به ياد شهيد بابايي
روايت پرواز از خاك تا افلاك
پس از پايان نمايش مجموعه تلويزيوني مختارنامه و ويژه برنامههاي ماه رمضان سيما، پخش سريال شوق پرواز از شبكه اول آغاز شد.

اين سريال به روايت زندگي، مبارزات و شهادت شهيد «عباس بابايي» ميپردازد.
شوق پرواز، روايتگر زندگي سرلشكر خلبان عباس بابايي، معاون عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران است كه هنگام بازگشت از يك مأموريت برون مرزي، هدف اصابت گلوله پدافند هوايي دشمن بعثي قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
بخشهايي از اين سريال در شهرستان قزوين تصويربرداري شده، چون بخشي از زندگي شهيد بابايي در آن شهر گذشته است، همچنين بخشي از سريال در آمريكا به تصوير كشيده شده است زيرا عباس بابايي در 22 سالگي و براي ادامه تحصيلات خود به آمريكا مسافرت كرد.
لوكيشنها بجز قزوين در شهرهاي اصفهان، دزفول، بوشهر، مكه مكرمه و همچنين يك كشور اروپايي (به جاي آمريكا) است.
سريال شوق پرواز تنها به روايت زندگي شهيد عباس بابايي محدود نميشود، بلكه دوران زندگي آن شهيد و محيط اجتماعي او چه در آمريكا و چه قبل و بعد از انقلاب را روايت ميكند.
همانطور كه مشهود است، نقطه آغاز و تكيه داستان سريال كاملا امروزين است. در شوق پرواز، داستان زن محققي روايت ميشود كه درباره زندگي شهيد بابايي تحقيق ميكند.
نامزد او حدود شش ماه است كه براي انجام كاري به خارج از كشور رفته و از تحقيق وي خبر ندارد.
زن تحقيقات خود را درباره زندگي شهيد بابايي آغاز ميكند، با خانواده آن شهيد آشنا ميشود و اطلاعات ارزشمندي از زندگي آن شهيد كسب ميكند.
زن در يك سانحه رانندگي مجروح ميشود و به اغما ميرود. همسر او پس از بازگشت، از طريق دستنوشتهها، عكسها، سيديها و فيلمهايي كه متعلق به همسرش است از موضوع تحقيق مطلع ميشود و تصميم ميگيرد كار را خودش ادامه دهد.
در حين وقوع داستان و تحقيقات اين زوج درباره زندگي شهيد بابايي، قسمتهايي از زندگي اين شهيد در دوران كودكي، جواني، ازدواج، فرماندهي در پايگاههاي شكاري تا شهادت وي در سال 66 به تصوير در ميآيد.
اين مجموعه در حال حاضر از شبكه يك سيما مهمان خانههاست. گفتوگو با عوامل سريال را پيشرو داريد.
مجموعهاي همهجانبهنگر
جواد نوروزبيگي، تهيهكننده سريال شوق پرواز درباره اين مجموعه ميگويد: «زماني كه تهيه اين مجموعه به من پيشنهاد شد، با افتخار پذيرفتم و معتقدم اين مسووليت چيزي جز سعادت نبوده است.»
وي درباره اين سريال ميگويد: «بدون شك نمايش سريال شوق پرواز قدم بسيار بزرگي است براي ترويج فرهنگ و ارزشهاي انقلاب و دفاع مقدس در جامعه و همچنين معرفي كردن يكي از شهداي دلاور اين عرصه به نسل جوان. سريال شوق پرواز بسيار جذاب است و براي نسل حاضر ساخته شده و برخي زواياي زندگي اين شهيد مانند علاقه به پرواز، تحصيلات در خارج كشور و در نهايت عشق، با زندگي نسل حاضر هم ارتباط پيدا ميكند و اين ارتباط به اثر بخشي كار ميانجامد.»
تهيهكننده اين مجموعه درباره همكاري خانواده شهيد بابايي در موفقيت اين سريال افزود: «در سنت ايراني صحبت كردن از خاطرههاي شخصي و مسائل خصوصي چندان ساده نيست، اما خانواده محترم شهيد بابايي كه در كنار ما و در جامعه امروز زندگي ميكنند، با بزرگواري اين فرصت را به مردم اين سرزمين دادهاند تا با مرور خاطره زندگي آنها، مردم قهرمانشان را بشناسند.»
معمولا انتخاب بازيگر براي نقش خاص، حساسيت بالاتري را ميطلبد، انتخاب بازيگري براي نقش شهيد بابايي، مادر شهيد، پدر شهيد، همسر شهيد و... كار سادهاي نبود.
نوروز بيگي دراينباره ميگويد: «ما سعي كرديم از بهترينهاي سينما و تلويزيون استفاده كنيم و به نظرم موفق هم بوديم، شهاب حسيني در اين نقش بدون اغراق و بدون تصنع شبيه زندگي واقعي شهيد بابايي است، او شهيد بابايي را ملموس و دوست داشتني بازي كرده و سيمايي زميني به قهرمان بزرگ ملت بخشيده است، كوشش ستاره اسكندري براي فاصله گرفتن از نقشهاي قبلي، حضور دلنشين مينا جعفرزاده، فخرالدين صديق شريف، الهام حميدي و عبدالرضا اكبري و بازي شهرام حقيقتدوست همه با كيفيت و دقيق انجام شده است.»
تهيهكننده شوق پرواز درباره تاثير حضور صمدي در موفقيت اين سريال ميگويد: «يدالله صمدي براي روايت قصه زندگي شهيد بابايي، گذشته را به حال پل زده و از فلاش بك استفاده كرده و براي توليد يك اثر باكيفيت تلاش بسياري كرد. شوق پرواز نشاندهنده اين است كه صمدي با عشق اين مجموعه را ساخته است.
شيوه داستانپردازي، انتخاب بازيگرها، طراحي صحنه و لباس، فضاسازي و ديالوگها اين سريال را به مجموعهاي شسته رفته و حرفهاي تبديل كرده است. دوران كودكي عباس، فضاي مدرسه و حس و حال زندگي در روزگاري كه سپري شده، خوب از كار در آمده است.
دوران جواني شهيد بابايي با آمدن شهاب حسيني به مجموعه جذابتر شده است، رابطه عباس با خانواده و عشق او به دختر دايياش به اندازه كافي دراماتيك هست و ارتباط با خانواده شهيد بابايي و تمامي مصالح در اختيار نويسندگان و كارگردان مجموعه قرار داده شد تا شوق پرواز تنها محدود به نمايش بُعد اجتماعي زندگي اين شهيد بزرگوار نشود.»
وي درباره موفقيت اين سريال در ارتباط با مخاطب تصريح ميكند: «آمارهايي كه صدا وسيما از ميزان رضايت مردم از پخش سريال شوق پرواز ارائه كرده، نشان ميدهد مخاطب از اين سريال رضايت دارد. اين آمارها نشان ميدهد كه مخاطب توانسته با زندگي شهيد بابايي و سريال شوق پرواز ارتباط برقرار كند و اين نشاندهنده موفقيت اين سريال است.»
اين تهيهكننده ادامه ميدهد: «عدهاي شروع سريال را نامناسب ميدانند، اما آنچه عموم مردم پسنديدهاند، نقطه شروع شوق پرواز بوده است. اين مساله و انتخاب ليلي به عنوان شخصي كه از نظر وابستگي به وطن در ضلع مقابل شهيد بابايي قرار گرفته، تضادي هنري در كار خلق كرده است.»
نوروز بيگي درباره اين تضاد هنري ميگويد: «شخصيت ليلي كه با بازي ستاره اسكندري در حال اجراست، دقيقا در نقطه مقابل عباس قرار ميگيرد؛ عباس بابايي تحصيل در آمريكا را رها ميكند و براي دفاع از خاك كشورش به ميهن بازميگردد اما ليلي به دليل مشكلاتي قصد ترك وطن دارد و هيچگونه وابستگي به نظام ندارد و انتخاب اين نقطه شروع و در ادامه كار، پرداختن به ناگفتههاي زندگي عباس بابايي و زوايايي از زندگي او بسيار در جذب مخاطب موثر بود.»
تهيهكننده شوق پرواز درپاسخ به اينكه مجموعه در رسيدن به كودكي شهيد عباس بابايي افت پيدا ميكند، تاكيد دارد: «با پيوستن شهاب حسيني و شهرام حقيقتدوست به بدنه اصلي قصه، بارديگر نمودار جذب مخاطب رشد قابل ملاحظهاي پيدا كرد.»
نوروزبيگي درباره رضايتش از تهيهكنندگي اين مجموعه ميگويد: «موفقيت از پيش معلوم اين مجموعه عامل تلاش بيشتر سينما و تلويزيون كشورمان براي توليد فيلمها و سريالهايي درباره شهيدان شد. خانواده بسياري از شهدا همانند شهيدان باكري، متوسليان، زينالدين و شهيد بروجردي براي توليد فيلم اعلام آمادگي كردندكه به لطف خدا تهيه دو مجموعه شهيدان بروجردي و احمد متوسليان به عهده من است كه در مرحله نگارش است.»
نقش شهيد بابايي يك امانت الهي بود
نقش شهيد عباس بابايي در سريال شوق پرواز را سيدشهاب حسيني بازي كرده است. او بازيگر توانايي است كه حضورش در اين سريال اعتقادي و قلبي بود. او بارها ارادت خودش به شهداي انقلاب و دفاع مقدس را علني كرده است.
شهاب حسيني در ديدار هنرمندان و مسوولان صداوسيما با رهبر معظم انقلاب اسلامي از سخنرانان جلسه بود و به حضور خود در اين سريال هم اشاره كرد.
وي گفت: از همسر شهيد بابايي شنيدهام كه موضوع ساخت فيلم در خصوص اين شهيد از سال 1373 مد نظر رهبر معظم انقلاب (مدظله العالي) بوده است و اكنون بعد از اين همه سال بنده دارم خبر ميدهم كه فيلمبرداري اين مجموعه رو به اتمام است.
حسيني اين نقش را يك امانت الهي دانست و افزود: اين نقش كه به من محول شد، براي ايفاي آن از خداوند متعال مدد خواستم.
وي بيان كرد: «به قول آقاي ضرغامي ما سربازان فرهنگي كشورمان هستيم، مانند نسل قبل كه سربازان رزمنده كشورمان بودند و كيان مملكت را حفظ كردند.»
حسيني ضمن توصيه براي صرف بودجه بيشتر در ساخت فيلم از زندگي بزرگان تصريح كرد: «فيلمهايي ساخته شود تا جوانان ما به بيهويتي مبتلا نشوند؛ فيلمهايي از زندگي بزرگان كشورمان در عرصههاي تاريخي، ادبي، فرهنگي، سياسي و همچنين ورزشي كشوري كه تاريخ چند هزار ساله دارد و متمدنتر از ديگر ممالك است.»
بايد به زندگي شهدا عميق تر نگاه شود
وقتي نام فخرالدين صديقشريف ميآيد، ناخودآگاه ياد نقشهاي ماندگارش در فيلمها و سريالهاي تاريخي ميافتيم.
از فيلم گراند سينما گرفته تا روز واقعه، مريم مقدس، ابراهيم خليلالله و سريال در چشم باد كه نقش حاج قاسم را در آن بازي ميكرد. صديق شريف متولد ۱۳۳۴ تهران است.
بازيگري را از دوران دبيرستان آغاز كرد. در آن زمان براي بازي در نمايشنامههاي مختلف دعوت شد و سال ۱۳۵۵ پس از آشنايي با پرويز بشردوست، نمايشنامه خبرهاي روز را در خانه نمايش اداره برنامههاي تئاتر بازي كرد.
سال ۶۱ به صورت حرفهاي به جمع بازيگران تلويزيون پيوست و سال ۶۷ با بازي در فيلم گراند سينما وارد سينما شد. او تاكنون در دهها سريال تلويزيوني و ۲۰ فيلم سينمايي بازي كرده و هماكنون نيز مشغول بازي در سريال شوق پرواز است.
وي درباره شكلگيري حضورش در شوق پرواز ميگويد: اين كار از طرف يكي از عوامل پيشنهاد شد من نيز بازي در اين مجموعه را بعد از مطالعه فيلمنامه پذيرفتم. كار كردن در اينگونه مجموعهها سعادت ميخواهد كه به لطف خدا شامل ما هم شد. البته از آنجا كه هم جواد نوروزبيگي و هم يدالله صمدي را ميشناختم با اعتماد كامل در اين سريال بازي كردم.
صديق شريف در ادامه درباره همكاري با صمدي اينگونه بيان ميكند: يكي از ويژگيهاي صمدي اين است كه همواره سعي ميكند بوي زندگي ايراني و سنت ايراني در كارهايش جريان داشته باشد و با نگاه ظريف و موشكافانه خود قصه را پيش ميبرد و به نظر من اين يك حسن است، چرا كه مخاطب با زندگي ايراني و سنت ايراني بهتر ميتواند ارتباط برقرار كند.
بازيگر نقش پدر شهيد بابايي درباره نقشش ميگويد: «من در اين سريال نقش حاج اسماعيل بابايي، پدر شهيد بابايي را بازي ميكنم. اين شخصيت داراي وجوه مختلف است. در طول بازي سعي كردم به نقش نزديك شوم، يعني تنها به فيلمنامه اكتفا نكردم و در طول بازي سعيكردم در ارتباط با خانواده شهيد بابايي ابعاد مختلف اين شخصيت را در خودم پيدا كنم تا آنچه بايد را بازي كنم.»
او همچنين ادامه ميدهد كه «بايد به زندگي شهدا عميقتر نگاه شود؛ چرا كه اين شخصيتها نه تنها تكرار نميشوند بلكه براي نسلهاي آينده الگو هستند. سيما بايد زندگي بزرگاني همچون شهيد بابايي را در قالب نمايش و با نگاه امروز در تلويزيون و سينما نمايش دهد؛ بعد از بخش شوق پرواز تازه مردم متوجه شدند كه شهيد بابايي چه ويژگيهايي داشت و نسبت به اينگونه مجموعهها اشتياق نشان دادند.
بازيگر اين سريال درباره جايگاه شوق پرواز در پرونده هنري خود توضيح ميدهد: «از بازيام بسيار راضي هستم و خوشحالم كه افتخار بازي در كنار هنرمندان خوب را داشتم. شوق پرواز جزو كارهايي بود كه اثرگذاري بالايي در من داشته و بايد بگويم اين نقش با تار و پودم گره خورده است.
وي در پاسخ به اينكه آموختههاي تئاتري شما در اين فيلم چقدر به كمك تان ميآيند، پاسخ داد:«به نظر من تئاتر، مادر هنر بازيگري است. يك بازيگر تئاتر، ريشههاي محكم تري دارد. البته بازيگر تئاتر بايد بتواند خودش را با شرايط سينما تطابق دهد وگرنه اين مساله به وجود ميآيد كه ميگويند فلان بازيگر سينما بازي تئاتري دارد.»
صديق شريف درباره تفاوت بازي سينمايي و تلويزيوني ميگويد: جنس بازي در تلويزيون و سينما متفاوت است. البته الان كه تلويزيونهايي با صفحه عريض آمدهاند، شرايط فرق كرده است. بازيگر تلويزيوني بايد با دقت بيشتري كارش را اجرا كند و بايد به بازي سينمايي نزديك شود. چون وقتي پرده عريض ميشود، حركات بازيگر ريزتر ديده ميشود. يك حركت ابرو در نماي كلوزآپ چندين حالت مختلف پيدا ميكند.
بازيگر سريال شوق پرواز درباره تفاوت بازيگران هم نسل خودش و بازيگران نسل جديد ميگويد: «شرايط با گذشته فرق كرده است. هر نسلي شرايط خاص خودش را دارد. همه چيز سرعت گرفته و ورود به عرصه بازيگري نيز به كندي گذشته نيست. البته ورود به اين عرصه مهم نيست. ماندگاري بازيگر مهمتر است. بازيگري حرفه سختي است و سختي آن محدود به شرايط صحنه و جلوي دوربين نيست. بازيگر بايد سعي كند موقعيت خودش را، براي مدت طولاني حفظ كند و در برابر جامعهاش متعهد است. در حال حاضر شرايط خوبي براي چهرههاي جوان به وجود آمده است.»
از رفتارهاي مادر شهيد بابايي الهام گرفتم
سريال شوق پرواز از زمان توليد تا پخش مورد توجه بوده و دليلش را ميتوان در كنار قصه روايي مجموعه، حضور تيم مناسب فيلمساز و بازيگران دانست؛ يعني تركيبي از بازيگران چهره تا پيشكسوت.
مينا جعفرزاده، بازيگر 55 سالهاي كه سابقه بازي در «فيل در تاريكي»، «دختري با كفشهاي كتاني»، «كيفر» و «اخراجيها» را دارد، در فيلم يدالله صمدي، نقش مادر شهيد را ايفا ميكند.
وقتي بازيگري نقش مادر شهيد را بازي ميكند، نقش او پررنگتر ميشود و انتظار مخاطب از او بالاتر ميرود؛ چرا كه مخاطب منتظر ديدن نقشي نزديك به واقعيت است، مينا جعفرزاده دراينباره ميگويد: «من قبلا هم در سريالها و كارهاي سينمايي، نقشهايي همانند نقشم در «شوق پرواز» را داشتهام. يادم هست، براي نخستينبار كه جلوي دوربين «تفنگ سر پر» قرار گرفتم، اصلا نميدانستم چه كار كنم و به چه شكل خودم را جمع كنم؛ اما الان خيلي راحتتر با نقش كنار ميآيم و سعي ميكنم دقيقا خود نقش شوم. سريال شوق پرواز فضاي خاصي داشت و از تيم خوبي هم برخوردار بود.»
جعفرزاده درباره معيارهايش براي انتخاب يك نقش ميگويد: «فيلمنامه خوب، كارگردان و گروه حرفهاي، مهمترين معيارهاي من براي انتخاب يك نقش است.»
وي درباره تفاوت نقشش با كارهاي قبلي ميگويد: «مهمترين تفاوت نقشم اين است كه من شخصيت واقعي اين نقش را ديدم؛ بسيار تفاوت دارد وقتي قرار است نقشي را بازي كني كه شخصيت او را ميبيني با نقشي كه بايد شخصيت او را از روي فيلمنامه برداشت كني و چون بايد خودم را با مادر واقعي شهيد بابايي هماهنگ ميكردم كه حتي لحن گفتار و حركاتم شبيه او شود با ايشان ديدار هم داشتم، حتي بايد بگويم از جذابيتهاي مادر شهيد بابايي علاقه بيش از حد به روسري سفيد است و ما نيز از همان نوع پوشش استفاده كرديم تا در حد امكان نقش واقعي شود. براي اين هماهنگي نيز واقعا تلاش كردم. هم من و هم شهاب حسيني تلاش كرديم، نقش مادر و فرزندي را به مخاطب تلقين كنيم. اميدوارم همينطور شده باشد.»
بازيگر نقش مادر شهيد بابايي درباره چگونگي نزديك شدنش به نقش ميگويد: «براي اين نقش، تنها به خود فيلمنامه اكتفا نكردم. با خانواده شهيد بابايي گفت وگو داشتيم، بخصوص اين كه مادر شهيد را از نزديك ديدم. الهامهاي بسياري از رفتار، حرف زدن و حتي چاي خوردن تا لحن صدا كردن عباس و... را از وي گرفتم كه بتوانم مثل خودش در فيلم ظاهر شوم و براي اينكه بيننده نقش را باور كند، نشست و ديدارهايي با خانواده شهيد داشتيم. من پسري نداشتهام كه آن را اينگونه از دست بدهم اما وقتي مادر شهيد را ميديدم، واقعا حس او را دريافت ميكردم و برايم دلپذير بود.بهقدري اين نقش در درونم اثر گذاشته بود كه وقتي شهاب حسيني چادر مرا ميبوسيد، آن لحظه حس كردم پسر واقعي خودم است و ديگر خودم را در قالب نقش نميديدم. به نظرم حس علاقه مادرشهيد بابايي به پسرش و علاقه شهيد بابايي به مادرش در بازي من و شهاب حسيني ديده ميشود چرا كه هم من و هم شهاب حسيني براي رسيدن به بازي موفق با خانواده شهيد بابايي ديدار داشتيم و هر دو تلاش كرديم اين رابطه به واقعيت نزديك شود. در حالت كلي، شهدا به فردي ميمانند كه مثل نوزاد پاك به دنيا ميآيند و پاك هم از دنيا ميروند.»
جعفرزاده درباره روابط با تيم بازيگران اين مجموعه ميگويد: «همكاري با تيم بسيار عالي بود چرا كه همه هنرمندان با تجربه حضور داشتند اما شهاب حسيني محور اصلي قصه است؛ او واقعاً براي اين نقش ساخته شده بود و بخوبي توانست از عهدهاش برآيد. اگر بگويم در نقشآفريني خود را شهيد بابايي ميديد، اغراق نكردهام. براي همين هم مثل مادر و پسر بوديم. گرچه نخستين تجربه من با او بود ولي برايم جالب و راضيكننده است.، اين مجموعه تيم بازيگري مناسبي داشت و اين را ميتوان در بازي آقاي صديق شريف و بقيه هم ديد. براي هركسي تيم بازيگري و نقش روبهرو مهم است چون كار شخص نيز بهتر به چشم ميآيد و مخاطب نيز، تاثير و حس را بيشتر در روابط ميان بازيگران ميبيند.»
وي درباره تجربه همكاري با يدالله صمدي ميگويد: «بر كار بازيگران نظارت داشت و مشورتهاي خوبي ميداد. من درباره نحوه پرداخت نقشم در كنار اطلاعاتي كه داشتم، از مشورتهاي آقاي صمدي بسيار استفاده كردم، البته بجز وجود آقاي نوروزبيگي و صمدي به عنوان تهيهكننده و كارگردان، داستان فيلم هم واقعي و جالب بود. داستان مستند زندگي فردي كه شايد من نديده بودمش اما دورادور مثل خيليها آشنايي با او داشتم، واقعاً جذاب و برايم مايه افتخار بود كه در اين مجموعه بازي كردم.»
جعفرزاده در پاسخ به اينكه حضور در اين سريال چقدر شما را راضي كرد، ميگويد: «همه عوامل كار حرفهاي بودند. در عين حال، داستان مربوط به شهيد بزرگواري بوده كه به قول آنهايي كه او را از نزديك ديده بودند، آدم كاملي بوده و امروز نبود او در جامعه احساس ميشود. بازي در اين سريال برايم بسيار دلپذير است و اگر باز هم داستان شهداي ديگر ساخته شود و به من پيشنهاد همكاري داده شود، حتما ميپذيرم.»
پروانه حسینزاده
سایت روزنامه جام جم