تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 7 اولاول ... 234567 آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 66

نام تاپيک: زن و ادبیات

  1. #51
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    نقد فمنیستی آثار زنان در ادبیات داستانی

    کتاب نقد فمنیستی آثار زنان در ادبیات به قلم دکتر مریم حسینی از دوران مشروطه تا دهه 50 و60 آثار زنان را درحوزه نظم و چه نثرمورد نقد وبررسی فمنیستی قرارمی دهد.

    کتاب «نقد فمنیستی آثار زنان در ادبیات جهان» چندی است مریم حسینی استاد دانشگاه الزهرا را به خود وا داشته ست و او در پی این است که شعرها و داستان های زنان را در ادبیات مورد نقد تحلیلی و بررسی قرار دهد تا از این بین در یابد که نقش زنان در ادبیات

    چه بوده است و اصولا ادبیات زنانه چه ساختارها و ویژگی های دارد.

    دکتر مریم حسینی در این باره به خبرنگار خبرآنلاین می گوید: در این رابطه از دوران مشروطه تا دهه 50 و 60 آثار زنان را چه در حوزه نظم و چه در حوزه نثرمورد نقد وبررسی فمنیستی قرار داده ام دیدگاههای خود را در این زمینه بیان کرده ام.

    وی ادامه می دهد: تاکنون در حوزه داستان روی شهنوش پارسی، سیمین دانشور، فروغ فرخزاد، غزل علیزاده و... کارکرده ام و قرار است نشر چشمه این اثر را چاپ و راهی بازار نشر کند.

    وی همچنین از یک کار آماده چاپ دیگر نیز خبر داد و در خصوص آن توضیح داد: در حال حاضر مشغول آماده سازی گزیده ای از حدیقه سنایی با شرح و توضیح واژگان و اصطلاحات فارسی نیز هستم که این اثر نیز آماده چاپ است

    این پژوهشگر ادبیات فارسی عنوان کرد: کار دیگری که در حال حاضر در دست دارم ترجمه کشف الاسرار روزبهان بقلی است که البته کار ترجمه این اثر را به پایان برده ام و مشغول ویرایش نهایی اثر هستم و امیدوارم بعد از پایان کار بتوانم اثر را به یک ناشر دانشگاهی بسپارم .

    دکتر مریم حسینی متولد 1341 و استاد دانشگاه الزهرا است وی تاکنون آثار تحقیقی و پژوهشی بسیاری را چاپ و منتشر کرده است. کتاب پیر پرده نشین در شرح احوال و آثار جنید بغدادی انتشارات دانشگاه الزهراء 1380 ،تصحیح کتاب حدیقه الحقیقه و شریعه

    الطریقه سنایی غزنوی انتشارات نشر دانشگاهی 1382 ( این اثر کتاب تشویقی سال 1383 در رشته ادبیات است). نخستین زنان صوفی به همراه ترجمه کتاب ذکر النسوه المتعبدات سلمی، نشر علم 1385، شوریده ای در غزنه، مجموعه مقالات، جایگاه عقل در

    نظام فکری سنایی، نشر سخن 1385 از جمله آثار اوست.

    وی همچنین مقالات بسیاری در حوزه های مختلف زبان و ادبیات فارسی نوشته و در نشریات مختلف به چاپ رسانیده است که از جمله این مقالات می توان به «ناقصی با نظام و کاملی ناتمام»، مجله رشد زبان و ادبیات فارسی 1376 سال یازدهم شماره 40 ، «یمامه

    سرزمین زرقاء و زراق»، مجله رشد زبان و ادبیات فارسی 1377 سال دوازدهم شماره 47، «حدیقه احیایی در شعر فارسی»، فصلنامه علمی - پژوهشی دانشگاه الزهراء 1376 سال هفتم شماره 23 ، «از افسانه تا حقیقت» ( نقدی بر کتاب ابوسعید ابوالخیر فریتس

    مایر) کتاب ماه ادبیات و فلسفه 1378 سال سوم شماره چهارم (28 ) اشاره کرد.

  2. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #52
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض غاده السمان و دغدغه های شاعری یک زن عرب

    غادة السّمان



    زبان عربى یك ویژگى بسیار منحصر به فرد دارد. در این زبان كمترین واژه ها مى توانند مفاهیم بسیارى را بسازند. بسیارى از اوقات فاعل و مفعول در یك فعل جمله مى شوند و یك كلمه مى تواند یك جمله كامل باشد. این ویژگى سبب مى شود كه شاعران عرب در نهایت ایجاز بتوانند شعر بگویند و كمتر از جملات بلند و كش دار در شعر استفاده كنند. "غاده السمان" یكى از زنان شاعر و نویسنده سورى كسى است كه این نكته را به درستى فهمیده و در زبان به كار گرفته است. سطرهاى شعر او كوتاهند اما از عمق و ژرفاى بسیارى برخوردارند. روح شعر او روح زبان عربى است. كلمات كه در كنار هم مى آیند به راحتى در ارتباط با هم قرار مى گیرند و یك خط طولى را مى سازند. خط روایى كه از یك نقطه آ غاز مى شود و در نقطه دیگرى به پایان مى یابد. اگرچه او در شعر هایش مفهوم یا واژه اى را تكرار مى كند اما این تكرار سبب نمى شود كه شعر حول یك محور مشخص حركت بكند و در نهایت پس از چند دور دوباره به مفهوم اول بازگردد. برعكس تكرار مفاهیم در نهایت مفهوم عمیق تر و بزرگ ترى را خلق مى كند. حركت شعر، زبان شعر و جهان شاعرانه او كاملاً محسوس است. مى توان از ابتدا مشخص كرد كه شاعر چه مفهومى را مى خواسته و از كجا آن را آغاز كرده و در كجا به پایان برده. اما این فرم شاعرانه در عمل با ویژگى هاى دیگرى در مفهوم همراه مى شود. ویژگى هاى مفهومى كه جهان شعرى "غاده السمان" را مى سازد و از دیگر شاعران عرب بسیار فاصله مى گیرد.

    از ویژگى هاى مهم شعر "غاده السمان" این است كه او جسارت زن بودن را وارد شعر عرب كرد. زن عرب در محیط بسته فرهنگى زندگى مى كند كه نمى تواند بسیارى از احساسات درونى خود را ابراز كند. اما "غاده السمان" كسى است كه نه تنها این احساسات را بروز مى دهد بلكه آنها را افشا مى كند.احساسات زن عرب همچون رازى سر به مهر قرن ها است كه در تاریخ اعراب نهفته است. رازى كه هیچ كس حق بازگو كردن آن را ندارد. این احساسات از محیط هاى بسته فردى بیرون نیامده و هیچ وقت جسارت اجتماعى بودن را نداشته است. اما شعر "غاده السمان" بیش از هر چیز شعرى افشاگر است. او نه تنها به درونیات خود به عنوان یك زن توجه مى كند و آنها را بیان مى كند بلكه رابطه خود را با محیط اجتماعى پیرامون خود نیز از نو بنا مى كند. او هم مثل بسیارى دیگر از نویسندگان و روشنفكران عرب این حق را دارد كه نسبت به جنگ اعراب و نسبت به بسیارى از مسائل اجتماعى اعراب اظهارنظر كند و او این كار را انجام مى دهد. او تمام آنچه را از جهان خود درك مى كند به بیان مى آورد. اشعار عاشقانه تنها محور اشعار او نیست بلكه آنچه او را بیشتر به جهان پیوند مى دهد نگاه او به محیط اجتماعى خود است. شعر او گریختن از تمام مركز هاى قدرت است. هر چه كه براى او محدودیت است او از آن مى گریزد. او مى خواهد در دنیاى عرب نقش اجتماعى هم پیدا كند بنابراین با واقعیات اجتماع پیوند مى خورد و آنها را نیز به شعر وارد مى كند. همان طور كه از محدودیت هایى كه جهان عرب براى بیان احساسات گذاشته اند مى گریزد و از محدودیت هایى كه اعراب براى نقش اجتماعى زنان ایجاد كرده اند فرار مى كند.راهى كه "غاده السمان" براى این حضور اجتماعى پیدا مى كند بسیار جالب توجه است. در واقع او برخلاف بیشتر شاعران عرب كه در فضایى ذهنى سیر مى كنند در فضایى كه كاملاً عینى و حقیقى شعر مى گوید و در این میان او به كشفى بزرگ مى رسد. او اسطوره هاى حقیقى جهان امروز را پیدا مى كند. این اسطوره ها دیگر شخص نیستند، یا داستان هایى مربوط به گذشته اعراب، بلكه هر چیزى است كه در جهان عرب معناى اصلى خود را از دست داده. در این میان از مفاهیم بزرگ مانند عشق، زنانگى، وهم تا جزیى ترین مفاهیم زندگى مانند خریدن نان، آوردن آب و خریدن سیب همه چیز كاركردى اسطوره اى دارد. در دنیاى "غاده السمان" اسطوره ها كاملاً حقیقى اند. همه آن چیزى است كه در زندگى روزمره وجود دارد اما واژه ها معناى خود را از دست داده اند. همچنین هر معنا با واژه هاى دیگرى سنجیده مى شود. اسطوره امروز جهان عرب یك "بمب" است یك "گلوله" است و جنگ است. او به درستى جنگ را مى شناسد و مى داند كه جنگ در شعر او باید چه تاثیرى داشته باشد. او حتى از این هم پیشتر مى رود. او به زنى فكر مى كند كه جنگ را تجربه كرده و از خود مى پرسد، حالا این زن چگونه عاشق مى شود، چگونه به عشق اش ایمان مى آورد، آیا معشوقش باز هم مى خواهد او را محدود كند.در حقیقت تمام شعر "غاده السمان" پاسخ هاى احتمالى است كه او براى پرسش هاى ذهنى خود مطرح مى كند. در این میان شاید واژگانى وجود داشته باشند كه استعاره از چیزى باشند حتى شاید سطر هایى وجود داشته باشد كه تماماً استعارى باشند اما كلیت شعر صرفاً بازگشت به سوى حقیقت است.پرسش و پاسخ هایى كه او در ذهن خود دارد حالا به شعر بیان مى كند. همه اینها حقایق زندگى است حقایقى را كه شاید او فكر نمى كند این همه تلخ و این همه گزنده باشند. بنابراین سعى مى كند پاسخ هایش را در نهایت شاعرانگى بدهد و بر همین اساس مدام فضاى شعرش با نوعى از رمانتیسم پیوند مى زند.

    در ادبیات عرب "غاده السمان" را بیشتر به عنوان نویسنده مى شناسند. حقیقت هم این است كه بیش از آنكه شعر نوشته باشد داستان و رمان نوشته. اما "غاده السمان" نه به عنوان شاعر و نه به عنوان نویسنده بلكه به عنوان یك زن روشنفكر عرب از اهمیت ویژه اى برخوردار است.او جسارت زن بودن را در میان اعراب داشت و توانست نگاه خود را نسبت به زمینه هاى فردى و اجتماعى در میان اعراب مطرح كند. از این جهت او بر روى لبه تیغى راه مى رفت كه هر لحظه ممكن بود نابود شود. كار او در ادبیات شبیه زنانى بود كه در عملیات استشهادى در فلسطین شركت مى كنند و در مرز نابودى و جاودانگى به انفجار مى رسند.

    ------------------------------------------------------------------------------------
    نگاهی به زندگی و شعر غاده السمان

    غادة السمان نویسنده، شاعر و متفكر سوری در سال 1942 در دمشق از پدر و مادری سوری متولد شد. پدرش مرحوم دكتر احمدالسمان رییس دانشگاه سوریه و وزیر آموزش و پرورش بود.نخستین كارهای غاده السمان تحت نظارت و تشویق‌های پدرش در نوجوانی به چاپ رسید.تحصیلات دانشگاهی را در رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه سوریه به پایان رساند و فوق لیسانس خود را در دانشگاه آمریكایی بیروت و دكتری ادبیات انگلیسی را در دانشگاه لندن گذراند. مدتی در دانشگاه دمشق به عنوان استاد سخنران كار می‌كرد، اما برای همیشه از این كار دست كشید و به كار مطبوعات روی آورد و حالا در مجله عربی الحوادث به عنوان ستون‌نویس (columnist) به صورت هفتگی قلم می‌زند و صفحه ویژه او با نام "لحظات رهایی" طرفداران فراوانی دارد؛ او برای نثر آثارش دفتر انتشاراتی تاسیس كرده است كه تنها آثار خود را منتشر كند و در آن جا هیچ‌گونه فعالیت اقتصادی دیگر ندارد.
    با نگاهی به آثار و جایگاه آن در سرزمین عرب او تنها زن شاعر و نویسنده پركاری است كه نسبت به مسائل پیرامونش آگاه است و آگاهانه عمل می‌كند.
    نخستین مجموعه قصه او با نام "چشمانت سرنوشت من است" در سال 1963 منتشر شد.
    در سال 1969 با دكتر بشیرالداعوق ازدواج كرد كه صاحب انتشارات "دارا‌لطلیعه" و استاد دانشگاه و مدیر سابق بانك است.
    "به تو اعلان عشق می‌كنم" كه در سال 1976 به چاپ رسید،از مجموعه قصه‌های اوست كه او را به عنوان یك زن نویسنده به جهان معرفی كرده است. غاده السمان زنی است كه با هویت زنانه‌اش اشعاری ساده و فصیح را با افكاری منحصر به جهان تقدیم كرده است و در قصه‌هایش از دردها و رنج‌های مردم لبنان سخن رانده است. "كوچ بندرهای قدیمی" مجموعه قصه كه در سال 1973 چاپ شد. اگرچه غاده السمان در عرصه‌های مختلف ادبی فعالیت دارد، امابیشتر به عنوان نویسنده مشهور است. رمان "كابوس‌های بیروت" نیز در سال 1976م به چاپ رساند.مجموعه قصه او با نام "ماه چهارگوش" در سال 1998 از سوی دانشگاه آركانزاس آمریكا برنده جایزه ادبی شد. و رمان دیگر او با نام "بیروت 75" به زبان اسپانیولی در سال 1999 جایزه ملی اسپانیا را به خود اختصاص داد.
    از دیگر آثار او می‌توان به مجموعه شعرهای "عشق" 1973، "شهادت می‌دهم برخلاف باد" 1987، "غمنامه‌ای برای یاسمن‌ها" 1996، "زنی عاشق در میان دوات" 1995، "ابدیت، لحظه عشق" 1999 نام برد.


    غاده السمان در آثارش از درد و رنج انسان به ویژه زنان روایت می‌كند. بسیاری از منتقدان عرب آثار او را با ویرجینیا ولف همانند دانسته‌اند و در جهان او را "اوریانا فالاچی" عرب می دانند و از لحاظ حال و هوا در ایران نیز اشعار او را با شعرهای فروغ فرخزاد یكی می‌دانند. دكتر عبدالحسین فرزاد در این باره می‌گوید: "وقتی اشعار غاده السمان را خواندم احساس كردم فروغ به زبان عربی شعر گفته است." قصه‌ها و رمان‌های غاده السمان به سیزده زبان ترجمه شده است و همان طور كه خودش معتقد است: "برای نخستین بار، ایرانیان بودند كه اشعارم را ترجمه كردند. زیرا عاشقان راز معشوق را در می‌یابند." او اكنون در پاریس زندگی می‌كند، زیرا بعد از جنگ‌های لبنان به پاریس مهاجرت كرده است و تنها فرزندش كه حاصل ازدواج او با دكتر داعوق استاد دانشگاه است- (حازم) سال آخر دانشگاه را به پایان می‌برد.
    شعر غاده السمان، مشكلات جهان امروز عرب است كه با نگاهی به مساله زن عنوان می‌شود او اشعاری سیاسی راجع به فلسطین و بیروت دارد كه مستقیما به مسائل لبنان و فلسطین پرداخته است.
    از ویژگی‌های مهم اشعار غاده السمان می‌توان به جسارت زنانه او اشاره كرد كه در سرزمین عرب كه دارای فرهنگی بسته است،او توانسته احساسات درونی خود را در قالب شعر و با تمی سیاسی و افشاكننده روایت كند. زن در عربستان همچون صدفی در بسته است كه رازی دارد كه كمتر به بیان آن همت می‌گمارد،اما غاده‌ السمان و شعرهایش این راز را افشا می‌كنند.
    در مجموعه شعرهای او كه حول محور عشق است ، نگاهی اومانیستی دارد. او با نگاهی اجتماعی به جامعه‌اش عشق را تصویر می‌كند.
    غاده‌ السمان یك زن روشنفكر عرب است كه نسبت به جنگ و خشونت‌های انسانی دیدگاه خاصی دارد و حضورش در سرزمین عرب یك موهبت محسوب می‌شود.
    واژگانی كه او در شعرهایش استفاده می‌كند،مملو از احساساتی درگیر ایدئولوژی است كه با روایت هر شعر و پاسخ به ایدئولوژی‌ها تكمیل می‌شود.
    عشق و زنانگی را در مجموعه "زنی عاشق در میان دوات" كه منتخبی از شعرهای عاشقانه اوست می‌توان دید. او بیان مشكلات خاص را همراه با عشق كه با دیگران متفاوت است روایت كرده است.

    زنی عاشق ورق‌های سپید
    آمدم كه بنویسم...
    كاغذ، سفید بود،
    به سفیدی مطلق یاسمن‌ها
    پاك، چونان برف
    كه حتی گنجشك هم بر‌آن راه نرفته بود
    با خود پیمان بستم كه آن را نیالایم ...
    پگاه روز بعد، دزدانه به سراغش رفتم
    برایم نوشته بود: ای زن ابله!
    مرا بیالای تا زنده شوم و بیفروزم،
    و به سوی چشم‌ها پرواز كنم
    و باشم...
    من نمی‌خواهم برگ كاغذی باشم
    دوشیزه و در خانه مانده!...

    غاده‌ السمان
    ترجمه: عبدالحسین فرزاد



    در دنیای غاده‌ السمان،اسطوره‌ها واقعی‌اند زیرا او در شعرهایش از واقعیت‌های پیرامونش وام می‌گیرد.اشعار سیاسی او روایتی رمانتیسم گونه دارد. او به عنوان یك روشنفكر عرب اندیشه‌های فلسفی‌اش را با آگاهی كامل در شعر پیاده كرده است و می‌خواهد با حضور خود به عنوان شاعر و نویسنده محوریت اجتماعی پیدا كند و از جایگاه اجتماعی حرف‌ها و دردها ولی اجتماعش را به جهانیان برساند. او به عنوان زن آزاد و مستقل می‌اندیشد. "رقص با جغد" پنجمین دفتر شعر غاده‌ السمان است كه در آینده نزدیك با ترجمه عبدالحسین فرزاد به بازار نشر خواهد آمد. در این دفتر به گونه‌ای بسیار ضمنی به مسائل سیاسی عرب و موقعیت آنان در قرن بیست و یكم اشاره دارد. از این دفتر به چاپ نرسیده شعر زیر را می‌خوانیم:

    رقص با جغد پنجمین دفتر شعر از خانم دكتر غاده السمان است كه به گونه اى بسیار ضمنى به مسائل سیاسى اعراب و موقعیت آنان در قرن بیست و یكم اشاره دارد.

    جغدى كه بشر را ناخوش دارد
    به نیایش برخاستم تا خورشید بدرخشد،
    و چون بدرخشید، مرا خاكستر كرد.
    خوشه اى را به جان بپروردم
    چون رسیده شد و خوردمش
    مسمومم كرد.
    شعار آزادى سر دادم
    اما آنگاه كه گردونه هاى آزادى
    با پرچم هایش در همه جا به گردش درآمد.
    مرا پایمال كرد
    من جغد نومیدى ام.
    به هر كه دل دادم،
    جانب مرا فروگذاشت
    و خویشتن به جاى من سخن گفت،
    بعد از آنكه بر من دهان بند نهاد.
    و افزون بر آن اینكه
    مردمان، مرا شوم مى دارند.

    جغدى كه به هزاره سوم مى لغزد
    مرا ضمادى بخشید،
    از گل ها و گیاهان جادویى
    تا چون به هزاره سوم مى لغزم،
    بر قلبم مرهم بگذارم.
    سپس گفت:
    "این ضماد همچون مرهم عاشقان است
    در یكى از نمایشنامه هاى شكسپیر،
    آنجا كه شخص، نخستین چیزى را كه ببیند،
    بدان عاشق مى شود،
    و الاغى، خروسى از نژاد آدمى دید..."
    من آن را راست پنداشتم
    و مرهم را بر قلبم نهادم
    و به هزاره سوم لغزیدم
    اما دشنه هاى شكست،
    پوستم را از هم مى درید
    به روانى تیغ هاى سلمانى...
    اى دوست!
    گمان مكن كه باران مى بارد!
    آنچه رخ مى دهد،
    این است كه ما، دویست و پنجاه میلیون عرب،
    عرق شرم مى ریزیم...
    و یكباره در برابر بارو هاى هزاره سوم
    شیون و زارى مى كنیم
    گریه، شیون مى كند،
    بر سفره آنان كه به وطن شان تبعید شده اند،
    و آنان كه از وطنشان به پیشخوان قهوه خانه هاى غربت
    تبعید مى شوند
    به رغم همه چیز،
    هان! اینك منم، كه كارت هاى تبریك عید را،
    همچون منشور هاى عشق،
    به وطن عربى ام مى نویسم...
    و صادقانه مى گویم:
    در قرن دیگر دوستت خواهم داشت.

    ترجمه دكتر عبدالحسین فرزاد _ دى ماه 1383

    ---------------------------------------------------------------------------------------
    ---------------------------------------------------------------------------------------
    خاطره‌ی بارانی

    تو را راندم،
    و ساک‌هایت را در پیاده‌رو افکندم
    اما بارانی‌ات که در خانه‌ام مانده بود
    هذیان‌گویبی سر داد،
    و با اعتراض آستین‌هایش را برای در آغوش گرفتنم
    به حرکت در آورد.

    وآن گاه که بارانی را از پنجره پرتاب کردم،
    همچنان که فرو می‌افتاد،
    دست‌های خالی‌اش را در باد برآورد،
    چونان کسی که به نشانه‌ی بدرود،
    دستی برآورد
    یا آن که فریاد زند: کمک!


    غاده السمان(1941)، ابدیت، لحظه‌ی عشق، ترجمه عبدالحسین فرزاد، تهران: چشمه،1383

    ---------------------------------------------------------------------------------------
    ---------------------------------------------------------------------------------------
    دو چشم فرنگی

    جهان پیشینم را انکار می‌کنم،
    جهان تازه‌ام را دوست نمی‌دارم،
    پس گریزگاه کجاست!
    اگر چشمانت سرنوشت من نباشد؟


    غاده السمان (1941)، ابدیت، لحظه‌ی عشق، ترجمه‌ی عبدالحسین فرزاد، تهران: چشمه، 1383

    ---------------------------------------------------------------------------------------
    ---------------------------------------------------------------------------------------
    بویِ غاده السمان

    ای یار
    كه در گریبانت
    دوكبوتر توآمان بی تابند
    و قلب پاك تو
    با لرزش خوش كبوتران
    به تنظیم ایقاع و آهنگ جهان برخاسته است
    لبانت به طعم خوش صداقت آغشته است
    و گرمای مهربان دستت
    مرد را مرد می كند
    ومن
    ایستاده ام
    و به نیمه ی كهكشان می نگرم
    كه درآنسویش
    تو
    عشق تقدیر می كنی
    و من
    كامل می شوم
    ای زن زن !


    ترجمه عبدالحسین فرزاد


  4. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #53
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض قسمت دوم

    قسمت دوم

    غاده السمان

    فریاد وجدان زن عرب


    تلاش برای رهایی زنان از قید موانعی که موجبات عقب ماندگی و استثمار آنها را فراهم آورده با انقلاب فرانسه در سال 1789میلادی و تدوین منشور آن که بر حقوق آنان تاکید داشت ، آغاز شد.

    این تلاش هادر آغاز عمدتا" رنگ و بوی حقوقی داشت و به نام موج اول جنبش فمینیستی معروف می باشد . تلاش در جهت احقاق حقوق زن و رفع تبعیض و ستم از طریق دستیابی به نهادهای قانونی از ویژگیهای این موج می باشد و در این میان در عرصه ادبیات می توان به دو نماینده شاخص این موج ژرژ ساند و ویرجینیا ولف اشاره کرد.


    پس از وقوع جنگ های جهانی و ظهور پدیده های خشونت باری چون فاشیسم و استالینیسم که در روند این جنبش های رهایی بخش وقفه ای ایجاد کرده بود، موج دوم فمینیستی با ارزیابی مجدد در تلاش های گذشته بوجود آمد که برجسته ترین نماینده آن سیمون دوبوار می باشد(1).


    در این میان مشرق عربی دوران انتقالی آشفته ای را سپری می کرد . اکثر کشور کشورهای عربی از استقلال برخوردار شده بودند و جریان های فکری نوین در نتیجه تعامل با تمدن غربی در جامعه اشاعه پیدا کرده و نقش قابل توجهی را ایفا می نمودند. ترجمه بسیاری از تالیفات غربی به زبان عربی و انتشار آنها آثار غیرقابل انکاری برزندگی عربی گذارده بود.


    در کشور سوریه نیز نویسندگان نوپای زن در عرصه ادبی به این مسئله می پرداختند . زنانی چون" کولیت خوری" " اُلفه الادلبی" و " وداد السکاکینی" با شجاعت و جدیت تمام در این عرصه وارد گردیدند . غاده السمان پس از آنها اولین زنی بود که موضوع مسایل زنان را در یک چهارچوب آشکار انقلابی مطرح نمود به گونه ای که از همان آغاز کار ، در دمشق به وی لقب پرجرئت ترین زن نویسنده عرب را دادند که همواره بهای سنگینی را برای آن می پرداخت (2).


    غاده السمان دختردکتر احمد السمان استاد و رئیس دانشگاه می باشد که بعدها وزیر آموزش سوریه گردید. لیسانس خود را در رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه دمشق سوریه گرفت و دوره فوق لیسانس خود را در دانشگاه آمریکایی بیروت ادامه داد و بالاخره دکترای خود را در رشته ادبیات در دانشگاه لندن به پایان رسانید .


    نکته قابل توجه آنکه وی زمانی که تعلیم به طور نسبی مختص مردان بود به مدارج دانشگاهی بالایی دست یافت . زمانی که غاده السمان دوره لیسانس ادبیات انگلیسی را می گذرانید نسبت زنان در دانشگاه دمشق به مردان 16 درصد بود .


    موقعیت های سفری بوجود آمده برای وی به اقصی نقاط دنیا و آشنایی او با هنرمندان و نویسندگان مختلف موجب گردید که افکار وی متحول گردیده و از نوعی استقلال فکری برخوردار گردد.


    غاده السمان در مورد انگیزه خود برای نویسندگی چنین می گوید : " اگر چاره ای از مرگ محتوم نیست این ما را بر این وامی دارد که دوبار نمیریم . من بانوشتن احساس وجود می کنم من می نویسم،پس هستم ." علیرغم اینکه او زاده سوریه و تربیت یافته محیط آنست اما در دیدگاه وی مشکل زن از حدود زبان و فرهنگ و تمدن خاص خارج می باشد و چهارچوبی جهانی دارد. با وجود اینکه او در عرصه نویسندگی از جایگاه والایی برخوردار بود ولی در عمل با مشکلات زیادی مواجه شد. هنگام ترک دمشق در سال 1964 میلادی اینگونه می نویسد :


    " درحال حاضر در این دنیای تندخو به تنهایی ایستاده ام و تمامی قوای هم پیمان در مقابلم ایستاده اند و مرا و افکار مرا موجب فاسد شدن نسل و در عین حال تحریک آنها در جهت خودشناسی آنها به دور از افکار متحجرانه می دانند .(3)"


    در آن هنگام تعدادی از کتابهای او مصادره گردید و یا در برخی کشورهای عربی ممنوع اعلام شد به گونه ای که در برخی کشورها کتابهایش به طور قاچاقی به فروش می رسید و در عین حال در برخی جاها معدوم می گردید.


    جالب آنکه برخی دولتهای عربی با وجود ممنوعیت کتابهای وی از او به دلایل خاص دعوت می کردند به گونه ای که او با حالت تمسخر از خود سئوال می کند : " آیا اندیشه ام ممنوع است و وجودم مجاز ؟ " (4)


    با تمامی این اوصاف ، نوشته های او در ابعاد وسیع به خوانندگان رسیده و به زبانهای مختلف دنیا ترجمه گردیده و تعدادی از آنها جایزه برخی محافل ادبی را دریافت کرده است .


    غاده السمان در مورد تاثیرش از ادبیات جهان می گوید : " من بیشتر از ادبیات انگلیسی متاثر شده ام و نمی توانم اعجابم را از ویرجینیا ولف ، فالکنر، سیمون دوبووار ، داستایوفسکی، جیمز جویس و فلوبر مخفی کنم . از طرف دیگر ریشه های اسلامی خود را هم نمی توانم نادیده بگیرم . پدرم مرا با مطالعه سنت های عربی اغناء کرد. (5)


    جنگ از فاکتورهایی است که تاثیر زیادی بر او گذاشته است و نقطه عطفی در تغییر و تحولات فکری وی به شمار می رود . جنگ های 1948 فلسطین ، 1967 رمضان و جنگ 1973 و جنگ های لبنان از جمله این جنگ های می باشند که موضوع اکثر آثار او را تشکیل می دهند .


    غاده السمان ضمن رد انتساب خود به هر گونه تشکل سیاسی خود را منتسب به جبهه نفی * می داند ، نفی اکثر حکومت های عربی معاصر که تا به امروز آنها را موجب محرومیت اعراب از حقوقشان و گمراه نمودن افکار عمومی و تحقیر آنها می داند . او بی مسئولیتی و بی توجهی و دوگانگی مسئولان را در قبال جنگ لبنان محکوم نموده و می گوید : " مسئولیت برای آنها وسیله ای برای ثروت مندی و قدرت است نه خدمت به مردم . آنچه که از حوادث و اتفاقات لبنان می فهمند آنست که مصالح آنان را به خطر نیافکند . ناسیونالیسم عربی وسیله ای برای سوء استفاده آنان به شمار می رود.(6)


    در اندیشه غاده السمان محدود نمودن مشکل زن به وجود فرد ظالمی به نام مرد و فرد مظلومی به نام زن مردود است . به نظر وی " اشتباهی که اکثر انجمن ها و نویسندگان زن مرتکب شده اند آنست که فکر می کنند مبارزه آنها ضد جنس مرد می باشد نه ضد عقب مانگی اجتماعی " " عوامل دیگری چون عوامل اجتماعی ، تاریخی ، اقتصادی و ایدئولوژیک وجود دارند که باید آنها را نیز به حساب آورد. "


    " مشکل زن عربی آنست که از پایمال شدن حقوق اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی خود رنج می برد . اما باید توجه داشت که این مشکلات همچنین مشکلات مرد عربی نیز هستند "(7)


    " غیرممکن است که یک فرد چه زن و چه مرد بتوانند در یک جامعه به دور از عدالت آزاد باشند. البته زن علاوه بر قیود عام مذکور، قیود خاص دیگری را نیز با خود به همراه دارد.


    وی از زن می خواهد به جای دنباله روی از مرد به او کمک کند . " ای زنان دنیا ، دوست بدارید . مرد موجود زیبایی است و مثل ما بی نواست . به جای تقلید و پیروی از او به او کمک کنید ." " مرد تنها عاملی نیست که به زن ظلم می کند بلکه این عقب ماندگی ، استعمار و ......... است که بر هر دو ستم روا می دارند . ضروری است که با یک همبستگی آگاهانه ، زن و مرد علیه این دشمن واقعی مشترکشان برخیزند. "(8)


    اگر بخواهیم اندیشه غاده السمان در بررسی سیر زندگانی یک زن از دوران کودکی تا ورود در عرصه اجتماعی را مورد توجه قرار دهیم ، ناچار باید در سه عرصه خانواده ، زندگی زناشویی و زندگی اجتماعی و سیاسی اندیشه های او را مطرح نمائیم :


    1- نهاد خانواده :

    نهاد خانواده در مرحله اول به عنوان متولی تربیت دختران و در مرحله بعد به عنوان ایجاد کننده موانع و محدودیت ها در زندگانی دختران مورد توجه غاده السمان قرارمی گیرد . " اعتقاد دارم که خانواده عربی نهاد زیبای رشک برانگیزی است ، لکن باید آن را به سمت یک نهاد دمکراتیک سوق داد . فرزندان را باید از بند رویاهای کودکی هایمان رهاسازیم و بگذاریم که خودشان ترسهایشان را بسازند و این امر زمانی میسر خواهد بود که والدین در مرحله اول حس وابستگی و تعلق به کشور و جامعه را در وجود آنها ایجاد نمایند.(9)

    تربیت کودک از اهمیت خاصی نزد غاده السمان برخوردار است و به نظر وی زنانی که دوران کودکی خوبی را پشت سرگذاشته اند در آینده در مواجهه با مشکلات زندگی توانا خواهند بود. اکثر کودکان در آینده ای نزدیک ، واقعیات دنیا را خواهند فهمید پس چرا باید آنان را محبوس رویاهای زیبای دروغین خود نمود و بدین گونه از آنها افرادی خودخواه، غیرطبیعی و بی مسئولیت تحویل جامعه داد .

    داستان های غاده روایت زندگی دخترانی است که قربانی نقص تربیت خانوادگی گشته اند.

    " یاسمینه " قهرمان داستان " بیروت 75 " که خانواده او را در بند شدیدترین قیود و به دور از واقعیات جامعه نگه داشته اند ، در اولین فرصت و مجال رهایی از آن قیود ، خود را در معرض آن چیزهایی قرار می دهد که سالها از آن ممنوع بوده است .

    اما نکته مهمی که غاده بدان اشاره دارد وجود نوعی نفاق در شخصیت جوانان عربی است . در جامعه عربی ارتباطات جنسی قبل از ازدواج مورد پذیرش جامعه نیست و این امر در حالی که ازدواج در سنین پائین صورت می گیرد فاقد تبعات می باشد ، حال آنکه به سبب تاثیرات زندگی امروزی و مشکلات مادی و وجود افکار جدید سن ازدواج بالا رفته و نسل جوان عربی از این امر رنج می برد.

    جامعه ای که از نسل جوان انتظار عفاف دارد اورا دائما" در حالت ترس ونگرانی از دست دادن آن نگه می دارد و بدینگونه پس از از دست دادن آن وی به گونه ای با استفاده از تکنولوژی پیشرفته درصدد جبران آن بر می آید و از این به بعد شخصیت دوگانه ای در وی بوجود می آید که با همین شخصیت دوگانه ازدواج خواهد کرد . در داستان های غاده دختران جوان صادق قربانی تعصبات جامعه و خانواده شده و روبه انتحار آورده اند. در این میان نه تنها جامعه بلکه خانواده نیز هیچگونه احساس ناراحتی و تاسف از این واقع ندارند چه بسا دختران جوان دروغگو و دورو را بر آنان ترجیح می دهند.

    اگر از وضعیت دختران جوان در خانواده های عربی به وضعیت پسران توجه کنیم ، مشاهده می شود که چه بسا برادر کوچک برخواهر بزرگتر از خود تسلط دارد. غاده در داستان بیرون 75 روایت دختری را بیان می کند که برادر کوچک بر او تسلط داشته و در نهایت وی را به بهانه خدشه در شرف خانوادگی به قتل می رساند در حالیکه واقع امر حکایت از مسایل مالی دارد.

    حس سیادت و برتری مرد بر زن از جمله آموزه های خانواده عربی است ، غاده معتقد است که حتی نشر اندیشه ها و افکار جدید تمدن های دیگر جز آثار منفی بر مردم شرق تاثیری نگذاشته است چرا که موجب دوگانگی در شخصیت آنان شده است . در این موارد غالبا" زن خود را در مقابل مردی می بیند که از اندیشه های دوگانه رنج می برد : از یک طرف اعتراف به آزادی زن و حقوق مساوی او می نماید و از طرف دیگر بنا به افکار مرد سالارانه مسلط براو رفتار می نماید.

    غاده در یکی از داستان هایش اشاره به جوانی به نام حسان می کند که نامزدش سوسن او را رها کرده است . حسان در گفتگویی با خود چنین می گوید : " سوسن ترا واقعا" دوست می داشتم ولی از تو می ترسیدم . تو به هر طریقی می خواستی آن سیادتی را که پدرم برمادرم داشت در ضمیر من از بین ببری " .

    سوزان دختر غربی که پس از سوسن نامزد حسان گشته از حسان درباره میزان شباهت او و سوسن سئوال نموده و حسان چنین جواب می دهد : " استعداد ، بلند پروازی و لجاجت تو را او هم دارد."

    سوزان : آیا فکر می کنی که بتوانی با او ازدواج کنی ؟

    حسان : طبعا" نه

    چرا ؟

    حسان : برای اینکه این ویژگی ها را دارد .

    سوزان : ای شرقی متناقض !(10)

    غاده السمان عشق را مبارزه ای علیه مرگ می داند : " عشق تولد دوباره برای انسان است و اگر او اختیار تولد اولیه خود را نداشته است می تواند تولدی دیگر یابد . عشق مخالف کوشش و جدیت در قبال مشکلات زندگی و حس مسئولیت نبوده بلکه دعوتی است به سوی آزادی نفس . عشق فرزند آزادی و نتیجه ایمان است . "(11)

    غاده ضمن انتقاد شدید از خانواده هایی که فرزندان خود را به دور از واقعیات اجتماعی تربیتمی کنند و یا آن خانواده هایی که طبق الگوهای بیگانه از جامعه آنان را بار می آورند می گوید : " خانواده های عربی نباید فرزندانشان را بدون آگاهی از تمدن و گذشته تاریخی اشان تربیت کنند . همانگونه که نباید آنان را مطابق یک الگوی غربی تربیت کنند . بهبود وضعیت اجتماعی زن عربی و حصول او برحقوقش مطمئنا" از طریق ریشه ها و تاریخ خاص خود آنها امکان پذیر می باشد ."(11)

    2- عرصه زناشویی :

    در عرصه زناشویی و ازدواج ، غاده السمان این امر را که ازدواج ضرورتا" مخالف آزادی های زن است رد می کند . به نظر او تناقض بین ازدواج و آزادی ، ناشی از فاسد شدن نهاد ازدواج در سرزمین های عربی است .

    غاده السمان به نهاد ازدواج بدانگونه که در برخی کشورهای عربی وجود دارد حمله می برد بخصوص خانواده های سنتی که دختران خود را بدون جویا شدن نظر آنان به عقد کسی که بیشترین مهریه را می دهد در می آورند . وی ضمن حمله شدید به ازدواج های اجباری و بدون رضایت دختر ، آنها را با اعمال خلاف عفتی مقایسه می کند که دو شاهد نیز برآن ناظر هستند.

    تعدد زوجات نیز از جمله مسایلی است که در داستان های غاده السمان مورد نقد قرار گرفته است . اگر بحث در خانواده های عادی و متوسط برسر ازدواج های اجباری است ، در خانواده های ثروتمندمسئله سوء استفاده از زنان بخصوص در ازدواج آنان در جهت مقاصد مالی و کسب هر چه بیشتر سرمایه می باشد که غاده در داستان های خود بدان ها پرداخته است .

    3- عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی :

    هنگامیکه از چهارچوب خانواده و زندگی زناشویی خارج شده و وارد عرصه زندگی اجتماعیمی شویم ، مسئله مشارکت اجتماعی زنان مطرح می گردد.

    غاده السمان معتقد است آنچه در وضعیت فعلی بر زن حکومت می کند نفوذ فراوان رسوبات گذشته است . زن امکان ندارد که از چهارچوب نقش صرف سنتی خود که جامعه براو تحمیل کرده است خارج شود مگر اینکه خود اقدام نماید . نقش وی فقط مادر بودن و تولید مثل و در نتیجه درمنزل ماندن نیست بلکه باید در ساخت زیربنای جامعه نقشی فعال ایفاء نماید و با این اقدام خواهد توانست به عنوان یک موجود انسانی به همه حقوق خود دست یابد . وی از زنان می خواهد که احساس مساوات با مرد نمایند و براین اساس با او حتی در زندگی زناشویی برخورد و رفتار نمایند.

    غاده السمان با سیمون دوبووار هم عقیده است که : تربیت کودکان صرفا" زمانی در حدود 15 سال از عمر وی را پر می کند پس چرا باید او را برای بقیه عمر محکوم به حبس کرده و انرژی اورا اتلاف نمود به گونه ای که زن پس از خارج شدن فرزندان از کانون خانواده ، احساس تنهایی نماید و بدون هیچ کاری خود را سربار شوهر احساس نماید.

    غاده السمان در پاسخ سئوال روزنامه نگاری که از او درباره علت استمرار کارش حتی پس از ازدواج سئوال می کند . می گوید : " آیا شنیده ای که مردی کارش را با ازدواج ترک کند ؟ من شهروندی هستم که کار می کند چرا باید از یک شهروند تولید کننده به یک وسیله صرف تولید مثل تبدیل شوم ؟ خانواده مانعی در جهت تولید نیست مگر اینکه ما آن را به یک نهاد عقب مانده تبدیل و از محتوای انسانی اش خارج سازیم ، نهادی که در آن هم مرد و هم زن در رنج و عذاب باشند . " لذا غاده از زن می خواهد مرد را به عنوان یک دوست در کنار داشته باشد و نه به عنوان یک سرور ، چرا که این امر او را در مواجهه با مسایل و مشکلات زندگی یاری می دهد ."(13)

    در نظر غاده رسیدن به آنچه می گوید نیازمند شجاعت ، صبر و همت والایی است .

    برزنان جامعه است که از ظاهر شدن در اجتماع به عنوان ابزار شهوت خودداری نمایند و وقت خود را با توجه فراوان و مفرط به آرایش و لباس تلف ننمایند . رسیدن به حقوق مورد نیاز زنان نیازمند حس مسئولیت بالایی است که با تلاش و کوشش فراوان بدان نایل خواهند شد و گرنه پندار خامی خواهد بود که بتوان تهی دست و بدون سرمایه در قرن بیست و یکم گام نهاد.

    آن که ترا با خویشتن برابر ننهد (14)

    بسیار بر تو ستم روا داشته است .

    ترا چه گناه که او شیدای تسلط است

    و تو دلداده رهایی هستی

    ترا چه گناه

    که او سرگشته است و پریشان

    در این پندار که :

    آیا بهشتیان را بر چهره موی است یا نه

    و تو

    در این پندار ، سرگشته که

    تهی دست بردروازه تاریخ

    چگونه برقرن بیست و یکم

    گام می نهی؟(15)
    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    1
    - بیشتر محتوای این مقاله با ترجمه و اقتباس از پایان نامه دوره فوق لیسانس خانم " نجلا نسیب الاختیار" در رشته ادبیات فرانسوی فارغ التحصیل دانشگاه سوربون تحت عنوان " آزادی زن در خلال آثار سیمون دوبووار و غاده السمان " تالیف گردیده است که درسال 1991 میلادی توسط انتشارات دارالطلیعه بیروت چاپ و منتشر گردیده است. 2- غمنامه ای برای یاسمن ها ترجمه دکتر عبدالحسین فرزاد ، تهران : نشر چشمه ، چاپ اول ، سال 1377 ، ص 20.

    *-این مقا له در سال 1379 نوشته شده است.َ


    3 نجلاء نسب الاختیار ، آزادی در خلال آثار سیمون دوبووار و غاده السمان ، بیروت : دارالطلیعه ، چاپ اول ، 1991 ، ص 8 .


    4 - همان .


    5 همان ، ص 10.


    6 - همان ، ص 11 .


    7 همان ، ص 77 .


    8 همان ، ص 78 .


    9 همان ، ص 72 .


    10 همان ، ص 63 .


    11 همان ، ص 68 .


    12 همان ص 27 .


    13 همان ، ص 72 .


    14 احتمالا" فعل برابر نهد در کتاب غمنامه ای برای یاسمن ها اشتباه چاپی بوده و صحیح آن برابر ننهد باشد .


    15 عبدالحسین فرزاد ، غمنامه ای برای یاسمن ها، ص 49 .




  6. #54
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    یادنامه

    جوآن چاندوز بائز

    Joan Chondoz Baez



    Biography

    Joan Baez was born on January 9, 1941 in Staten Island, New York, the second of three daughters to Dr. Albert Baez, a physicist, and Joan Bridge Baez. Her mother was English-Scotish, the daughter of an Episcopalian Minister and a professor of drama who had migrated to the United States, and her father was of Mexican parentage, the son of a minister. Her father's activities as a physicist, researcher and UNESCO consultant took him to many parts of the country, and Joan's childhood was spent first in the small town of Clarence Center, New York, and then in Redlands, California. She developed both her social consciousness and her love for music at a relatively tender age. Picking up the ukulele, Baez made her performing debut at a high school talent show when she was 14, performing "Honey Love." There she began singing both for the high school choir and for herself, and learned to accompany herself on the guitar. When her father took a job at M.I.T. a few years later,the family moved to Boston, where for a short time she studied drama at Boston University. She enrolled at the university and soon began singing at the Boston coffee houses, colleges and later concert halls along the East Coast to increasingly large crowds. Then came her 1959 Newport Folk Festival debut. Baez signed with the then relatively small folk label, Vanguard, which first released her performances at the Newport Folk Festival, and then released her first album, Joan Baez, in 1960 and the rest, as they say, is history...

    Her admirers transcend musical strata and national boundaries. Her growth as a musician and as a human being have proceeded hand in hand. Enrolling herself in the Civil Rights cause and the peace movement, a spokesman for non-violent resistance to and protest against immoral authority, she has refused to pay taxes that go to escalate the war in Vietnam, and has sung at almost every historic demonstration, and fosters a school for non-violent protest in California.


    "My devotion to non-violence and social change formed long before I picked up a ukulele and will go on until I fall into the grave."


    JOAN BAEZ

    THE TIMES: JANUARY 1993

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    سالشمار زندگی



    جوآن چاندوز بائز

    1941. جوآن بائز دراین سال استاین آیلند نیویورک به دنیا آمد.

    1956. نخستین سخنرانی مارتین لوتر کینگ را شنید که درباره عدالت و حقوق اجتمایی و عدم خشونت سخن می گفت.همچنین اولین گیتارش را خرید و به موسیقی پرداخت.

    1957. با " ایرا سندپرت " پژوهشگر نهضت گاندی آشنا شد که بعد ها یکی از بهترین تکیه گاه های سیاسی وی شد.

    1958.در ماه ژوئن در دانشگاه بوستون نام نویسی کرده اما خیلی زود دانشگاه را رها کرد و توانش را روی موسیقی متمرکز می کند.

    1960. اولین آلبوم خود با نام جوآن بائز توسط کمپانی رکوردزر انتشار می دهد و موفقیت عظیمی را بدست می آورد.

    1961. آشنایی جوآن با " باب دیلان" موسیقیدان، نوازنده و خواننده مشهور. ضبط دومین آلبوم وی با عنوان جوآن بائز 2.

    1962. حضور در جنبش حقوق مدنی و انتشار آلبوم " جوآن بائز در کنسرت " که سال بعد جایزه بهترین آلبوم فولک از گرمی آواردز را بدست آورد.

    1964. جوآن به دخالت آمریکا در جنگ ویتنام اعتراض می کند. در همین سال نوار آزمایشی او غیر قانونی انتشار یافت و تحت تعقیب قرار گرفت. آخرین آلبوم کاملا آکوستیک وی با عنوان "جوآن بائز5 "در همین سال منتشر شد.کتاب " آهنگ های جوآن بائز" هم در همین سال به چاپ رسید که سالهای بعد بیست بار تجدید چاپ شد.

    1965. آلبوم خداحافظ آنجلینا" را در این سال منتشر کرد. کماکان به فعالیتهای سیاسی خود ادامه می داد.در ماه مارس برای احقاق حقوق اجتماعی از شهر سلما تا مونتگمری در ایالت آلاباما شرکت کرد.

    1966.آلبوم" نوئل" را منتشر کرد.در همین سال جوآن در آلمان غربی رهبری راهپیمایی ضد جنگ را در روز ایستر بر عهده می گیرد.

    1967. در این سال روزهای زندان را در مرکز بازپروری سانتاریتا تجربه کرد.

    1968. در 26 مارس با دیوید هاریس از فعالان جنبش ضد جنگ ازدواج کرد. در همین سال آلبوم باپتیسم(غسل تعمید) را منتشر کرد که حاوی دکلمه اشعار همراه موسیقی بود. البوم "هر روز اکنون" را با آهنگ های باب دیلان منتشر کرد.جوآن کتاب خاطراتش را با عنوان" طلیعه روز" چاپ می کند که جزو کتاب های پر فروش می شود.

    1969. در این سال پسرش گابریل ارل متولد می شود.

    1970. دو آلبوم منتشر می کند: "هرروز به نوبت" و " اولین دهسال"

    1971. در این سال از شوهر خود هاریس جدا شد . در همین سال کتاب مشترک آنها به نام" بیرون آمدن" به چاپ رسید. جنبش کارگزاران بازرگانی شیکاگو برای صلح ویتنام به جوآن نشان افتخار برای فعالیتهای ضد جنگ اعطا کرد. ضمنا در این سال آلبوم" متبرکند..." را منتشر کرد. که یکی از آهنگ های آن از طرف اتحادیه ضبط موسیقی آمریکا درجه زرین گرفت.

    1970. جایزه بهترین خواننده زن گرمی آواردز را نصیب خود کرد. در ماه ژوئن در بر پایی تظاهرات ضد جنگ مادران و کودکان آمریکایی به نام "حلقه دور کنگره" در شهر واشنگتن شرکت کرد. او یک سال برای تاسیس کمیته عفو بین الملل در غرب آمریکا تلاش کرد. و عواید چندین کنسرت را به این امر اختصاص داد.

    1973. آلبوم" پسرم حالا کجایی" رابرای تامین مالی عفو بین الملل منشر کرد.

    1974. در این سال یک آلبوم به زبان اسپانیایی منشر کرد:( gracoas a la Vida)

    1975. آلبوم" الماس ها و زنگار" را انتشار داد.روز دوم آگوست را در آتلانتای جورجینا به نام " روز جوآن بائز" نام گذاری کردند.

    1976. اولین آلبومی که همه آهنگ هایش ساخته بائز است در این سال به دست علاقه مندان رسید: بادهای خلیج

    1979. کتاب" نت آواز های جوآن بائز"با عنوان و آنگاه نوشتم" به چاپ رسید.آلبوم" لالایی های صمیمانه" او هم در همین سال امکان پخش یافت.

    1980. از طرف دو دانشگاه آنتیوخ و روتگرز برای قدر دانی از فعالیت های سیاسی، اجتماعی و جهانی جوآن" دکترای افتخاری "به وی اعطا شد.

    1982. جوان در چندین کنسرت و برنامه برای حمایت از منع سلاح های هسته ای ظاهر می شود.

    1983. انتشار آلبوم "زنده اروپا 83"

    1984. در فیلم" سفر سخت "شرکت کرد.این فیلم.یک اثر مستند درباره وودی گاتری بود.

    1987. کتاب زندگینامه جوآن با عنوان" وصدایی برای خواندن" انتشار یافت و پر فروش ترین کتاب سال معرفی شد.اولین آلبوم ضبط شده در استودیو جوآن به نام " تازگی ها "منتشر شد.در همین سال به خاور میانه سفر کرد و برای اهالی فلستین اشغالی در نوار غزه و ساحل غربی برنامه اجرا کرد.

    1988. "جایزه رهبری "را از اتحادیه آزادی های اجتماعی کالیفرنیا دریافت کرد. آلبوم" سخن گفتن از رویا" را انتشار داد. این آلبوم حاوی آهنگ هایی بود همراه با پا سایمون، جکسون براون و گروه جیپسی کینگ.

    1991. انتشار آلبوم "برادران تحت ااسلاح".


    1992. انتشار آلبوم" مرا بر عکس اجرا کنید".

    1993. با دعوت سازمان پناهندگان بین المللی و بنیاد سوروس جوآن به سر زمین جنگ زده بوسنی و هرزگوین سفر کرد تا توجه ملل مختلف را به درد و رنج مردم آنجا جلب کند.او اولین هنرمند بزرگی است که در سارایوو و پس از شروع جنگ های داخلی به روی صحنه رفت.

    1994. در سانفرانسیسکو به همراه جانیس ایان کنسرت برگزار کرد. او در زمان حیات خود ده ها کنسرت برگزار کرد که عواید آن صرف امور خیریه و فعالیت های اجتماعی ضد جنگ در دنیا شد.

    1996. در این سال به جایزه" بهترین خواننده زن سال 1995"را در جشنواره موسیقی ناحیه خلیج سانفرانسیسکو دریافت کرد.

    1997. آلبوم" از خطر رسته" توسط کمپانی گاردین رکودردز در 23 سپتامبر منتشر شد.او تور کنسرت دور دنیا را در اکتبر از اروپا شروع کرد.

    1998. تور کنسرت دور دنیا را ادامه داد . درکنسرت خیریه برای تامین هزینه دفاع در دادگاه قضایی برای پسر عویش پیتر بائز که به علت تاسیس کلینیک دارویی" وانا" تحت تعقیب قضایی قرار می گیرد.


  7. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #55
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    ترجمه شعری از جوآن چاندوز بائز

    Joan Chondoz Baez

    ------------------------------------------------------------------------

    North

    Where icicles hung the blossoms swing

    but in my heart there is no spring

    You were my spring my summer too

    It's always winter without you

    the flocks head north and the lilacs bloom

    At night they scent my moonlit room

    You were my spring my summer too

    I'm going north to look for you

    Like a widblown bird my heart goes forth,

    sent by the spring to the shinig north

    you are my spring , my summer too,

    and I won't rest till find you


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------
    --------------------------------------------------------------------------------------------------

    شمال

    جایی که یخ پاره ها آویزانند و شکوفه ها می رقصند

    ولی در قلب من بهاری نیست

    تو بهار من بودی ، تابستان من هم

    بی تو ، همیشه زمستان است

    گله ها به سوی شمال می روند و یاس ها می شکفند

    شب ها ،یاس ها اتاق روشن از مهتاب مرا عطر آگین می کنند

    تو بهار من بودی ، تابستان من هم

    من به شمال می روم و تا تو را جستجو کنم

    مانند پرنده ای بر بال باد، قلب من پیش می رود

    بهار، قلبم را به شمال درخشان فرستاد

    تو بهار من هستی ، تابستان من هم

    و من آرام نمی گیرم تا تو را بیابم


    ==================================================

    ترجمه فوق برگرفته از کتاب زیر می باشد:

    اشعارجوآن بائز/ ترجمه م . آزاد/ مانی صالحی/ نشر آتیه/چاپ اول 1380

  9. 3 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #56
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    مقایسه آثار شاعران زن

    (از لحاظ فكر و محتوا )

    با

    شاعران مرد

    در شعر معاصر

    ======================


    مقدمه

    ادبیات فارسی حضور زنان را چگونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشته‌اند؟ و بالاخره تأثیر زنان در پایه‌گذاری، پیشرفته و تحولات شعر فارسی، این مهمترین جلوة ادبی زبان فارسی، چگونه بوده است؟
    با یك دید كلی بعد از ناصرالدین شاه قاجار بروز تحولاتی چشمگیر در موقعیت و عملكرد زنان ایران پدید آمد به صورتی كه هم‌اكنون زن ایرانی امتیازات چشمگیری به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار ممتازتر از گذشته برخوردار گردیده است و تقریباً همدوش و همراه مرد ایرانی در مراكز علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و حتی گاه نظامی حضوری فعال دارد. دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنه‌ها و ایجاد حوادث داستانهای عامیانه در قرون و اعصار مختلف به یك پایه نیست. در روزگاری كه زنان در كارهای اجتماعی شركت می‌جستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعاً در داستانها اهمیت بیشتری می‌یافتند. در هر عصری كه زنان به پشت پردة‌ انزوا رانده می‌شدند و از دخالت در امور اجتماعی باز می‌مانند، از اهمیت و تأثیر آنها كاسته می‌شد. زنان در حوزه داستان‌نویسی حضور چشم‌گیری نداشته‌اند مگر در زمان معاصر بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیشتر در عرصه شعر بوده است.
    در این مقاله با بررسی شعر زنان (پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده) كه هر كدام تقریباً به دوره‌ای از تحولات اجتماعی ایران تعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراك آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقی بهار، سهراب سپهری، علی موسوی‌گرمارودی) پرداخته و از بررسی این مقایسه به سطح فكری شعر شاعران مرد می‌پردازیم. به عبارتی تفاوت شعر زن با شعر مرد كه آیا احساسات خاصی مثلاً احساسات ملی‌گرایانه، مذهبی، اعتقادی و ... دارد. خوش‌بین است یا بدبین، تلقی او نسبت به مسائلی از قبیل مرگ، زندگی، عشق، صلح و جنگ ... چگونه است؟ آیا اثر او درونگرا و ذهنی است یا برونگرا و عینی، با بیرون و سطح پدیده‌ها تماس دارد یا به درون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است یا عشق‌گرا ...
    وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان
    چه جنبه‌ها و ابعادی شعر زنان را از شعر مردان جدا می‌سازد و آیا این ابعاد در شعر شاعر زن فارسی در تمام دوره‌ها دیده می‌شود یا خیر؟ حقیقت مطلب این است كه در موضوعات شعری از قبیل وصف، مدح، پند و اندرز شباهتهای زیادی بین شاعران زن با شاعران مرد دیده می‌شود؛ این شباهت ممكن است به خاطر تقلیدی بودن شعر زنان و یا اصلاً به خاطر ویژگی و خصوصیات خود این موضوعات باشد كه تصویر و زبان و لحن و عاطفه مشابهی را می‌طلبد. در این نوع اشعار شاید بتوان گفت "مهمترین عامل شناخت شعر زنانه از شعر مردانه را باید در نحوة اندیشه و نگرش جستجو كرد" نه "تصاویر و زبان حتی اگر زبان صد در صد مردانه باشد." غیر از نحوه تفكر، به نظر می‌رسد تنها حوزه‌ای كه می‌توان در آن شعر زنانه را از شعر مردانه تشخیص داد حوزة غزل و اشعار عاشقانه است؛ زیرا اینجاست كه احساسات و عواطف در حیطه شخصی جلوه می‌كنند و می‌توان جنس گویندة‌ آن را تعیین نمود. چنان به نظر می‌رسد كه زن از بین رشته‌های مختلف ادبی فقط در قسمتهای مكاتبه، غزلسرایی و رمان‌نویسی توانسته است به كمال هنرنمایی كند و در قسمت درام‌نویسی، انتقاد ادبی، مقاله‌نویسی و سرودن اشعار رزمی و هجایی ابداً نام مهمی از خود باقی نگذاشته است. زیرا همین صور ادبی هستند كه احساسات شخصی انسان را نمایان می‌سازند و قسمت عمده زندگانی زن هم آمیخته به عشق و نتیجه احساسات است.
    اما آیا عواطف مخصوص زنان در شعر فارسی انعكاس روشنی دارد؟ برای پاسخگویی به این سؤال بهتر است ابتدا به معنای عاطفه نظری بیفكنیم؛ منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است كه شاعر از رویداد حادثه‌ای در خویش احساس می‌كند و از خواننده یا شنونده می‌خواهد كه با وی در این احساس شركت داشته باشد. نمی‌توان به یقین پذیرفت كه امكان آن باشد كه هنرمندی حالتی عاطفی را به خواننده خویش منتقل كند؛ بی‌آنكه خود آن حالت را در جان خویش احساس كرده باشد. به استناد به همین موضوع مطلب را پی‌می‌گیریم و در بخش‌های بعدی به اجمال تفاوت‌های شعری زن و مرد را بیان خواهیم نمود.







  11. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #57
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    پروین اعتصامی



    از آن جا كه تاریخچه زندگی پروین در این مقاله نمی‌گنجد لذا روند اصلی موضوعی را كه همان محتوا و بنمایه اشعار او از لحاظ فكری است دنبال می‌كنیم.

    پروین در قطعات خود، مهر مادری و لطافت روح خویش را از زبان طیور، از زبان مادران فقیر، از زبان بیچارگان بیان‌ می‌كند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی یا ملای روم و عطار و جامی مقامی دارد. او بیشتر نگران وظایف مادری است وقتی از اندیشه‌ها خسته می‌شود، بیاد لطف خدا می‌افتد و قطعه لطف حق را مردانه می‌سراید و خواننده را با حقایق و افكاری بالاتر آشنا می‌سازد، و در همان حال نیز از وظیفه مادریش دست بر نمی‌دارد و باز هم مادری است نگران نفس، اهریمن را كه روح آریایی با آن وجود دوزخی كینه دارد، همه جا در كمین جان پاك آدمی می‌داند، تشكیل خانوادة مهربان و سعادت آرام و بی‌سر و صدا را نتیجه حیات می‌پندارد.
    دكتر یوسفی می‌نویسد: "شعر پروین از لحاظ فكر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشه‌گری توانا حاصل تأمل و تفكرات خود را درباره انسان و جنبه‌های گوناگون زندگی و نكات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده بی‌گمان او در این باب از سرچشمه افكار پیشنیان نیز بهره‌مند شده است اما نه آن كه سخنش رنگ تقلید و تكرار پذیرفته باشد بلكه در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است."
    پروین زنی مطیع و فرمانبردار و عفیف و پاك و صمیمی است ولی در عین حال سخت دربند دوگانگی خیر و شر، قوی و ضعیف، غنی و فقیر و پادشاه و گداست. تخیلش از طریق زبان اشیاء و حیوانات كار می‌كند. ولی هرگز به در هم ریختن یادهای مختلف حافظه و از میان برداشتن دیوارهای زمانی و مكانی یادها، توجهی ندارد. شعرش هیجان‌انگیز، پرشور و حال، اعجاب‌انگیز و تكان دهنده نیست.
    یكی از بارزترین ویژگیهای اشعار دیوان او این است كه در آنها خبری از مسائل عیاشی و عاشقانه كه شعر فارسی سرشار از آن است، نیست، او بیشتر به این مسائل پرداخته كه به هم میهنان خود یاد بدهد تا به چه صورت یك زندگی پاك و عاقلانه و سعادتمندی را دنبال كنند. اشعار او بیشتر تعلیمی است.
    مدار اندیشه پروین بر كار و كوشش، مذهب، رنج و غم مردم می‌چرخد هر چند كه به اقتضای روح لطیف و خواهرانه‌ای كه داشته و چه اقتضای زمان، به سیاست و مسائل جاری آن نپرداخته است و قلمرو شعری او به مكان زمان و حوادث خاصی محدود نیست.
    پروین در اشعارش چند باری بیشتر به عشق اشاره نكرده لكن نه آن عشقی كه در مكتب لیلی و مجنون درس می‌دادند. عشقی كه جور یار و زردی رخسار و ... آن نبود. منظور شاعر عشق الهی و به دور از عشق‌های مادی است، به همین سبب در هیچ كجای آن، شعری كه مصاحبت مردی در آن آرزو شده باشد نمی‌بینیم و این آرزوها برای پرنده و چرنده این دفتر هم مفهومی ندارد.

    كتاب عشق را جز یك ورق نیست در آن هم، نكته‌ای جز نام حق نیست

    مقامی كه پروین برای زن قائل است، و آنرا بارها در اشعارش مطرح می‌سازد، خیلی بالاتر از مقامی است كه مدعیان تجدد برای زن مسلمان ایرانی در نظر داشته و پیشنهاد و تحمیل كرده‌اند، زن شعر پروین چون خود او موجودی قدسی، سازنده، مستحق و قادر به دانا شدن و آفرینش نیكی‌ها و پروردن فرزندان برومندی است. وی حقوق زن و مرد را یكسان می‌داند در حالی كه اكثر شاعران مرد این حق را یكسان بیان نكرده‌اند.
    چه زن، چه مرد كسی شد بزرگ و كامروا كه داشت میوه‌ای از باغ علم، در دامان
    و یا در قطعه نهال آرزو تفاوت میان زن و مرد را در دانستن می‌داند:

    به هر كه دختر بداند قدر علم آموختن تا نگوید كس، پس هشیار و دختر كودن است

    لذا خلاصه موضوع تمام قصاید پروین با توجه به دسته‌بندی محتوا به صورت زیر ارائه می‌شود:

    1) خلاصه موضوع تمام قصاید پروین پند و اندرزهای اخلاقی، اعراض از دنیا، هوشیاری در مقابل فریبكاری جهان، زودگذر بودن عمر، نكوهش تن و در مقابل آن تجلیل از روح و روان و عقل و فضل و هنر می‌باشد و در همة اینها پروین مانند حكیمی پیر و با تجربه به خوانندة اشعار خود گفتگو می‌كند.

    2) در قسمت قطعات تمثیلی هم پیام پروین به این صورت است: داشتن قدرت شناخت ارزشها، یكرنگی با دیگران و دوری از نفاق و بدگویی نسبت به دیگران، كمك به بیچارگان و دوری از دنیا.

    3) در قسمت مثنویها هم این پیامها به چشم می‌خورد: رعایت حقوق دیگران و كمك به ناتوان، وقت‌شناسی، و تجلیل از علم و هنر.

    4) در تنها غزل دیوان نیز با اینكه دارای مضمونی اجتماعی است، بلافاصله بعد از چند بیت به مطالبی چون پند و اندرز و یا كشتن و درو برخورد می‌كنیم.


    به تدریج در اشعار پروین، آثار مناشقات اجتماعی و عدم هماهنگی بین ثروت و فقر به چشم می‌خورد. از مسایل قابل توجه در مورد اشعار پروین این است كه مضامین عاشقانه در اشعار نمودی آنچنانی ندارد و اگر از یك غزل آن هم در بینی آغازین و نیز ابیات آغازین و گذرای 2 تا 3 قطعه بگذریم كه اشارتی گذرا به مسایل عاشقانه دارد دیگر هیچ نشانی از این موضوع در شعر پروین دیده نمی‌شود.
    قضاوت درباره اینكه آیا عواطف عمیق زنانة پرورش در اشعارش منعكس شده است یا خیر، مشكل است؛ زیرا اگر هر عنصر كلامی را ملاك انعكاس عواطف شاعر در شعرش بدانیم باید اذعان كنیم بسیاری از عناصر كلامی كه نشانگر روح زنانگی یك شاعر باشند، از قبیل: نخ، سوزن، ماش، عدس و ... در شعر پروین وارد شده است، از طرف دیگر بعضی نشانه‌های معنایی هم دیده می‌شوند كه نشانگر روح زنانه و عاطفه مادرانة اوست نظیر درد و اندوههایی كه از زبان دختران یتیم بیان می‌دارد و یا صحنه‌های گفتگو و مراقبتی از حیوان به عنوان مادر به نمایش می‌گذارد. اما اگر تمام جنبه‌های عاطفی انسان را ملاك قرار دهیم باید بگوییم در انعكاس عواطف خود ناتوان است و عاطفه عمیق زنانه شاعر در شعرش منعكس نشده است فقط به صورت غیرشخصی عاطفه مادری آن هم در هیأت دیگران و گذرا دیده می‌شود عاطفه‌ای كه هیچگاه خود شاعر آن را تجربه نكرد.
    دایره لغات اشعار پروین متوسط است و در دیوان او به لغات تكراری، به كرات برخورد می‌كنیم. اما باید بدانیم كه این تكرار حاكی از نظام خاص فكری اوست.
    Last edited by part gah; 22-10-2011 at 16:48.

  13. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #58
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    پروین و بهار

    اگر بخواهیم قیاسی داشته باشیم به شاعران مرد زمان پروین ملك‌الشعرای بهار بهترین انتخاب است.
    شعر ملك‌الشعرا در عین دوری از هرگونه تكلف و تصنع زیباست و در عین زیبایی رسا و روان فصیح، معانی تازه و تشبیهات بدیع و توصیفات عالی و تمام، با استعمال الفاظ اصیل و فصیح و تركیبات صحیح از مختصات شعری اوست. شعر بهار بیان و قالب شعر گذشتگان را دارد اما در معنی و لفظ او نوآوریهای ارزند‌ه‌یی هست كه روشن‌بینی او را در مسائل سیاسی و اجتماعی می‌نماید به قالب نوگرایشی محدود یافت و گاه شعر خود را با پیكره چهارپاره‌های امروز پدید آورده است.
    شعر او را از نظر موضوع می‌توان به سیاسی و انقلابی و اجتماعی و انتقادی و ادبیات شورانگیز عاشقانه تقسیم كرد. با این دسته‌بندی به چنین عناوینی می‌رسیم:



    1- منقبت پیامبر (ص) و ائمه اطهار:


    اشعار زیادی از ملك‌الشعرا به این امر اختصاص داده شده است اما در دیوان پروین از این‌گونه اشعار مذهبی خبری نیست.
    زهرا آن اختر سپهر رسالت كاو را فرمانبرند ثابت و سیار
    فاطمه فرخنده ماه یازده سرور آن بدو گیتی پدرش سید و سالار

    2- پند و اندرز به پادشاهان و حكام وقت:
    در تركیب‌بند آئینه عبرت به یكی از این نمونه‌های بسیار مهم و جالب توجه كرده است پروین نیز چون بهار عمل كرده با این تفاوت كه او به صورت تمثیل و حكایت پادشاهان را به باد انتقاد می‌گیرد و یا پند و اندرز می‌دهد.

    3- توصیف فصلهای سال:
    توصیف فصلهای سال و جلوه‌های گوناگون طبیعت، یكی دیگر از موضوعهای مكرر در دیوان بهار است در حالیكه در دیوان پروین به توصیف فصلها و طبیعت كم پرداخته شده است قدرت خارق‌العاده پروین در شرح عواطف قلب و عوالم معنی است و هر جا كه به وصف منظره‌ای طبیعی پرداخته ضعف تخیل و فقد دید زیباشناسی خود را آشكار كرده است.



    4- شعرهای سیاسی و انقلابی:


    از موضوعات مهم دیگر دیوان بهار است اما پروین كه 20 سال دوران خلاقیت شاعرانه او دقیقاً همان بیست سال فرمانروایی رضاشاه بود كه در طی آن حق آزادی سخن پایمال گشت لذا جبراً از صحنه سیاست و اجتماع كشور بر كنار گشته است. هر چند كه از طرفی خود زنان تمایل به عنوان كردن مسائل سیاسی نداشتن از طرف دیگر نیر محیط اجتماعی ایران نیز برای شكوفایی استعداد زنی جوان مانند پروین كه با تربیتی سنتی بزرگ شده بود چندان سازگاری نداشت.
    5- شعرهای عاشقانه:
    اشعار عاشقانه در شعر بهار زیاد است اكثر غزلها و تغزلها او رنگ و بویی اینچنین دارد اما در دیوان پروین یك غزل و چند غزل‌گونه وجود دارد و به قول مرحوم بهار "چون غزل‌سازی ملایم طبع پروین نبوده آن پنج شش غزل را باید قصاید كوتاه خواند."



    6- مفاخره


    اكثر شاعران از قدیم تا امروز گاهی با دواعی و علل متفاوت شعر خود را با الفاظ و تعبیراتی ستوده‌‌اند كه گاهی بجا و در خور پایگاه بلندشان در سخنرایی است و گاهی نیز به لاف و گزاف مدعیان كم مقدار نزدیكتر است. پروین فقط در یك قطعه شعری كه برای سنگ مزار خود ساخته، یعنی می خواسته پس از مرگش دیده شود، خود را "اختر چرخ ادب" نامیده است. اما بهار، در اشعار متعدد، شعر و علم و اندیشه خویش را می‌ستاید (البته ناگفته نماند هر جا از عظمت مقام و شهرت جهانگیر خویش یاد می‌كند در حقیقت به مقابه با سعادت، غمازان و حسد حاسدان برمی‌خیزد.)
    ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا منم كه شعر ز من یافته است قدر و بها

  15. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #59
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    فروغ فرخزاد

    فروغ فرخزاد در سه كتاب اولش (اسیر، دیوان، عصیان)، بیشتر هوسهای زنانه را به نظم می‌كشید ولی با (تولدی دیگر) به سوی ایجاد تصاویر زنانه از زندگی خصوصی و اوضاع محیط خود گرائیده است. دیوار دومین اثر وی وضعی را می‌رساند كه شخص می‌خواهد تمام محدودیتهای سنتی را درهم شكند. چرا كه خود را در دنیایی از خود بیگانگی در می‌یابد كه دور و برش را دیواری حصار كرده است. در سومین اثرش (عصیان) ساده‌ترین و عمیق‌ترین مضمون كشف شده هویت انسانی هویت شیطانی را و مسأله بنیادی فلسفی اختیار و اجبار را عرضه كرده است.
    نوع نوشته‌های فروغ بسامد برخی واژه‌ها و كاربرد آن در دید اول هر مخاطبی را بر آن می‌دارد كه این احتمال را بدهد كه شاعر این قطعات زن است، زنی كه در چهار دیوار اسارت خانگی در برابر سنت‌ها و اخلاقیات معمول خانوادگی می‌ایستد و با جسارتی كه خاص اوست، تنها احساسات و تمایلات غریزی خود را بر ملا می‌سازد كه می توان گفت هم از نظر تصویر و هم از لحاظ فكر و محتوا، خاص اوست.
    فكر و محتوا در سه كتاب اول از چهارچوب (من) زنی كه درگیر با مسائل سطحی و ظاهری و پیش پا افتاده است فراتر نمی‌رود. او به هیچ مسأله‌ای عمیقاً نگاه نمی‌كند و نمی‌اندیشد. او چون گزارشگر پرشتابی می‌ماند كه عواطف و احساسات ابتدایی خویش را به سرعت و به راحتی منعكس می‌كند و در ابراز این احساسات سطحی، بی‌پرده و بی‌پروا سخن می‌راند، مثلاً در شعر شب هوس از دفتر شعر اسیر می‌خوانیم:
    سرشار/ از تمامی خود سرشار/ می‌خواهمش كه بفشردم بر خویش/ بر خویش بفشرد من شیدا را/ بر هستیم به پیچد، پیچد سخت/آن بازوان گرم و توانا را/ در لابه لای گردن و موهایم/ گردش كند نسیم نفس‌هایش/ چون شعله‌های سركش بازیگر/ در گیر دم به همهمه در گیرد/ خاكسترم بماند در بستر/ در بوسه‌های پر شررش جویم/ لذت آتشین هوس‌ها را/...
    شاید سادگی شعر فروغ، از این سرچشمه می‌گیرد كه بین تجربیات روزمره زندگی و چیزی كه او به صورت شعر در می‌آورد فاصله‌ای وجود ندارد.
    بیان احساسات تند عاشقانه، گله از معشوق و سختیهای عشق، اشعاری خطاب به پسر یا شوهر ارائه تصویری از خانه‌ای متروك و بی‌رونق كه خانه خود شاعر بعد از طلاق است و نیز سطح گونه‌هایی كه نوعی عصیان و سركشی در مقابل جامعه است از جمله محتواهای سه كتاب دوره اول شاعری فروغ است. محتوای كتابهای دوره دوم عبارت است از احساس مرگ، احساس تاریكی و شب اضطراب و پریشانی و عدم رابطة با دیگران و تلاش برای ایجاد این رابطه، یادآوریهای دوران كودكی و آرزوی آمدن آن به خاطر صمیمیتی كه در آن بود.
    فروغ فرخزاد در زمینه انعكاس عواطف و روحیات عمیق زنانه پیشتاز زنان شاعر است. او هم در زمینه انعكاس عواطف یك زن صمیمیت و رك‌گویی خاص خود را دارد و هم در حوزة بیان وجدانهای اجتماعی از دیدگاه یك زن بیانی روشن و آشكار دارد. و "فروغ هیچگاه میل ندارد از پشت پرده سخن گوید و همیشه از روبرو با مسائل برخورد می كند"
    فروغ در اشعارش آنچنان صمیمی و صریح حرف می‌زند كه می‌توان آن اشعار را نمونه‌ای بارز از "ادبیات شخصی" دانست.
    خود فروغ خوب به مسأله صمیمیت و عاطفه عمیق شاعرانه واقف است و می‌گوید:
    "شاعر بودن یعنی انسان بودن. بعضی‌ها را می‌شناسم كه رفتارشان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر می‌گویند كه شاعر هستند بعد تمام می‌شود؛ دو مرتبه می‌شوند یك آدم حریص شكموی تنگ‌نظر بدبخت حسود حقیر. من حرفهای این آدم را قبول ندارم. من به زندگی بیشتر اهمیت می‌دهم."

  17. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #60
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    سهراب سپهری و فروغ فرخزاد

    سپهری شاعری است كه از دورة ابتدایی شعرش تا دورة جستجو و از آن دوره تا دورة یافتن خط فكری مشخص و زبان شعری مختص (كه حتی بی امضاء هم شناخته می‌شود) جهانی آرمانی را می‌جوید. جهانی كه در آن "عشق" پیدا باشد "دوستی" پیدا باشد و "كلمه"، "آب"، "عكس اشیا و آب"، "سمت مرطوب حیات" و "شرق اندوه نهاد بشری" پیدا باشد.
    اما همانطور كه گفته شد فرخزاد مسائل اجتماعی و سیاسی زمان خود را درك می‌كند و به صور گوناگون در اشعارش منعكس می‌سازد. ولی سپهری تا آخر، جهان آرمانی و ذهنی خود را حفظ می‌كند. و از جریانهای اجتماعی، سیاسی زمان دور می‌ماند. و اگر احیاناً چشمش به "قطاری" می‌افتد كه "سیاست" را می‌برد، آن را خالی می‌بیند.
    من قطاری دیدم ، كه سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت (صدای پای آب صفحه 279)
    سپهری و فرخزاد در بیان حالات و شدت احساسات تقریباً چون یكدیگر هستند با این تفاوت كه "فرخزاد" در بیان خواسته‌ها، آرزو و احساسات شخصی خویش بی‌پروا و بدون هیچگونه ملاحظه‌ای سخن می‌گوید (مخصوصاً‌ در سه كتاب دوره اول).
    ولی سپهری بندرت تمایلات و خواسته‌هایش را ابراز می‌كند. او به بیان نفسانیات صرفاً اكتفا نمی‌كند و تجربه خود را به عوالم نفسانی منحصر نمی‌كند. او به مرز جدیدی از صمیمیت شاعرانه دست یافته است؛ كه در آن تصاویر شعریش، زلال، روشن، پاك و پر اشراق جلوه می‌كنند و گوئی قداست خاصی بر فضای شعر او حاكم است كه او را از اندیشیدن به علائق و پسندهایش به جهان مادی باز می‌دارد.
    طبیعت ستایی یكی دیگر از ویژگیهای شعر سهراب است، از آنجائیكه "پیشه شاعر نقاشی" است حساسیت و ظرافت‌های خاصی را در ترسیم نمودن چهره‌های مختلف طبیعت بكار می‌گیرد. در حالیكه فروغ كمتر به توصیف طبیعت پرداخته است. و در یكی دو جا، كه به این امر پرداخته بسیار ضعیف و سطحی، سخن رانده است.
    شیوه بیان مستقیم یكی دیگر از ویژگیهای مشترك برخی از اشعار سپهری و فرخزاد است و همچنین سطور ساده شعری هم از ویژگیهای مشترك هر دوی آنهاست.
    اشاره به آئین‌ها، اصطلاحات دینی و مذهبی، اشاره به اسمهای خاص تاریخی و جغرافیایی، از ویژگیهای شعر "سپهری" است. ولی فرخزاد با اینكه مسافرتهای زیادی به داخل و خارج از كشور داشته است و با "تورات" هم آشنا بوده جز در آیه‌های زمینی به اطلاعات به دست آمده خویش كه حاصل تجربه‌های فوق باید باشد، اشاره نمی‌كند.
    دید سهراب عمدتاً مثبت بوده در حالی كه نگرش فروغ به جهان از دریچه مخالف بوده است.
    زندگی رسم خوشایندی است/ زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ/ پرشی دارد اندازة عشق/ زندگی چیزی نیست، كه لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود/ زندگی جذبه دستی است كه می‌چیند/ زندگی بعد درخت است به چشم حشره/ زندگی تجربه شب پره در تاریكی است... (سپهری صدای پای آب )
    زندگی شاید/ یك خیابان دراز است كه هر روز زنی با زنبیلی از آن می‌گذرد/ زندگی شاید آن لحظه مسدودیست/ كه نگاه من، در نی نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد/ و در این حسی است/ كه من آن را با ادراك ماه و با دریافت ظلمت خواهم آویخت... (فرخزاد تولدی دیگر )

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •