تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 59 از 96 اولاول ... 94955565758596061626369 ... آخرآخر
نمايش نتايج 581 به 590 از 959

نام تاپيک: شعــر و احســاس ( چرک نویـس )

  1. #581
    کاربر فعال مشاوره خرید گوشی موبایل Iloveu-ALL's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    پست ها
    5,275

    پيش فرض

    ماتم

    ســـوم

    هفتــــم

    چهلـــم
    ســـــال . . .
    چنـــد ســــال دیگــــر
    بایــــد عــــزادار نبـــودن هایـــــت باشــــــم . . .؟




    __________________________________________________
    برای تو...

    بیهوده انتظار تو را دارم
    دانم دگر تو بازنخواهی گشت

    هر چند

    اینجا بهشت شاد خدایان است

    بی تو برای من
    این سرزمین غم زده زندان است



      محتوای مخفی: _________ 
    زمان های قديم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمين باز نشده بود. فضيلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.
    ذکاوت گفت بياييد بازی کنيم. مثل قايم باشک!
    ديوانگی فرياد زد: آره قبوله من چشم می زارم!
    چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.
    ديوانگی چشم هايش را بست و شروع به شمردن کرد: يک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !
    همه به دنبال جايی بودند که قايم بشوند.
    نظافت خودش را به شاخ ماه آويزان کرد.
    خيانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.
    اصالت به ميان ابر ها رفت.
    هوس به مرکز زمين راه افتاد.
    دروغ که می گفت به اعماق کوير خواهد رفت٬ به اعماق دريا رفت.
    طعم داخل يک سيب سرخ قرار گرفت.
    حسادت هم رفت داخل يک چاه عميق.
    آرام آرام همه قايم شده بودند و
    ديوانگی همچنان می شمرد: هفتادو سه٬ هفتادو چهار٬ ...
    اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.
    تعجبی هم ندارد. قايم کردن عشق خيلی سخت است.
    ديوانگی داشت به عدد ۱۰۰ نزديک می شد٬ که عشق رفت وسط يک دسته گل رز آرام نشت.
    ديوانگی فرياد زد: دارم ميام. دارم ميام ...
    همان اول کار تنبلی را ديد. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قايم شود.
    بعد هم نظافت را يافت. خلاصه نوبت به ديگران رسيد. اما از عشق خبری نبود.
    ديوانگی ديگر خسته شده بود که حسادت حسوديش گرفت و آرام در گوش او گفت: عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است.
    ديوانگی با هيجان زيادی يک شاخه گل از درخت کند و آن را با تمام قدرت داخل گل های رز فرو برد.
    صدای ناله ای بلند شد.
    عشق از داخل شاخه ها بيرون آمد٬ دست هايش را جلوی صورتش گرفته بود و از بين انگشتانش خون می ريخت.
    شاخهء درخت٬ چشمان عشق را کور کرده بود.
    ديوانگی که خيلی ترسيده بود با شرمندگی گفت
    حالا من چی کار کنم؟ چگونه می توانم جبران کنم؟
    عشق جواب داد: مهم نيست دوست من٬ تو ديگه نميتونی کاری بکنی٬ فقط ازت خواهش می کنم از اين به بعد يار من باش.
    همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم.
    و از همان روز تا هميشه عشق و ديوانگی همراه يکديگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند ...

    Last edited by Iloveu-ALL; 17-11-2012 at 17:33.

  2. 5 کاربر از Iloveu-ALL بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #582
    آخر فروم باز vahidhgh's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,035

    پيش فرض

    برای من بودن یا رفتنت فرقی ندارد
    آنچه برایم مهم است
    طریقه گفتن خداحافظی است ....

  4. 3 کاربر از vahidhgh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #583
    آخر فروم باز R A H A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    پست ها
    1,139

    پيش فرض

    یه وقــــــــــتایـــــــی هست که جوا بـــــــ همه ی

    نگرانیـــهات و دلتنگیـــهات میشه یه جمله که میکوبن تو صورتت

    " بهم گیـــــــــــــــــــر نده"

    " حوصله ندارم"

    ...
    !

  6. 12 کاربر از R A H A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #584
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض



    دقت کردی گاهي فقط یک آهنگ، يك تشابه اسم


    براي چند لحظه


    باعث ميشه


    دقيقاً احساس كني
    كه

    قلبت داره از تو سينه ات كنده ميشه....


  8. 11 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #585
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    مداد را برداشتی . . .
    طرح مرا نه آنگونه که هستم ..،
    همانگونه که می خواستی کشیدی ..،
    تمام بهانه رفتنت این است که عوض شده ام ..،
    مداد را برمی دارم، طرح تورا همانگونه که هستی می کشم..،
    می توانی بروی…

  10. 7 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #586
    داره خودمونی میشه alone-yaser's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    محل سكونت
    نازی آباد
    پست ها
    46

    پيش فرض

    قربون خدای خودم برم
    که به جای نگاه کردن به جیب خالیم
    نگاهش به دل پرمه....

  12. 6 کاربر از alone-yaser بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #587
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    کاش بارانــــ بگیرد ...
    کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند
    و من همه ی دلتنگیهایمــــ را رویش "هــــــــــــــــا" کنم
    و با گوشه ی آستینم همه را یکباره پاک کنم ...
    و خــــــــــــــــــــــــ ــلاص....

  14. 9 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #588
    آخر فروم باز ŞHÍЯÍŃ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    یه کلــبــه کوچــیکـــ
    پست ها
    3,317

    پيش فرض

    من فقط یکــ واســــطه بودم
    دل را خـدا داد
    و تو هـ ـم بُــردی ...




  16. 7 کاربر از ŞHÍЯÍŃ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #589
    آخر فروم باز R A H A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    پست ها
    1,139

    پيش فرض

    یک دقیقه سکوتـــــــــــ !!

    به خاطر تمام آرزوهایی که

    در حد یک فکر
    کـــــــودکــــــــــانه باقی ماندند!

    به خاطر امیدهایی که به نا امیدی مبدل شدند

    به خاطر شب هایی که با اندوه سپری كردیم
    !

    به خاطر
    قـــــــلبی که

    زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد
    !....

    به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند
    !

    یك دقیقه
    سكوتــــــــــ !

    به احترام کسانی که

    شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند
    !

    بخاطر
    صداقتــــــــــــ

    که این روز ها وجودی فراموش شده است
    !

    بخاطر
    محبتـــــــــــ

    که بیشتر از همه مورد
    خیانتـــــــــ واقع گردید!
    Last edited by R A H A; 19-11-2012 at 22:07.

  18. 7 کاربر از R A H A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #590
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    چه فرقی دارد
    پُشت میله ها باشی
    یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن



    وقتی که |||| آ|ر|ز|و|ه|ا|ی|ت|||||



    در حبس باشند

  20. 5 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •