيت فرد مقابل، خود را مهمتر و برتر جلوه دهد. اما غافل از آن كه با اين عمل شالوده خانه اي كه روزي با عشق بنا نهاده شده را سست و تخريب ميكند و آنكه سرانجام آوار آن بر سر خود وي نيز فرو خواهد ريخت.

    شما همانگونه كه اجازه ميدهيد ديگران با شما رفتار كنند، ديگران با شما رفتار خواهند كرد. همه چيز وابسته به خود شماست هنگامي كه مورد بي احترامي قرار ميگيريد و سكوت ميكنيد در واقع در آن بي احترامي خودتان نيز سهيم هستيد.

    در انتها به خاطر داشته باشيد كه منزل باشكوه شما (رابطه) در صورتي كه به حال خود رها گردد صرفنظر از آنكه در ابتدا تا چه اندازه استوار و مستحكم بنا گرديده باشد به مرور زمان از هم پاشيده و رو به خرابي و زوال پيش خواهد رفت بنابراين بياموزيد با تبادل عشق و احترام روزافزون تركهاي هر چند كوچك منزل خود را مرمت كرده و ان را استوار و پايدار نگه داريد.

    "راستگويي و صداقت در ايجاد اعتماد در رابطه ضروريست. احترام محصول اعتماد و عشق محصول احترام است"

    "هر رابطه اي منحصر بفرد است. و براي نتيجه بخش بودن آن بايد مقتضيات آن فراهم گردد. هيچ راه ميانبري وجود ندارد."

    "زندگي كوتاه است. آن را هدر مشاجرات و جر و بحثهاي بي معني و بي اهميت نكنيد!"

  9. #59
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    بررسی نقش رنگ ها در زيبا کردن زندگی ( مطالب خواندنی )
    تا به حال شده است براى اين كه احساس آرامش بيشترى كنيد خودتان را بين ملحفه هاى سبزرنگ بپيچانيد تا به خواب رويد؟
    آيا برايتان پيش آمده هنگام انجام يك مصاحبه شغلى لباسى به رنگ قرمز بپوشيد و آن را عامل موفقيت خود بدانيد؟
    آيا رنگهايى كه در لباس و دكوراسيون خانه شما به كار رفته اند مى توانند رفتار و سطح انرژى يا زندگى شما را بهبود بخشند؟ مى توانيد امتحان كنيد:


    سبز ليمويى:
    پوشيدن لباسى به اين رنگ يا استفاده از آن در تزيين و دكوراسيون منزل مى تواند توانايى منطقى و پيگير بودن شما را بيفزايد.
    سبز ليمويى به شما اين امكان را مى دهد كه بفهميد براى پيشرفت بيشتر خود به چه چيزى نياز داريد.
    سبز:
    لباس يا دكوراسيون سبزرنگ كمك مى كند احساس نزديكى بيشترى با طبيعت داشته باشيد و نيز باعث مى شود به ديگران احساس راحتى و آرامش بيشترى ببخشيد.
    استفاده از اين رنگ همانند يك خاك حاصلخيز باعث مى شود دنيايى پربار براى شما به وجود آيد.
    طبيعت ذاتى اين رنگ كه نوعى توازن و تعادل در خود دارد، شما را تشويق مى كند به نجواى درون خود گوش دهيد و بفهميد براى اين كه شما و ديگران از احساس راحتى بيشترى برخوردار باشيد به چه چيزى نياز داريد.
    سبز كله اردكى:
    اين رنگ توانايى شما را در قدرت انتقال فكر افزايش مى دهد. همچنين باعث مى شود سياست بيشترى در زندگى تان داشته باشيد.
    استفاده از اين رنگ كه نوعى آبى آميخته با سبز است به شما اين باور را القا مى كند كه مى توانيد با دست خود آينده اى دلخواه بسازيد.
    آبى:
    لباس و آرايش آبى رنگ، شما را بيشتر رويايى مى كند و الهامات شما را افزايش مى دهد. اين رنگ بسيار آرامش بخش بوده و باعث متمركز شدن افكارتان مى شود.
    اثر آرامش بخش اين رنگ باعث مى شود برنامه ها و افكار مغشوش از ذهنتان خارج شوند و روياها و اهدافتان نظم و ترتيب بيشترى بگيرند.
    نيلى:
    رنگ لباس يا تزيينات و آرايشى كه به رنگ نيلى باشد مى تواند قدرت خطرپذيرى شما را افزايش دهد. نيلى اعتماد به نفس بيشترى به شما مى دهد تا به نقشه هايى كه در سر مى پرورانيد جامه عمل بپوشانيد.
    استفاده از رنگ نيلى كه نوعى آبى آميخته با قرمز است، كمك مى كند آينده اى خوب و برنامه ريزى شده را براى خودتان ايجاد كنيد. اين رنگ به شما كمك مى كند دلواپسى هايتان را به كارهايى مثبت تبديل كنيد.
    بنفش:
    رنگ بنفش بر خيالپردازى شما مى افزايد و كمك مى كند احساس قدرت و اختيار بيشترى كنيد. اين رنگ همچنين سبب تقويت كردن عمق احساسات شما مى شود و شما را صاحب اراده اى مصمم تر مى كند و توانايى تان را در ارائه راهبردهاى جديد در زندگى افزايش مى دهد.
    بنفش تيره:
    اين رنگ اشتياق و خوشبينى شما را افزايش مى دهد. استفاده از اين رنگ به شما الهام مى كند بايد كارى جديد را آغاز كنيد.
    اگر لباسى به اين رنگ بپوشيد يا در دكور منزلتان از اين رنگ بهره گيريد بد گمانى شما را كاهش مى دهد و فرصتهاى جديدى را براى شما مى گشايد.
    قرمز:
    لباس و آرايش قرمزرنگ شما را بيشتر اهل عمل مى كند و پرمايه و مبتكر مى سازد. استفاده از قرمز آتشين به شما علم و قدرت اين را مى دهد كه حرف دلتان را براحتى بزنيد و آنچه را دوست داريد به دنيا بگوييد.
    نارنجى پررنگ:
    استفاده از اين رنگ در لباس و دكور منزلتان كمك مى كند به شخصيت خود احترام بيشترى بگذاريد. نارنجى پررنگ شما را تشويق مى كند تا خودتان را قبول داشته باشيد و آنها را كه دوستشان داريد، تحسين كنيد.
    نارنجى:
    رنگ نارنجى به شما احساس شهامت و بيباكى مى دهد. اين رنگ كه گرمترين رنگ اتمسفر است نظم و ترتيبى را كه نياز داريد تا انتظارات غيرواقعى را از خود دور كنيد به شما مى بخشد.
    طلايى:
    استفاده از رنگ طلايى در لباس و آرايش يا وسايل منزل باعث مى شود احساسات و سرزندگى شما بيدار شود. استفاده از رنگ طلايى به شما نيرويى مى بخشد تا آن چيزى را كه باعث خرسندى و رضايت خاطرتان مى شود، پيدا كنيد.

    زرد:
    رنگ زرد باعث مى شود ذهنتان بيشتر باز شود. استفاده از رنگ زرد كه روشن ترين رنگ در طيف است ذهنى سيال تر و بازتر را براى شما خلق مى كند.
    اين رنگ سبب مى شود نقطه نظرات ديگران را بهتر بفهميد و سياست بيشترى در زندگى خود اعمال كنيد.
    سياه:
    استفاده از اين رنگ باعث مى شود توانايى بيشترى در تمركز كردن داشته باشيد. استفاده از رنگ مشكى، يعنى غيبت نور، ناشناخته ها را به شما نشان مى دهد. در تاريكى، افكار شما باطنى و درونى شده و بهتر مى توانيد برروان و احساسات درست خود تمركز كنيد.
    قهوه اى:
    لباس قهوه اى رنگ يا اتاقى كه به اين رنگ تزيين شده باشد، آگاهى و هوشيارى شما را افزايش مى دهد. اين رنگ به شما كمك مى كند واقعيت هر موقعيتى را بهتر دريابيد و بدانيد چه چيزى براى شما بهترين خواهد بود.
    سفيد:
    لباس يا دكوراسيون سفيدرنگ قدرت تحليل شما را افزايش مى دهد. استفاده از رنگ سفيد كه اصل همه رنگهاست، به شما احساس آزادى و رهايى بيشترى مى بخشد.
    اين رنگ هر موقعيت يا ارتباطى را كه باعث مى شود بتوانيد از حل مشكلاتتان برآييد براى شما روشن مى كند.

    منبع: دانلود دات آي آر

  10. #60
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض وابستگی به اینترنت

    کامپیوتر و اینترنت یکی از وسایل ارتباطی در عصر جدید است که توسط انسان بکار گرفته شده است. این وسیله باعث سرعت و دقت در کارها و گسترش ارتباطات شده است بگونه‌ای که کره زمین را تبدیل به دهکده جهانی کرده است. با وجود این ، نفوذ و گسترش آن باعث بروز مشکلاتی در جوامع شده است. از این مشکلات می‌توان به «کاهش روابط اجتماعی واقعی» و «وابستگی به اینترنت» اشاره کرد. این نوعی تناقض است که علیرغم استفاده از اینترنت در جهت برقراری «ارتباط فردی» این وسیله خود به «کاهش روابط» منجر می‌شود.

    «نوع و کیفیت تعامل اجتماعی» که این وسیله ارتباطی فراهم می‌آورد، علت این تنافض است. اینترنت از اهمیت «مجاورت فیزیکی» (Physical Proximity) بوسیله بوجود آوردن شکل دیگری از شبکه‌های ارتباطی (ارتباط مجازی) کاسته و ارتباط بین فردی ضعیفی را بوجود می‌آورد. از طرف دیگر استفاده روز افزون از اینترنت منجر به شکل گیری و گستر شنوع دیگری از «وابستگی و اعتیاد» (Dependency and Addiction) شده است «وابستگی به اینترنت» به دلیل آنکه همانند اعتیاد به مواد مخدر «علائم ترک و مصرف» را دارا می‌باشد، منجر به طبقه بندی آن به عنوان یک اختلال شده است.

    تاریخچه
    ظهور این «اعتیاد» به عنوان یک اختلال جداگانه اولین بار در سال«1995» توسط «ایوان گلدبرگ» ، (Ivan.goldberg) مطرح شد و در سال «1996» توسط «یانگ» ، (Young) توسعه یافت. از آن پس مراکز درمانی در سراسر آمریکا بوجود آمد و حتی در دادگاه و سیستم قانونی این کشور وابستگی به اینترنت به عنوان یک «اختلال روانی» واقعی پذیرفته شد.

    ویژگیهای بالینی وابستگی به اینترنت
    «وابستگی به اینترنت» را «اعتیاد مدرن» (Modern Addiction) نامگذاری کرده‌اند در واقع وابستگی به اینترنت یک وابستگی واقعی همانند اعتیاد به مواد مخدر و وابستگیهای دیگر است. اگر چه این نوع وابستگی مشکلات جسمی «اعتیادهای شیمیایی» را ندارد اما مشکلات اجتماعی ناشی از آن همانند اعتیادهای دیگر است.

    «از دست داد کنترل برروی رفتار ، علائم ناخوشایند ناشی از ترک ، عطش ولع زیاد برای کار با اینترنت ، گوشه گیری اجتماعی و افت تحصیلی و شغلی» برخی از پیامدهای وابستگی به اینترنت هستنند. خصوصیات دیگری نیز برای افراد وابسته به اینترنت ذکر شده است؛ مانند: «استفاده از اینترنت برای فرار از مشکلات یا رفع احساس درماندگی ، گناه ، اضطراب و افسردگی ، دروغ گفتن مکرر به اعضای خانواده و دوستان برای پنهان کردن میزان درگیری با اینترنت».

    تشخیص وابستگی به اینترنت
    انجمن روانپزشکی آمریکا (A.P.A) معیارهای زیر را برای تشخیص اعتیاد به اینترنت پیشنهاد کرده است.



    یک الگوی استفاده که موجب اختلال در عملکردها یا حالت ناخوشایند درونی در طول یک دوره دوازده ماهه شده ، فرد حداقل باید سه معیار از معیارهای هفتگانه زیر را داشته باشد:



    بروز علائم تحمل: که به یکی از صورتهای زیر مشاهده می‌شود:


    نیاز به افزایش ساعات کار با اینترنت به منظور حفظ رضایتمندی.
    کاهش قابل ملاحظه اثر ، علیرغم استفاده مداوم در یک محدوده زمانی معیین


    بروز علائم ترک: که به صورت دو علامت یا بیشتر از علائم زیر مشاهده می‌شود و در طول چند روز یا یک ماه پس از قطع ارتباط با اینترنت بروز می‌کند.


    بی قراری ذهنی و بدنی
    اضطراب
    افکار وسواسی در مورد اینکه در اینترنت چه می‌گذرد.
    داشتن خیالپردازی و رویا در مورد اینترنت.
    حرکات ارادی و غیرارادی انگشتان دست برای تایپ کردن.


    زمان استفاده از اینترنت بیشتر از مدت زمانی است که فرد از ابتدا قصد داشت.
    تمایل مداوم یا کوشش نافرجام برای کنترل رفتار.
    صرف وقت قابل ملاحظه برای امور مرتبط با اینترنت (خریدن کتابهای مربوطه ، کوشش برای بدست آوردن آدرسهای جدید و …).
    کاهش فعالیت اجتماعی ، شغلی و تفریحی در اثر استفاده از اینترنت.
    تداوم استفاده از اینترنت ، با وجود آگاهی از آثار منفی آن.



    علت شناسی وابستگی به اینترنت
    علت کمی
    تحقیقات متعددی بر میزان «ساعات» زیاد استفاده از اینترنت تأکید کرده‌اند برای نمونه مطابق یک مطالعه‌ای که در «دانشگاه تگزاس» برروی «531 دانشجو» انجام گرفت افراد وابسته به اینترنت (که با ملاکهای A.P.A شناسایی شده بودند) در هفته بطور متوسط «یازده» ساعت با اینترنت کار کرده بودند.

    علت کیفی
    بنظر می‌رسد عامل مهمتر از عامل کمی در تعریف وابستگی به اینترنت «عامل کیفیت» در حین کار با اینترنت است در واقع برخی از افراد بیش از«بیست» ساعت در هفته با اینترنت کار می‌کنند، بدون آنکه مشکلی پیدا کنند تحقیقات نشان می‌دهد بعضی فعالیتهای اینترنتی (نظیر بازیها و گبهای اینترنتی) بیش از بقیه خاصیت «اعتیادزایی» دارند، و بطور کلی هر وقت کار با اینترنت باعث کاسته شدن از اهمیت سایر جنبه‌های زندگی شود، حالت «مرضی» (Abnormal) پیدا می‌کند.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •