تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 594 از 2734 اولاول ... 9449454458459059159259359459559659759860464469410941594 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,931 به 5,940 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #5931
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    بله زیرا می خواهم تمام اشعار شما را که با الف شروع می شود را تمام کنم !

    =/=

    مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا

    مهمان صاحب دولتم که دولتش پاینده با

    بر خوان شیران یک شبی بوزینه​ای همراه شد

    استیزه رو گر نیستی او از کجا شیر از کجا

    بنگر که از شمشیر شه در قهرمان خون می​چکد

    آخر چه گستاخی است این والله خطا والله خطا


    =/=

    مونیکا خانم الف بده لطفا

  2. #5932
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    این شعرا که ماله من نیست همشون صاحب داره!در ضمن هنوز واسه این کارا جوونی
    -----------
    آبستن لحظات است زمان

    بر شاخساران خيزران روغن خوابيده

    سوار اسب ابتهاج روياهاي سوزن بان پير فرطوط

    روي صندلي سختيها و شيرينيهاي اندي سال

    نماي باز کارگردان سمج

    چراغي مي جنباند

    دستي مي کشيد روي پيشاني خطوط نقش در نقش تابلو نقاش

  3. #5933
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    حالا میبینیم !




    ==//==//==//==//==

    شهری که در آنسوی شقایق می شود طالع

    در جاده ی جادوی ابریشم

    در دروازه های عالمی دیگر

    بروی آدمی دیگر

    آن عالم و آدم که حافظ آرزو می کرد

    نزدیک است

    آنک

    شهری که از دروازه های آن

    هم بوی جوی مولیان خیزد

    هم یاد یاد مهربان آید

    ==

    از بوی جوی مولیان شفیعی کد کنی

  4. #5934
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    در سكوت سپيد كاغذها
    پنجه هايم جرقه ميكارد
    شعر ديوانه تب آلودم
    شرمگين از شيار خواهشها
    پيكرش را دوباره مي سوزد
    عطش جاودان آتشها

  5. #5935
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما

    ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغ​ها

    ای بادهای خوش نفس عشاق را فریادرس

    ای پاکتر از جان و جا آخر کجا بودی کجا

  6. #5936
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
    بیداری ستاره در چشم جویباران
    ایینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
    لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
    بازا که در هوایت خاموشی جنونم
    فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران
    ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز
    کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران
    گفتی : به روزگاران مهری نشسته گفتم
    بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
    بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
    زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
    پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
    دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
    وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
    تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران

  7. #5937
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    نگاه بیرحم تو چه سرد و بی تفاوت است،
    من بوسه های آتشی هر دم نثارت میکنم،

    دیگر افتاده در بستر این تن بی جان آخر،
    اما هر ثانیه با ناله ای دارم صدایت میکنم،

    جز با نام تو نیست بازدمی بر سینه ام،
    به گمانم آخر این ناقابل جانِ را فدایت میکنم،
    ...

  8. #5938
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    2

    پيش فرض

    من از نهایت شب حرف می زنم

    من از نهایت تاریکی

    واز نهایت شب حرف می زنم

    اگر به خانه ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور

    و یک دریچه که از آن

    به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم

  9. #5939
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من به خود می گویم
    که همه تنهایی ها
    این همه و ظلمت و درد
    ماتم و غصه و غم
    روز سر امدنش کوست کجاست؟
    من ز خود می پرسم
    پس کجاست مژده وصل؟
    پس چه شد وقت درنگ؟
    ناشناسی می گوید:
    هان! مترس!
    نزدیک است....

  10. #5940
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    تا ز دیدار تو ای آرزوی جان دورم
    خار خشکم که ز باران بهاران دورم
    گرچه تا مرز جنون رفته ام از خویش برون
    باتز صد مرحله از منزل جانان دورم
    چون سبو دست به سر زنم می زنم از غم که چرا
    جام بوسیدش و من زان لب خندان دورم
    همچو شبنم دلم ایینه صد جلوه اوست
    گرچه زان چشمه ی خورشید درخشان دورم
    خضر راه من سرگشته شو ای عشق که من
    می روم راه و ز پایان بیابان دورم
    کی سر خویشتنم باشد و سامان خرد
    من که در راه جنون از سر و سامان دورم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •