مسی از مقایسه اش با مارادونا شرمسار می شود
ستاره باشگاه بارسلونا معتقد است که مقایسه کردنش با سرمربی تیم ملی آرژانتین اهانت آمیز است.
سایت گل- لیونل مسی، ستاره جوان تیم ملی آرژانتین در صحبتهایی اعلام کرده که از مقایسه او با دیه گو آرماندو مارادونا، سرمربی تیم ملی کشورش شرمسار می شود.
در ماه های اخیر ، توانایی های فوروارد باشگاه بارسلونا و برترین بازیکن سال فیفا را با دیه گو مارادونا،سرمربی تیم ملی آرژانتین مقایسه می کنند ولی مسی در صحبتهایی گفته که این مقایسه ها را دوست ندارد و اینها را نوعی اهانت به مارادونا می دانست.
این ستاره 22 ساله در ادامه صحبتهایش به این نکته اشاره کرده که او هنوز می بایست توانایی هایش را در رقابتهای جام جهانی به نمایش بگذارد تا بتوان او را در جمع ستاره های مطرح دنیای فوتبال دانست.
مسی در صحبتهایی که در اسپورت منتشر شد گفت: «من این مقایسه را اصلا دوست ندارم.از اینکه مرا با دیه گو مقایسه کنند، شرمسار می شوم. این نوعی اهانت به مارادوناست. برای آنکه بهترین بازیکن دنیا شوم، می بایست اول از همه توانایی هایم را در جام جهانی ثابت کنم. من آرژانتینی هستم و از این بابت افتخار می کنم و می خواهم برای کشورم روانه میدان شوم.»
...
2010/5/28کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
دفاع گوتی از پیگرینی؛ مورینیو گوتی را نمی خواهد
مربی پرتغالی برنامه ای برای حفظ ستاره اسپانیایی رئال مادرید ندارد.
سایت گل - گوتی، ستاره باتجربه باشگاه مادریدی در صحبتهایی به دفاع از مانوئل پیگرینی ، مربی برکنار شده باشگاه رئال مادرید پرداخته است. این در حالی است که این ستاره 33 ساله مطلع شد که جایی در برنامه های مورینیو ندارد.
گوتی چندی پیش به خورخه بالدانو، مدیر داخلی باشگاه مادریدی از تمایلش برای حضور در رختکن رئال برای فصل آینده گفته بود و بدین ترتیب می خواست تا قراردادش را با این تیم به اتمام برساند.این در حالی است که ماه گذشته گوتی اعلام کرده بود که آخرین فصل حضورش در رختکن تیم مادریدی را سپری کرده است.
او حتی در صحبتهایی از احتمال پیوستنش به اسنایدر در رختکن اینتر گفته بود و تیمهایی از جمله گالاتاسرای و زنیت سنت پترزبورگ نیز برای جذب او ابراز تمایل کرده بودند.
مورینیو که در آینده ای نزدیک، سکان هدایت رئال را در دست خواهد گرفت در صحبتهایی گفت:« از نظر من گوتی در تیم جایی ندارد. من صحبتهای او را خوانده ام. او با هواداران تیم خداحافظی کرده و زمین چمن رئال را ترک نموده است.»
از سوی دیگر گوتی در جریان رقابتهای این فصل و به ویژه در دیداری که با شکست 0-4 تیم مادریدی مقابل آلکورکون همراه بود،با مربی شیلیایی تیمش به جر و بحث پرداخته بود ولی اکنون به نظر می رسد که او حامی شماره یک پیگرینی در رختکن رئال است.
گوتی در صحبتهایی در مورد این مربی شیلیایی گفت:« در مورد پیگرینی تنها می توانم لغات محبت آمیز به کار ببرم. او مربی بزرگی است و من برایش آرزوی موفقیت می کند. او مربی ای است که می بایست در مادرید می ماند.»
2010/5/28کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
آیا رئال حق داشت پلگرینی را پس از تنها یک فصل اخراج کند؟سایت گل - همیشه میگویند جوجه را آخر پاییز میشمرند. اما برای مطبوعات اسپانیایی، ژوزه مورینیو در همان لحظهای که سوت پایان فینال لیگ قهرمانان به صدا درآمد مربی رئال مادرید شده بود. این به معنای آن بود که مانوئل پلگرینی تبدیل به نام دیگری در سیاهه پرتعداد و درهمریخته مربیانی شده که در هفت سال گذشته به «شهر سفید» آمده و رفتهاند.
سیروس مالک از سایت گل توضیح میدهد که آیا مادریدیها کار درستی انجام دادند که مورینیو را به عنوان ناجی خود برگزیدند؟
چهارشنبه شب، فلورنتینو پرس رییس باشگاه رئال مادرید اعلام کرد که پلگرینی رسما از مربیگری رئال فراغت یافته است. به این ترتیب از زمانی که ویسنته دلبوسکه در سال 2003 اخراج شد، سفیدها نه مربی متفاوت (با احتساب پلگرینی) استخدام کردهاند و در این مدت تنها 2 سوپرجام اسپانیا و 2 قهرمانی در لیگ به دست آوردهاند.
اگر به بازیکنانی که در این مدت به باشگاه آمده و رفتهاند نگاهی بیندازید متوجه خواهید شد که میزان گردش بازیکنان در رئال سرسامآور بوده و تنها ایکر کاسیاس، رائل و گوتی در تمام این مدت در باشگاه حضور داشتهاند و مربیانی را دیدهاند که مرتبا جای خود را روی نیمکت به دیگری میدادند. این عدد پس از تابستان امسال احتمالا تنها به یک کاهش یابد، چرا که شاید کاسیاس تنها بازمانده این جمع سهنفره شود.
خوانندگانی که مقالات من درباره رئال مادرید را در یکی، دو سال گذشته خواندهاند، میدانند که من همیشه از ضرورت بازگشت حس ثبات به پایتخت اسپانیا صحبت کردهام. این استخدامها و اخراجها در مادرید تبدیل به امری رایج شده و هر تابستان به نظر میرسد که آنها به دنبال نوسازی تیم هستند، به جای آن که کاری را که سال گذشته انجام دادند به پیش ببرند.
این بیجهت بودن را در کنار اتفاقاتی بگذارید که در بارسلونا میافتد، باشگاهی که در هفت سال گذشته تنها دو مربی داشته و در این مدت دستاوردهایش کاملا با رئال متفاوت بوده است: 4 قهرمانی لیگ، 3 سوپرجام اسپانیا، 1 سوپرجام اروپا، 1 جام حذفی، 1 جام باشگاههای جهان، و 2 لیگ قهرمانان. از نظر بازیکنان هم پنج بازیکن بارسا در این مدت در این تیم حضور داشتهاند – کارلس پویول، ژاوی هرناندس، رافا مارکس، آندرس اینیستا و ویکتور والدس – و همه آنها همچنان اعضای کلیدی تیم هستند.
انتصاب مانوئل پلگرینی به عنوان فردی که دید فلورنتینو پرس را پیاده کند، قبل از این که اصلا او بر روی نیمکت رئال بنشیند باعث توفانی از انتقادات و نارضایتی از طرف مطبوعات همیشه پرحرف مادریدی شد. بسیاری از آنها احساس میکردند که تردیدی در قابلیتهای پلگرینی وجود ندارد، اما اغلب آنها میگفتند او ظرفیت تاکتیکی لازم برای این که یکی از بزرگترین باشگاههای دنیا را در برخی از سختترین رقابتهای فوتبال هدایت کند ندارد.
اما صندلی پلگرینی حتی داغتر از این بود، چرا که او فصل را با تیمی شروع کرد که به تازگی 250 میلیون یورو صرف خرید هشت بازیکن جدید کرده بود.
اما مانند هر پروژه جدید تیمی دیگر، این پروژه هم با مشکلات روزافزون همراه بود. سفیدها میتوانستند گل بزنند و در برخی از مسابقات همین کار را میکردند، اما در کل سبک بازی آنها راکد ماند. رئال در دقایقی طولانی از بازی خاموش میماند و با لحظاتی درخشش از یکی از فوق ستارههایش میتوانست به سه امتیاز برسد.
اولین لغزش پلگرینی در جام حذفی و مقابل آلکورکون رقم خورد، جایی که رئال شکست تاریخی چهار بر صفر را مقابل تیم کوچک دسته دوم تجربه کرد. رسانههای مادریدی که تا قبل از آن چندان پلگرینی را دوست نداشتند غوغا به پا کردند و خواستار سر مربی شیلایی شدند. اما عصبانیت آنها این طور فروکش کرد که خورخه والدانو و دیگر مدیران مادریدی گفتند پای مربی خود میایستند و یادآوری کردند که موفقیت به دنبال این همه تغییر یکشبه حاصل نمیشود.
حذف از کوپا دلری در بازی برگشت مقابل آلکورکون باعث شد خشم کارشناسان بیشتری برانگیخته شود، اما همه مادریدیها با این موافق بودند که آنها ماهیهای بسیار بزرگتری برای گرفتن دارند و اگر قرار است تیم به جامهای دیگری برسد، همان بهتر که جام حذفی کنار گذاشته شود.
در ادامه فصل، سفیدپوشان نشانههای دلگرمکنندهای از پیشرفت را ارائه کردند. اگر قدرت تمامکنندگی آنها در الکلاسیکو بهتر بود، شاید حتی میتوانستند بارسلونا را در نوکمپ و در جدول پشت سر بگذارند. بسیاری از طرفداران مادرید در تعطیلات زمستان حس خوبی درباره تیمشان داشتند، به ویژه پس از پیروزی شش بر صفر مقابل ساراگوسا در برنابئو.
اما لیگ قهرمانان بود که باعث سقوط پلگرینی و خروش مطبوعات مادریدی شد. روزنامههای مادرید مانند گروهی از گرگهای خائن، شکست یک بر صفر مقابل لیون را دستاویزی برای افزایش بیرحمانه و مداوم بر مربی شیلیایی یافتند تا فروش خود را بیشتر کنند. وقتی بوی خون به مشام کوسهماهیهای مطبوعات برسد، هیچ هیئت مدیرهای نمیتواند مربی را نجات دهد؛ دیر یا زود، سرنوشت محتوم پلگرینی فرامیرسید.
وقتی سفیدها برای ششمین سال پیاپی در مرحله یکهشتم نهایی از لیگ قهرمانان کنار رفتند، مارکا که سردسته مطبوعات مادرید است تیتر زد: «خداحافظ لیگ قهرمانان، خداحافظ پلگرینی».
در آن برهه از فصل بود که سرنوشت پلگرینی به راستی قطعی شد. شکست دوم در الکلاسیکو آخرین میخ بر تابوت او بود و کسب رکورد گلزنی و امتیازات کسبشده در یک فصل از سوی باشگاه هیچ سودی به حال مربی اهل شیلی نداشت.
البته در هر حال دلایل خوبی برای اخراج پلگرینی وجود دارد. قهرمان نشدن در اولین فصل، به ویژه پس از آن که نیمی از تیم تغییر یافته کاملا معقول و طبیعی است. اما در بازیهای بزرگ مادرید در این فصل، مردان سفیدپوش مانند همیشه نبودند و ایدهای درباره یافتن راه از میان خطوط دفاعی فشرده نداشتند. پلگرینی ابتکارات تاکتیکی نداشت (با آن که بعضی از بهترین بازیکنان دنیا را در اختیار داشت) و به همین دلیل، شاید بتوان گفت پلگرینی شایسته اخراج بوده است.
اما حتی اگر مادرید هم ترجیح میداد پلگرینی را نگه دارد تا او شاید در فصل دوم کار بهتری انجام دهد و بهترین بازی را از بازیکنان بگیرد، چه این تصمیم به سود تیم بود و چه نه، آنها نمیتوانستند این کار را انجام دهند و عملا چارهای جز اخراج پلگرینی نداشتند.
رئال مادرید گرفتار نمایشهای رسانههای مادریدی شده بود که مرتبا به دنبال فروش بیشتر و عوض کردن نظر مردم بودند. در مادرید قدرت واقعی در دست رسانههاست، نه در دست رییس باشگاه که در چند سال گذشته این پست بسیار تحت فشار قرار گرفته است.
روزنامههایی مانند مارکا و آس جار میزنند که طرفدار سفیدها هستند، اما در عمل کاری برای طرفداری از تیم مثلا محبوبشان انجام نمیدهند. آنها در نهایت به دنبال فروش روایتی جذاب هستند و به رواج شایعات و تردیدهایی میپردازند که معمولا رئال را بیثبات میکند.
به نظر میرسد فعلا مورینیو تبدیل به محبوب رسانهها شده باشد و آنها به روشنی او را یک مربی عالی میدانند، چرا که آقای خاص در هر حال راهی برای قهرمانی مییابد. قهرمانی چیزی است که مادریدیها میخواهند و با توجه به این که بارسلونا دارد مشت مشت قهرمانی میگیرد، برای مادریدیها فرقی نمیکند که چطور قهرمان شوند.
البته حرفهای ستیزهجویانه، طبع آتشینمزاج، تکجملات بازگوکردنی و تکبر مو به افزایش فروش روزنامههای مادریدی در کوتاهمدت بسیار کمک خواهد کرد. اما در نهایت، آنها دندانهای خود را هم به بدن مربی پرتغالی فرو خواهند برد. فابیو کاپلو یک قهرمانی به دست آورد، اما چون نمیتوانست فوتبال جذابی ارائه دهد به او در خروجی را نشان دادند. سبک بازی مورینیو در بلندمدت همان قدر برای مادریددوستان ناامیدکننده و ملالتبار خواهد بود و این باعث بیثباتی همیشگی خواهد شد که بر روایتهای رسانهها حکمفرماست... البته اگر به مورینیو اجازه داده شود تا آن مدت در رئال بماند.
احتمال دیگر این است که مو به رئال مادرید بیاید، قهرمانیهایی که میخواهد را به دست بیاورد و مانند عاشقی بیوفا، به تیم دیگری برود. هر چه باشد، او همیشه گفته دوست دارد روزی به انگلیس برگردد.
شاید در آن روزهای تاریک و تنها، طرفداران مادریدی که خود را درگیر روایتهای رسانههای شهرشان نکردهاند از خود بپرسند که پلگرینی کجا رفت و چرا آنها صبر بیشتری نداشتند تا تیمی بسازند که بتواند در آینده رقابت کند، نه این که به دنبال خوشحالی سریع و آنی باشند.
2010/5/28کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید