تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 592 از 2734 اولاول ... 9249254258258858959059159259359459559660264269210921592 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,911 به 5,920 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #5911
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    نوشد لب صدیقش ز اکواب و اباریقش

    در خم تقی یابی آن باده نابی را

    هشیار کجا داند بی​هوشی مستان را

    بوجهل کجا داند احوال صحابی را

    استاد خدا آمد بی​واسطه صوفی را

    استاد کتاب آمد صابی و کتابی را

    چون محرم حق گشتی وز واسطه بگذشتی

    بربای نقاب از رخ خوبان نقابی را

    منکر که ز نومیدی گوید که نیابی این

    بنده ره او سازد آن گفت نیابی را

  2. #5912
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    از خود بی خبر گشتند
    مگر دست سپید تو
    تن سبز چناران بلند باغ حیدر را نوازش کرد
    که می شنگند و می رقصند و می خندند
    مگر ناگاه
    نسیم سرد گستاخ از سر زلفت
    چه می گویی ؟
    تو و انکار ؟
    تو را بر این وقاحتها که عادت داد ؟
    صدای بوسه را حتی
    درخت تک قد خم کرده بستان شهادت داد
    مگر دیوار حاشا تا کجا تا چند ؟
    خدا داند که شاید خک این بستان
    هزاران صد هزاران بوسه بر پای تو
    دیگر اختیارم نیست
    توانم نیست
    تابم نیست
    -----------

  3. #5913
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو را هم با همه نا مهربانی
    عزیزم آری آری دوست دارم
    به امید وصالت زنده ماندم
    من این چشم انتظاری دوست دارم
    برای دیدنت رخصت نخواهم
    من این بی بند و باری دوست دارم
    نمی گیرم به یکجا یکدم آرام
    چو طوفان بی قراری دوست دارم

  4. #5914
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    سلام
    ...................
    اسمان است و من و یک پرواز
    ما به دنبال چه ایم از اغاز
    ما گریزان و شتابان و پریشان حالیم
    زندگی چیست کز او می نالیم
    زندگی
    داستان مردیست
    که به نان اندیشید
    صبح تا شام دوید
    و به نانش نرسید
    زندگی
    قصه ی پیرزنیست
    که پی کارگران می خوابید
    پیر مردش شاید
    که مداوا بشود
    زندگی
    گریه ی دخترکی در سبد است
    که مادر می خواست
    دست ها مشت به دیوار سبد می کوبید
    ناز ان دخترک زیبا را هیچ عابر نخرید
    زندگی
    شاخه گلی پشت چراغ سرخیست
    که به دستان ظریف پسری نه ساله
    سوی ما می اید
    سبز میگردد و از نو حرکت باید کرد
    زندگی
    تلخ ترین فاجعه ی عمر من است
    چه کسی بود مرا دعوت کرد
    زود تر باید رفت
    زود تر باید مرد

    ...

  5. #5915
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سلام سایه گل
    ـــــــــــــــــــــ
    در شهریم ما، نمی توانیم ترکش کنیم بی آنکه به درون یکی دیگر سقوط کنیم،
    همسان اگرچه دیگرگون،
    من از این شهر عظیم سخن میگویم،
    از این واقعیت روزمره که بردو واژه بنا گشته است:آنهای دیگر،
    و در هر کدام این آنها، منی وجود دارد جدا شده از یک ما، منی در جریان

  6. #5916
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    نازنینم خداحافظ
    ببخش من را گر بی بهانه ای تو را به سوی خود خواندم
    آن زمانی که بهانه تمام ماندن بود
    من فقط جوشیدم
    همه حرفی تازه بودند و
    من فقط خندیدم
    ببخش من را گر هرچه که می آمد با من ، گفتم ...
    نازنینم خداحافظ
    من تو را می بخشم
    اگر باور نکردی آنچه با من بود
    اگر حتی ندیدی قطره ای را که برای تو بروی گونه ی تنهایی ام خشکید
    یا حتی نفهمیدی چگونه دوستت داشتم ...
    نازنینم خداحافظ
    نخواهم گفت هرگز نقشی از تو
    پیش چشمانم نخواهم ماند
    نخواهم گفت هرگز هیچ جایی نیستت در کنج تنهایی من
    هرگز نخواهم گفت دیگر نگاهی نیست
    آهی نیست
    یا از یاد خواهم برد آن حرفی که بر قلبم تو حک کردی ...
    نازنینم خداحافظ
    یاد آن روز بخیر که به تو می گفتم
    (( خداحافظ ولی مردانه باید گفت تاپیوند و ریشه هست پا بر جا
    و تا خورشید می تابد
    و تا اینجاست دستی و دلی از مرگ بی پروا ...))
    نازنینم خداحافظ
    میان ما هر آنچه بود ، گذشت
    من و تو سوی فرداها روان هستیم
    پرید از چشمهایم خواب دیروزت
    من و تو ، حال تفسیر میان دو غریبه در جهان هستیم
    ...

  7. #5917
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من ديدم از سر صبح آسوده هي بوي بال كبوتر و ناي تازه نعناي نو رسيده مي آيد
    پس بگو قرار بود كه تو بيايي و من نمي دانستم .
    هي دردت به جان بي قرار پر گريه ام
    پس اين همه سال و ماه ساكت من كجا بودي
    حالا كه آمدي ، حرف ما بسيار ، وقت ما اندك ، آسمان هم كه باراني ست
    به خدا وقت صحبت از رفتن دوباره و دوري از ديدگان دريا نيست
    سر به سرم مي گذاري ، ها ؟؟؟

  8. #5918
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    اشک هایم را ببین سرد است و بی جان نازنین
    باختم خود را به چشمان تو آسان نازنین

    باز جریان تمام لحظه هایم با تو است
    تا ته این کوچه گردی های حیران نازنین

    کاش بودی تا ببینی در هجوم بی کسی
    باز می خوانم تو را با چشم گریان نازنین

    بی تو بودن مرگ من در وحشت تاریکی است
    همچو برگی در میان خشم طوفان نازنین

    پشت حسرت های سوزان دلی پر تاب و تب
    کلبه ای اینجاست دور افتاده ، ویران نازنین

    با دو دست شوق ، قلبم کاش میشد می نوشت
    پشت پلکت قصه ای از عشق پنهان نازنین

    ساده و بی پرده گفتم پر ز احساس وجود
    دوستت دارم ، نمی گردم پشیمان نازنین

    با تو لبریز از غزل هایی همه پر رمز و راز
    بی تو اما واژه هایم رو به پایان نازنین

    حرف بسیاران برایم هیچ اما خود بگو
    چیست من را پکی این عشق تاوان نازنین ؟

    دست بی منت بکش بر بال تنهایی من
    می تپد قلبش ولی زخمی و بی جان نازنین

    گرچه در فکرت اسیرم ، عاشقانه می رهم
    خود شکستی بر دل من قفل زندان نازنین

    کاش با نور تو مهتابی ترین مستی من
    آسمان تیرگی می شد درخشان نازنین

    کاش می گفتی کنون با من که هستم پیش تو
    ختم می کردی تو این شعر پریشان نازنین

    ...

  9. #5919
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نازَكِ من يادت نره حيثيت ترانه اي
    براي زنده موندنم قشنگ ترين بهانه اي
    تو قهوه زارِ چشم تو تموم هستيِ منه
    با بودنت هيچ غمي نيست خلع لباس دشمنه

  10. #5920
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    همچنان در جستجوی عشق تا بیابم
    در کنارش بنشینم تا ابد بستایم
    تو کجایی که همه پاکی عشق از توست
    همه ناباوریهایم با تو خواهد شد سست
    تو کجایی که نگاهی به نگاهت بکنم
    سیر شوم از هر نگاه دیگری دل بِکَنم
    تو کحایی که همه هستی را در منِ دیوانه ببینی
    آسمانی بشوی، نه چون مردانِ زمینی
    تو کجایی که با هم به تکامل برسیم
    نو شویم و پر گشاییم و از اینجا برویم
    تو کجایی که صداقت را با تو بشناسم
    با سخنهای خود افکارت را من بنوازم
    تو کجایی نکند مرا ز یادت ببری
    یا که در غمِ نبودم رو به صحرا بروی
    تو کجایی نکند جایگذینم بکنی با دگری
    خو بگیری نگذیر با عشقهای گذری
    تو کجایی که سوختم در سرای نبودت
    سر برس لبریز عشقم کن و سیراب وجودت
    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •