پیش نمایش Heavy Rain
---------------------------
Heavy Rain
Sony Computer Entertainment Europe / Quantic Dream
پلی استیشن 3
تاریخ انتشار: کوارتر اول سال 2010
حدوداٌ سه سال پیش بود که David Cage،یکی از بلندپروازترین افراد شاغل در صنعت بازی های ویدئویی از جاه طلبانه ترین پروژه اش پرده برداشت.خالق Indigo Prophecy در E3 2006،دمویی real time تحت عنوان "The Casting" را به نمایش گذاشت که تنها جهت آشنایی بازیبازها و منتقدین با تکنیک های که او و تیمش می خواهند در Heavy Rain به کار ببرند بود و ارتباطی با داستان بازی نداشت.از همان نمایش اولیه،Heavy Rain توانست عده ی کثیری را افسون کند!نمایش های بعدی این بازی در E3 2009 , GC 2008 و GC 2009 اشتیاق بازیبازها را چند برابر کرد و حالا بدون کوچکترین تردیدی،Heavy Rain یکی از بزرگترین عناوین اختصاصی پلی استیشن 3 در سال 2010 خواهد بود که با حس منحصر به فردش می تواند بازیبازهای بسیاری را مجذوب خود سازد.
در جستجوی رد پای یک قاتل
Heavy Rain داستان گناه،عشق و رستگاریست.این را David Cage در کنفرانس سونی در GC 2009 گفت.Cage در توصیف بازی گفته است که Heavy Rain یک تریلر(thriller) احساسی مناسب برای بزرگسالان است و پیام اصلی بازی نیز این است:"برای نجات کسی که دوستش دارید تا چه اندازه پیش می روید؟"
Heavy Rain داستان نجات جهان یا یک شاهزاده خانم نیست بلکه داستان مردم عادی ای است که در شرایط غیرعادی قرار گرفته اند.به گفته ی Cage،سوال "چه چیزی خوب و چه چیزی بد است؟" در بازی بسیار کلیدی خواهد بود و البته پاسخ این سوال تا حد زیادی به نحوه ی نگرش به مسئله برمی گردد.Cage بر طبق گفته هایش به انتخاب های اخلاقی به شدت اعتقاد دارد و به همین دلیل از این قبیل انتخاب ها در بازی،استفاده ی زیادی خواهد کرد.این انتخاب ها درباره ی خوب و بد بودن نیستند بلکه هدفشان برقرار کردن یک بالانس منطقی در روند بازیست.
داستان بازی پیرامون 4 کارکتر مختلف سیر می کند که در جستجوی یک قاتل زنجیره ای فراری هستند که تحت عنوان "Origami Killer" شناخته می شود. علت شهرت او به Origami Killer این است که در دست قربانیانش یک Origami می گزارد.در اوایل سال 2007 بود که روی وب سایت در دست ساخت Quantic Dream،پوستری از Heavy Rain قرار داده شد.روی این پوستر مدلی از یک Origami به چشم می خورد که از یکی از گوشه هایش خون می چکید و در زیر آن عبارت The Origami Killer نوشته شده بود.در بالای این پوستر هم نام 4 شخص نوشته شده بود که در آن زمان بسیاری از سایت ها پیش بینی کردند که این 4 نفر بازیگران این بازی خواهند بود(البته پیش بینی دیگری هم نمی شد کرد!).به تدریج این 4 کارکتر که بازیباز می تواند کنترل آنها را به دست بگیرد توسط Quantic Dream معرفی شدند:
1)Madison Paige
یک خانم عکاس و روزنامه نگار که از بی خوابی(insomnia) رنج می برد.در GC 2008،گیم پلی ای از بازی به نمایش درآمد که در آن بازیباز کنترل Madison را در دست داشت و در آن می بایست به جستجو در خانه ای که در آن قتلی اتفاق افتاده بود بپردازد.در حین جستجو،قاتل که به خانه آمده بود به تعقیب و گریز با وی پرداخت و سکانسی سراسر اکشن شکل گرفت.این قسمت جزء بازی نخواهد بود و تنها با هدف معرفی بهتر مکانیسم گیم پلی بازی تهیه شده بود.
اما در E3 2009 دمویی درباره ی Madison Paige به نمایش درآمد که بر طبق گفته های Cage،جز داستان اصلی بازیست.همانطور که در ابتدا هم گفتم Madison مشکل بی خوابی دارد.او تنها در هتل یا متل می تواند بر این مشکل فائق آمده و بخوابد که البته خودش هم علت را نمی داند.همین قضیه سبب می شود در یکی از شب هایی که برای خوابیدن به هتل می رود به صورت جدی درگیر قضیه ی Origami Killer شود.در دموی نمایش داده شده،Madison در جستجوی شخصی به نام Paco به کلوب شبانه ای به نام Blue Lagoon می رود تا بفهمد که او به چه کسی آپارتمان خاصی را اجاره داده است.در دمو مشخص نشد قضیه ی این آپارتمان چه بوده است و برای فهم کامل قضیه باید تا انتهای بازی صبر کنیم.
2)Norman Jayden
Norman یک مأمور FBI است که به دنبال رد پایی از Origami Killer می گردد.همانند سایر بخش های بازی،Norman یک کارکتر ساده نیست.اگرچه او یکی از آدم خوب هاست و از تمامی توانش برای شکار و متوقف کردن Origami Killer استفاده می کند اما معتاد به مواد مخدر است و این مسئله را از مقامات ارشد FBI پنهان می کند.دارویی که او به آن اعتیاد دارد تریپتوکائین(triptocaine) نام دارد.او عمیقاٌ در تلاش است که اعتیادش را ترک کند اما گاهی مجبور می شود از این خواسته ی درونی عقب نشینی کرده و دوباره سراغ تریپتوکائین برود.
قبل از E3 2009،دمویی برای معرفی Norman نمایش داده شد که در آن پلیس اطمینان حاصل کرده است که Origami Killer در جایی از اتوموبیلی استفاده کرده که از یک اوراقی اتوموبیل به مدیریت شخصی موسوم به Mad Jack خریداری شده است.به این ترتیب Norman تصمیم می گیرد به آنجا برود تا ملاقاتی با Mad Jack داشته باشد و با او گپی دوستانه بزند!
3)Scott Shelby
Scott کاراگاه خصوصی است و روی پرونده ی Origami Killer کار می کند.Scott مردی درشت اندام بوده و ظاهری مصمم دارد.صدا و نوع رفتار او سبب می شود که اقتدار خاصی برای این کارکتر قائل شوید.
در دمویی که برای معرفی Scott در GC 2009 نمایش داده شد Scott وارد فروشگاهی می شود که توسط شخصی به نام حسن اداره می شود.پسر حسن،رضا توسط Origami Killer به قتل رسیده و حالا جان پسر بچه ی دیگری نیز در معرض خطر است.Shelby شروع به پرسش از حسن می کند اما حسن از کمک به Scott در این پرونده سر باز می زند.
4)Ethan Mars
Ethan آرشیتکت موفقیست که با زنی زیبا ازدواج کرده و پدر دو پسر است.Ethan از یکی از تجربه های شخصی Cage در گذشته الهام گرفته شده است.Cage و همسرش به همراه پسرشان مشغول خرید در یک فروشگاه بودند.ناگهان Cage متوجه می شود که پسرش گم شده است.بعد از اینکه به مدت 10 دقیقه با اضطراب فراوان به جستجوی او می پردازد از بلندگوی فروشگاه اعلام می شود که یک پسر بچه به قسمت حفاظت فروشگاه برده شده و سالم است.این تجربه ی ترسناک Cage،هسته ی اصلی داستان پیرامون Ethan Mars است.
Ethan و همسرش به همراه پسرشان قدم می زنند.ناگهان پسر Ethan از آنها جدا شده و در میان جمعیت گم می شود و پس از آن با یک اتوموبیل تصادف کرده و جان خود را از دست می دهد.Ethan دچار افسردگی شدیدی می شود و به این علت که نتوانسته بود پسرش را به موقع از مهلکه نجات دهد احساس گناه می کند.دموی نمایش داده شده برای معرفی Ethan،کاملاٌ گواه بر افسرگی شدید اوست.چشمان خسته و صورتی که برای مدت ها اصلاح نشده خود گواه بر این است و آن طور هم که از شواهد امر برمی آید همسرش نیز او را ترک کرده است.Ethan درگیر حوادث مربوط به Origami Killer می شود و خیلی زود خودش را در نبردی برای نجات جانش می یابد.
