خوب به تجربه میتونم بگم که نمیشه همیشه شاگرد اول بود ولی میشه گفت جزء تاپ های کلاس موند..ضمن اینکه تحصیل با هدف شاگرد اول موندن یا حفظ جایگاه قهرمانی به نظر من مضر هست (از روی تجربه خودم میگم)
شاگرد اولی یه خاصیت ثابت و واحد نیست ... افراد موفق توی تحصیل هم انواع مختلفی دارند و میشه از جنبه های گوناگون بررسی شون کرد....بعضیها خیلی شارپ هستند بعضی ها متوسط و بعضی ها هم حتی زیر متوسط ولی هرکدوم راهی واسه موفقیتشون دارن
البته من اعتقادی به موفقیت خرخونی (در معنی واقعی کلمه) که فقط کسب نمره ی بالا رو تضمین میکنه ندارم ولی بهرحال میتونه در حالت کلی ملاکی عمومی از موفقیت باشه
توی موفقیت تحصیلی عواملی مثل علاقه پشتکار و مسیر درست خیلی مهم اند. از اینها گذشته روش مطالعه هم خیلی مهمه....خیلی ها واقعا به شکل کاملا غیربهینه مطالعه میکنند در حالیکه میشه یه مطالعه ۵ یا ۶ ساعته رو با یه مطالعه خوب و منظم ۱ ساعته جایگزین کرد.
ضمنا وقتی کیفیت مطالعه و شکل یادگیری خوبه هرچه بیشتر مطالعه کنید خوب بهتره....
باز بنا به تجربه خودم علاقه عامل مهمی هست و وقتی که در کار باشه باعث میشه که شما راه خودتونو خودبه خود پیدا کنید. واسه همین هست که وقتی یه نفر مثلا استعداد خارق العاده ای داره خودبخود به سمت اون استعدادش کشیده میشه و خودبخود راهشو پیدا میکنه (الان داشتم خبر ترور تاتللیسس رو میخوندم که چطور یه بچه ی فقیر که از مناطق محروم جنوب شرق ترکیه با شغل کارگری و دست فروشی سر از استانبول در میاره و چطور به یکی از بزرگترین هنرمندان ترکیه تبدیل میشه)
شما انشتین نیوتون گالیله حسابی هشترودی ادیسون و خیلی از بزرگان رو نگاه کنین میبینین که همینه....واقعیت اینه که وقتی ما در جهت درست باشیم نیاز به زجر و زحمت نیست وقتی در مسیر درست هستیم همه کارا لذت بخشه... نیازی به تدابیر خاص نیست...همه چیز سهل و ساده پیش میره....
من الان فوق مخابرات رو تقریبا تموم کردم از وضعیت ادامه تحصیلم هم مطمئنم ولی دقیقا مطمئن نیستم که درسته؟؟؟.....مطمئن هستم که موضوعات علمی واسه من جذابترین موضوعات بودند....مطمئن هستم ریاضی و فیزیک واسه م جذاب ترین مباحث بودن....مطمئن هستم که در بدترین حالت از راه اصلیم دور نشدم .... اما آیا من دنبال ارضای خواسته های واقعی و درونی خودم بودم یا دنیال ارضای خواسته های اکتسابی که از جامعه یا پدر و مادرم به من القا شده؟
من توی فامیل و آشنا فرد موفقی محسوب میشم....ولی جدا این سوالات رو از خودم میپرسم که دنبال لذت و شادی خودم و فقط و فقط برای خودم هستم یا نه دارم انتظاراتو برآورده میکنم. دقیقا نمیدونم پاسخ من چی میتونه باشه ... ممکنه یه دفه بزنم زیر همه چی (بعیده چون میگم راهو خیلی هم بیراه نیومدم ولی گاه فکر میکنم چرا مثلا ریاضی محض نخوندم....و جای خوش شانسی اینجاست که میتونم نسبتا راحت این راهو واسه ادامه تحصیل انتخاب کنم) ممکنه کمی مسیرمو تغییر بدم.....ولی بهرحال چیزی که واسه م مثل روز روشنه اینه که باید دنبال برآروده کردن خواسته های واقعی و نه کاذب درونم باشم....