ولی تعقیب خواهر اسد و ندیدن اسد روی پشت بووم خیلی قشنگ نبود! نه به اون رد گیری تلفن نه به این ندیدن اسد
حالا نه اینکه چرا اسد رو نشناختن نه چون خودش هم گفت ولی خیلی مسخره بود بند کفش بستن و ...
ولی تعقیب خواهر اسد و ندیدن اسد روی پشت بووم خیلی قشنگ نبود! نه به اون رد گیری تلفن نه به این ندیدن اسد
حالا نه اینکه چرا اسد رو نشناختن نه چون خودش هم گفت ولی خیلی مسخره بود بند کفش بستن و ...
بنظرم تو سالهای اخیر همچین فیلم و سریال سازی تو ایران یه تکونی خورده دارن کارای خوبی میکنن.
جالب اینجاست که سریالهای زیادی راجب زمان جنگ و دهه 60 ساخته میشه.
موفق هم هستن.مثل ارمغان تاریکی که واقعا عالی بود...
اخرش فک کنم جابر با خواهر اسد ازدواج کنه.... یه جوری به هم نگاه میکنن![]()
از نگاه اول جابر تابلو بود.
آخرش هم سر همین قضیه به زندان افتادن اسد به تاخیر میفته.
ولی عماد هم ظاهرا خواستگاره
چرا انقدر دیشب زدن توی برجک پلیسه!اون از خانوم همسایه، بنگاهیه، خواهر مادر عمادعمو سبزی فروش محله،
بدبخت نشسته بود روی زمین،
+
دیدین بدبخت لات محله رو چجوری حالشو گرفت! جواب خواهر عمادی و دیدین![]()
کامبیز دیر باز واقعا توی نقشش دیگه استاد شده .
من دو روزه ندیدم خیلی حالم گرفته شده با آهنگ تیتراژ تسلی میدم خودم رو .
سحر دولتشاهی هم انتخاب خوبی بوده واسه نقش خواهرش
یه جوری خواهر برادر جور هستن .
در ضمن من نمیدونم این محله ها رو از کجا پیدا میکنن سبک قدیم خونه ها به هم چسبیده .
چند وقتی هم هستش توی سریالها انگار پلیس دیگه همیشه موفق نیست .
اسد یا عماد ؟
عماد یا اسد ؟![]()
فقط دوتا از بازیگراش اینجا هستن
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)