تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 14 اولاول ... 2345678910 ... آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 136

نام تاپيک: ترجمه فايل هاي Biohazard 4

  1. #51
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    172

    پيش فرض

    سلام دوستان چي شد چرا تاپيك سوت و كور شده؟ قبلش كه سر ترجمه دعوا بود؟!

    به هر حال اينم ترجمه يه فايل ديگه.

    Two Routes:
    Picture: Pictures of the two routes

    Just a while ago, I was informed by Lord Saddler that our men had shot down a United States military helicopter.

    There shouldn't be any more outside interference for a while now.

    Unless the United States goverment determines who the traitor is, they can only initiate very
    small covert operations.

    We must use this time to our advantage and recapture the girl.

    The two Americans can only get out of our territory using one of two routes.
    This is where we will stop them.

    We shall make use of our forces to the greatest degree.

    We will deploy a large number of Ganados in one of the routes to ensure that they do not slip by us. For the other route we shall leave the task to El Gigante. Whichever route they take, the agent will never leave her alive. Not with the girl at least.

    دو مسير قابل عبور

    عكس پشت فايل: مسيرهاي نشان داده شده

    همين چند لحظه پيش از طرف لرد سادلر خبر رسيد كه يه هليكوپتر نظامي ايالات متحده توسط افراد ما منهدم شده.

    پس الان ديگه تا يه مدتي نبايد مداخله گر خارجي داشته باشيم.

    تا وقتي كه دولت ايالات متحده نتونه فرد خائن رو شناسايي كنه كار زيادي نمي تونه انجام بده و شايد فقط يه سري عمليات مخفي و كوچيك رو بتونه راه اندازي كنه.

    ما بايد از اين مهلت استفاده كنيم و دوباره دختره رو به دست بياريم.
    اون دو تا آمريكايي فقط با استفاده از يكي از دو مسيري كه وجود داره مي تونن از منطقه ما خارج بشن و اين درست همونجاييه كه ما متوقفشون مي كنيم.

    ما مطمئنا از تمام نيروهامون با بالاترين توان استفاده خواهيم كرد. به اين صورت كه توي يكي از اين دو مسير تعداد زيادي "گنادو" رو به طور گسترده پخش مي كنيم تا مطمئن بشيم آمريكايي ها از دستمون فرار نمي كنن، و در مورد اون يكي مسير كار رو به طور كلي به "ال گيگانت" (غول عظيم الجثه) واگذار مي كنيم. و اون مامور آمريكايي از هر كدوم از اين مسير ها كه بخواد رد بشه به هيچ وجه نمي تونه زنده به اون سمت برسه، حداقل نه به همراه اون دختره.

  2. #52
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    172

    پيش فرض


    سلام

    اينم ترجمه ي اولين فايل از سناريوي The another order (فرمان ديگر - دومين فرمان) كه كاراكتر اون Ada هست از Biohazard 4

    دونستن محتويات اين فايل به بهتر فهميدن بازي اصلي هم كمك ميكنه در ضمن.


    The only reason I've taken on this mission is to get closer to my own objective. No matter what happens I can't let anyone figure that out. Of course hiding in the shadows is not my style. I'll have to reveal myself to him and offer advice once in a while.

    Here's what I know so far;
    Osmund Saddler cult is called Los Illuminados. They've ressurected some sort of parasitic organism they call las plagas. That's all my organization knows for sure, though Saddler's occult activities seem worthy of investigation.

    The Salazar family, castellans for generations, possess the ability to control Las Plagas. The organization's hypothesis is that a unique frequency of some sonic wave sensed only by the parasites is used to control them, the same principle used in dog whistel.

    This was inferred through the analysis of a tissue sample we retrieved. The tissue contained an organ presumably used for sensing sound waves. I've seen cult members carrying ceremonial rods and I wonder if the emit these sounds. Of course this is purely theoretical.

    The organization needs samples of the parasite to confirm or disapprove those theories. That is the main objective of my mission and the only way to prove my loyalty to my organization.

    The opening moves in this chess game have been played. There's no turnig back now.


    تنها دليلي كه باعث شد به اين ماموريت بيام نزديك تر شدن به هدفي هست كه دارم دنبال مي كنم. تحت هيچ شرايطي نبايد بذارم كسي از اين ماموريت سر در بياره. البته پنهان شدن و در سايه ها حركت كردن روش من نيست. بلكه بايد سعي كنم خودمو بهش نشون بدم و راجع به يه چيزايي آگاهش كنم.

    اين تمام چيزي هست كه من فهميدم:
    اسم آيين و گروه مذهبي اسموند سادلر "لاس ايلومينادوز" هست. اين گروه تونسته يه جور واحد زنده انگلي رو احيا كنه كه بهش "لاس پلاگاس" ميگن. سازمان به طور قطع از اين قضيه مطمئنه، با اين وجود كارهاي پنهاني سادلر و گروهش به نظر ارزش تحقيق بيشتر رو داشته باشه.

    خانواده سالازار كه چندين نسل هست در اون كاخ زندگي مي كنن، اين توانايي رو نشون دادن كه بتونن عملكرد انگل پلاگاس رو كنترل كنن. نظريه اي كه سازمان من درباره اين فرايند داره اينه كه يه فركانس منحصر به فرد از امواج صوتي كه فقط انگل مي تونه اونو دريافت كنه، براي كنترل كردن اون به كار ميره، مشابه همون روشي كه وقتي براي سگ ها سوت زده ميشه اونها جواب ميدن.

    اين نتيجه رو طي تجزيه نمونه بافتي كه به دست آورده بوديم بهش رسيديم چون اون بافت يه جور وسيله خاصي داشت كه احتمالا براي دريافت امواج صوتي به كار مي رفت. من قبلا اعضاي اين گروه رو ديده بودم كه يه جور عصا رو به صورت تشريفاتي همه جا همراه خودشون داشتن كه فكر مي كنم عصا امواج صوتي رو پخش مي كنه تا به انگل برسه و اونو كنترل كنه. البته تمام اينها در حد نظريه و تئوري هستن هنوز.

    سازمان ما به نمونه اون انگل نياز داره تا بتونه اين نظريه رو اثبات يا رد كنه به خاطر همين پيدا كردن اون نمونه انگل هدف اصلي من توي اين ماموريته تا از اين راه بتونم وفاداريمو هم به سازمان ثابت كنم.

    گشايش ها توي اين بازي شطرنج انجام شده و ديگه راه برگشتي نيست.





    Last edited by Alisma; 17-08-2007 at 15:11.

  3. #53
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    سلام دوستان چي شد چرا تاپيك سوت و كور شده؟ قبلش كه سر ترجمه دعوا بود؟!
    نگران نباش منم اومدم!



    Hunigan_همه چی خوبه؟
    Leon_یه دشمن اینجا بود هیچ چاره ای نداشتم جز اینکه نابود کنمش. هنوز چندتای دیگه این اطراف هستن
    Hunigan_از اونجا خارج شو و بطرف روستا برو. هرچیزی رو که برای نجات سوژه لازمه بررسی کن
    Leon_فهمیدم

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Hunigan_لیون چطور شد؟
    Leon_سوال بدی بود Hunigan
    Hunigan_متاسفم که اینو می شنوم. برات یه کتاب راهنمای بازی (!) می فرستم امیدوارم به دردت بخوره
    Leon_یه نگاهی بهش می اندازم.ممنون

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Leon_ خبرهای بدی دارم Hunigan. جسد یه مامور پلیس رو پیدا کردم. یه اتفاقی برای مردم اینجا افتاده
    Hunigan_لیون باید از اونجا خارج بشی. دنبال یه برج بگرد، جاده نزدیک اون رو دنبال کن
    Leon_ دریافت شد

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Leon_ لیون هستم.متاسفم که نتونستم زودتر تماس بگیرم ولی یه ذره گرفتار بودم
    Hunigan_الان خوبی نه؟
    Leon_خوبم. اینجا یه مرد بود که دستگیرش کرده بودن. اون گفت اشلی توی کلیسایی همین اطرافه
    Hunigan_چه اتفاقی براش افتاد؟
    Leon_فرار کرد
    Hunigan_می دونی محل اون کلیسا کجاست؟
    Leon_نه، ظاهرا یه راه مخفی توی دهکده هست که به اونجا ختم می شه. من برمی گردم دهکده

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Hunigan_لیون من اطلاعاتی بدست آوردم که می تونه کمکت کنه
    Leon_ادامه بده
    Hunigan_ظاهرا یه گروه مذهبی درگیر ماجرا هستن. بهشون می گن: Los Illuminados
    Leon_ چی؟ Los Illuminados ؟ اسم دهن پرکنیه. به هر حال من تونستم به طرز غیر قابل توجیهی از دست big cheez (رییس دهکده) فرار کنم
    Hunigan_اما الان که خوبی نه؟
    Leon_بله...اما اون می تونست من رو بکشه اما اجازه داد زنده بمونم و یه چیزهایی گفت درباره اینکه من همون خونی رو حمل می کنم که اونا دارن. این چه معنی ای داره؟
    Hunigan_همون خونی که اونا حمل می کنن؟ ...هوم...جالبه...
    Leon_به هر حال در هر حال حاضر چیزهای مهمتری از حل کردن معما وجود داره
    Hunigan_درست می گی. عجله کن و کلیسا رو پیدا کن لیون

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Leon_ هانیگان، لیون هستم، در قفله نمی تونم داخل بشم
    Hunigan_توی آکادمی بهت یاد ندادن چطوری یه قفل رو باز کنی؟
    Leon_هه! یه کنگره روی در هست که بنظر می رسه یه چیزی باید توش قرار بدی
    Hunigan_خب، همونجا بایستی که چیزی عوض نمی شه. لیون باید یه راهی پیدا کنی یا چیزی که داخلش بذاری
    +++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Hunigan_لیون از آخرین تماسمون 6 ساعت گذشته. داشتم نگران می شدم
    Leon_منظورت به تنهایی که نیست؟ به هر حال اول احساس گیجی کردم و بعد فکر کنم بیهوش شدم
    Hunigan_بیهوش شدی؟ ممکنه ارتباطی با اون چیزی که رئیس دهکده درباره اش صحبت می کرد داشته باشه؟
    Leon_چیزی نمی تونم بگم. اما الان خوبم. ماموریتم رو ادامه می دم

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Leon_من شی ای رو بدست آوردم که شبیه نشان اون گروه مذهبیه
    Hunigan_عالیه لیون. برگرد به کلیسا. حفظ امنیت اشلی اولین و فوری ترین هدفمونه

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Leon_لیون هستم.سوژه با موفقیت آزاد شد
    Hunigan_لیون کارت خوب بود. همین الان یه هلکوپتر می فرستم
    Leon_محل کجاست؟
    Hunigan_یه راه دیگه هست که می تونی از اونجا از دهکده خارج بشی.هلکوپتر همونجا دنبالتون می یاد
    Leon_دریافت شد. دارم می رم اونجا

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Hunigan_لیون خبرهای بدی دارم
    Leon_ترجیح می دم نشنوم!
    Hunigan_خب، در هر حال باید بهت بگم. ارتباطمون رو با هلکوپتر از دست دادیم. یکی باید اونو قطع کرده باشه. نمی دونیم چه کسی
    Leon_عالیه!!
    Hunigan_یه هلکوپتر دیگه برات می فرستم.در ضمن ازت می خوام به محل قرار بری
    Leon_دریافت شد

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Hunigan_لیون تو دقیقا کجایی؟
    Leon_ما تصمیم گرفتیم توی قلعه بخوابیم ولی بنظر می رسه انتخاب اشتباهی بوده
    Hunigan_منظور؟
    Leon_خب، بنظر می رسه این قلعه هم با Los Illuminados در ارتباطه. فکر نمی کنم بازدیدکننده زیادی داشته باشن اینو از روی خوشامدگویی آتشینشون فهمیدم!!
    Hunigan_بوی دردسر می یاد. یه فکری دارم لیون. می خوام تو ......
    Leon_ چی؟ تکرار کن هانیگان. عالیه عجب شانسی دارم

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Leon_ هانیگان چه اتفاقی افتاد؟ ارتباطمون قطع شد. سالازار !!! تو چطوری تونستی؟
    Salazar_ما خط رو گرفتیم. دوست نداریم تو بیش از حد لازم به کسی اطلاعات بدی
    Leon_اشلی کجاست؟
    Salazar_اوه! پس اون توی یکی از تله های فوق العاده ما گیر افتاده. ما مطمئن می شیم که اون پیدا می شه. نگران نباش! اوه بله. اجازه می دم حشرات بیچاره مون از فاضلاب بیرون بیان و یه ذره تمرین بکنن
    Leon_مرسی! این می تونه مشغولم کنه. آخه بیکاری منو می کشه!!
    Salazar_منتظر تماس بعدی مون هستم. توی اون دنیا!

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Salazar_آه! چه لحظات متاثرکننده ای اینجا داریم!
    Leon_به لطف مزاحمت تو دیگه تموم شد! برای چی این محبت رو در حق ما نمی کنی و قبل از اینکه تماشاچی ها (!!!) دلخور بشن از اینجا نمی ری؟
    Salazar_تو هیچی نیستی بجز یه خط اضافه توی سناریوی من پس زیادی خارج نشو. صحنه نمایش بزرگت دیگه به آخر رسیده
    Leon_هیچوقت یادم نمی یاد که یه قسمت از سناریوی مزخرف تو بوده باشم!
    Salazar_خب پس چرا نشونم نمی دی یه سناریوی درجه 1 شبیه چیه.در عمل ثابت کن

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Salazar_می دونم می توی منو ببینی آقای کندی
    Leon_اگه فقط بهش دست بزنی همه استخونهات رو می شکنم
    Salazar_اول ببینیم می تونی به اینجا برسی. من منتظرم

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Salazar_شاید تو 9 تا جون داری ولی حالا دیگه مهم نیست آقای کندی! من دست راستم رو فرستادم تا از شرت خلاص بشم
    Leon_دست راستت کنده شده؟!!
    Salazar_هرچی دلت می خواد بگو.آدم عوضی!

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    Leon_متنفرم از اینکه اینو بهت بگم اما سالازار مرده
    Sadler_بله اینطور بنظر می یاد
    Leon_سدلر، چرا تسلیم نمی شی و نمی ذاری اشلی بره خونه؟
    Sadler_احنمالا غرورت تو رو مایوس کرده. فقط بخاطر اینکه تو زیردست بی ارزش من رو کشتی؟
    Leon_سدلر، تو بی ارزشی
    Sadler_توی قفس شکنجه من زجر بکش دوست من
    Last edited by Ar@m; 17-08-2007 at 23:55.

  4. #54
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    172

    پيش فرض

    نگران نباش منم اومدم!
    خوبه
    ميگم اون فايلي كه ليان بايد بعدش ميرفت توي اون ماز كه تو باغ سالازار بود رو ترجمه نكردي؟
    در كل دستت درد نكنه

    Village's Last Defense:
    Picture: Ski Lodge house

    I clearly underestimated the American agent's
    capability. He's still alive.

    I thought that we could wait until the egg hatched,
    but at this rate, he could destroy the whole village
    before it does. We must take care of this nuisance.

    We shall change our priorities - for the time being,
    we will cease our hunt for Luis and ambush the
    two Americans.

    There is a building used to enlighten betrayers just
    beyond the point where you get off the lift.

    It's a perfect place for ambushing them.
    If all else fails, they still would need to face
    me in order to get past the last gate that leads
    out of the village.

    For only before my sight will the gate open.



    آخرين دفاع روستا
    عكس: كلبه

    بايد بگم مامور آمريكايي رو خيلي دست كم گرفته بودم چون اون هنوزم زنده ست !

    فكر مي كردم مي تونيم با خيال راحت منتظر شيم تا تخم انگل تو بدنش سر باز كنه؛ ولي با سرعتي كه اين داره عمل مي كنه مي تونه كل روستا رو قبلش نابود كنه! ما بايد يه جوري از شر اين مزاحم خلاص شيم.

    با اين حساب بايد اولويتهامون رو تغيير بديم - فعلا از تعقيب لوييس دست بر مي داريم و براي گرفتن اون دو تا آمريكايي كمين مي كنيم.

    يه ساختمون درست بعد از جايي كه از بالابر پيادي ميشي هست كه قبلا براي اصلاح و ادب كردن خيانتكارا ازش استفاده ميشد و بهترين جا براي به كمين نشستن هست. اگه همه ي نقشه هاي ديگه هم براي به دام انداختن اونا شكست بخوره بازم براي گذشتن از راهي كه به خارج دهكده منتهي ميشه مجبورن با من رو در رو بشن.

    به اين خاطر كه دروازه ي خروجي فقط در مقابل نگاه من باز ميشه.


    Last edited by Alisma; 18-08-2007 at 13:29.

  5. #55
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    ميگم اون فايلي كه ليان بايد بعدش ميرفت توي اون ماز كه تو باغ سالازار بود رو ترجمه نكردي؟
    در كل دستت درد نكنه
    راست می گی فکر کنم جازدمش

  6. #56
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    یه چیز دیگه
    می شه اشکالاتم رو بگی؟
    بعضی جمله ها بودن که خیلی عجیب غریب معنی می شدن منم اونچیزی رو که بنظرم درست تر می رسید ترجمه کردم اما دوست دارم بدونم تو چی ترجمه شون می کردی؟
    مثلا:
    if you can make it this far
    throught your own actions
    فعلا همین دوتاست!
    Last edited by Ar@m; 18-08-2007 at 12:40.

  7. #57
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    172

    پيش فرض

    خواهش مي كنم اشكالي كه نداري روون ترجمه كردي و خوب.

    if you can make it this far
    through your own actions
    اگه بشه توي خود متن بذاري جمله ها رو راحتتر ميشه فهميد منظورش چي بوده چون ترجمه تحت اللفظي معمولا از معني دور مي كنه ولي اگه همينجوري بخوام بگم فكر مي كنم معني جمله اول به اين نزديكتر باشه:

    "اگه بتوني تا اين حد پيش بري"

    يا

    "اگه بتوني تا اينجا بياي"

    (بستگي داره منظورش اين باشه كه بتونه كاري رو انجام بده يا جايي بره)

    دومين جمله هم به نظرم بشه

    "به خاطر كاراي خودت ..."

    يا

    "از ميون كارايي كه خودت انجام دادي.. (بقيه جمله)"

  8. #58
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    خواهش مي كنم اشكالي كه نداري روون ترجمه كردي و خوب.



    اگه بشه توي خود متن بذاري جمله ها رو راحتتر ميشه فهميد منظورش چي بوده چون ترجمه تحت اللفظي معمولا از معني دور مي كنه ولي اگه همينجوري بخوام بگم فكر مي كنم معني جمله اول به اين نزديكتر باشه:

    "اگه بتوني تا اين حد پيش بري"

    يا

    "اگه بتوني تا اينجا بياي"

    (بستگي داره منظورش اين باشه كه بتونه كاري رو انجام بده يا جايي بره)

    دومين جمله هم به نظرم بشه

    "به خاطر كاراي خودت ..."

    يا

    "از ميون كارايي كه خودت انجام دادي.. (بقيه جمله)"
    آره راست می گی ها باید همه جمله رو می آوردم !
    ولی اون طور که تو هم ترجمه کردی زیاد بیراهه نرفتم!
    مرسی!

  9. #59
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    172

    پيش فرض

    خوب دوستان ترجمه فايلهاي دهكده تموم شده و الان ترجمه فايل هاي قصر سالازار هست كه در ادامه ميذارم


    Capture Luis Sera

    I have confirmation that Sera has entered the castle. Why he would return
    during his escape leaves me to question his motives. But we must seize this
    moment and capture him.

    We will get the other two Americans after we apprehend Sera.

    It appears he took some vaccines when he stole our "sample". The vaccines we
    can do without but we must retrieve the "sample" for it is our life blood.

    I feel there is somebody else or some other group involved in this whole
    affair.

    If the "sample" were to get into the hands of that other entity, the world
    which we seek to create will not come. We must apprehend Sera as quickly as
    possible.



    دسنگيري لويس سرا

    از يه منبع موثق مطمئن شدم كه لويس سرا وارد قصر شده. منتها برام سواله كه چرا بعد از فرار دوباره بايد به قصر بر گرده و انگيزش از اين كار چيه. ولي در هر حال بايد اين موقعيت رو از دست نديم و اونو اسيرش كنيم.

    بعدش مي تونيم اون دو تا آمريكايي رو هم دستگير كنيم منتهي وقتي سرا رو به چنگ آورديم.

    ظاهرا وقتي داشته نمونه انگل ما رو مي دزديده يه مقدار واكسن هم همراه خودش برده. البته نبودن واكسن مشكلي براي ما درست نمي كنه ولي نمونه انگل رو حتما بايد پس بگيريم چون مثل خون براي ادامه حيات ما هست و خيلي اهميت داره.

    حس مي كنم يه فرد يا گروه ديگه ايي بايد توي كل اين ماجرا درگير باشه. كه اگر نمونه انگل ما به دست اون نهاد ناشناخته ديگه بيفته دنيايي كه ما قصد ساختنش رو داريم هيچ وقت نمي تونه موجود بشه پس بايد هر چه سريعتر سرا رو دستگيرش كنيم.


  10. #60
    حـــــرفـه ای Maggy_P's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    4,845

    پيش فرض

    ايول دستتون درد نكنه حال داد!!!! از اينكه نتونم فايل هاي اويل رو بخونم بدم مياد

صفحه 6 از 14 اولاول ... 2345678910 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •