تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 21 اولاول ... 234567891016 ... آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 209

نام تاپيک: » تازه‌هاي دنیای ادبيات «

  1. #51
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض مهمترين وقايع ادبي جهان در سال 1386

    چمن آواز مي خواند

    سعيد کمالي دهقان

    درگذشت «کورت ونه گات»


    «کورت ونه گات» نويسنده محبوب امريکايي کتاب هاي به يادماندني «سلاخ خانه شماره پنج»، «گهواره گربه» و «شب مادر» يازده آوريل سال 2007 بر اثر جراحات مغزي درگذشت. وي که به خاطر نوشته هاي طنزآميز و علمي - تخيلي اش از محبوب ترين نويسندگان نيمه دوم قرن بيست امريکا به حساب مي آمد، يازدهم نوامبر سال 1922 در خانواده يي امريکايي- آلماني به دنيا آمد و از همان جواني به نوشتن علاقه نشان داد و عضو تحريريه روزنامه دانشجويي دانشگاه خود شد. در جنگ جهاني دوم شرکت کرد و تجربه جنگ و اسارت در اردوگاه هاي دشمن، تاثير شگرفي بر او گذاشت و پس از آزادي، تحصيلاتش را در دانشگاه شيکاگو ادامه داد و چندي بعد اولين رمانش را به نام «نوازنده پيانو» در سال 1952 منتشر کرد. در سال هاي 1960 سبک داستان نويسي اش را تغيير داد و رمان تاثيرگذار «سلاخ خانه شماره پنج» را منتشر کرد. کتابي که تا حدي بر اساس تجربيات خود «ونه گات» از جنگ و اسارتش در اردوگاه «درسدن» نوشته شده است. مرگ «کورت ونه گات» علاقه مندان و نويسندگان زيادي را در سراسر جهان تحت تاثير قرار داد.

    جايزه پوليتزر و «کورمک مک کارتي»


    «کورمک مک کارتي» نويسنده هفتاد و پنج ساله امريکايي در روزهاي پاياني فروردين ماه موفق شد جايزه بهترين رمان پوليتزر سال 2007 را به خاطر نگارش رمان «جاده» از آن خود کند. « مک کارتي» که از معروف ترين نويسندگان زنده امريکا به حساب مي آيد تا به حال بيش از ده رمان نوشته است و حتي کتاب هايي از او فيلم شده اند. فيلم «جايي براي پيرمردها نيست» ساخته «برادران کوئن» که جايزه بهترين فيلم اسکار سال 2008 را از آن خود کرد نيز بر اساس رماني از «کورمک مک کارتي» به همين نام ساخته شده است. «مک کارتي» متولد سال 1933 ميلادي و معروف به اين است که به سختي مي توان او را به دام مصاحبه انداخت. رمان «جاده» که پوليتزر 2007 را برد، هفته ها در صدر پرفروش هاي کتاب امريکا بود. رمان حکايت پدر و پسري است که براي چند ماه به منطقه يي دوردست سفر کرده اند؛ منطقه يي که به دليلي نامعلوم ويران شده است و پر است از گرد و خاک و ساختمان ها و طبيعت ويران شده.«هارولد بلوم» منتقد معروف ادبي امريکا «کورمک مک کارتي» را در کنار «توماس پينچون»، «دن دليلو» و «فيليپ راث» چهار نويسنده مهم امروز امريکا مي داند. وي همچنين گاهي با نويسندگاني چون «ويليام فاکنر» و «هرمان ملويل» مقايسه مي شود.

    جادوي «هري پاتر» در فروش ميليوني

    کتاب هفتم از سري کتاب هاي «هري پاتر» نوشته «جي کي رولينگ» با نام «هري پاتر و يادگارهاي مرگ» که آخرين جلد کتاب نيز هست؛ در مرداد ماه به بازار کتاب جهان آمد و با فروش ميليوني خود ناشران و رسانه هاي ادبي سراسر دنيا را شگفت زده کرد. هجوم علاقه مندان در همان ساعات اوليه پخش کتاب به کتاب فروشي هاي شهرهاي نيويورک، سان فرانسيسکو و لندن در نيمه شب از نادر ترين صحنه هايي بود که جامعه ادبي امريکا و انگليس در چند سال اخير به خود ديده است. ضميمه هاي ادبي روزنامه هاي «گاردين»، «نيويوک تايمز» و «لوموند» مرداد ماه به طور همزمان با انتشار گزارش ها و نقدهايي درباره کتاب؛ خبر پخش کتاب «هري پاتر و يادگارهاي مرگ» را روي جلد نشريات خود بردند.

    جايزه بوکر و «آن انرايت»



    «آن انرايت» نويسنده 45 ساله ايرلندي موفق شد آبان ماه جايزه پنجاه و دو هزار پوندي بوکر سال 2007 را از آن خود کند. «آن انرايت» اين جايزه را به خاطر نوشتن رمان «گردهمايي» از آن خود کرد. «هوارد ديويز» رئيس هيات داوران بوکر کتاب «گردهمايي» را «نگاهي بي دريغ به خانواده يي محزون در ناملايمات زندگي» توصيف و آن را «تلخ» اما «قابل وقوع» معرفي کرد و گفت؛ «مطمئنم که مردم از خواندنش شگفت زده مي شوند.» داستان «گردهمايي» توسط شخصيت اصلي اش «ورونيکا» روايت مي شود و ماجراي خانواده يي مفلوک در ايرلند است. خانواده يي با پدري خشن، مادري مسووليت ناپذير و کشيشي از خودراضي. «آن انرايت» 11 اکتبر سال 1962 در دوبلين ايرلند به دنيا آمده. از کالج ترينيتي دوبلين مدرک انگليسي و فلسفه گرفته است و وقتي مادر و پدرش براي سالروز تولد بيست و يک سالگي اش ماشين تحرير خريدند، تصميم گرفت نويسنده شود. سپس از دانشگاه آنجلياي شرقي بورس تحصيلي گرفت و همان جا «نگارش خلاقانه» خواند. پس از اتمام تحصيلات به مدت شش سال در شبکه هاي تلويزيوني ايرلند، تهيه کننده فيلم بود و اولين کتابش را دوازده سال پيش به نام «کلاه گيسي که پدرم سر مي کند» منتشر کرد. پنج سال بعد از آن يعني در سال 2000 رمان «شبيه که هستي؟» را منتشر کرد. «گردهمايي» چهارمين کتاب «آن انرايت» است که امسال منتشر شده و جايزه معتبر بوکر را برايش به ارمغان آورده است. «انرايت» همچنين با نشريات مختلفي در سرتاسر جهان همکاري کرده است که مهم ترين آنها، «نيويورکر»، «پاريس ريويو»، «گرانتا» و «گاردين» است. دغدغه هاي مادرانه، مذهب کاتوليک و ادبيات زنانه از مهم ترين مسائل مطرح شده در رمان هاي «انرايت» ديده مي شوند.

    جايز ه گنکور و «ژيل لوروي»

    «ژيل لوروي» در کمال ناباوري آبان ماه جايزه «گنکور» سال 2007 فرانسه را از آن خود کرد. آکادمي «گنکور» فرانسه اين جايزه را به خاطر رمان «آواز آلاباما» به اين نويسنده فرانسوي اهدا کرد تا نام وي در کنار نويسندگان مهمي همچون «مارسل پروست»، «سيمون دوبوار»، «رومن گاري» و «مارگارت دوراس» در ليست برندگان معتبر ترين جايزه ادبي فرانسه قرار بگيرد. «آواز آلاباما» دوازدهمين رمان «لوروي» و درباره زندگي پرجار و جنجال «اسکات فيتزجرالد» و همسرش «زلدا» است. اين کتاب از زبان «زلدا» نوشته شده و نويسنده خود را به جاي او گذاشته است. «آواز آلاباما» که نگاه متفاوتي به زندگي اين زوج پر سر و صداي امريکايي دارد از همان روزهاي اول انتشارش، با استقبال خوبي در رسانه هاي ادبي فرانسه روبه رو شد. «لوفيگارو» پس از انتشار کتاب در مقاله يي با عنوان «زير پوست زلدا» رمان «آواز آلاباما» را «رماني خلاق» توصيف کرد و درباره اش نوشت؛ «ژيل لوروي در نوشتن اين کتاب خودش را جاي زلدا گذاشته و به همين خاطر کتاب قوي تر و بهتر از يک زندگينامه صرف از کار در آمده است.» «ژيل لوروي» معتقد است «زلدا» در نويسنده شدن «فيتزجرالد» نقش بسزايي داشته و فداکاري کرده است اما باور اغلب منتقدان ادبي تحت تاثير حرف هايي که «ارنست همينگوي» درباره اين زوج امريکايي زده، اين چنين نيست.

    درگذشت «نورمن ميلر»

    «نورمن ميلر» نويسنده و نمايشنامه نويس مشهور امريکايي آبان ماه در سن هشتاد و چهار سالگي درگذشت. وي که به رغم کهولت سن، فعاليت ادبي اش را ادامه مي داد، آخرين رمانش را به نام «قصري در جنگل» ژانو يه سال 2007 منتشر کرد و درباره آن چند گفت وگو نيز با رسانه هاي جهان از جمله «گاردين» و «پاريس ريويو» انجام داد. وي به جز داستان نويسي به روزنامه نويسي، نمايشنامه نويسي و کارگرداني فيلم هم علاقه داشت و همراه «ترومن کاپوتي» و «تام ولف» از ابداع گران ژانر «نئو ژورناليسم» يا «کتاب هاي خلاقانه غيرداستاني» به حساب مي آمد. وي همچنين در سال 1968 جوايز ادبي «پوليتزر» و «جايزه کتاب ملي» امريکا را به خاطر کتاب «ارتش شبانه» از آن خود کرد و در طول عمرش نزديک به دوازده رمان نوشت. «ميلر» در يک خانواده يهودي به دنيا آمد و در محله بروکلين نيويورک بزرگ شد و در دانشگاه هاروارد مهندسي هوانوردي خواند. «نورمن ميلر» وقتي 18 سا لش بود و دانشگاه مي رفت به نوشتن داستان علاقه مند شد و اولين داستانش را در هجده سالگي نوشت. وي در جنگ جهاني دوم شرکت کرد و پس از آن تحصيلاتش را در دانشگاه «سوربن» پاريس ادامه داد. «برهنه و مرده» اولين رماني است که در سال 1948 نوشت؛ کتابي که شهرتي جهاني برايش به ارمغان آورد. «ميلر» در طول عمر هشتاد و چهار ساله خويش، که آبان ماه به پايان رسيد، شش مرتبه ازدواج کرد و حاصل اين ازدواج ها هشت فرزند بود.

    درگذشت «آلن رب گري يه»

    آخرين رويداد مهم ادبي سال 1386 درگذشت «آلن رب گري يه» نويسنده و فيلمساز معروف فرانسوي بود که در روزهاي نخست اسفند ماه رخ داد. «رب گري يه» نويسنده رمان مهم و جريان ساز «پاک کن ها» در کنار «ناتالي ساروت»، «ميشل بوتور» و «کلود سيمون» از مهم ترين چهره هاي «رمان نو» فرانسه به حساب مي آمد. وي در 18 آگوست سال 1922 در «برست» فرانسه به دنيا آمد. وي ابتدا مهندسي کشاورزي خواند اما پس از انتشار اولين رمانش در سال 1953 عمرش را وقف ادبيات کرد و از همان ابتدا توسط منتقدان مطرحي همچون «رولان بارت» و «موريس بلانشو» مورد تحسين قرار گرفت. «گاردين» مي نويسد؛ «آلن رب گري يه يک بار تعريف مي کند که دانش آموزي در آستين تگزاس چهارده نفر را با اسلحه کشت؛ در حالي که کتاب «بيگانه» آلبر کامو در دستانش بود. رب گري يه مي گويد؛ جنايت در دستان ما غنويسندگانف است، هر رماني مي تواند عامل جنايتي باشد.»

  2. #52
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض از رنگ گل تا رنج خار

    ساعت 8 عصر روز چهارشنبه 25 اردیبهشت ماه 87 سالن آمفی تئاتر دانشکده علوم پزشکی محل گردهمایی شاعران، هنرمندان و اصحاب اندیشه بود. این مراسم که از طرف انجمن ادبی محمد پروین گنابادی برگزار شده بود با استقبال کم سابقه ی علاقه مندان، ادب دوستان، دانشجویان و همچنین اقشار مختلف مردمی روبرو شد. ضیافت شعر از رنگ گل تا رنج خار با خیر مقدم و ایراد سخنرانی استاد علی مصباح مسئول انجمن ادبی محمد پروینگنابادی آغاز و با شعرخوانی شاعران برتر استان و شهرستان ادامه یافت. دیگر سخنران مراسم نیز استاد ابوالحسن دلشاد نوقابی بود که در موضوع زن در شاهنامه برای حاضرین در جلسه سخنرانی کرد. وی با تمجید و تکریم مقام استاد سخن فارسی، او را بزرگرین حماسه سرای ادبیات در جهان دانست. گزوه موسیقی سماع آوا به سرپرستی آقای نادر جوان نیز در دو بخش قطعات موسیقی سنتی اجرا کردند. در این مراسم آقای عبداللهی سرپرست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان گناباد و همچنین آقای غلامزاده مسئول کانون هنر شهرستان و جمعی از اساتید دانشگاه ها حضور داشتند
    Last edited by دل تنگم; 20-05-2008 at 22:28.

  3. #53
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض خواهر احمد عزيزي در گفت و گو با فارس: احمد عزيزي با نواي شجريان اشك مي‌ريزد

    خبرگزاري فارس: خواهر احمد عزيزي مي‌گويد؛ پزشكان مي‌گويند بيماري احمد قابل درمان نيست اما برادرم با شنيدن نواي شجريان اشك مي‌ريزد.



    شهلا عزيزي خواهر احمد عزيزي در گفت‌وگو با خبرنگار ادبي فارس اظهار داشت: پزشكان مي‌گويند بيماري احمد عزيزي قابل درمان نيست اما كمك مي‌كنند كه بدنش عفونت نكند. با اين حال آزمايش‌ها نشان مي‌دهد كه تك‌تك اعضاي بدن او از جمله چشم‌ها و كليه‌ها سالم هستند و فقط قسمتي از مغز كه بايد فرمان دهد كار نمي‌كند وگرنه تعادل و عكس‌‌العمل دارد.
    خواهر احمد عزيزي با بيان اينكه حالش نسبت به روزهاي اول بهتر شده درباره اعزام برادرش به خارج از كشور براي درمان و عمل جراحي عنوان كرد:‌ ما مداركش را از طريق پست الكترونيك براي پروفسور رضا در آمريكا فرستاديم و منتظر جواب ايشان هستيم كه اگر پاسخ مثبت بدهند ما براي اعزام وي درنگ نمي‌كنيم

  4. #54
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض مروري بر نمايشگاه بيست‌ويكم كتاب تهران؛ فروشگاه خصوصي، نمايشگاه دولتي

    سرگرداني در دو نمايشگاه: "يك ساعت و 40 دقيقه است، دور نمايشگاه مي‌چرخم براي پيدا كردن پاركينگ، اما جا نيست. الا‌ن هم بعد از نيم ساعت در صف ايستادن آقايان مي‌گويند پاركينگ‌ها پر شده است. در كوچه‌هاي اطراف هم جا نيست. هيچكس هم جواب نمي‌دهد." مرد جواني كه با همسرش براي بازديد از نمايشگاه كتاب تهران آمده است، اين را مي‌گويد و فرصت نمي‌كند حرفش را ادامه بدهد. ماشين‌هاي پشت سرش بوق مي‌زنند و پليس برگه جريمه را نشان مي‌دهد و مي‌گويد: "برو، برو!" زن و شوهر جوان از خير نمايشگاه مي‌گذرند و مي‌روند.

    اگر روز جمعه چنين اتفاقي مي‌افتاد، مي‌شد آن را به پاي ازدحام مردم در نمايشگاه گذاشت، حتي اگر غروب يك روز غيرتعطيل هم بود، بازهم مي‌شد آن را به حساب شلوغي معمول غروب‌ها گذاشت، اما اين اتفاق صبح ديروز افتاد، صبح ديروز؛ شنبه.

    صبح ديروز كساني كه با ماشين به نمايشگاه مي‌آمدند به در بسته پاركينگ‌ها مي‌خوردند و سرگردان مي‌شدند. آنان از بزرگراه شهيد حكيم كه به طرف نمايشگاه مي‌پيچيدند، درهاي پاركينگ‌ها را يكي‌يكي بسته مي‌ديدند و اگر دري باز بود، آن‌قدر شلوغ بود كه نوبت فقط به چند خودرو مي‌رسيد و باز دوباره مجبور مي‌شدند به خيابان شهيد بهشتي برسند و بعد بزرگراه شهيد مدرس و بعد شهيد حكيم و همين‌طور دور نمايشگاه بچرخند تا شايد جايي پيدا كنند، البته اگر حوصله مي‌كردند و مي‌ماندند و نمي‌رفتند. بازديدكنندگاني كه صبح شنبه با ماشين به نمايشگاه آمده بودند، از مديريت نمايشگاه انتقاد داشتند، اما اين انتقادها نامه و بيانيه نمي‌شود تا وزير يا معاونش آن را سياسي بخوانند. اين انتقادها شنيده نمي‌شود، زيرا پاسخ از پيش مشخص است؛ مصلا‌ بهترين مكان براي برگزاري نمايشگاه است و منتقدان هم پيش‌تر تكليفشان روشن شده است؛ <سياسي‌‌اند> يا <فاقد مشاعر.> مديريت نامناسب و بي‌تدبيري در حل مشكل پاركينگ كه منتقدان از سال گذشته نسبت به مشكلا‌ت آن هشدار داده بودند، بازديدكنندگان را با مشكل مواجه كرده است.

    ازدحام ماشين‌ها در اطراف نمايشگاه در حالي رخ مي‌داد كه در نمايشگاه از ازدحام آنچناني خبري نبود.

    فروشگاه يا نمايشگاه؟

    نمايشگاه بيست‌ويكم براي ناشران بخش خصوصي كه در نمايشگاه شركت كرده‌اند، يك فروشگاه بزرگ است. در دوره‌هاي قبلي نمايشگاه، نويسندگان و كارشناسان در غرفه‌ها حضور مي‌يافتند و مخاطبان اين امكان را مي‌يافتند كه با نويسندگان رودررو گفت‌وگو كنند و در طول 10 روز نمايشگاه پاتوق‌هايي فرهنگي شكل مي‌گرفت و گاه در برخي از غرفه‌ها بحث‌هايي جدي در مي‌گرفت كه خود به توليد ايده‌هايي منجر مي‌شد؛ حتي برخي از ناشران فضاي مشخصي را به اين برنامه‌ها اختصاص مي‌دادند. <سراي اهل قلم> نيز در سال‌هاي آخر دوره اصلا‌حات بخشي از برنامه‌هايش را در اختيار ناشران قرار داده، اما در دوره بيست‌ويكم نه از چنين فضاهايي در غرفه‌ها خبري است و نه ناشران در برنامه‌هاي سراي اهل قلم سهمي آنچناني دارند.

    نمايشگاه كتاب تهران براي بخش خصوصي به فروشگاهي بزرگ تبديل شده است و تمام برنامه‌هاي جنبي در انحصار وزارت ارشاد و نهادهاي دولتي است. در غرفه‌هاي نمايشگاه اگر از يكي دو ناشر دولتي بگذريم، به ندرت با غرفه‌اي روبه‌رو مي‌شويم كه برنامه‌اي جنبي داشته باشد.

    برخي از ناشران علت اين امر را در نوع برنامه‌ريزي‌هاي وزارت ارشاد و همچنين كمبود فضاي غرفه‌ها مي‌دانند. برخي از غرفه‌ها در اين دوره از نمايشگاه، آب رفته‌اند و فضايشان كوچك شده است. برخي از ناشران از چگونگي تقسيم‌بندي غرفه‌ها انتقاد دارند و معتقدند كه در تقسيم‌بندي غرفه عدالت رعايت نشده است. مديران نمايشگاه اين انتقادها را قبول ندارند، در عين حال برخي از نارسايي‌ها را ناشي از آيين‌نامه مي‌دانند و مي‌گويند كه بايد آيين‌نامه براي دوره‌هاي بعدي اصلا‌ح شود.

    ناشراني كه در تقسيم‌بندي به آنها فضاي كمتري اختصاص داده شده است، به برخي از غرفه‌ها اشاره مي‌كنند و مي‌گويند علي‌رغم تعداد يكسان كتاب‌ها، برخي غرفه‌ها كوچك و برخي غرفه‌ها بزرگ‌تر است؛ اما يكي از ناشران به موضوع جالب‌تري اشاره مي‌كند. او مي‌گويد شما غرفه‌هايي را كه در نبش راهرو قرار دارند و فروش كتاب از دو طرف برايشان ممكن است نگاه كنيد! اغلب ناشراني كه سرنبش قرار گرفته‌اند يا ناشران دولتي‌اند يا ناشران خاصي كه بيشتر كتاب‌هايي با گرايش خاص منتشر مي‌كنند.

    اين اتفاق در حالي رخ داده است كه مبناي كنار هم قرار گرفتن غرفه‌ها الفبايي است، اما در برخي از موارد رديف الفبايي رعايت نشده است.

    ريشه اين مشكل كجاست؟ اگر از بحث بي‌عدالتي و عدم رعايت ملا‌ك‌هاي تعيين شده بگذريم و قضاوتي درباره‌اش نكنيم، مشكل اصلي به كمبود فضاي نمايشگاهي در مصلي برمي‌گردد.

    امسال اگرچه تعداد غرفه‌هاي درخواستي به ميزاني نبوده است كه مشكل ايجاد كند، اما انتقال ناشران آموزشي به شبستان باعث شده است فضا براي ناشران عمومي كه در شبستان قرار دارند تنگ‌تر شود. شبستان بهترين مكان نمايشگاه است و فروش در آن نسبت به فضاهاي ديگر بالا‌تر است. امسال انجمن ناشران آموزشي به‌عنوان يك نهاد غيردولتي با وزارت ارشاد در برگزاري بخش داخلي نمايشگاه همكاري كرد. ناشران آموزشي سال گذشته در سالن‌هايي قرار داشتند كه از نظر فروش مشكل داشتند و امسال با انتقال به شبستان اين مشكل خود را تاحدودي حل كردند.

    در همين حال يكي از ناشران به موضوع ديگري نيز اشاره مي‌كند. در حالي كه بحث از كمبود فضا ميان ناشران بسيار جدي است، او دو غرفه جداگانه را نشان مي‌دهد كه هر دو آثار مشتركي را ارائه مي‌كنند، آثار حسن رحيم‌پورازغدي را.

    جمع‌آوري كمتر از 300 كتاب

    همان‌طور كه محسن پرويز رئيس نمايشگاه و معاون فرهنگي وزير ارشاد گفته است، جمع‌آوري كتاب‌هايي كه آيين‌نامه نمايشگاه را رعايت نكرده‌اند، از نمايشگاه در دوره‌هاي قبلي هم سابقه داشته است، اما در نمايشگاه‌هاي قبلي تعداد اين كتاب‌ها بسيار كم بود. محسن پرويز ديروز به خبرگزاري مهر گفته است: اينكه نمايشگاه طبق ضوابط خودش اجازه عرضه كتاب مي‌دهد يك مساله پذيرفته‌شده بين‌المللي است و شما در هر نمايشگاه بين‌المللي ديگري هم كه بخواهيد شركت كنيد، كتاب‌ها ارزيابي مي‌شود و مجوز عرضه را به برخي از آنها نمي‌دهند و آنها را جمع مي‌كنند. ‌

    پرويز ضمن اشاره به سابقه جمع‌آوري كتاب در 20 دوره گذشته گفته است: در بين كتاب‌هايي هم كه در هر دوره جمع شده، كتاب‌هايي هست كه به اركان اسلا‌م يا مذهب شيعه اهانت كرده است يا اينكه تصاوير غيراخلا‌قي و يا محتواي مذموم و ناپسندي دارد، طبيعتا اين كتاب‌ها مجوز عرضه در نمايشگاه كتاب را ندارند اما بر اساس گزارشي كه از دوستانم در مورد كتاب جمع‌آوري شده گرفتم تعداد اين كتاب‌ها خيلي زياد نيست و سرجمع كتاب‌هاي داخلي و خارجي كه با ضوابط نمايشگاه سازگار نيست و مشكل دارد، به 300 عنوان نيز نمي‌رسد. ‌

    جمع‌آوري برخي از كتاب‌ها در حالي صورت گرفته است كه اين كتاب‌ها با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلا‌مي منتشر شده‌اند.

    اعتراض وزير ارشاد به سوال‌پراكني مجري تلويزيون ‌

    اين خبر را هم بدون شرح بخوانيد. اگرچه با كمي تاخير، اما خواندنش خالي از لطف نيست.

    وزير فرهنگ و ارشاد اسلا‌مي پنجشنبه‌شب با حضور در گفت‌وگوي ويژه خبري شبكه دوم سيما، نظرسنجي‌هاي انجام گرفته در كشور را زير سوال برد و گفت: درباره ميزان مطالعه در كشور در گذشته، آمار و ارقامي وجود دارد كه من به آنها اعتماد ندارم و در توضيح اين مطلب با مثالي گفته خود را اينگونه نقض كرد: وقتي نظرسنجي از افراد به صورت گفت‌وگوي رودررو انجام شده باشد، كسي نمي‌گويد كتاب نمي‌خوانم، همه خود را اهل مطالعه معرفي مي‌كنند! به گزارش سايت فردا كه تابناك هم آن را پوشش داده است، وي در پاسخ <اوجي>، مجري گفت‌وگوي ويژه خبري كه پرسيد اگر اينگونه باشد بايد آمار خوبي داشته ‌باشيم، تصريح كرد: آماري كه در اختيار ماست، از دو دقيقه هست تا هفده دقيقه؛ منتها شيوه‌اي كه بعضا همكاران شما در صداوسيما با حضور در يك ميدان و نظرخواهي از مردم، آمارگيري مي‌كنند، اصلا‌ شيوه مطلوبي نيست.

    مجري برنامه كه در ميان حرف وزير پريده بود، با دفاع از عملكرد همكاران خود گفت: اصلا‌ اينگونه نيست و وزير فرهنگ هم ادامه داد: به هر حال روش‌هاي ديگري هم براي نظرسنجي و برآورد دقيق ميزان مطالعه در كشور وجود دارد.

    در اين هنگام و در حالي كه گفت‌وگو به شكل پرسش و پاسخ كوتاه گرم شده بود، اوجي پرسيد، مثلا‌ چه روش‌هايي؟ و آيا شما روي اين مسأله كار كرديد؟ صفار هم معترضانه به مجري برنامه گفت: اينطوري كه شما دائم سؤال‌پراكني‌ مي‌كني، راه به جايي نمي‌بريم. اينكه دائم از توي گوشي به شما سؤالي بگويند و آن را از من بپرسيد بي‌فايده است. بهتر است با هم گفت‌وگو كنيم!

    اوجي در پاسخ ادعاي وزير گفت: من مي‌توانم اين گوشي را از گوشم دربياورم، اما اين سوالا‌ت، به صورت پيامك به من مي‌رسد و من هم با توجه به زمان كم برنامه موظفم كه از شما بپرسم. و بعد پرسيد: با اين احتساب كه شما اين نظرسنجي‌ها را رد مي‌كنيد، قاعدتا خيلي از نظرسنجي‌ها كه در كشور انجام مي‌شود، از نظر شما داراي اشكال است و قابل استناد نيست. وزير توضيح داد: اگر تنها به يك روش باشد، بله شايد محل اشكال باشد، اما پرسش از مخاطبان، تهيه ليست خريد كتاب، ليست امانت كتاب از كتابخانه‌ها و همچنين ميزان فروش هر ناشر بايد در اينگونه نظرسنجي‌ها لحاظ شود. اوجي پرسيد خود شما اين كار را كرديد و صفارهرندي گفت: مجموعه مركز پژوهش‌هاي وزارتخانه يكي از ماموريت‌هايش همين است. وي البته به اين موضوع كه در سه سال گذشته آيا وزارتخانه براي رد نظرسنجي‌ها و پژوهش‌هاي قبلي كاري انجام داده يا خير، حرفي نزد.

    وزير ارشاد در بخش ديگري از گفت‌وگوي ويژه خبري با مقايسه ايران با ديگر كشورها به امر كتابخواني در مترو و اتوبوس‌ها اشاره كرد و گفت: جداي از نظرسنجي‌ها، اين مهم است كه جامعه ما جامعه كتابخوان حرفه‌اي نيست، در حالي كه در بسياري از كشورها در اتوبوس و مترو هم مردم كتاب مي‌خوانند، چه بسا آن كتاب رمان باشد.

    بنابر اين گزارش، صفار‌هرندي با اشاره به موضوع بحث‌برانگيز خريد كتاب از سوي وزارت ارشاد با اشاره به مبلغ 25 ميليارد تومان خريد در سال گذشته در پاسخ به اين پرسش كه آيا ليست خريد را منتشر كرده‌ايد يا نه گفت: بخشي از اين ليست منتشر شده، اما اگر ليست خريد در گذشته منتشر شود، چه بسا براي بسياري ناخوشايند باشد، چرا كه خريد از يك ناشر خاص بعضا به صدها ميليون‌ها تومان مي‌رسيده است. وي البته به اين موضوع اشاره نكرد كه چرا وزارت تحت مديريت او اين ليست خريد را به شكل كامل منتشر نمي‌كند.

    وزير فرهنگ و ارشاد اسلا‌مي در پاسخ به پرسش مجري برنامه درباره اعتراض برخي ناشران به روند طولا‌ني صدور مجوز در مقابل اصرار اوجي كه چند درصد كتاب‌ها داراي مشكل هستند، به آماري غير‌قابل قبول اشاره كرد و گفت: شما فرض بگيريد، 10 درصد. در سال گذشته، 54 هزار عنوان كتاب منتشر شده است، 10 درصد اين تعداد مي‌شود 5400 عنوان كتاب و اين تعداد كمي نيست! ‌

    بنابر اين گزارش، اين در حالي است كه در سال گذشته از 54 هزار عنوان كتاب، 23 هزار عنوان چاپ نخست بوده كه بايد براي صدور مجوز به طور دقيق بررسي مي‌‌شده، مضاف بر اينكه بالغ بر 9هزار عنوان از اين كتاب‌ها، كتب كمك آموزشي بوده‌اند كه بنا بر گفته وزير در كمتر از يك روز برايشان مجوز صادر مي‌شود. در واقع، آقاي وزير در يك سال گذشته، كمتر از دو هزار عنوان كتاب براي بررسي داشته است و نه 5400 عنوان. ‌ اوجي همچنين در آغاز اين برنامه پرسيد: روز اول نمايشگاه چطور بود؟ و وزير گفت: برداشت من اين است كه همين امروز، آثار رضايت نسبي در بين بازديدكنندگان وجود داشته است. اوجي گفت: آيا امروز خودتان به نمايشگاه رفتيد؟ و وزير پاسخ داد: نخير، اما ارتباط مستمر داشتم و گزارش‌هايي كه گرفتم اين موارد را به من انتقال داد. اوجي درباره نظم نمايشگاه امسال و اينكه در روز اول برخي معترض بودند كه چرا لوح فشرده اطلا‌عات ناشران در اختيارشان قرار نگرفته تا راحت‌تر به انتخاب و خريد كتاب بپردازند، گفت: امروز يك اشكال فني داشتيم كه به خاطر تيم‌هاي حفاظتي و فعاليت خاص آنها در شب افتتاحيه بوده كه از فردا، (جمعه) حل خواهد شد. البته اين مورد خاص به من گزارش نشده!

    اوجي پرسيد خود شما چقدر مطالعه مي‌كنيد كه وزير گفت: به خاطر شغلم توفيق اجباري مطالعه دارم. بعضي اوقات به خاطر بررسي و مقايسه بين نظرات كارشناسان در مورد يك كتاب خاص، برخي اوقات به خاطر تهيه متن سخنراني و گاهي هم به خاطر كنجكاوي شخصي.
    بنابر اين گزارش، مجري برنامه گفت‌وگوي ويژه خبري شبكه دوم سيما تا پايان اين گفت‌وگو بارها پرسش‌هاي خود را با عبارت <مردم پيامك فرستادن> مطرح كرد تا از توبيخ وزير درباره گوشي و رساندن سوال به مجري در امان باشد!

    انتهاي خبر // روزنا - وب سایت اطلاع رسانی اعتماد ملی

  5. #55
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض اسرافيل شيرچي

    اسرافيل شيرچي از آن دست هنرمندان خطاط است كه هنر و فرهنگ ايراني را تاكنون به آمريكا، اروپا و كشورهاي عربي صادر كرده است.او كه 31 سال سابقه هنري دارد، معتقد است كه هنر با انتشار معنا پيدا مي‌كند و با عرضه آن، هنر توسط ديگران نقد و استقبال مي‌شود. نقد باعث پيشرفت است و استقبال بالي است كه هنرمندان توسط آن در سرزمين خود و ديگران اين هنر را عرضه خواهند كرد.

    او در نيم سال اول سال 87 سه نمايشگاه در كشورهاي لوكزامبورگ، بلژيك و فرانسه برگزار مي‌كند. در هفته اول ژوئن نمايشگاهي متشكل از 35 تابلوي خط نستعليق، شكسته نستعليق و خط نقاشي در لوكزامبورگ برگزار مي‌شود. او در حاشيه اين نمايشگاه به تعليم خطاطي علا‌قه‌مندان مي‌پردازد. خط نقاشي‌هاي شيرچي اين بار مدرن شده‌اند و با فرهنگ و مباني فرهنگي مردم اروپا مطابقت پيدا كرده‌اند. البته اين خطاط بيشتر از هر چيزي دلبسته سنت خطاطي ايراني است.


    او كه در اين سفرها به دنبال برآوردن خرج سفر و معاش هم تا حدودي است، برخي از اين تابلوها را به فروش هم مي‌گذارد و بيشتر به تعليم خط در اين رابطه نظر دارد. او بعد همين نمايشگاه را در بروكسل و سپس استراسبورگ برگزار مي‌كند. برنامه نيمه دوم سال شيرچي به برگزاري نمايشگاه‌هايي در داخل ايران و آمريكا اختصاص خواهد يافت. او از آن دست هنرمنداني است كه چند بار در حاشيه جشنواره فيلم كن در فرانسه نمايشگاه برگزار كرده و در چند شهر آمريكا به تعليم و عرضه آثارش پرداخته است. دولت‌ها و مراكز فرهنگي اروپايي و آمريكايي از شيرچي دعوت مي‌كنند تا با حضور در اين كشورها و برگزاري نمايشگاه‌ها به مبادله فرهنگي بپردازد. چنانچه در لوكزامبورگ بارها هنر مشرق زمين از جمله فيلم، موسيقي و ...عرضه شده است. اسرافيل شيرچي خود را سفير فرهنگي و هنر خطاطي ايران در اروپا و ديگر كشورهاي دنيا مي‌داند. او بارها با عرضه آثار، سخنراني، نمايش فيلم و اسلا‌يد، به معرفي خط و هنر ايراني پرداخته است. اين هنرمند از سال 64 به طور مدام تا امروز در سراسر دنيا به عرضه هنر ايراني پرداخته و در همه اين موارد باعث جذب بسياري از آنان به اين نوع هنر شرقي شده است. در اين سفرها نيز گاهي با استقبال ايرانيان مقيم خارج از كشور روبه‌رو شده كه از عرضه هنر ايراني در آنجا به وجود آمده‌است.

  6. #56
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض اولين كنگره ادبيات تطبيقي برگزار شد

    اولين كنگره ملي و تخصصي ادبيات تطبيقي در سالن خوارزمي دانشگاه علوم و تحقيقات برگزار شد.اين كنگره با گزارشي از دبير اجرايي همايش دكتر اميراسماعيل آذر آغاز شد، سپس دكتر مهدي محقق رئيس هيات‌مديره انجمن ترويج زبان و ادب فارسي به سخنراني پرداخت.در اين همايش كه به تاثير متقابل زبان و ادبيات فارسي و ديگر زبان‌ها پرداخته شد، يادآوري گرديد كه ادبيات يك گفتمان فرهنگي است.فرهنگ، موسيقي، هنر، ادبيات و... را دارد و هدف از مقايسه ادبيات‌هاي مختلف اين است كه به درك صحيح از فرهنگ برسيم.

    ادبيات يك وجود كلي است و ادب بشري در راه غني‌تر ساختن فرهنگ بشري است. در همايش ادبيات تطبيقي درباره عناوين <تاثير ادبيات ايران و آلمان>، <بينامتنيت و ادبيات تطبيقي>، <تاثير متقابل ادبيات ايران و آمريكا>، <تعامل ادبيات ايران و روسيه>، <اديان تطبيقي>، <تاثير و تاثر ادبيات ايران و فرانسه> و <تاثير متقابل ادبيات ايران و ايتاليا> به بحث پرداخته شد. در اين مراسم دكتر انوشيرواني گفت: <ادبيات تطبيقي در عين حال كه از مرزها مي‌گذرد، اما براي تمام آنها ارزش قائل است. ادبيات تطبيقي ايجاد دوستي و صلح پايدار است.>وي در پايان سخنانش اين جمله از گاندي را بيان كرد: <نمي‌خواهم خانه‌ام را با چهارديواري محصور نمايم و نمي‌خواهم پنجره‌هاي خانه‌ام را گل‌آلود كنم. من مي‌خواهم نسيم فرهنگ‌ها و تمدن‌ها به منزل من بيايد، ولي به هيچيك از آنها اجازه نخواهم داد فرهنگ من را با خود ببرد.>

  7. #57
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض ثمين باغچه‌باني كه من مي‌شناسم ‌- پرويز كلا‌نتري

    ثمين باغچه‌باني كه من مي‌شناسم، براي كودكان قصه مي‌گويد و من آن قصه‌ها را نقاشي مي‌كنم، اما قصه‌هاي او داراي ويژگي‌هاي قابل تامل هستند.برجسته‌ترين ويژگي آن تخيل زلا‌ل كودكانه همراه طنز دلنشين آن است كه براي تصويرگري، بسيار مناسب و منحصربه‌فرد بوده‌اند. ‌<اين آهو از كوه، اومده به شهر، مي‌خواد از تو شهر دوا بخره ، اين دختر بهش بستني ميده، آهو پول نداره، پاشم شكسته.

    اين قصه از نظر شيوه نگارش در رديف آثار برجسته سوررئاليستي و آبستره جهان است.اما اين تخيل زلا‌ل كودكانه از كجا آمده است.وقتي ثمين اين قصه‌هاي پنج‌گانه را براي تصويرگري به من داد به شدت شگفت‌زده شدم زيرا آنها با قصه‌هايي كه قبلا‌ تا آن زمان شنيده بودم بسيار متفاوت بودند! البته به خود ثمين گفتم فقط اندكي شباهت به سبك داستان‌هاي اوژن يونسكو در آن مي‌ديدم ولي به نظر من براي نوآوري در تصويرگري بسيار فراتر از آن بودند و خودش درباره آن داستان‌هاي پنچ‌گانه اينگونه توضيح داد كه: فرهنگ پسر پنج‌ساله‌اش در كتابچه نقاشي‌اش اين پنج تا نقاشي را كشيده بود و كتابچه نقاشي را براي ثمين ورق زده و درباره اين نقاشي‌ها اين چيزها را گفته:

    اين يه كشتي‌يه، ميون دريا، نوك دكلش يه پرچم بسته

    اين ماهي از آب پريده بيرون ‌

    اين گربه هم رو موج دريا نشسته!

    راست مي‌گفت. در اين دريا ماهي عجيبي با دمش روي آب راست ايستاده بود و گربه‌اي روي موج نشسته و ماهي را تماشا مي‌كرد.

    در صفحه بعد داستان همان آهو بود كه از كوه آمده به شهر دوا بخرد.

    ثمين از فرهنگ مي‌پرسد: پس چرا اين دختره بهش بستني مي‌ده؟ و فرهنگ مي‌گويد: آهو پول نداره، پاشم شكسته!

    در اين دفتر نقش عروسي بود با شمشير و جارو و مردي كه با يك دسته‌گل سر كوه، زير باران تنها نشسته بود.

    اين يه عروسه زير سايه‌بون، جارو دستشه شمشيرم بسته، اونم داماده با يه دسته‌گل، سركوه تو بارون تنها نشسته

    دفترش را ورق زد و نقش كلا‌غ و مار و آدم و خورشيدي را نشانم داد و گفت: ‌

    اين كلا‌غ در باغ پنير دزديده، مار اونو ديده دنبالش كرده، پرسيدم اين مرد داره چه كار مي‌كنه؟ گفت:

    اين مرد با چوبش مارو مي‌زنه اونم خورشيد خانمه!، خورشيد عجيي بود، خيلي گداخته و وحشت‌زده با دماغ و دهان و ابرو و چشم‌هاي بسته.

    پرسيدم: چرا چشم‌هاي خورشيد خانم بسته است؟ گفت: چون كه ترسيده. بله خورشيد خانم از ترس چشم‌هاشو بسته!

    در صفحه آخر نقش تنوري بود. بزرگ و سوزان، جلوي تنور يك آدم برفي ايستاده بود چيزي مثل پاروي شاطرها دستش بود. آتش تنور سر و سينه آدم برفي را سوزانده بود و آب كرده بود. باران هم مي‌باريد چه باران درشتي بود. مي‌گفت:اين آدم برفي جلوي تنور بس كه نون پخته آتيش گرفته، گفتم: اي دروغگو مگه برف آتيش مي‌گيره؟گفت: نه آتش نگرفته مثلا‌ آتيش گرفته، گفتم: اگه مثلا‌ آتيش گرفته، پس سينه‌ش چي شده؟ پس چرا بدنش آب شده؟ گفت: چون كه بارون اومده برف‌هارو شسته!، گفتم: چه قصه قشنگي! گفت قصه نيست راستهمن به عنوان يك تصويرگر كتاب كودك هنوز هم از زلا‌لي اين تخيلا‌ت ناب كودكانه درشگفتم و بيش از آن از ذوق و سليقه ثمين در راه يافتن به لا‌يه‌هاي دروني تخيلا‌ت فرزندش درحيرتم.

    بي‌ترديد ثمين در نگارش اينگونه قصه‌ها صاحب‌سبك است كه نياز به تحليل روانشناسانه هم دارد.
    به گمان من، ثمين در لا‌يه‌هاي دروني قصه‌هاي فرزندش، شباهتي با كودك درون‌خود و شباهتي هم از جوهر قصه با حديث نفس‌خودش، مي‌يافته است.آيا بابابرفي در برابر آتش تنور نانوايي در حال پختن نان كه بخشي از وجودش را انبار مي‌كرد شباهتي به خود ثمين و يا با خود جبار باغچه‌بان در خدمت و ايثار فرهنگي نداشته‌اند؟ثمين در مقدمه كتاب رنگين‌كمان اشاره مي‌كند: رنگين‌كمان را به پدرم جبار باغچه‌بان كه اولين شعرها و سروده‌ها را به من ياد داد و برايم دفترهاي نقاشي و شطرنجي و مدادهاي رنگي خريد، كه دستم را گرفت و با كمك او اولين آهو، كشتي، كلا‌غ، خورشيد و آدم‌ها را كشيدم تقديم كرده‌ام.

  8. #58
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض دبير يازدهمين دوسالا‌نه عكس ايران استعفا كرد؛

    دوسالا‌نه‌ها، سردرگم

    اعتماد ملي: تغيير و تحولا‌ت گاه به گاهي در عرصه مديريت هنرهاي تجسمي، هرازگاه سياست‌ها و برنامه‌هاي اين عرصه را دستخوش تغيير مي‌كند. اين روزها مركز هنرهاي تجسمي شاهد خداحافظي حبيب‌الله صادقي از اين مركز و ورود محمود شالويي به آن است. قضيه شايد ساده‌تر از اين حرف‌ها باشد: مديري مي‌آيد و مديري مي‌رود! ولي واقعيت آن است كه اتكاي رويدادهاي هنري ايران به تغيير و تحولا‌ت مديريتي، باعث تغيير، جابه‌جايي و بي‌برنامگي در آنها شده است. نمونه اين بي‌برنامگي را مي‌توان در يازدهمين دوسالا‌نه عكس ايران مشاهده كرد.

    روز گذشته ايسنا خبر داد كه دبير اين دوسالا‌نه به خاطر تاييد نشدن قراردادش از سوي مسوولا‌ن، استعفا كرده است. از قرار معلوم عباسي با صرف هزينه شخصي ‌CD آگهي فراخوان و همچنين بروشور مربوط به آن را طراحي كرده و در فروردين امسال به موزه تحويل داده است، اما پس از گذشت يك ماه و نيم، هنوز فراخوان در اختيار عكاسان قرار نگرفته است.

    البته محمد فرنود، عكاس خبري و عضو شوراي سياستگذاري اين دوسالا‌نه معتقد است استعفاي عباسي بايد از سوي اعضاي شورا مورد پذيرش قرار گيرد و از اين رو قرار است طي هفته جاري جلسه‌اي به همين منظور برگزار شود. او درباره دليل اين استعفا مي‌گويد: <اين استعفا به خاطر مسائل اداري بوده است؛ چرا كه تغيير و تحولا‌ت مديريتي، كار را عقب انداخته است. آخرين زمان تعيين‌شده براي دريافت آثار خرداد است و آقاي عباسي هم از هدر رفتن زمان ناراحت است.> وي با اين حال ابراز اميدواري مي‌كند كه دوسالا‌نه عكس بدون هرگونه تاخيري و در زمان مقرر كار خود را به پايان برساند. كورش اديم ديگر عضو شوراي سياستگذاري اين دوسالا‌نه هم معتقد است اعضاي شورا بايد دور هم جمع شوند و تصميم عاقلا‌نه‌اي بگيرند. او معتقد است اسماعيل عباسي به جهت متزلزل بودن شرايط و در فشار بودن، استعفا كرده است.

    از اين جزئيات كه بگذريم، نفس برگزاري دوسالا‌نه‌هاي مختلف با اما و اگرهاي زيادي همراه بوده است. مهم‌ترين مساله فراروي اين رويدادهاي هنري، تكان خوردن‌هاي مديريتي است. براي مثال يازدهمين دوسالا‌نه عكس ايران در موقعيتي كه بايد هرچه سريع‌تر به جمع‌بندي اجرايي برسد با تغيير و تحولا‌ت مديريتي مواجه شده است. هم‌اكنون رياست مركز هنرهاي تجسمي به محمود شالويي واگذار شده است و شايد منطقي نباشد اگر انتظار داشته باشيم شالويي در عرض يك هفته به جمع‌بندي راجع به يك دوسالا‌نه برسد! او البته پيشاپيش وعده داده كه خود مسند مديريت تجسمي كشور را اداره مي‌كند و رياست موزه را به يك هنرمند مي‌سپارد؛ با اين حال به نظر مي‌رسد دوسالا‌نه‌ها براي چندين ماه متاثر از تحولا‌ت مديريتي باشند.
    عده‌اي ديگر از منتقدان نگاه ديگري به دوسالا‌نه‌ها دارند. آنها معتقدند برپايي دوسالا‌نه‌ها در ايران از چارچوب تعريف‌شده جهاني خارج و به محلي براي تجمع دانشجويان يا ارائه آثار ضعيف بدل شده است، اين در حالي است كه در همه جاي دنيا تعريف واحد و مشخصي از يك دوسالا‌نه وجود دارد. حميد سوري (رئيس اسبق واحد پژوهش موزه هنرهاي معاصر) در تعريف يك <دوسالا‌نه> مي‌گويد: <دوسالا‌نه‌ها محلي براي نشان دادن تجربيات هنرمندان پيشرو و نمايش آخرين نوع گرايش‌ها و تكنيك‌هاي هنري طي دو سال هستند.> سوري درباره دوسالا‌نه‌هاي موفق ايران طي سال‌هاي گذشته مي‌افزايد: <ما نمونه‌هاي خوبي از دوسالا‌نه‌ها داشته‌ايم. براي مثال مي‌توانم به دوسالا‌نه ششم نقاشي و دوسالا‌نه نهم عكاسي اشاره كنم. الا‌ن متاسفانه دوسالا‌نه‌ها آن‌طور كه بايد حمايت نمي‌شوند و فضاي كلي به گونه‌اي است كه بودجه و امكانات در اختيار دبيران اين دوسالا‌نه‌ها قرار نمي‌گيرد.> به هر حال به نظر مي‌رسد دست‌اندركاران تجسمي كشور بايد در دوسالا‌نه‌ها و نحوه برپايي آنها تجديدنظر كنند. اين رويدادهاي هنري چند صباحي است كه به تكثير بي‌معنايي رسيده‌اند و در كنار آن از كيفيت به دور مانده‌اند

  9. #59
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض َّمنصور بني‌مجيدي بستري شد

    اعتماد ملي: منصور بني‌مجيدي، شاعر، در بيمارستان شريعتي آستارا بستري شد. او جمعه 27 ارديبهشت‌ماه به دليل خونريزي شديد معده روانه بيمارستان شد و تا زمان ارسال اين خبر حالش وخيم اعلا‌م شده است. بني‌مجيدي سال گذشته به دليل جراحي لوزالمعده در بيمارستان مدائن تهران چند هفته بستري شد و از آن زمان تا امروز با دردهاي جسته گريخته‌اي مواجه شده است و روز جمعه بيماري‌اش دوباره عود مي‌كند.از مجموعه اشعار اين شاعر كشورمان مي‌توان به <اين ابر در گلو مانده>، <قرائت دوم من تويي>، <سهم من هميشه دلتنگي است>، <ديگر نمي‌توانم شاعر بمانم> و <بانوي باد شبانه پخش مي‌كند> كه همگي را انتشارات فرهنگ ايليا منتشر كرده است، اشاره كرد.

  10. #60
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض در دومين دوره جايزه روزي روزگاري اتفاق افتاد؛

    تجليل از بيضايي و ميرصادقي

    اعتماد ملي: تجليل از بهرام بيضايي، نمايشنامه‌نويس و جمال ميرصادقي، نويسنده و اهداي جايزه به جان بارت از جمله مهم‌ترين اتفاقات جايزه روزي روزگاري در دومين سال برگزاري‌اش بود.در اين مراسم كه شامگاه شنبه 28 ارديبهشت ماه برگزار شده بهرام بيضايي گفت: با آنكه ريشه ادبي نمايش بسيار قديمي است ولي در ايران نمايشنامه جزو ادبيات محسوب نمي‌شده است. نمايشنامه‌نويسان از آنجا كه آدم‌هاي كم‌توقعي هستند، نمي‌خواستند اديب به‌شمار آيند.

    زماني‌كه مي‌خواستم پايان‌نامه‌ام را بنويسيم مي‌گفتند كه نمايشنامه جزو ادبيات نيست، كوششي هم نكردم تا نمايشنامه‌نويسي را جزو ادبيات به‌حساب آورم. اما اكبر رادي سال‌ها كوشيد كه بگويد نمايشنامه بخشي از ادبيات است.زمان سخنراني بهرام بيضايي برق تالا‌ر قطع شد و اين نمايشنامه‌نويس با 50 سال تجربه نوشتن، زير نور تلفن‌هاي همراه به حاضران گفت: همين‌قدر روشنايي كافي است و در طول اين سال‌ها هم بيشتر از اين سهم تئاتر نشده است. ‌ حميد امجد، محمد رحمانيان و محمد چرمشير درباره مقام و جايگاه بلند بهرام بيضايي در هنر و فرهنگ ايران معاصر سخن گفتند و لوح سپاس‌اش را با اداي احترام به او هديه كردند.جمال ميرصادقي هم در زمان دريافت لوح سپاس خود به قرائت مطلبي پرداخت كه در آن به خواندن اولين داستان به نام اميرارسلا‌ن در كودكي و بعد نوشتن به‌عنوان تنها لذت و گناه زندگي‌اش تا لحظه مرگ اشاره شده بود.رضا سيدحسيني، مترجم نيز در مقام جمال ميرصادقي در اين مراسم گفت: او انسان خاصي است و نمي‌توان به اين سادگي‌ها درباره ‌او قضاوت كرد. قضاوتش درباره آدم‌ها آن‌قدر دقيق است كه بايد از اين قضاوت خوشحال باشي.

    او همچنين به كلا‌س‌هاي ميرصادقي كه نقش موثري در تربيت داستان‌نويسان جوان داشته است، و همچنين اينكه تعدادي از داستان‌نويسان برجسته كشورمان شاگردان او هستند، اشاره كرد.

    جان بارت نويسنده رمان اپراي شناور كه سهيل سمي آن را ترجمه و انتشارات ققنوس آن را منتشر كرده است، برنده جايزه روزي روزگاري شد.
    اين رمان كه در بخش رمان‌هاي خارجي به‌همراه دو رمان بائودولينو نوشته امبرتو اكو با ترجمه رضا عليزاده و انتشارات روزنه و دم را درياب نوشته سال‌بلو و با ترجمه بابك تبرايي و نشر چشمه كانديدا شده بود، برنده جايزه اين بخش شد. به همين مناسبت پيام جان بارت در اين مراسم كه شامگاه شنبه 28 ارديبهشت ماه برگزار شد، قرائت گرديد كه در آن به رعايت كپي‌رايت در ايران تاكيد كرده بود.در بخش مجموعه داستان هم اين جايزه به حافظ خياوي براي مجموعه <مردي كه گورش گم شد>، رسيد كه توسط نشر چشمه به بازار كتاب آمده است. در اين بخش دو مجموعه <آن گوشه دنج سمت چپ> نوشته مهدي ربي و نشر چشمه و <گوساله سرگردان> نوشته مجيد قيصري و نشر افق نامزدهاي دريافت اين جايزه بودند.همچنين در بخش نظرسنجي رمان <هزاران خورشيد تابان> نوشته خالد حسيني و با ترجمه مهدي غبرايي به‌عنوان توصيه اول كتابفروشان تعيين شد و انتخاب اول نخبگان غيرنويسنده هم مجموعه داستان <ها كردن> نوشته پيمان هوشمندزاده شد.اين دو جايزه به محمدعلي جعفريه، مدير نشر ثالث، و حسن كياييان، مدير نشر چشمه رسيد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •