دلتنگی
شوخی سرش نمی شود
دلتنگی موریانه است و
من هنوز آدم نشده ام
من هنوز
چوبی ام!
مهدیه لطیفی
دلتنگی
شوخی سرش نمی شود
دلتنگی موریانه است و
من هنوز آدم نشده ام
من هنوز
چوبی ام!
مهدیه لطیفی
شعرها
بودنشان را مدیونِ نبودنِ "تو" اند!
...
تو که هستی
زندگی که خوب است...
شعر از لبِ شاعر چنان می افتد
که غذا از دهان
که برگ از درخت
که کسی از چشم کسی
...
.
.
مهدیه لطیفی
عاشق که می شوی
لالایی خواندن هم یاد بگیرشب های باقیمانده ی عمرتبه این سادگی هاصبح نخواهند شد...!
از: مهدیه لطیفی
شعرها هیچ خاصیتی ندارند
مگر آنکه
من برای تو بنویسم
تو از من دورتر شوی
و دیگرانی بخوانند و
عاشق دیگران شوند!
مرغ ِ شعرها
برای همسایه غاز می شوند!
و برای من
دست و پا زدن در لجنزاری را تداعی
که فرو تر
که دور تر
که بیهوده تر
.
.
.
مهدیه لطیفی
عشق ایرانی
نرسیدن است
نبودن است
سر به بیابان زدن و
نی زدن است
یار را شمع محفل دیگران دیدن و
سر بر شانه ی ساقی سوختن است
فرانسوی
ایتالیایی
حتی شده هندی
...
سیاه سفید عاشقم باش!
به جهنم که نیستی!
مگر مغول ها یک قرن ِ تمام حمله نکردند؟
مگر نگذشت!؟
نبودن ِ تو هم می گذرد!
نمی شود دوستت نداشت
لجم هم که بگیرد از دستت
نهایتش این است که
دفتر چه ی خاطراتم
پر از فحش های عاشقانه می شود…
با تشکر مهران...
نکوب عزیزم
این در
دروازه ی کاروانسرا نیست
که کفش ها را بکَنی
سبیل ها را تاب بدهی
و دوباره که میپوشیِ شان
کت ات را بر آرنج بیاویزم و
تمام قد لبخند بزنم!
یا نکوب
یا بمان
این در
تنها کوبهی مردانه دارد!
باور کن هیچ کجای دنیا
بوسه
برای اتفاق افتادن نیست
همان طور که تو
برای رفتن نبودی
به خدا راست می گویم
وقتی دست هایت مال من نیست
خط عمر کف دستم
روز به روز کوتاه تر می شود
اردیبهشت آخرین ماه بهار است.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)