********
با توجه به نقش پررنگ داستان در Heavy Rain جزئیات داستان بازی تاحد زیادی سربسته باقی مانده اند و در نمایش های بازی هم سعی شده است که دموهایی که برای معرفی 4 کارکتر نمایش داده می شود سرنخی دست بازیبازها ندهد.در مورد روایت داستانی بازی باید گفت که داستان،بازی را به پیش خواهد برد نه اینکه بازی،داستان را به پیش ببرد.داستان بازی از طریق cut-scene ها روایت نمی شود بلکه از طریق اعمال خود بازیباز و به صورت real time روایت خواهد شد.به روایت دیگر بازیباز داستان را نگاه نمی کند بلکه در واقع آن را بازی می کند.
تجربه ی بازی یک فیلم سینمایی
بدون شک گیم پلی Heavy Rain،تجربه ای جدید و منحصر به فرد است.اگرچه در طبقه بندی ژانر،Heavy Rain بیشتر در ژانر ماجرایی(adventure) قرار می گیرد اما نمی توان از سکانس های پر زد و خورد اکشن آن نیز غافل شد.می توان گیم پلی بازی را به دو قسمت سکانس های آرام و سکانس های اکشن دسته بندی کرد.
در بخش های آرام بازی به یک مکان خاصی می روید با افراد خاصی صحبت می کنید و یا دنبال سرنخ های خاصی می گردید.به علاوه گاهاٌ می توانید با فشردن کلیدی خاص کار خاصی را انجام دهید.به عنوان مثال وقتی Madison به دیدار Paco می رود و نمی تواند با او ملاقات کند تصمیم می گیرد با آرایش کردن و تغییر وضع ظاهری اش نظر او را جلب می کند.به این ترتیب بازیباز با فشردن کلید خاصی می تواند تغییر مشخصی در وضع ظاهری او ایجاد کند.مثلاٌ با فشردن ضربدر آرایش کند و با فشردن دایره قسمت پایینی دامنش را پاره کند تا با کوتاه کردن دامنش جذاب تر به نظر برسد.
Norman مجهز به یک سیستم اینفرارد(مادون قرمز) است که از آن برای کشف سر نخ و بررسی ردپا،غبار موجود در هوا،DNA،خون و ... استفاده می کند
اما بخش های اکشن بازی مجموعه ای است از سکانس های quick time event که در آن باید به سرعت دکمه هایی که روی صفحه ی تلویزیون نمایش داده می شود را فشار دهید.سکانس های QTE متنوع و طولانی اند و از فشردن سریع یک دکمه تا چرخش 90 درجه ی آنالوگ را شامل می شوند و حتی در بعضی از سکانس ها باید از قابلیت sixaxis هم استفاده کرد.اما تفاوت سکانس های QTE این بازی با عناوینی چون God of War این است که در God of War چنانچه یک دکمه را به موقع فشار ندهید یک کمبوی خاص اجرا نخواهد شد و باید دوباره از اول اقدام کنید.اما در Heavy Rain بحث پیامد(consequence) مطرح است.چنانچه دکمه ای را به موقع فشار ندادید پیامدی دارد که باید خودتان را برای آن آماده کنید.به عنوان مثال در صحنه ی درگیری Norman با Mad Jack باید تلاش کنید که Norman را به اسلحه ای که روی کف گاراژ افتاده برسانید.بدین منظور باید دکمه ی مثلث را پشت سر هم فشار دهید.اگر در اجرا موفق نبودید Mad Jack با لگد اسلحه را دورتر پرت کرده و غافلانه Norman را هل می دهد به همان جایی که اسلحه را پرت کرده بود.در هر دو حالت در نهایت Norman اسلحه را برمی دارد اما همیشه پیامدها این چنین یکسان نخواهند بود.
سکانس های QTE طولانی و متنوع خواهد بود و بخش اکشن بازی را فوق العاده سینمایی می کند
Norman که اسلحه را به سمت Mad Jack نشانه گرفته است دچار علایم ترک یک ماده ی مخدر(withdrawal) می شود.اینجاست که می خواهم بخش مهم دیگری از گیم پلی بازی را توضیح دهم.در سکانسی که Norman دارد از حال می رود دستش را به سمت جیبش برده و دکمه هایی به صورت پیاپی روی صفحه ظاهر می شود که بازیباز باید آنها را درست و به موقع فشار داده یا نگه دارد.اگر در این کار موفق باشد Norman با مصرف دارو حالت طبیعی اش را به دست می آورد و Mad Jack را دستگیر کرده و روانه ی زندان می کند اما اگر در این کار موفق نباشد در لحظه ای مهم دچار علایم شدید ترک شده و از حال می رود.نتیجه این است که یک سکانس فرار از اتوموبیل که Mad Jack می خواهد آن را به وسیله ی بولدوزر به داخل دستگاه پرس بیاندازد و یک درگیری اضافی با او بر Norman تحمیل می شود.این همان چیزیست که به آن می گوییم پیامد.اگر او دارو را مصرف کرده بود هرگر این اتفاقات اضافی بر او تحمیل نمی شد و پیامدها متفاوت می بود.
در سکانس های آرام بازی که از زد و خورد خبری نیست می توانید با فشردن L2،تعدادی از چیزهایی که در ذهن کارکتر می گذرد را مشاهده کنید و این افکار در حالتی که به دور سر او گردش می کنند نمایش داده می شود.مثلاٌ هنگامی که Norman از ماشین پیاده می شود تا به سمت بولدوزر Mad Jack برود با فشردن L2،افکار او قابل مشاهده می شود و گزینه هایی پیش روی بازیباز قرار می گیرد که می تواند آنها را انتخاب کند.مثلاٌ یکی از این گزینه ها cold است که در کنارش مثلث درج شده.با فشردن مثلث،Norman با دو دستش به صورت ضربدری شانه هایش را گرفته و از سرد بودن هوا صحبت می کند.به جر این در سکانس های نیمه آرام هم گاهاٌ گزینه هایی برای انتخاب پیش روی شما قرار می گیرد.مثلاٌ هنگامیکه Norman اسلحه را به سمت Mad Jack نشانه گرفته است گزینه هایی روی صفحه ظاهر می شود که از جمله ی آنها می توان به hit و impress اشاره کرد.با فشردن دکمه ی مربوط به Norman،hit ضربه ای به صورت Mad Jack می زند اما او به چیزی اقرار نمی کند.با فشردن دکمه ی مربوط به Norman،impress به بشکه ای که در کنار Mad Jack است شلیک می کند و به این ترتیب Mad Jack که دچار واهمه شده اقرار می کند.
در هر لحظه ای از بازی با فشردن L2 تا چهار انتخاب پیش روی شما قرار می گیرد
درباره ی HUD بازی باید گفت که عملاٌ چیزی به نام HUD در بازی وجود ندارد.چیزی به نام میزان سلامتی یا همان جان در بازی مطرح نیست و به جای اینکه که دکمه های لازم برای انجام کاری روی HUD نقش ببندند شاهد حضور آنها به صورت کاملاٌ سه بعدی روی صحنه هستیم.برای سکانس هایی که در آن باید در زمان محدودی کار خاصی را انجام دهید هم سازندگان از سیستم مناسبی جهت جایگزین کردن درج یک تایمر در گوشه ای از صفحه استفاده کرده اند که Cage آن را تایمر بصری(visual timer) می نامد.مثلاٌ وقتی Norman در داخل اتوموبیلش به هوش می آید و می بیند که Mad Jack با دستبند،دستان او را به فرمان اتوموبیل بسته و با بولدوزر،اتوموبیل او را به سمت دستگاه پرس می برد مدت محدودی در اختیار دارد تا به اسلحه ای که در داشبورد اتوموبیلش گذاشته بود دسترسی پیدا کند و با شلیک به زنجیر دستبند،دستانش را از فرمان باز کند.بازیباز از طریق نمایی از بیرون اتوموبیل که در پایین صفحه ی تلویزیون نمایش داده می شود در جریان مدت زمانی که در اختیار دارد قرار می گیرد.پیش از این،مشابه این روش برای نمایش مدت زمان باقیمانده را در متال گیر سولید 4 در سکانسی که Solid Snake می بایست تا پایان مبارزه ی Raiden با Vamp،به منهدم کردن Gekko های مجهز به سیستم خود تخریبی(self destruction) ادامه دهد دیدیم و در آنجا این دو بخش به صورت split screen هم زمان نمایش داده می شدند.از نظر بصری این روش،به مراتب بهتر از درج شدن یک تایمر روی صفحه است و به هرچه بیشتر سینمایی شدن بازی و غوطه ور کردن بازیباز در دنیای بازی کمک بزرگی می کند.
تایمر بصری به غوطه ور کردن بازیباز در فضای بازی کمک می کند
کنترل در Heavy Rain تا اندازه ی زیادی با بازی های سوم شخص دیگر پلی استیشن 3 تفاوت دارد.اول از همه اینکه حرکت کارکتر با آنالوگ چپ صورت نمی گیرد بلکه برای حرک کارکتر رو به جلو باید R2 را فشار داد(مشابه بازی های ریسینگ).حرکت سر و شانه ی کارکتر به سمت چپ و راست و در نتیجه تغییر جهت حرکت توسط آنالوگ چپ صورت می گیرد.در اینجا بد نیست به کار تحسین برانگیز Quantic Dream هم اشاره ای کرد.برخلاف بسیاری از بازی ها که اولین چیزی که به هنگام تغییر جهت حرکت کازکترها به چشم می خورد تغییر جهت حرکت پاهای کارکتر است در Heavy Rain به سبب موشن کپچر فوق العاده ی بازی و الزامی کردن حرکت سر و شانه برای تغییر جهت حرکت،راه رفتن کارکترها به صورت فوق العاده چشم گیری باورپذیر از آب درآمده است.
اعمالی از قبیل باز کردن درب اتوموبیل هم از طریق متمایل کردن آنالوگ سمت راست به جهتی که روی درب اتوموبیل ثبت می شود انجام می شود.نکته ی جالب در این زمینه این است که تا زمانی که آنالوگ را به طور کامل به جهت نمایش داده شده نبرید عمل مذکور انجام نخواهد شد و در این حالت کارکتر دستش را به سمت دستگیره می برد اما آن را نمی گیرد و فقط وقتی این کار را انجام می دهد که آنالوگ سمت راست را به صورت کامل به جهت نمایش داده شده هدایت کنید.
اما بدون هیچ تردیدی یکی از عجیب ترین مکانیسم های گیم پلی بازی مکانیسم مربوط به مرگ پروتاگونیست است.چنانچه یکی از 4 فردی که کنترلش را به دست دارید کشته شود با یکی از 3 کارکتر دیگر به بازی ادامه خواهید داد.مرگ کارکتر قبلی روی جزئیات داستان بازی تأثیر خواهد گذاشت و علاوه بر این مسلماٌ بازیباز از دیدن صحنه های مربوط به کارکتر متوفی نیز محروم خواهد شد.به همین دلیل بهتر است که بازی را درحالیکه کارکتری را از دست نداده اید به پایان برسانید.اما اگر هر چهار کارکتر کشته شدند چه می شود؟هنوز دقیقاٌ معلوم نیست که بعد از کشته شدن هر 4 شخصیت قابل بازی چه بر سر بازیباز می آید.آیا باید از اول بازی کند یا تخفیفی به بازیباز داده خواهد شد یا اینکه بازیباز به هر صورت در جریان داستان بازی قرار می گیرد؟David Cage گفته است چیزی به نام Game Over در بازی وجود نخواهد داشت.به همین دلیل احتمالاٌ باید منتظر مورد سوم باشیم.
سینمایی،باور پذیر،immersive
Quantic Dream در طراحی گرافیک بازی سه هدف عمده داشته است.در واقع خواسته ی اصلی آنها این بود که بازی را از هر نظر به یک فیلم سینمایی نوآر نزدیک کنند و مطمئناٌ گرافیک در این میان نقش کلیدی ای خواهد داشت.به همین دلیل Cage و همکارانش توجه زیادی به این قسمت داشته اند.حالا که نمایش های نسبتاٌ کاملی از بازی منتشر شده است باید اذعان کرد که آنها در رسیدن به هدفشان تاحد بسیار زیادی موفق بوده اند و به نظر می رسد که با سینمایی ترین گرافیک بازی های ویدئویی رو به رو خواهیم بود.
وقتی اولین دمو از بازی تحت عنوان "The Casting" در E3 2006 به نمایش درآمد نحوه ی جاری شدن اشک از چشمان شخصیت زن آن دمو و جاری شدن آن بر روی صورتش بسیاری را شگفت زده کرد.حالا بازیبازها دقیقاٌ دیده اند که موتور بازی چه توانایی ای در نشان دادن افکت آب بر روی صورت کارکترها دارد.صورت Norman , Mad Jack , Madison و Ethan در زیر باران فوق العاده کار شده است به نحوی که می توان خیس بودن آن را احساس کرد.قطرات باران به زیبایی روی صورت کارکترها می نشینند و به سمت پایین می غلتند.در مورد اثر باران بر لباس اشخاص و بدن آنها هم نیز همین موضوع صادق است.مثلاٌ در مورد Mad Jack که تنها پیراهن حلقه ای بر تن داشت این مسئله هم در مورد لباسش و هم در مورد بدنش کاملاٌ به چشم می خورد.
اثر باران روی صورت و لباس Ethan فوق العاده است
طراحی چهره ی کارکترها فوق العاده است.texture ها بسیار خوب اند و تعداد چند ضلعی های صورت کارکترها بالاست.به خوبی می توان اِسکار،خال و کک و مک را روی پوست صورت کارکترها تشخیص داد.به علاوه ریش Ethan هم عالی کارشده است و کم بودن ریش در بخش های بالایی صورت و خالی بودن بخش هایی از صورت Ethan از ریش نشان دهنده ی این است که او فقط مدت کوتاهی است ریش می گزارد که اتفاقاٌ همین طور هم هست.مدل سازی کارکترها نیز به خوبی انجام گرفته است و استفاده از موشن کپچر تمام صورت و بدن در بازی سبب شده که حرکات کارکترها بسیار طبیعی باشد.سایه زنی های پوست کارکترها،استفاده ی مناسب از تکنیک depth of field که منجر به عمق بخشیدن هرچه بیشتر به کارکترها شده است،انیمیشن های روان کارکترها که هنگام درگیری نمود بیشتری پیدا می کند،انیمیشن های خوش ساخت حرکت زبان،لب ها،انگشتان و تنگ و گشاد شدن مردمک و استفاده از فیزیک AGEIA برای طراحی موی دینامیک همگی سبب شده است که گرافیک بازی در سطح بسیار بالایی قرار بگیرد.فیزیک مناسب بازی هم یکی دیگر از نقاط قوت گرافیک آن است و اصابت یک مشت به صورت یک فرد را می توان باور کرد.Material ها کیفیت خوبی دارند و کاملاٌ تحت تأثیر محیط اند و چنانچه در هوای بارانی روی زمین بیفتید نباید انتظار تمیز ماندن لباستان را داشته باشید.
استفاده ی مناسب از تکنیک depth of field برای عمق بخشیدن به کارکترها
محیط ها از تنوع خوبی برخوردارند و طراحی آنها به خوبی صورت گرفته است.محیط هایی هستند که در آنجا شاید فقط با یک یا دو نفر برخورد کنید همچون فروشگاهی که Scott برای تحقیق و پرسش از صاحبش،حسن به آنجا رفت.اما محیط های شلوغ هم جزئی از سکانس های بازی هستند.مثلاٌ در قسمتی از بازی که Madison برای ملاقات با Paco به کلوب شبانه ی Blue Lagoon می رود می توانید با محیط های شلوغ بازی هم آشنا شوید؛عده ی زیادی مشغول رقص و پایکوبی اند،رقص نور به چشم می خورد و ... .رنگ پردازی کلی بازی هم تم ای تیره دارد و علت آن هم فضای سیاه و نوآر Heavy Rain و شهر همیشه ابری بازیست.
حضور Madison در یک کلوب شبانه _ کارکترهای بسیاری در تصویر به چشم می خورند
voice acting و موسیقی عالی،تیر خلاص Quantic Dream
حتی اگر همه چیز هم برای خلق یک حماسه آماده باشد،voice acting ضعیف اشخاص می تواند تلاش های یک شرکت را تا حد زیادی نقش بر آب سازد؛خصوصاٌ برای بازی ای که قرار است همچون یک اثر سینمایی باشد.این موضوع را بازیسازان Quantic Dream به خوبی درک کرده اند و تمامی تلاششان را برای اجرای مناسب صدای شخصیت های بازی به کار بسته اند.در نمایش های بازی،تن صدای شخصیت ها کاملاٌ با حالت چهره آنها تناسب دارد و جملاتی که افراد به زبان می آورند با حرکات لبشان به خوبی تطابق دارد.جز این،مراحل voice acting بازی به 13 زبان انجام شده است و تعداد زیر نویس ها از این میزان هم 5 عدد بیشتر است!البته درست است که بلو-ری گنجایش 25 گیگابایت حافظه دارد اما با در نظر گرفتن میزان بالای دیالوگ های بازی وجود این میزان زبان حجم زیادی خواهد گرفت.
موسیقی بازی بسیار زیباست و در اغلب موارد حالت رمزآلودی دارد که سبب شده است کاملاٌ مناسب یک thriller باشد.در سکانس های درام،موسیقی ای زیبا،آرامش بخش و تا حدی غم انگیز به گوش می رسد.در سکانس های پر زد و خورد هم موسیقی حالت تکنو پیدا می کند تا مناسب فضا و بالا رفتن آدرنالین خون بازیباز باشد!به علاوه به هنگام شروع صحنه های اکشن و QTE،موسیقی با تند شدن ضرباهنگش شما را از شروع صحنه های اکشن آگاه می کند.افکت های صوتی هم به خوبی از آب درآمده اند.صدای باران فوق العاده است و برای بازی ای که عنوانش Heavy Rain است باید هم اینگونه باشد!به جز این،صداهای مربوط به وسایل نقلیه،افکت های مربوط به برخورد اجسام با یکدیگر،صدای خرد شدن شیشه همگی فوق العاده اند.
voice acting و موسیقی عالی بازی مطمئناٌ سازندگان را در راه رساندن بازی به هدفشان یعنی تبدیل شدن به یک اثر immersive و تأثیرگزار کمک بزرگی خواهد کرد و Heavy Rain را هرچه بیشتر منحصر به فرد می سازد.
*****************
کمتر کسی را می توان پیدا کرد که تحت تأثیر Heavy Rain قرار نگرفته باشد و مسلماٌ بسیاری از بازیبازها از جمله خود من برای انتشار این اثر لحظه شماری می کنند.Heavy Rain اثری عمیق است که می خواهد نگاه واقع بینانه تری به دنیای پیرامون ما داشته باشد.آیا Heavy Rain انقلابی در بازی های ویدئویی خواهد بود؟چه Heavy Rain در زمان انتشارش بی نقص باشد و چه مشکلاتی در آن وجود داشته باشد پاسخ این سوال مثبت است.هرچند که شواهد همگی حکایت از این دارند که Heavy Rain یکی از بهترین بازی های این سال های اخیر خواهد بود و احتمالاٌ خاطره ی شیرین بازی کردنش تا مدت ها در ذهن بازیبازها باقی خواهد ماند.
31 مرداد 1388
sasanjfr
-------------
منابع:
ps3.ign.com/articles/985/985796p1.html
ps3.ign.com/articles/101/1015054p1.html
**********
en.wikipedia.org/wiki/Heavy_rain
**********
joystiq.com/2009/08/20/heavy-rain-features-13-voiced-languages-subtitles-in-5-more
**********
edge-online.com/magazine/a-journey-heavy-rain?page=0%2C0