تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 29 اولاول ... 234567891016 ... آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 281

نام تاپيک: همه چیز درباره موسیقی راک و آلترناتیو

  1. #51
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Isthmus
    پست ها
    688

    پيش فرض چهره های برتر تاریخ ROck




    چهره‌های برتر تاریخ راك

    مجله رولینگ استون در نظرخواهی از كارشناسان واهالی موسیقی چهره‌های برتر تاریخ راك را انتخاب كرد.
    شاید موسیقی راك در كشور ما آنچنان كه در آمریكا مورد توجه قرار گرفته محبوبیت نداشته باشد. شاید كه نه. قطعا و آنهم به‌دلیل ساخت آن و برداشت‌های متفاوت در جامعه‌ی ما از این سبك موسیقی است.
    ما بدون پیش‌داوری و فقط برای اینكه به همه‌ی سبك‌های موسیقی توجه كرده‌باشیم، شما را در این شماره با مهمترین اتفاق موسیقی راك آشنا می‌كنیم.
    راك اند رول، پنجاه و سه ساله شده. در واقع، این تاریخ‌نگاری مطابق میل سفیدهاست؛ آن‌ها كه دوست دارند الویس پریسلی را مبدع راك اند رول معرفی كنند. آن‌ها كه موشكافانه‌تر به مسأله می‌پردازند، خوب می‌دانند كه چاك بری پیش از الویس پریسلی آهنگ‌هایی به سبك بعدا نامگذاری شده راك اند رول ساخته بود.
    اما بری، سیاهپوست بود و خب در آمریكا، هیچ كس نمی‌خواهد نام چاك بری سیاهپوست را قبل از الویس سفید بیاورد. می‌توان به راحتی چشم بر حقایق بست و الویس را اولین نامید. هر چند نباید فراموش كرد كه نام الویس در صحنه موسیقی دنیا، نام شناخته شده‌ای است و چاك بری در كلیت موضوع، جایگاهی به مراتب پایین‌تر از ستاره راك اند رول دنیا دارد.
    الویس پریسلی كه پیش از ضبط آهنگ «همه چی مرتبه» در پنجم جولای ۱۹۵۴ در استودیوی آفتاب شهر ممفیس یك راننده كامیون بود، تاریخ موسیقی را وارد مرحله جدیدی كرد. در آن زمان، این راننده ۱۹ ساله فكرش را نمی‌كرد كه استفاده از گیتار الكتریك در آهنگ‌ها می‌تواند این‌طور جلب توجه كند.
    او اما تا سال‌ها ستاره ماند. تا سال‌ها با آهنگ‌های معروف خود صحنه‌ها را تسخیر كرد. پس از او، نام‌های دیگری وارد عرصه شدند، سبك‌های جدیدی به وجود آمد، نوازندگان بی‌نظیری وارد صحنه شدند و راك اند رول، سال‌های سال در صدر موسیقی‌های مهم و جدی دنیا ماند.
    راك با سبك‌های متفاوتی تلفیق شد و شاخه‌های زیادتری شكل گرفت؛ موسیقی بلوز، كلاسیك، سول، موسیقی فالك، الكترونیك و بسیاری دیگر از سبك‌های موسیقی وارد جریان موسیقی راك شدند و با نوآوری ستاره‌های هر یك، نسل‌های متمادی‌ای را درگیر این سبك كردند. ظهور بیتل‌ها و رولینگ استونز در اروپا و نفوذ آن‌ها به آمریكا، فصل نوینی را برای موسیقی راك رقم زد.
    باب دیلن با متون اعتراضی خود، یكی دیگر از جریان‌سازان موسیقی راك بود و در دهه هشتاد كه احساس می‌شد نفوذ راك در دنیا رو به كاهش است، با ظهور نیروانا و U۲ موسیقی همچنان در انحصار راك باقی ماند.
    مجله رولینگ استون كه معتبرترین و مهم‌ترین مجله موسیقی دنیاست در ماه میلادی گذشته، شماره ویژه‌ای برای ۵۰ چهره ماندگار موسیقی راك اند رول منتشر كرد كه با استقبال گسترده‌ای مواجه شد. در این شماره ویژه، ۵۰ چهره برتر موسیقی درباره ۵۰ چهره جاودان برگزیده، مطالبی نوشتند كه كار عجیب و جالبی به نظر می‌رسید.
    آن‌ها از سال گذشته مقدمات این شماره را با برگزاری یك نظرسنجی از چهره‌های سرشناس موسیقی و مردم فراهم آوردند و نهایتا نام ۱۲۵ هنرمند برتر عرصه راك اند رول را اعلام كردند. در مرحله بعد، امتیازات كارشناسان موسیقی هم به آراء اضافه شد تا ۵۰ چهره برتر تاریخ موسیقی راك انتخاب شوند. رولینگ استون از نویسندگان افتخاری این شماره درخواست كرده درباره كار ویژه این چهره‌ها در عرصه راك اند رول و تاثیرشان بر روند موسیقی و جایگاه آن‌ها در تاریخ بنویسند.
    الویس كاستلو كه خود یكی از مشاهیر موسیقی راك است، درباره بیتل‌ها نوشت و بونو خواننده گروه U۲، درباره الویس پریسلی. ون موریسون، شاعر توانا و موزیسین مشهور هم گرایش ویژه‌اش به ستاره نابینای موسیقی سول و گاسپل، ری چارلز را نشان داد.
    او انگار بدهی‌اش به موسیقی روحانی را این‌گونه پرداخت كرده بود. جان مایر موزیسینی كه امسال چند جایزه گرمی گرفت درباره هندریكس نوشت: فلی، خواننده گروه ردهات چیلی پپرز، درباره استقلال ذاتی نیل یانگ ستاره كانادایی موسیقی راك مقاله‌ای نوشت و...
    ● استاد همه نسل‌ها
    جان مایر: جیمی هندریكس، یكی از فوق‌العاده‌های دنیای موسیقی است. شما طرفدار Black Sabbath باشید یا هوادار Elmore Yanes، از Wanson خوشتان بیایدیا از Grafefol Dead ، می‌فهمید كه هر موسیقی‌دانی به نحوی به مكتب هندریكس ربط پیدا می‌كند یا از آن الگوبرداری كرده است.
    او تقریباً در هر سبك از موسیقی معاصر به عنوان سرآمد آن شناخته شده است، چراكه تقریباً در هر سبكی نوازندگی كرده و اثری از خود بر جای گذاشته است. آیا او در سبك بلوز فعالیت می‌كرد؟ به ترانه "Voodoo Chile" گوش دهید و می‌توانید نشانه‌هایی از بلوز را در آن پیدا كنید.
    آیا او یك موسیقی‌دان راك بود؟ بله او از صدای موسیقی برای رسیدن به هدفش استفاده می‌كرد مانند اثر « این راك است». آیا او یك خواننده و ترانه‌سرای احساساتی بود؟ در "Bold As Love" او به گونه‌ای می‌خواند كه شما می‌فهمید او مردی است كه قلب خود را می‌شناسد. در اغلب موارد او مثل ستاره راكی به تصویر كشیده شده كه گیتار خود را آتش زده است.
    ولی وقتی كه من در هندریكس فكر می‌كنم، به یكی از دوست‌داشتنی‌ترین و دلنشین‌ترین نواهای گیتار می‌اندیشم كه در ترانه‌هایی نظیر "One Rainy Wish" و "Litte Wing" یا حتی در "Doifting" نظیر آن‌را شنیده‌ایم. "Little Wing"، به شكل دردناكی كوتاه و زیباست.
    درست مثل این می‌ماند كه پدربزرگ مرحوم شما زنده شود و تنها برای یك دقیقه و نیم كنار شما باشد و سپس برود. این عالی است و خیلی زودگذر. من فكر می‌كنم دلیل اصلی این‌كه همه موسیقی‌دان‌ها دوست دارند ترانه‌های هندریكس را بنوازند، این است كه زبان اشعار و موسیقی وی را زاده قلب و فكر او می‌دانند.
    او یك رابطه محرمانه با نوازندگی گیتار داشت علی‌رغم این‌كه آن‌را بسیار فنی و تئوریك می‌نواخت. من فكر می‌كنم كه گیتار برای او مقدس بود. برای همین است كه شما هرگز مصاحبه‌ای از او پیدا نمی‌كنید كه درمورد علایقش به گام‌ها و نوازندگی گیتار حرفی زده باشد. این بخشی از آن چیزی است كه سبب می‌شد او بسیار هیجان‌زده نوازندگی كند.
    من هندریكس را از طریقStevie Ray شناختم و كشف كردم. پس از این‌كه او را در حال نوازندگی "Little Wing" دیدم. تصمیم گرفتم سبك‌كاری‌ام را براساس كارهای هندریكس تغییر دهم.
    اولین كار ضبط شده‌ای كه متعلق به هندریكس بود و خریداری كردم "Bold as Love" بود، برای این‌كه "Little wing" را در مجموعه‌اش داشت. یادم می‌آید كه ساعت‌ها فقط به جلد آلبوم نگاه می‌كردم. بعد ماه‌های متوالی وقتم را برای گوش كردن "Electric Ladyland" صرف كردم كه خیلی آدم را عصبی‌ می‌كند.
    واقعیت سیاه و تلخی وجود دارد و شاید هندریكس به حدی صادق بود، كه آنرا مخفی نگه داشته است. ضمن این‌كه او انواع و اقسام مدها را هم اختراع كرد كه در نوع پوشش و رفتار هوادارانش تأثیر می‌گذاشت. به طوری‌كه افرادی كه پیرو و مقلد مدهای اختراع شده از سوی او هستند را به خوبی می‌توان تشخیص داد و شناخت. همه ما آرزو می‌كنیم به اندازه كافی نابغه باشیم كه قبل از ۲۸ سالگی از دنیا برویم. یك حالت اسطوره‌ای در مورد او وجود دارد كه هیچ جنبه انسانی در آن نیست.
    ● بلوزهایی با نقش باب
    ویسلف ژان: چه چیزی باب مارلی را از خیلی از ترانه‌سراهای بزرگ و سرشناس جهان متفاوت و جدا می‌كند؟ آنها نمی‌دانند معنی این‌كه آب به آرامی داخل خانه‌ آدم نفوذ كند چیست. آن‌ها نمی‌دانند بدون مایكروویو و قابلمه چه‌كار باید كرد، نمی‌توانند آتشی با چوب روشن كنند و ماهی خود را كنار اقیانوس بپزند.
    مارلی به دوره فقر و بی‌عدالتی در جامائیكا تعلق دارد و این مساله را خودش در ترانه‌های عصیانگرانه‌اش به معرض نمایش می‌گذارد. مردم الگوی اصلی او برای خوانندگی و نوازندگی بوده‌اند. او همچون جان لنون به این تفكر می‌پردازد كه از طریق موسیقی و لغات واقعا می‌توان در جهان صلح و آرامش برقرار كرد. مقایسه او با دیگر موسیقیدان‌ها دشوار است، برای این‌كه موسیقی تنها بخشی از واقعیتی بود كه نام مارلی بر خود داشت .
    او یك بشردوست و انقلابی نیز بود. تأثیر او بر سیاست جامائیكا بسیار زیاد بود، به گونه‌ای كه حتی بارها تهدید شد و مورد حمله قرار گرفت. مارلی مثل موسس بود. وقتی‌كه موسس حرف می‌زد، مردم به خروش آمده و حركت می‌كردند. وقتی‌كه مارلی حرف می‌زد هم‌چنین بود. ترانه‌های مارلی تقریبا برای اولین بار سبك موسیقی كارائیبی با ریتمی قوی را در سراسر دنیا پخش كرد. وقتی كه من در هائیتی بودم و پدرم آن‌جا در نقش مسؤول كلیسا مشغول به‌كار بود، ما به سختی می‌توانستیم موسیقی راك مسیحی گوش نكنیم و اصلا اجازه گوش دادن به موسیقی رپ را نداشتیم. وقتی‌كه چهارده سالم بود، داشتم "Exodus" گوش می‌كردم كه پدرم كه خیلی خوب انگلیسی صحبت نمی‌كرد از من پرسید: «این آهنگ در مورد چیست؟» به او گفتم در مورد انجیل است و در مورد قیامت حرف می‌زند.
    وقتی‌كه این موسیقی به گوش‌ او رسید یا به‌طور كلی هنگامی‌كه موسیقی مارلی به گوش شنونده می‌رسد، به‌طور خودكار و مستقیم در ذهن شما نفوذ پیدا می‌كند. با نگاهی به اشعار او می‌توان به این نكته پی برد كه آن‌ها در سال ۳۰۱۴ میلادی هم همین مفاهیم و معانی را خواهند داشت.
    امروز، مردم سخت تلاش می‌كنند تا بفهمند چه چیزی حقیقی است. همه چیز باید به‌گونه‌ای باشد كه اغلب مردم بتوانند با امیدواری به آن نگاه و آن‌را درك كنند و بفهمند. اگر هنوز مردم بلوزهایی را كه روی آن عكس‌های باب مارلی چاپ شده، بر تن می‌كنند، علت آن این است كه موسیقی وی یكی از معدود چیزهایی است كه این خصوصیت را داراست.
    ● این بیتل‌های نامرتب
    الویس كاستلو: برای اولین‌بار وقتی كه ۹ ساله بودم اسم آن‌ها را شنیدم. آن هم در حالی كه یكی از دوستانم علیه آن‌ها و اسامی خاصشان تبلیغات می‌كرد. این اتفاق در سال ۱۹۶۲ یا ۶۳ میلادی رخ داد.
    درست قبل از این‌كه آن‌ها به آمریكا بیایند. عكسی كه دیده بودم كیفیت جالبی نداشت؛ شكل ظاهری و آرایش مو ی تقریبا نامرتب. من توجهی به این‌جور چیزها نداشتم.
    فقط پی برده بودم كه آن‌ها گروه موسیقی مورد علاقه‌ام هستند. مساله جالب این بود كه خانواده و تمامی دوستان آن‌ها كه اهل لیورپول بودند نیز در مورد این گروه كنجكاوی می‌كردند و به آن‌‌ها افتخار می‌كردند.
    من دقیقا در سنی بودم كه به طور كامل مجذوب و شیفته آن‌ها شوم و اخبار مربوط به این گروه را به طور مرتب پیگیری كنم. تجربه پول جمع كردن برای خریداری آهنگ‌هایشان و گوش كردن به اخبار محلی در مورد موسیقی و نگهداری عكسی كه به دستم می‌رسید، بارها و بارها تكرار شد.
    این اولین باری بود كه چنین چیزی در چنین سطحی رخ می‌داد و این مساله فقط در مورد اعداد و ارقام صدق نمی‌كرد. شاید خیلی‌ها ركوردهای شخصی‌شان را سالیان سال همچنان حفظ كنند، ولی آنها هیچ‌گاه به اندازه‌ای كه بیتل‌ها برای مردم اهمیت داشتند، مهم نخواهند بود. هر ركوردی كه از سوی آن‌ها ثبت می‌شد، شوك‌آور به نظر می‌رسید.
    شاید در مقایسه با رولینگ استونز آن‌چه می‌نواختند هیچ بود ولی آن‌ها نویسنده اشعار آهنگ‌هایشان هم بودند. جان لنون و پل مك كارتنی جزو ترانه‌سراهای استثنایی محسوب می‌شدند و مهم‌ترین مساله درمورد آن‌ها هماهنگی فوق‌العاده و كم‌نظیرشان بود. رینگو استار با چنان احساسی درام می‌نواخت كه هیچ‌كس واقعاً نمی‌تواند از او تقلید كند.
    بسیاری از نوازندگان درام تلاش بسیاری در این زمینه كرده‌اند ولی در انجام آن ناكام مانده‌اند. بسیاری از آن‌ها نظیر جان و پل، خوانندگان برجسته و فوق‌العاده‌ای بودند. لنون و مك‌كارتنی و هریسون در سطح بالایی اشعار آهنگ‌های گروه را می‌سرودند كه نمونه‌هایی از آنها را در "Ask me Why" یا ترانه "Things We said Todey" شنیده‌ایم. پس از گذشت مدتی، رشد آن‌ها واقعاً محسوس بود و نمونه‌ای از آن را می‌شد در اشعار ساده عاشقانه برای بزرگسالان نظیر ترانه "Nowegion Wood" كه درمورد بخش ناخوشایند عشق حرف می‌زد، ملاحظه كرد.
    آلبوم‌های مورد علاقه من "Rubber Sow" و "Revolves" بودند. وقتی كه شما Revolves را گوش می‌دادید، می‌دانستید كه چیزی متفاوت است. روی جلد این آلبوم آن‌ها در حالی كه عینك‌های آفتابی به چشم دارند و حتی به دوربین هم نگاه نمی‌كنند، دیده می‌شوند و موسیقی آلبوم بسیار عجیب و همچنان در حال‌حاضر بسیار شاد و زنده است.
    اگر من بخواهم آهنگ موردعلاقه‌ام را در بین آلبوم‌های آن‌ها انتخاب كنم، "And Your Bird Can Sing"، نه، "Girl" نه، "For no one" نه... و همین‌طور ادامه می‌دهم. آلبومی كه پیش از جداشدن بیرون دادند تحت ‌عنوان "Let itbe"، در عین حال هم زیبا بود و هم نامانوس.
    من می‌فهمم كه جاه‌طلبی و ضعف‌های روحی و جسمی بشر داخل هر گروهی نفوذ می‌كند، ولی آن‌ها طوری با یكدیگر هماهنگ بودند كه یك نمونه باورنكردنی ارائه دادند. من یادم می‌آید كه برای تماشای فیلم "let it be" در سال ۱۹۷۰، به میدان لستر رفتم.
    و در پایان با یك حس نوستالژیك ناراحت‌كننده آن محل را ترك كردم. واژه Beagttogue هنوز هم در فرهنگ لغات موسیقی وجود دارد. من می‌توانم حضور آن‌ها را در آلبوم «پرینس» تحت ‌عنوان "Around the world in a day" حس كنم یا در ملودی‌های Harry Nilsson. یا این‌كه كرت كوبین بیتل‌ها را گوش كنم و موسیقی آن‌ها را با پانك و متال در برخی از آهنگ‌های خود درآمیزم.
    من برخی از اشعار را با پل مك كارتنی نوشتم و آن‌ها را در دو موقعیت ایجادشده در كنسرت‌ها اجرا كردم. در سال ۱۹۹۹ و مدتی پس از مرگ لیندا مك كارتنی پل كنسرتی برای لیندا اجرا كرد كه از سوی Chrissie kyndo سازماندهی شده بود.
    اجرای آن كنسرت بسیار سخت بود. به هنگام اجرای ترانه‌ها به حدی جمعیت حاضر تحت‌تاثیر قرار گرفته بودند كه تمركز برای ما دشوار بود. شاید آن‌جا بود كه فهمیدم چرا بیتل‌ها فعالیت خود را در قالب یك گروه متوقف كردند. چراكه ترانه‌هایشان دیگر متعلق به آن‌ها نبود، بلكه متعلق به همه مردم و دوستداران آن‌ها بود.

  2. #52
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Isthmus
    پست ها
    688

    پيش فرض

    امیدوارم تاپیک فعال تر بشه.
    Last edited by Rock Magic; 08-06-2007 at 00:55.

  3. #53
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض فرانک زاپا، آهنگساز، نوازنده گیتار، خواننده، کارگردان سینما و طنزپرداز

    او یک نوازنده مشهور گیتار الکتریکی و دانش او در عرصه کار استودیویی در حد یک دایره المعارف فناوری استودیویی بود.زاپا پس از سال ۱۹۶۶ که اولین آلبوم خود را منتشر کرد، تمام آثار خود را شخصا تهیه و ضبط میکرد.
    آثار او به واقع شامل هرگونه از موسیقی معاصر میشد و علامت مشخص آن معمولا ترکیبی هنری از موسیقی راک، پوچ گرایی، شوخیهای بی نزاکت و طنز نیشدار بوده است. به علاوه زاپا به عنوان یک کاشف استعدادهای هنری و رهبری سختگیرانه برنامه های امتحان از هنرمندان شهرت دارد.
    زاپا در سراسر جهان به خصوص در ایالات متحده، انگلستان، ایتالیا، آلمان، هلند و اسکاندیناوی پیروان به شدت متعصبی دارد. آلبومهای او تاثیر بسیار زیادی بر گروههای دیگر داشته و آثار تحسین شده او توسط منتقدان، زاپا را در اواسط دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، با تک ترانه هایی از قبیل: Don�۰۳۹;t Eat The Yellow Snow، Dancin�۰۳۹; Fool و Valley girl به یکی از هنرمندان موج اصلی موسیقی تبدیل شد. زاپا همانطور که گفته هایش درباره بی ارزشی تجارت موسیقی برمی آید، هرگز نسبت به این مقام توجهی نداشت.
    فرانک زاپا یکی از با استعدادترین و با سوادترین آهنگسازان دوران راک بود، موسیقی او ترکیبی از درک، دانش و نشانه قدردانی او از شخصیتهای موسیقی کلاسیک معاصر چون استراوینسکیIgor Stravinsky ۱۹۷۱-۱۸۸۲ آهنگساز، پیانیست و رهبر ارکستر روس، اشتوکهاوزن Karlheinz Stockhausen متولد ۱۹۲۵، آهنگساز نوگرای آلمانیو ادگار وارز Edgard Vare�۰۳۹;se ۱۹۶۵-۱۸۸۳ موسیقی دان فرانسوی، پدر موسیقی الکترونیک همراه با علاقه او به راک اند رول و دو-واپ اواخر دهه ۵۰ و همچنین موسیقی پاپ دهه ۷۰ که تحت تسلط گیتارنوازی سنگین راک قرار داشت، بود.
    اما زاپا یک طنز پرداز نیز بود که ذخایر تمسخر و استهزا او تمامی نداشت و شوخ طبعی شریرانه او، حتا زمانی که اشعارش از تمام مرزهای سلیقه و ظرافت میگذشتند نیز، مایه خوشی طرفداران بی شمارش بود. در نهایت، زاپا شاید از پر محصول ترین تولیدکنندگان صفحه در دوران خود بود و تحت عنوان کمپانی شخصی خود Barking Pumpkin و همچنین تحت قراردادهایی با Rykodisc و Rhino، حجم عظیمی موسیقی تولید کرد.
    ● زندگی و دوران فرانک زاپا
    علاقه زاپا به موسیقی از دوران کودکی او آغاز شد و او تحصیل موسیقی را در مدرسه و همچنین در یک دوره فشرده شش ماهه در کالج چفی Chaffey College دنبال کرد. او توانست یکی دو فیلم کم خرج و موفق بسازد و از درآمد آن یک استودیو ضبط صدای کم خرج و محدود را خریداری نماید.زاپا در سال ۱۹۶۴ به یک گروه موسیقی محلی به نام Soul Giants پیوست که در طی دو سال بعد به گروه The Mothers تغییر نام داد و ترانه هایی با اشعار فرانک زاپا را اجرا میکرد.
    این گروه در سال ۱۹۶۶ قراردادی با زیر مجموعه MGM به نام کمپانی Verve منعقد کرد و با تهیه کنندگی تام ویلسون Tom Wilson، اولین آلبوم خود را منتشر کرد که شامل دو صفحه LP به نام Freak Out! بود. این مجموعه نشان دهنده علاقه زاپا به موسیقی جدی و پاپ و همچنین شوخ طبعی غریب او است. (نام گروه به اصرار کمپانی، The Mothers Of Invention ثبت شد)
    آلبومهای بعدی بسط و توسعه تم اشعار و موسیقی آلبوم اول بودند و به سرعت منتشر شدند. برای مثال، در سال ۱۹۶۸، سه آلبوم آنها وارد چارتهای موسیقی شد: We�۰۳۹;re Only in It for the Money (ما تنها برای پول اینجا هستیم) که آلبومی از گروه The Mothers در به سخره گرفتن هیپی ها بود، Lumpy Gravy آلبوم سولوی زاپا و یک ارکستر بود و Cruising With Ruben & the Jets (سفر دریایی با روبن و جتها) که در آن گروه، به شکلی نو موسیقی دو-واپ را اجرا کرده اند.
    در اواخر دهه ۶۰، زاپا گروه را توسعه بخشید و بیشتر به سمت موسیقی بدون کلام جز- راک متمایل شد که در بیشتر آنها تکنیک گیتار نوازی عالی او به چشم می آید. با تمام اینها، زاپا در پایان دهه، گروه را منحل کرد.
    البته در دهه ۷۰، زاپا نسخه جدیدی از گروه The Mothers را تشکیل داد که خوانندگان اصلی آن مارک ولمن Mark Volman، خواننده سابق گروه Turtles و هوارد کایلن Howard Kaylan بودند. این مجموعه، گروه را به سوی کمدی درجه X سوق داد که به خصوص در آلبوم Fillmore East: June ۱۹۷۱ مشخص است، اما عمر آن کوتاه بود زیرا در طی یک اجرا در تئاتر Rainbow لندن، زاپا توسط یکی از هواداران مجنون خود از روی صحنه پرتاب و به شدت مجروح شد.
    زاپا در زمانی که دوران درمان خود را میگذرانید نیز چند آلبوم منتشر کرد و سپس گروه The Mothers را که این بار خودش خوانندگی آن را بر عهده گرفته بود، تشکیل داد و آلبومهای پاپ/راک از قبیل Over-nite Sensation که در فهرست "پرفروشترین آلبومها تا کنون" جای گرفته است را، منتشر نمود.
    در اواخر دهه ۷۰، زاپا تحت عنوان کمپانی خود به کار انتشار پرداخت که محصولاتش در بعضی موارد توسط شرکتهای بزرگ پخش میشد. او در این مدت توانسته بود پیروان فراوانی برای طنز و همچنین موسیقی پیچیده خود به دست آورد. (در واقع گروه زاپا زمینه تعلیم و تربیت را برای موسیقی دانان برجسته راک فراهم کرد، که میتوان آن را با تاثیر مایلز دیویس Miles Davis (۱۹۹۱-۱۹۲۶ نوازنده ترومپت، سرگروه و آهنگساز بسیار پرقدرت و تاثیر گذار موسیقی جز) بر نوازندگان جز یکسان دانست.)
    در دهه ۸۰، زاپا حقوق آلبومهاب قبلی خود را به دست آورد و ابتدا به تنهایی و سپس تحت عنوان کمپانی Rykodisc به انتشار مجدد آنها پرداخت. او در سال ۱۹۸۸ به نوشتن زندگینامه خود پرداخت و عازم یک تور دور دنیا شد. این تور، به غیر از حضورهایی محدود در چکسلواکی، به دعوت رئیس جمهور آن واکلاو هاول ، Vaclav Havel در اواخر ۱۹۹۱ ، پایان اجراهای زنده او بود، زیرا زاپا به شدت با بیماری سرطان درگیر شده بود. با این وجود برنامه انتشار آلبوم او همچنان با سرعت پیش میرفت. زاپا در دسامبر سال ۱۹۹۳ درگذشت.
    فرانک زاپا دو بار ازدواج کرد که ازدواج دوم با آدلاید گیل اسلوتمن Adelaide Gail Sloatman، تا زمان مرگش پایدار باقی ماند. گیل زاپا پس از درگذشت همسرش، اداره کار او را با راه اندازی یک کمپانی به نام شرکت خانواده زاپا Zappa Family Trust در دست گرفت و آلبومهای منتشر نشده او را به سرانجام رسانید.


    پایگاه اطلاع‌رسانی گفتگوی هارمونیک

  4. #54
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض James Morrison

    Undiscovered
    نخستین آلبوم
    جیمز موریسون
    James Morrison

    كشف نشده Undiscovered عنوان نخستین آلبوم جیمز موریسون James Morrison خواننده جوان انگلیسی است که آخر تابستان 2006 پرفروش ترین آلبوم بریتانیا شد و هنوز هم جزو آلبوم های تاپ آمریکا و اروپاقرار دارد. تك آهنگ موریسون با نام «تو چیزی به من می دهی» You Give Me Something به مقام پنجم جدول پرفروش ترین تك آهنگ های بریتانیا نیز دست یافته است. تک آهنگ "کشف نشده" هم اخیرا به بازار آمد و موفقیت این هنرمند جوان همچنان ادامه دارد.
    شیوه كار جیمز موریسون در قالب خواننده-ترانه سرا است و موسیقی آلبوم در سبك موسیقی سول. صدای او را با ال گرین و اوتیس ردینگ مقایسه كرده اند...
    چند ماه اخیر موریسون از حمایت قابل توجه ایستگاه های مختلف رادیو و شبكه ام تی وی برخوردار بوده است.

    كمپانی موسیقی موریسون او را هنرمندی با استعداد معرفی كرده كه ترانه های او الهام گرفته از گذشته ای سخت، زندگی دشوار خانوادگی، مقروض بودن، دوستان معتاد و عشق و خوشگذرانی است.

    مشكلات خانوادگی باعث نقل مكان مكرر او و خانواده اش بوده و در این میان موریسون با موسیقی استیوی واندر، پینك فلوید، ون موریسون و نیروانا خود را سرگرم می كرده است. او خود فكر نمی كند كه زندگی مشكلی داشته و بر این باور است كه تجربیاتش به او كمك می كند تا ترانه های آراسته و عمیق تری بسراید. ظاهرا یكی از نمونه های كار موریسون بعد از ازدست دادن كار خود كه تمیز كردن وانت های شهر داربی انگلستان بود به دست یك ای اند آر A&R( شخصی كه در كمپانی های موسیقی استعداد ها را كشف می كند) می رسد و او تحت تاثیر صدای موریسون قرار می گیرد. دیری نمی گذرد كه موریسون با كمپانی موسیقی پولیدور قرارداد امضا می كند. آلبوم Undiscovered از تولیدی گران، ظریف و دقیق برخوردار است كه برای رادیو و بازار موسیقی عامه پسند آماده و پرداخته شده است. تهیه كننده آن مارتین ترف است كه قبلا با كی تی تانسل كار كرده است. سبك موسیقی آلبوم در قالب موسیقی سول دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی است و سازهای آكوستیك با تنظیم منسجم ولی بدون هیجان آن را همراهی می كنند.

    ترانه های موریسون هم كه همه را با همكاری ترانه سرایان صنعت موسیقی پاپ سروده معمولی و قابل پیش بینی و فاقد خلاقیت هستند. تنها نقطه قوت آلبوم صدای موریسون است. از بسیاری لحاظ آلبوم موریسون شباهت به آلبوم های جاس استون دارد. صدای استون را نیز با خوانندگان زن موسیقی سول دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی مقایسه می كردند و جای تعجب هم نداشت كه موسیقی آلبوم استون نیز در همان سبك تهیه شد.

    در طول تاریخ موسیقی پاپ هرگاه خواننده سفیدپوستی دارای صدای جذابی نزدیك به خوانندگان سیاه پوست بوده از سوی كمپانی های بزرگ و اصلی موسیقی با استقبال شدیدی روبه رو شده است.

    علت آن قابلیت عرضه در بازار است. معمولا هنگامی كه خواننده سفید پوست وارد حیطه موسیقی سیاهان می شود بازار گسترده تری می یابد. دلیل فروش موفق این نوع خوانندگان هم قدرت تبلیغات و شیوه عرضه موسیقی آنها توسط كمپانی های موسیقی است نه قدرت خلاقیت آنها. خریدار موسیقی آنها در اصل همان موسیقی سول دهه های گذشته را همراه با روكشی نو مصرف می كند. بعد از موفقیت جیمز بلانت در بریتانیا و آمریكا، طبیعی است كه كمپانی های بزرگ موسیقی برای سهم بردن از بازاری كه بلانت از آن بهره برده كوشش كنند. به نظر می رسد كه كمپانی موسیقی پولیدور Polydor اولین كمپانی است كه توانسته در موریسون خواننده ترانه سرایی همتراز بلانت بیابد، چون گیرایی و توان خواندن موریسون چیزی از بلانت كم ندارد، البته صدای موریسون بیشتر شباهت به پل یانگ یا ترنس ترنت داربی دارد تا ال گرین یا اوتیس ردینگ .به عبارت دیگر صدای موریسون مانند صدای سفیدپوستانی است كه در سبك موسیقی سول ترانه اجرا می كنند كه به آن سول سفید white soul یا سول چشم آبی eyed blue soul می گویند.

    بدون شك آلبوم موریسون فروش قابل توجهی کرده است. Undiscovered با در نظر گرفتن بازار مخصوصی تهیه شده است، بازاری كه به بازار «راك مادران» mums rock موسوم شده است. طبق آمار اخیر صنعت موسیقی یك چهارم كل آلبوم ها در سوپرماركت ها به فروش می رسند، اشخاص بالای چهل سال بیش از اشخاص زیر سی سال خرید آلبوم موسیقی می كنند، زنان بالای ۴۹ سال دو برابر زیر ۲۰ ساله ها آلبوم می خرند و مادران میانسال بازار مهمی برای فروش موسیقی به حساب می آیند تا جایی كه اخیرا آلبومی به نام «كارخانه» به بازار عرضه شده كه تا به حال نیم میلیون نسخه از آن در بریتانیا به فروش رسیده است. شبكه دو رادیو بی بی سی با داشتن حدود ۱۳ میلیون شنونده، رادیوی محبوب این گروه سنی به حساب می آید و آلبوم Undiscovered روی لیست A پخش موسیقی شبكه های رادیویی دارای لیست هایی هستند كه دفعات پخش آهنگ ها را در روز مشخص می كنند، بیشترین دفعات پخش متعلق به آهنگ های لیست A است این شبكه قرار دارد. در كل جای تاسف است كه كمپانی موسیقی موریسون این راه را برای او در نظر گرفته زیرا با صدای جذاب او دورنمای پرباری برای او قابل تجسم بود.

    منبع: روزنامه شرق


    آخرين بروز رساني ( ۰۵ فروردين ۱۳۸۶ )

  5. #55
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Isthmus
    پست ها
    688

    پيش فرض نقد آهنگ

    Sorrow - Pink Floyd
    يکی از معروفترين و محبوب ترين آهنگ های پينک فلويد که در آلبوم ...Momentary منتشر شده و توی تقريبا تمام کنسرت های بعد از واترز هم اجرا شده. آهنگيه که خودم شديدا بهش علاقمندم و واقعا ازش لذت می برم و خيلی از جاها ديدم که ازش اسم برده شده و ظاهرا خيلی ها باهاش حال می کنن...‌

    آهنگ با تک نوازی فوق العاده خفه و سنگين و بم گيلمور با پس زمينه کی برد شروع ميشه ... اين قسمت منو ياد کابوس می اندازه ... مخصوصا اين که گيلمور فقط يه تم رو مدام تکرار می کنه و انگار می خواد شنونده کاملا حالت فرد مورد نظر آهنگ رو بگيره.. بعد از اين قسمت دو دقيقه ای، درامز و بيس و... به آهنگ اضافه ميشن. اين قسمت نوعی افسردگی و اندوه رو برای من تداعی می کنه. نوعی احساس بدبختی و در عين حال نداشتن چاره! گيلمور با گيتارش غوغا می کنه و بعد با کم شدن صدای گيتار می خونه :

    The sweet smell of a great sorrow lies over the land
    Plumes of smoke rise and merge into the leaden sky:
    A man lies and dreams of green fields and rivers,
    But awakes to a morning with no reason for waking

    بوی دلنشين اندوهی سهمگين همه جا را فرا می گيرد
    تل های دود بر می خيزد و در آسمان سربی رنگ محو می شود
    کسی خوابيده و در رويای سبزه زار ها و رودهاست
    اما صبح بيدار می شود، بدون اين که دليلی برای بيدار شدن داشته باشد


    فردی که در آرزوهای دست نيافتنيش غرق شده، همه جا رو تيره و تار می بينه ... آسمون رو سربی می بينه و رويای سبزه زار و رود می بينه. به خاطر همين بدبينيه که دليلی برای زندگی نداره، يعنی در واقع اصلا زندگی نمی کنه! به اندوه عادت کرده و براش دلنشين شده...


    He's haunted by the memory of a lost paradise
    In his youth or a dream, he can't be precise
    He's chained forever to a world that's departed
    It's not enough, it's not enough

    خاطره ای از بهشتی گمشده او را تسخير کرده
    نمی داند که خاطره در جوانيش اتفاق افتاده يا خوابش را ديده
    او تا ابد متصل به دنيايی از بين رفته است
    اما اين کافی نيست .. کافی نيست


    باز هم خيالبافی!‌ فرد به دنبال روياشه ... اما نمی دونه روياش وجود خارجی نداشته و فکر می کنه در جوونيش اتفاق افتاده!‌ يا در حقيقت اين رويا بهانه ای براش شده برای توجيه عمر از دست رفته اش.
    بعد از یه سولوی عالی میگه..


    His blood has frozen & curdled with fright
    His knees have trembled & given way in the night
    His hand has weakened at the moment of truth
    His step has faltered

    ترسی عظيم بر او مستولی شده، خونش از فرط وحشت دلمه بسته
    زانوهايش لرزيده و شب هنگام زانو زده
    دستش در هنگامی که ماهيت واقعی او آشکار شده لرزيده
    و قدم هايش لرزان شده


    توصيفی برای ترس شخص در لحظه ای خاص! زمانی که ماهيت فرد رو همه فهميدن و چهره واقعيش رو به همه نشون داده ...


    One world, one soul
    Time pass, the river rolls

    يک دنيا و يک روح
    زمان می گذرد و رود به پيش می رود

    دنياي خياليش و زمانی که لحظه به لحظه داره از دستش ميره..

    بعد از آروم شدن آهنگ و گيتار فوق العاده گيلمور و بيسی که خيلی معنا می تونه داشته باشه، مثل تصميم شخص به تغيير زندگيش ...


    And he talks to the river of lost love and dedication
    And silent replies that swirl invitation
    Flow dark and troubled to an oily sea
    A grim intimation of what is to be

    با رود عشق و فداکاری گم شده اش سخن می گويد
    و آرام دعوت رود را اجابت می گويد
    دردناک و آزرده به دريايی روغنی می ريزد،
    اشاره ای هولناک به آن چه اتفاق خواهد افتاد....

    There's an unceasing wind that blows through this night
    And there's dust in my eyes, that blinds my sight
    And silence that speaks so much louder that words,
    Of promises broken

    امشب بادی پايان ناپذير می وزد
    گرد و خاک به چشمم رفته و ديدم را کور کرده
    و سکوتی با صدايی بلندتر از حرف
    که از پيمان های شکسته می گويد....


    توی اين قسمت هر کسی می تونه برداشت خودش رو داشته باشه! اگه همين طوری باشه که من ترجمه کرده باشم، نشونه غرق شدن کامل فرد در مشکلاتشه و تلاشی بی نتيجه برای پيدا کردن فرد که فقط به پايانی غم انگيز می انجامه ...
    بعد يک سولوی زيبا از گيلمور رو داريم و تکرار تمی که در ابتدای آهنگ شنيديم .

  6. این کاربر از Rock Magic بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #56
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض دیروز

    اثر بیتلز
    ▪ تاریخ ارائه؛ ۱۹۶۵
    ▪ زمان آهنگ؛ ۰۵/۲ دقیقه

    بیشترین بازخوانی از یک آهنگ در تاریخ مربوط به آهنگ «دیروز» بیتلز است، که تا به حال بنا به آمار کتاب گینس، بالغ بر ۳هزار بار مورد بازخوانی قرار گرفته است و همچنین بنا به اظهار سازمان متحده پخش موسیقی بیشترین پخش از رادیو و تلویزیون را تا سال ۱۹۹۹ در اختیار داشته است. بعد از این سال این مقام به آهنگ «شما احساس عشق را دارید از دست می دهید» از گروه «رایچس برادرز» رسید؛ آهنگی که میزان محبوبیت آن به سختی قابل تصور است. آهنگی جاودانه و محبوب از گروهی که در ۲۰ نفر اسم بالای جدول ۵۰۰ نفره بهترین آهنگ های همه زمان های مجله رولینگ استون اولین اسمی است که سه بار تکرار می شود.
    همین چند سال پیش بود که در یک نظرسنجی عمومی از مردم و موسیقیدانان آهنگ برتر هزاره قبل نام گرفت. آهنگی که البته افرادی مثل باب دیلان دوستش نداشتند، چرا که او معتقد بود میلیون ها آهنگ مانند «دیروز» و «میشل» وجود دارد. آهنگی لطیف و دوست داشتنی که از شعری زیبا، ملودی لطیف و دلنشین و صدای باوقار و نرم خواننده ای خوش صدا بهره می برد. آهنگی که ماجرای عشق از دست رفته ای را برایمان تعریف می کند.
    ماجرای نگارش این آهنگ نیز چیزی شبیه آهنگ «رضایت» رولینگ استونز است (سومین آهنگی که در همین ستون بررسی کردیم)، از آنجا که مطابق اظهارات سرپل مک کارتنی، ملودی این آهنگ در خواب به او الهام شده، فقط با این تفاوت که مک کارتنی تا صبح صبر کرده است و پس از بیداری پشت پیانو نشسته و آهنگ را نوشته است. مطابق اظهارات وی این آهنگ را در تور فرانسه گروه در سال ۱۹۶۴ نوشته است، گرچه در تابستان ۱۹۶۵ منتشرش کردند.
    جان لنون در این خصوص می گوید؛ «مدت ها بود که کار این آهنگ تمام شده بود، ما هر موقع که تمرین داشتیم این آهنگ را اجرا می کردیم. پل آن را خیلی وقت پیش نوشته بود، ولی خنده دار بود که هنوز اسمی برایش انتخاب نکرده بودیم، ما در ابتدا این آهنگ را با نام «املت» می شناختیم و این نام تبدیل به یک لطیفه بین ما شده بود.
    ما می خواستیم که فقط یک کلمه از متن ترانه را به عنوان نام آهنگ انتخاب کنیم، ولی کلمه درست را پیدا نمی کردیم، تا اینکه یک روز صبح پل پس از آنکه از خوب بیدارشد هم ترانه را تکمیل کرد و هم اسم آن را انتخاب کرد.» جالب است بدانید که یوکو اونو همواره بر سر آنکه در کارهای مشترک نام لنون فقید اول بیاید، با مک کارتنی درگیری داشته است.
    آهنگی در نهایت سادگی و جذابیت. آهنگی که گرچه ساده است، ولی به هیچ وجه پیش پاافتاده نیست، تنظیم منحصر به فرد، ملودی جذاب، جملات نامتقارن و کوردهای غیرمعمول که البته همگی یک کل واحد و زیبا را خلق کرده اند، از نقاط ظریف و در عین حال مهم این آهنگ هستند.
    مک کارتنی در ابتدا تصور می کرد که به صورت ناخودآگاه این آهنگ شبیه آهنگ دیگری شده است. او دراین باره می گوید؛ «مدت ها این آهنگ را برای دوستان و همکارانم می خواندم و از آنان سوال می کردم، که آیا تا به حال این آهنگ را قبلاً در جایی شنیده اند؟»
    ترانه مک کارتنی در این آهنگ غمگین است و تناسب بسیار خوبی با ملودی آرام آن دارد. به جرات می توان آهنگ «دیروز» را یکی از عالی ترین نمونه های استعداد بالای موسیقی مک کارتنی دانست، آهنگی که محزون است، ولی تاریک نیست.
    اگرچه متن ترانه نیز کمی مبهم است و دارای دو وجه کلی و جزیی است. در وجه جزیی آن می توان گفت، همان طوری که بسیاری معتقدند ماجرای عشق از دست رفته ای را توصیف می کند، ضمن آنکه عده ای نیز بر آنند تا معنای ترانه را مربوط به مرگ مادر مک کارتنی در دوران نوجوانی اش بدانند.
    ولی همه اینها تنها احتمالات وجه جزیی مضمون ترانه است، چرا که در وجه کلی، ما با یک ایده زیبا و جهانشمول روبه رو هستیم؛ نوستالژی زندگی و جهانی بهتر. همان طور که گفته شد، خوانندگان زیادی تا به حال این آهنگ را بازخوانی کرده اند که از معروف ترین آنها می توان به ری چارلز، ماروین گی، تام جونز، الویس پریسلی و... اشاره کرد، که در این میان اجرای فرانک سیناترا نیز بسیار جالب است، چرا که وی با ریتمی کمی آرام تر سعی کرده تا این آهنگ را کاملاً به روش خودش اجرا کند.


    نام اصلی این آهنگ Yesterday است.
    روزنامه شرق

  8. #57
    آخر فروم باز Greatone's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    In My Mind
    پست ها
    1,780

    پيش فرض

    فکر نکنم موسیقی راک رو بشه به فارسی خوند!!!

  9. #58
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Isthmus
    پست ها
    688

    پيش فرض

    منظورت رو درست متوجه نمیشم
    ولی خوانندگانی هستند که که سبک اصلیشون پاپ هست ولی در بعضی از کارهایشان از ملودی وریتمهای rock استاده کردند مثله منصور.
    این صحبت شما مثله متاله که میگفتند محاله کسی فارسی بخونه ولی این اواخر چندتاش پیدا شد .
    کار نشد نداره..

  10. #59
    آخر فروم باز Lovelyman's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    همین دورو برا!
    پست ها
    1,330

    پيش فرض

    اگر آهنگ پاپ فادر از آلبوم پاپ فادر از بلك كتس رو گوش كني ميفهمي كه فارسي هم ميشه راك خوند اولا ميگفتن رپ نميشه فارسي خوند ولي ديدي كه شد!

  11. #60
    آخر فروم باز Greatone's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    In My Mind
    پست ها
    1,780

    پيش فرض

    منظورت رو درست متوجه نمیشم
    ولی خوانندگانی هستند که که سبک اصلیشون پاپ هست ولی در بعضی از کارهایشان از ملودی وریتمهای rock استاده کردند مثله منصور.
    این صحبت شما مثله متاله که میگفتند محاله کسی فارسی بخونه ولی این اواخر چندتاش پیدا شد .
    کار نشد نداره..
    من که میگم نمیشه شما یه لحظه فکر کن من داد بزنم:
    100 دانهههههههههههههههههه یاقوتتتتتتتتتتتتتت دستهههههههههههههه به دستهههههههههههههههههههه

    .............................


    این نوع سبک مختص زبان انگلیسیه

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •